دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


با تقلب از دست یهودی ها کجا را نشانه گرفته اید؟


با تقلب از دست یهودی ها کجا را نشانه گرفته اید؟
آریل دورفمن نویسنده یهودی تبار شیلیایی از مهمترین نویسندگان آمریکای لاتین است که آثارش در ایران نیز ترجمه و کاملا شناخته شده است .
دورفمن سال ها به عنوان مشاور در کنار سالوادر آلنده رییس جمهور شیلی خدمت کرده و بعد از کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۲ پینوشه به آمریکا گریخت و در سال ۲۰۰۶ بعد از مرگ دیکتاتور به شیلی بازگشت . وی در آمریکا مشاهدات عینی اش از قساوت هایی نظامیان در شیلی را در قالب نمایشنامه رمان و متون ادبی در بسترهای آسیب شناسی روحی و روانی زندانیان روایت می کند. یکی از مهمترین آثار وی « دوشیزه و مرگ » است که بر اساس آن در هند پاکستان و مالزی فیلم هایی ساخته شده است .
قوی ترین روایت سینمایی بر اساس نمایشنامه « دوشیزه و مرگ » اثر رومن پولانسکی فیلم ساز لهستانی است که با حضور درخشان سیگورنی ویور و با همکاری شرکت بن کینگزلی ساخت شده است . پولانسکی فیلم ساز یهودی که خود از بیماری هایی جنسی رنج می برد و به دلیل تجاوز به یک دختر ۱۳ ساله از آمریکا متواری است در این داستان به رنج های یک مبارز انقلابی که مورد هتک حرمت هایی متعدد از سوی تیم بازجویی خود قرار گرفته می پردازد. وی در فضایی بسته و شخصیت های محدود درون مایه هایی مورد علاقه خود نفرت هراس و سکس بیمار را به تصویر می کشد.
فیلم « روز برمی آید » دومین ساخته بلند بیژن میرباقری چندهفته است که اکران عمومی شده است . این فیلم به ادعای فیلم ساز در ظاهر برداشتی است آزاد از نمایشنامه آریل دورفمن در حالی که اثر آدابته شده ای است از فیلم « دوشیزه و مرگ » پولانسکی در خنثی ترین و بی اثرترین شکل ممکن آن . میرباقری در این فیلم نه تنها قرائت جدیدی از یک اثر جهانی ندارد بلکه به کپی برداری محض از میزانسن و لوکیشن می پردازد و دو ایده یهودی را در یک بستر اسلامی روایت می کند.
او عمدا بر عنصر حجاب ـ چادر ـ انقلاب اسلامی در عنوان سربرگی که بازجو در آن اعتراف می نویسد و قرآن در نماهایی از تابلو خطی تاکید دارد و با زیرکی عنصر جهان شمول و بی زمان و مکان فیلم را نابود کرده و کم کم پا به عرصه متلک گویی به نظام حاکم و وضع موجود می گذارد. کارگردان در برداشت صریح خود از اثر رومن پولانسکی دقیقا به زمان شناسنامه داری از تاریخ انقلاب اسلامی اشاره می کند. او می داند بازی خام پرتنش و تصنعی یکتا ناصر در مقابل شخصیت محکم و قوی سیگورنی ویور قدرت مقابله ندارد از سویی فضای حاکم بر شرایط اکران در سینمای ایران نیز اجازه بازسازی آن نوع از آزارهای جسمی را حتی در دیالوگ ها نمی دهد و از طرفی ایده جایگزین به اندازه و وسعت زخم عمیق روحی که در نمایشنامه دورفمن و فیلم پولانسکی روایت شده نیز پیدا نکرده است پس این ناتوانی از بیان نوع شکنجه را که مخاطب جهانی آن را به خوبی می شناسد استفاده کرده و خود اثر را به عنوان زن ستمدیده معرفی می کند.
درام سیاسی « روز برمی آید » با توجه به کم و کیف منبع اقتباس به غیر از آن که از عناصر قوی و پردازش داستان مثل شخصیت پردازی موقعیت سازی دراماتیک و تعلیق برخوردار نیست بلکه بازگوکننده نیات متفاوت سازندگان آن که ارائه اثری نامتناسب با سلایق حاکم بر بدنه تجاری سینمای ایران است می باشد. فروغ و جلال زوج جوان به علت مشکلات روحی فروغ و مرخصی جلال به ویلای دنج در شمال سفر می کنند جلال که به ادعای فیلمساز حقوق می داند و در هیات پلیس مخفی است که لباس شخصی می پوشند علی رغم میل همسرش او را در محیطی ظاهرا امن با اسلحه ای تنها می گذارد و نیمه شب همراه با غریبه ای بازمی گردد.
فروغ صدای مرد را می شناسد و در حالی که به رویش اسلحه کشیده او را بازجوی خود در مدت ۵ سال زندانی سیاسی بودنش معرفی می کند. علی رغم مخالفت های جلال دست های مهندس را می بندد و او را وادار به اعتراف می کند اعتراف به چیزی که بیننده باور می کند ولی نه بازجو زیر بار آن می رود و نه جلال باور می کند. علی رغم مذاکرات و تبانی های جلال و دانشور فروغ با مهندس درگیر شده و جلال برای پیدا کردن قرص های داریوش فرهنگ ـ مهندس دانشور ـ که مشکل قلبی دارد خانه را ترک می کند جای فروغ و مهندس عوض می شود فروغ زخمی شده و مهندس فرار می کند و بعد به دست جلال کشته می شود.
در رویارویی با مهندس دانشور فروغ و جلال هم ایده و هم داستان نیستند. اگر نماینده ساواک در این داستان دانشور باشد و نماینده انقلابیون جلال و فروغ بیننده همفکری و ائتلافی بین این زوج و این دو جناح انقلاب نمی بیند این دو جناح هیچ یک یکدیگر را قبول ندارند یکی تندرو ضعیف عصبی دیوانه مآب منت گذار و با نشانه های تروریستی است و دیگری بی وفا بی اطمینان اهل تساهل و تسامح و سازشگر است درحالی که قدرت اجرایی نیز در دستان اوست . اما در ورژن اصلی زن و شوهر با یکدیگر مشکلی ندارند و معضل اصلی در نحوه برخوردشان با نفر سوم است .
میرباقری در گام بعدی برای تطهیر چهره کثیف ساواک دیالوگ های فیلسوفانه و روشنفکرانه ای را در دهان داریوش فرهنگ می گذارد و سعی می کند حس ترحم بیننده را نسبت به مظلومیت او برانگیزد. او در سکانسی برای رهایی خود به جلال می گوید : « شاید خیلی از واقعیت ها تموم نشه ما باید خودمون تمومش کنیم » . و یا این که « افتخار زندانی سیاسی بودن خیلی براتون مهمه و به شما یه موقعیت جدید داده » و یا « چیه به اندازه کافی ازتون تقدیر نشده » و یا « شماها واسه چی انقلاب کردین »
و در سکانسی به جلال درحالی که در موضع دفاع از همسرش به زانو درآمده می گوید : « تویی که نمی تونی یه زندگی سالم و آروم درست کنی چه جوری می خوای سرنوشت مردم رو به دست بگیری » همچنین او در دیالوگی به فروغ می گوید : « شماها با پول ما درس خوندین با پول ما زندگی کردین و... و بر علیه ما خرابکاری می کردین » . در جای جای فیلم ساواکی به شدت به نیروهای انقلاب و اهدافشان حمله می کند و در سکانسی می گوید : « شما زیر دستاتون رو له می کنید و بالادستی هاتون رو کله می کنید » . در سکانس های پایانی ساواکی در حالی که روز برآمده و در کنار برکه ای زیبا و روشن با صدای آواز پرندگان با چشمانی باز و امیدوار مثل یک قهرمان می میرد شاید امیدوار است مثل دورفمان روزی دوباره بعد از یک انقلاب ورق برگردد و او به وطن بازگردد.
کدام ضرورت کارگردان ایرانی را با بودجه صدا و سیمای جمهوری اسلامی وادار کرده است به بازسازی این فیلم دست بزند کدام تغییر کدام زاویه نگاه جدید میرباقری را مجبور کرده که فیلم پولانسکی را تقریبا وفادار به نما به نمای آن بازسازی کند و دیالوگ های روشنفکرهای فراری و نویسندگان قلم به مزدی را که به آغوش دشمن گریخته اند در دهان بازیگران بگذارد. اگر پولانسکی یهودی اثرش را از قید زمان و مکان رهاند اما میرباقری در برداشت سردستی خود از « دوشیزه و مرگ » انقلاب اسلامی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اجرای احکام و دادگاه های انقلابی و دستگاه قضایی کشور را هنرمندانه نشانه گرفته است .
روشنک عباسی
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید