شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

منزلت دانش دانشمند و دانشجو


منزلت دانش دانشمند و دانشجو
در متن فرهنگ و معارف اسلامی با روش های گوناگون و با تعابیر مختلف و در قالب های مناسب و مساعد منزلت و ارجمندی علوم و فنون و دانش ها و بینش ها نمایانده شده است . اگرچه این تعابیر و روش ها همواره متنوع بوده اند لکن هر چه بیشتر پیش رویم و به کندوکاو بپردازیم باز هم قالب ها و عبارات و شیوه های دیگر می یابیم و این نشان می دهد که فرهنگ اسلامی نه تنها از هر شیوه و روشی برای نمایاندن منزلت علم و دانش بهره جسته است که تلاش نموده هیچ روش و تعبیر و قالبی را در این حرکت زیبا و تاثیرگذار رها نسازد و باقی نگذارد تا به این وسیله آنگونه که شایسته است دیدگاه عمیق و راهگشای تعالیم و معارف دینی را درباره ارجمندی و مقام و منزلت دانش تبیین و تشریح نماید.
در کلامی بسیار ژرف از حضرت امام جعفرصادق (ع ) درباره جلوه ای از ابعاد و جنبه های گوناگون تعالیم اسلامی که در آنها با بهره برداری از تعابیر و عبارات خاص درصدد نمایاندن منزلت و عظمت علم ودانش و پویندگان این راه پاک و والا و سعادت بخش می باشد چنین آمده است :
« دوست ندارم جوانی از شما مسلمانان را ببینم مگر آن که صبح کند و رفت و آمدش در یکی از این دو حالت باشد : یا عالم و دانشمند باشد یا محصل و دانشجو. کسی که چنین نباشد در انجام وظیفه قصور و کوتاهی کرده است و قصور و خودداری از انجام وظیفه تضییع حق است و چنین تضییعی جرم و گناه است و جایگاه چنین گنهکاری آتش خواهد بود. »
در این رهنمود آگاهی بخش تامل و تفکر روا می داریم :
۱) اولین پیام این کلام گهربار بزرگداشت « دانش » است . در نگاه این رهنمود علم ودانش از چنان مقام و جایگاهی برخوردار می باشد که هیچ جوانی از جامعه اسلامی حق ندارد در تلاش و فعالیت پی گیر و وقفه ناپذیر برای دسترسی به مراتب و درجات مختلف علم تسامح و غفلت ورزد بلکه باید از سرمایه جوانی بهره وری مناسب و مستمر نماید تا تمام استعدادهای بالقوه و نهفته در وجودش ـ که به طور فطری و توسط خداوند متعال در متن خلقت و آفرینش او تعبیه و ذخیره شده است ـ به تجلی و ظهور درآید و با مطالعه و کاوش و تحقیق به صورت آثار مفید و موثر و راهگشا برای رشد و پیشرفت جامعه و کشور به عینیت کامل برسد.
۲) دومین پیام منزلت و ارجمندی « عالم و دانشمند » در فرهنگ و تفکر اسلامی است به گونه ای که یک حالت از دو حالت ارزشمند در تلاش و فعالیت های علمی باید به عالم گردیدن و دانشور شدن در علوم و دانش ها منتهی گردد که عالمان و دانشمندان ـ در هر علم و دانش و در هر رشته و تخصص ـ با توجه به نیازهای حیاتی و ضروری جامعه و کشور دارای اکرام خاص و ارجمندی ویژه می باشند و باید حاصل و ثمره نهایی کنکاش و پژوهش هایشان به بهره برداری کامل و بهینه درآید و از اندیشه ها و دیدگاه های بکر و نوین و تحول زای آنان استقبال شود و دولت و ملت زمینه های لازم را به منظور تداوم تحقیقات و ارائه نظرات جدیدشان آماده و مساعد نمایند.
۳) پیام سوم اهمیت و ارزشمندی تحصیلات و علم آموزی توسط جوانان جامعه و کشور اسلامی است که از نگاه حضرت امام صادق (ع ) از چنان درجه و مرتبه ای برخوردار است که به هیچ وجه قابل اغماض و چشم پوشی نمی باشد به گونه ای که امام (ع ) با صراحت تمام اعلام می نمایند که دوست ندارم جوان مسلمانی را مشاهده کنم که به کار دانشجویی و علم آموزی همت نگمارده و وقت و انرژی های سرشار خود را به بهره وری نرسانده و استعدادهای الهی ذخیره شده در فطرت خویش را مدفون و بدون استفاده باقی گذارده و لحظات عمرش را ـ که از بهترین اوقات و عالی ترین فرصت ها می باشد و چنانچه از دست رود به دست نیاید ـ در بیهودگی و ناهوشیاری و فرصت ناشناسی های معمول و متداول سپری ساخته است .
۴) پیام چهارم این است که خودداری از انجام وظیفه در اتصاف به دو صفت و حالت مزبور ـ یعنی یا عالم و دانشمند شدن یا دانشجو و علم آموز بودن ـ قصور و کوتاهی می باشد و آن گونه نیست که چنانچه افرادی در عین داشتن استعدادهای درونی و نهفته در فطرتشان و نیز با وجود تراکم انرژی های سرشار برای حرکت در مسیر علم اندوزی از دانش آموزی و دانشجویی امتناع ورزند و چنین بپندارند که قصور و تقصیری نداشته وا نجام این وظیفه و اجتناب از آن با هم یکسان و مساوی می باشد.
۵) پیام پنجم این است که خودداری از انجام وظیفه در تلاش علمی و فرهنگی مستمری که باید به عالم و دانشمند گردیدن ختم شود و نیز خودداری از حرکت در مسیر علم آموزی و دانشجویی برای رسیدن به ثمره و حاصل نهایی صعود به قله های اندیشه ورزی و ابداع نظرات نو « تضییع حق » محسوب می شود. این تضییع حق ـ که شامل تضییع حق خود و تضییع حق ملت و جامعه و کشور می باشد ـ امری کوچک نیست و نباید با نگرش های سطحی و ظاهری با آن مواجه گردید.
« تضییع حق خود » به فردی که باید جوینده دانش و بینش بود و چنین نبود مربوط می شود که به راستی چنین کسی حق قطعی و مسلم و طبیعی و فطری خویش را زیرپا نهاده و ضایع ساخته است . زیرا او دارای « استعداد » بوده و آن را متجلی نکرده است و از « انرژی » برخوردار بوده و آن را به کار نگرفته است . استعداد او به صورت بالقوه در خلقت و سرشت او ممزوج و آمیخته گردیده و او نخواسته آن را به فعلیت و عینیت درآورد. و انرژی او در اعضا و جوارح وتوانمندی های ذهنی و فکری و عینی و عملی او تعبیه و ذخیره گردیده و او آن را به کار نگرفته است .
« تضییع حق انسانیت » به حقوق ملت و جامعه و کشور مربوط می شود که فرد قصور کننده در علم آموزی تمام امکاناتی که از ناحیه آحاد مردم جامعه و به وسیله دولت و حکومت می توانست در اختیار او قرارگیرد تا با مطالعه و کنکاش و تحقیق به طی مراحل مختلف دانش بپردازد و موجبات رشد و بالندگی و پویایی کشور را فراهم آورد بدون استفاده گذاشته است و یا به سوی اخذ و بهره وری از آنها نرفته و یا آنها را دریافت کرده و نتوانسته به بهره برداری و بازدهی برساند و از میانه راه بازگشته است .
آیا چنین کسی گناهکار نیست و قابل مذمت و نکوهش نمی باشد و نباید مورد بازخواست الهی قرار گیرد و حاصل و ثمره قصور و غفلت ها و گناهکاری هایش را در سرای دیگر مشاهده نماید.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی