شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لطیفه های رسیده در هفته دوم آبان ماه


دو نفر در خیابان به هم می‌رسند. اولی از دومی می‌پرسد: «می‌بینم که تو حالت خوب است، من چه طورم؟!»
□□□
نصیحت یک مادر دانا به دخترش) یادت باشه دنبال سه چیز ندو: مترو، اتوبوس و پسر، چون هر سه‌تاشون ۱۰ دقیقه به ۱۰ دقیقه دوباره میان!
□□□
بنده‌خدا میگه: من دیگه سوتی نمیدم. میگن: از کِـی؟ میگه: از هر کِـی. از همین کِـی!
□□□
بنده خدا آنتی بیوتیک‌شو سر وقت نمیخوره، ازش میپرسن چرا؟ میگه: میخوام میکروبها رو غافلگیر کنم!
□□□
بنده‌خدا سرش رو بی آب شامپو میکنه. میگن چرا بی آب؟ میگه: چون روش نوشته مخصوص موهای خشک!
□□□
روز ولنتاین یه پسر ایرانی میره کارت پستال فروشی میگه: آقا، کارتی دارین که روش نوشته باشه «تو تنها عشق منی؟» آقاهه میگه: بله، پسره میگه: پس لطفا ۱۶ تا بدین!
□□□
شخصی قصد سفر طولانی مدت به خارج از کشور را داشت و با خودش سه تا کله قند برداشت. ازش پرسیدند: اینها را برای چی می‌بری؟ جواب داد: آخر شنیده‌ام غربت خیلی تلخ است.
□□□
اولی: اگر گفتی فرق عکس با ترمز چیه؟ دومی: عکس را اول می‌ایستند، بعد می‌گیرند، اما ترمز را اول می‌گیرند، بعد می‌ایستند.
□□□
سه دیوانه دور پزشکی که تازه وارد تیمارستان شده بود جمع شدند و از او پرسیدند: آقا! شما دیوانه تازه واردید؟! پزشک گفت: نه! من دکتر هستم. یکی از دیوانه‌ها گفت: ما هم روز اول که آمدیم این‌جا، فکر می‌کردیم خلبانیم.
□□□
معلم: بیا این جا به انگلیسی می‌شود چی؟ دانش آموز: come here. معلم: برو بیرون چی؟ دانش آموز: خب خودمان می‌رویم از اتاق بیرون و همان جمله بالا را تکرار می کنیم. وقتی او بیرون آمد، دوباره خودمان می‌رویم توی اتاق.
□□□
مشتری: آقا! کره دارید؟ فروشنده: نه، پنیر داریم. مشتری: بابا کی ماست خواست!
□□□
اولی: می‌دانی از خر شیطان بیا پایین یعنی چه؟ دومی: فکر می‌کنم یعنی هر کسی باید سوار خر خودش بشود.
□□□
از خسیسی پرسیدند: چه آرزویی داری؟ جواب داد: آرزو می کنم کچل بشوم تا دیگر پول سلمانی ندهم.
□□□
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید