شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فجر آزادی


فجر آزادی
نهضت طوفنده مردم ایران که نامی جز انقلاب اسلامی زیبنده آن نبود، طومار طواغیت و ملوک ۲۵۰۰ ساله را در کشور درهم پیچید و طنین دل انگیز آن اقصی نقاط جهان را فراگرفت و انقلابیون مبارز را در لبنان و فلسطین و افغانستان و شمال آفریقا و سایر مناطق دنیا شوری تازه بخشید.
سخن را از زمانی می آغازم که کشور آرامی از کف داده بود. بوی خون و باروت و شعاراهای کوبنده سراسر شهرها و خیابان ها و کوچه ها را فراگرفته بود. ملت همچون سیلی خروشان به خیابان ها ریخته و خواهان سرنگونی رژیم وابسته شاه بودند. در عین حال این بحران کوتاه مدت نوید آرامشی نه چندان دور را می داد که در پرتو آن مردم مسلمان ایران به آمال خود دست یافته و پابرهنگان و ستمدیدگان حق خود از ستمگران می ستانند و از اسارت طاغوتیان آزاد می گردند.
فیض روح القدس باز مدد فرمود و این بار دم مسیحایی از دهان پاک روح الله برخاست و مردگان رازنده کرد و بیشترین مخاطبان او را جوانان و نوجوانان تشکیل می دادند که آن ابرمرد الهی ظهور آن ها را از پانزده سال پیش پیش بینی کرده بود و در سال ۱۳۴۲ تاکید کرده بود سربازان من در شکم مادرانشان هستند.
این نهضت مردمی که نامی جز انقلاب اسلامی زیبنده آن نبود، طومار طواغیت و ملوک ۲۵۰۰ ساله را در کشور درهم پیچید و طنین دل انگیز آن اقصی نقاط جهان را فراگرفت و انقلابیون مبارز را در لبنان و فلسطین و افغانستان و شمال آفریقا و سایر مناطق دنیا شوری تازه بخشید.
همان گونه که این حرکت عظیم به سان معجزهای الهی و از قبیل کارهای انبیا سامان یافت، استمرار و بقای آن نیز در هاله ای از اعجاز تحقق یافت. نهضت اسلامی همانند همه حرکت های آزادیبخش پیچ و خم ها و موانع و آفات بسیاری را پشت سر گذارد، اما پیروز و سربلند، چرا که دست الهی با آن بود و اراده ربانی بر آن قرار گرفته بود که این جرقه بر گیتی شعله افروزد. ضمن آن که رهبر و راهروان آن توشه ای از اخلاص و ایمان همراه داشتند و به وعده های الهی دل بسته بودند که ان «تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم...»
توطئه ها و حملات جبهه واحد جهانی اعم از استکبار و صهیونیسم و کمونیسم که رشد این حرکت مقدس را برنمی تافتند، نتوانست سرو راست قامت آن را خم کند و بر پیکره چون کوه آن خللی وارد سازد، هر چند در ابتدا شخصیت هایی بی مانند را از آن گرفت.
انقلاب اسلامی که در ابتدا نهالی نورسته در گلشن ایمان و معنویات و ارزش های اسلامی بود، اینک به درختی تناور بدل شده بود که از ثمرات شیرین آن نه تنها ملت ایران که سایر مسلمانان و مستضعفان جهان بهره می بردند و قطعا طوفان سهمگین حوادث گوناگون نمی توانست آن را برکند، چرا که این درخت شجره ای طیبه بود که به تعبیر قرآن ریشه ای ثابت داشته و شاخه های آن بر فراز آسمان است: «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها...»
مدتی از ظهور این پدیده گرانسنگ نگذشته بود که به توطئه دشمنان که فی الواقع در پشت خندق احزاب گرد آمده بودند، نبردی فراگیر از جبهات غرب و جنوب کشور ایران را فراگرفت. راهبر این حرکت جنگ تحمیلی را از الطاف خفیه الهی برشمرد، درحالی که برخی از سست عنصران و دورافتادگان از قافله سیر و سلوک انسانی و حریصان متاع دنیا آن را بلا و تهدیدی خانمان سوز و پایان همه چیز قلمداد می کردند.
اما دلدادگان روح الله که از ابتدا با او عهد بسته بودند عاشورایی بجنگند عاشقانه دراین میدان سیر و سلوک گام نهادند و این در حالی بود که مرفهان بی درد حتی از اندیشه نبرد گریزان بودند. گاه تصور می کنم این دریچه عرفان که چند صباحی به روی عاشقان مجاهد گشوده شد، خواب و رویایی بیش نبود، اما چون نیک می اندیشم می بینم واقعیت بود و بلکه حقیقت، به راستی باغی از شور و عرفان و حماسه و جهاد و شهادت به روی ما گشاده که بسیاری از آن کام گرفتند و برگزیدگان ما میوه های شیرین شهادت را چشیدند و با بذل جان به جانان به حیات ابدی دست یافتند.
آری پس از قرن ها آمال و آرمان های انبیا تحقق یافت و غرب و جنوب ایران کربلایی دیگر شد. اما کربلایی که لبیک گویان ندای «هل من ناصر ینصرنی» را در خود بسیار پرداخت و مدعیان صادق «یالیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما» را بسیار به خود دید.
زهی شادکامی و سعادت و چه نیکو مبادله ای در این خاکدان که هیچ متاعی از ان ارزش ندارد مگر خون و اشک و اخلاص و بذل جان که در مقابل آن بهشت برین و رضوان و لقای دوست پاداش می بخشند. و اینک مجاهدان عاشق که به تعبیر امام راحل نام و نشان در گمنامی یافته بودند آن چنان شکوه و عظمت آفریدند که جهانیان را به حیرت و اداشتند. آنان دیر مغان و میخانه عشق را در سنگر یافته بودند و می عشق از جام پیر مراد سرکشیده و مدهوش جمال ازلی و ملکوتی گردیده بودند. لذا جمال ملکی و زرق و برق دنیا نتوانست آنان را بفریبد، چرا که با پیر فرزانه خود پیمان بسته بودند که جز از پیمانه او ننوشند.
باری گل های خوشبو و زیبای این باغ گلچین شدند و ما شاید به سان خار بودیم که برجا ماندیم. اما به هر حال در باغ جهاد رستیم و شکفتیم و در فضای عطرآگین شهادت تنفس کردیم و دلخوشی مان این است که دوستان شهید ما در قیامت شفاعتگر ما باشند و عنایات الهی به برکت خون آنان یاریگر ما بازماندگان در عرصه پرتلاطم حیات باشد.
به هر حال پرونده جنگ و جهاد اصغر مختومه شد و دوران جهاد اکبر و بازسازی و سازندگی فرارسید و به توفیقات الهی و تلاش نیروهای مخلص انقلاب گام های بلندی دراین راه برداشته شد. هر چند طبیعت این دوره گروهی را به دام زیور دنیا درانداخت و زرق و برق آن چشمان بسیاری را خیره کرد و تعفن زیاده طلبی و شهوت پرستی فضای زندگانی آن ها را آلوده نمود.
از همین جا اختلافات و قرائت های مختلف پدید آمد و راهکارهای مختلف برای دوران دولت سازی ارائه شد. گروهی نیاز دوران پس از انقلاب را سازندگی و توسعه اقتصادی می دانستند و گروهی هم آفت این مرحله را در انسداد سیاسی جست و جو می کردند و به مشی اصلاحات و انفتاح فراخواندند و عاقبت طیفی با راهکار اصولگرایانه قدم به میدان نهادند تا با بازگشت به شعارها و آرمان های انقلاب خلاهای گذشته را ترمیم کنند.
در هر حال تضارب آرا میان فرزندان انقلاب امری طبیعی است و طیف بندی ها و صف بندی های جدیدی شکل می گیرد و حتی گفته اند انقلاب فرزندان خود را می خورد. مهم آن است که مبانی و ارزش هایی که برای آن خون دل ها و تن ها نثار شد همچنان پابرجا بماند و استقلال و آزادی و وحدت ملی و اقتدار و عزت این مرز و بوم خدشه دار نشود و ایران اسلامی در طریق توسعه و آبادانی و پیشرفت مادی و معنوی گام نهد.
نویسنده: فرزان - شهیدی
ارسال کننده: فرزان شهیدی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه
منبع : باشگاه اندیشه