پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

غول چراغ خزر


غول چراغ خزر
رویدادهای سیاسی اخیر در اتحاد جماهیر شوروی سابق، موجب تغییر نقشه آسیا و اروپا شده است. کشورهای تازه استقلال یافته آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان که همگی از منابع غنی گاز و نفت به شمار می روند، در آسیای مرکزی و غربی قرار دارند. این ناحیه همچنین راه را برای استخراج نفت و گاز از منابع وسیع دریای خزر هموار ساخته است.
هرچند مذاکرات میان دولتها در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر کماکان در جریان می باشد، لکن در طول شش سال گذشته، شرکتهای بین المللی نفت تمایل قابل توجهی در استخراج نفت و گاز این منطقه نشان داده اند. بدیهی است که صادرات نفت و گاز از این کشورهایی که به دریای آزاد راه ندارند مستلزم همکاری کشورهای مربوطه و همچنین احداث خطوط لوله پرهزینه برای انتقال نفت و گاز از این منطقه می باشد.
پیوندهای فرهنگی ایران با مردم آسیای مرکزی و غربی که به قرنها قبل از منزوی شدن آنان توسط اتحاد جماهیر شوروی بر می گردد در حال رشد است و نقش مهمی را در توسعه آینده این منطقه ایفا خواهد کرد. کشور ایران در مناسبترین موقعیت جغرافیایی برای ارتباط این کشورهای درونی و دور از کرانه به دنیای برونی قرار گرفته است.
در عین حال، مبارزه طرفهای ذینفع در پیشنهاد کردن مسیرهای خطوط لوله برای کسب نفوذ سیاسی کاملا" مشهود است. روسها با منحصر کردن تمامی مسیرهای صادرات از سرزمین خود مایلند که نفوذ وکنترل سنتی خود را بر کشورهای تازه استقلال یافته حفظ کنند. از طرف دیگر، ایالات متحده که بعنوان رقیب جدیدی وارد منطقه شده است، طرفدار صادرات نفت و گاز از مسیرهایی در منطقه است که در راستای اهداف دراز مدت خود سعی دارد که خط لوله از ایران عبور نکند.
در حالیکه سیاست همواره عامل تعیین کننده نتیجه بسیاری از مسائل در این منطقه بوده است، نباید این واقعیت را نادیده گرفت که در اوضاع و احوال موجود، عوامل اقتصادی نیز بطور مساوی نقش مهمی در نتیجه رقابت میان کشورهای منطقه ایفا خواهد کرد.
در این مقاله سعی خواهد شد که توجه خواننده به این واقعیت جلب شود که ایران منطقی ترین و اقتصادی ترین مسیر، برای صادرات نفت و گاز از منطقه خزر است. در واقع خصومت سیاسی امریکا نسبت به ایران، اقتصادی ترین مسیر صادرات نفت و گاز از آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را مسدود کرده است. این موضوع، کشورهای مذکور را از حداکثر بهره وری درآمد نفت و گاز خود محروم خواهد کردو نیز با اساسی ترین اصول بازارهای آزاد که مورد حمایت ایالات متحده می باشد مغایرت دارد.
نمی توانبه سادگی از منافع بالقوه همکاری میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نفت و گاز در منطقه چشم پوشید. اجرای پروژه های تجارت منطقه ای و بین المللی گاز نه تنها مقرون به صرفه خواهد بود بلکه می تواند همبستگی اقتصادی و ثبات سیاسی را در این بخش از جهان افزایش دهد. در این خصوص، همکاری میان ایران، ترکمنستان و قزاقستان در توسعه یک شبکه منطقه ای صادارت گاز به بازارهای بالقوه مصرف مفید خواهد بود.
● معاوضه (سوآپ) نفت
ایران تولیدکننده و مصرف کننده عمده انرژی در منطقه می باشد. تولید انرژی در ایران حدودا" معادل ۵ میلیون و مصرف آن معادل ۶/۱ میلیون بشکه نفت در روز است. اکثر مناطق تولید کننده نفت و گاز در جنوب ایران قرار دارند، در حالیکه عمده ترین مناطق مصرف کننده در شمال و مرکز این کشورند. تقریبا" ۸/۰ میلیون بشکه نفت در روز از چاههای نفت جنوب ایران به پالایشگاههای اصفهان، تهران، اراک و تبریز فرستاده می شود.
بخش اعظمی از ۴۰ میلیارد متر مکعب گازی که در سال مصرف می شود نیز از جنوب به شمال ارسال می گردد. شرکتهای بین المللی نفتی به امتیاز استفاده از ایران برای صدور بخشی از نفت تولید شده در حوزه خزر پی برده اند و اگر سیاستهای تحریم ایران توسط امریکا وجود نداشت، بیشتر نفت منطقه از طریق ایران صادر می گردید.
مزایای عمده اقتصادی صادرات نفت از طریق ایران بر اساس موقعیت جغرافیایی آن از نظر همجواری، افزایش تقاضای داخلی فرآورده های نفتی و وجود شبکه گسترده خطوط لوله نفت خام، گاز و فرآورده های نفتی می باشد. ایران از لحاظ جغرافیایی کشوری منحصر بفرد در منطقه است. از طرفی نزدیک به ۱۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ترکمنستان دارد و از طرف شمال و غرب با کشورهای آذربایجان، ارمنستان، نخجوان و ترکیه هم مرز است.
شبکه خط لوله نفت و گاز این کشور به فاصله ۲۰۰ کیلومتری از کشورهای مذکور قرار دارد. نیمه شمالی کشور با جمعیتی بیش از ۵۰ میلیون نفر که معمولا" زمستانهای سردی دارند متقاضیان فرآورده های نفتی هستند و اگر روند فعلی در مصرف فرآورده های نفتی ادامه یابد، ایران می بایست پالایشگاههای بیشتری در این بخش از کشور ایجاد کند.
پالایشگاههای تهران و تبریز منطقی ترین خروجیهای نفت خام آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان خواهند بود. استدلال معاوضه نفت (سوآپ) بر اساس استفاده نفت خام این کشورها در تأمین پالایشگاههای مذکور در مقابل صدور نفت خام از خلیج فارس توسط ایران قرار دارد. "قرار سوآپ" سریعترین و ارزانترین راه حل برای مشکل صادرات بخشی از نفت تولید شده در منطقه خواهد بود. نفت خام را می توان به بنادر انزلی و نکا حمل کرد و از آنجا به پالایشگاههای ایران انتقال داد. این پروژه را می توان در سه مرحله به انجام رسانید.
▪ مرحله اول : ساخت تقریبا" ۱۲۰ کیلومتر خط لوله از بندر انزلی به نقطه ای که خطوط لوله نفت خام موجود، روزانه ۱۰۰هزار بشکه نفت را به پالایشگاه تبریز منتقل می کند. در صورتیکه خط لوله ای برای اتصال این بندر به خط لوله موجود ساخته شود، می توان روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت به پالایشگاه تبریز در شمال و به همین مقدار به طرف جنوب به پالایشگاه تهران منتقل نمود. همچنین خط لوله ای وجود دارد که پالایشگاه تهران را به بندر نکا متصل می سازد.
این خط لوله را می توان با اصلاحات کوچکی بصورت معکوس در آورده تا حمل ۱۲۰ هزار بشکه نفت خام در روز از نکا به پالایشگاه تهران را بر عهده بگیرد. در توافق جاری با قزاقستان از این خط لوله برای معاوضه نفت به میزان ۴۰ هزار بشکه در روز استفاده می گردد. بنابراین می توان روزانه ۳۲۰ هزار بشکه نفت را به پالایشگاههای تهران و تبریز منتقل نمود و به همین مقدار از جزیره خارک در خلیج فارس بصورت معاوضه ای(سوآپ) صادرکرد. هزینه اجرای این طرح احتمالا" کمتر از ۱۵۰ میلیون دلار و اکثر آن به واحد پول کشور یعنی ریال خواهد بود.
▪ مرحله دوم: هنگامی که این پروژه تکمیل شود و نفت پالایشگاههای تهران و تبریز از حوزه خزر تأمین گردد، خط لوله ای که در حال حاضر نفت را به پالایشگاههای مذکور می برند، خالی می شوند. در مرحله دوم پروژه، با استفاده از ظرفیت این خط لوله، می توان نفت بیشتری از تولیدکنندگان خزر گرفته تا در پالایشگاههای اصفهان با ظرفیت ۲۲۰ هزار و اراک ۱۵۰ هزار بشکه در روز تصفیه شوند
در این مورد باید کار زیربنایی بیشتری انجام گیرد و خطوط لوله اضافی ساخته شود. هزینه این امر حدود ۳۵۰ میلیون دلار تخمین زده شده است و این شبکه می تواند تقریبا" ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز را از کشورهای آسیای مرکزی و غربی جذب کند. به این نکته باید توجه داشت که شرکتهای ایرانی که در حال حاضر در صنعت نفت ایران فعال اند می توانند بخش اعظم این طرح را بر عهده گیرند و بیشتر این هزینه به ریال خواهد بود.
▪ مرحله سوم: در این مرحله، از ظرفیت خطوط لوله ای که نفت را به پالایشگاههای اصفهان و اراک می آوردند، برای رساندن نفت بیشتر از شبکه خطوط لوله ایران استفاده خواهد گردید. در این مرحله صدها کیلومتر خط لوله جدید باید ساخته شود که عملی شدن آن به میزان تولیدی که انتظار می رود از حوزه خزر صادر شود، خطوط لوله متناوب در حال ساخت و ملاحظات سیاسی منطقه ای بستگی خواهد داشت. همچنین ایران و ترکمنستان می توانند در شمال ایران اقدام به ایجاد یک پالایشگاه مشترک نمایند که بتواند روزانه بیش از ۱۰۰ هزار بشکه نفت ترکمن را تصفیه کند و در قسمت شمال شرقی ایران مورد استفاده قرار گیرد ودر مقابل معادل همین مقدار از طرف ترکمنستان از جزیره خارک صادر گردد.
مزایای دیگر معاوضه نفت (سوآپ) این است که کشورهای حوزه خزر می توانند صدور نفت خام خود به بازارهای بین المللی را در زمان نسبتا" کوتاهی آغاز کنند و از سرمایه گذاریهای هنگفت در خطوط لوله ای که از کشورهای مختلف می گذرد، اجتناب ورزند. در این روش معاوضه، نیاز به رضایت هیچ طرف سومی نیست و چون ایران استفاده کننده نهایی نفت خام خواهد بود، وابستگی متقابل، بهترین ضمانت برای ادامه پروژه است.
علاوه بر آن، هزینه های پائین تر برای تولید کنندگان ، حداکثر درآمد هر بشکه را تضمین می نماید و ایران نیز می تواند هم در هزینه پائین تر انتقال نفت و هم در منافع اقتصادی مربوط به ایجاد زیر بناهای مورد نیاز پروژه صرفه جوئی کند.
نهایتا" نفت خام خزر در نتیجه استدلال معاوضه، به بازارهای شرق دور که انتظار می رود در ۱۰ سال آینده رشد قابل توجهی داشته باشند، صادر خواهد شد. مسیرهای پیشنهادی دیگر که از تنگه بسفر می گذرد، نفت را به دریای سیاه منتقل می سازد. این مسیر هزینه های اضافی ایجاد می کند و بر اساس اهمیت ایمنی و زیست محیطی، با مخالفت ترکیه مواجه است. نفتی که به دریای سیاه یا مدیترانه تحویل داده خواهد شد، با نفت خام روسیه، عراق، سوریه، مصر ، شمال آفریقا و کردهای دریای شمال قابل رقابت خواهد بود.
● همکاری بالقوه ایران با آسیای مرکزی و غربی در زمینه گاز
اکثر مطالعات اخیر در مورد عرضه و تقاضای جهانی گاز طبیعی در آینده نشان می دهد که خاور میانه و آسیای مرکزی نقش مهمی در تجارت آتی گاز طبیعی خصوصا" در شبه قاره هند، ترکیه ، ارمنستان، گرجستان و بخشهایی از اروپا ایفا خواهد کرد. در دراز مدت همکاری میان کشورهای عمده تولید کننده گاز، اقتصادی ترین روش توسعه منابع گاز و ایجاد شبکه های انتقال، جهت بهره برداری از گاز را تضمین می کند.
کشورهای ایران، ترکمنستان و قزاقستان می توانند در توسعه شبکه خطوط لوله که قادر به حمل گاز از این کشورها به بازارهای بین المللی و منطقه ای باشد همکاری کنند. دیگر تولیدکنندگان گاز در خلیج فارس هم می توانند از طریق ایران به این شبکه متصل شوند و بدینگونه از توسعه همزمان خطوط لوله و طرحهای LNG برای بازارهای یکسان جلوگیری بعمل خواهد آمد. خلاصه ای از مزایای مربوط به این همکاری به شرح زیر می باشد:
۱) این همکاری، شبکه ای را ایجاد می کند که قادر به دریافت گاز از تولیدکنندگان مختلف و تحویل آن به بسیاری از مصرف کنندگان را ایجاد خواهد بود. بنابراین خطر وابستگی مصرف کننده به یک تولیدکننده و اتکای تولیدکننده بر یک بازار کاهش خواهد یافت.
۲) این روش همچنین مانع از سرمایه گذاریهای سنگین تکراری توسط هر کشور جهت ایجاد خط لولهای جداگانه برای صدور گاز خواهد شد.
۳) اجرای این طرح منطبق با اهداف زیست محیطی کلیه کشورها مبنی بر استفاده از سوختهای تمیزتر و حفظ جنگلها نیز خواهد بود. شاید بانک جهانی و سازمانهای بین المللی دیگر هم بیشتر مایل به حمایت از چنین طرح منطقه ای باشند.
۴) همکاری در زمینه گاز میان این کشورها به رشد اقتصادی منطقه ای منجر شده و همچنین همبستگی اقتصادی را ترویج خواهد نمود و در نتیجه به وابستگی متقابل میان کشورها که عنصر حیاتی در صلح و ثبات در این بخش از جهان به شمار می رود، خواهد انجامید.
● نقش ایران در شبکه گاز منطقه ای
ایران دارای ذخائر عظیم گاز بوده و مقام دوم را پس از روسیه در جهان داراست. علاوه بر آن، موقعیت ممتاز جغرافیائی ایران که کشورهای دریای خزر را به کشورهای خلیج فارس پیوند می دهد، عامل بزرگی است که باید به آن توجه کرد.
از این گذشته، ایران با پاکستان و ترکیه که قرار است در سالهای آتی از عمده ترین واردکنندگان گاز منطقه باشند، مرزهای مشترکی دارد. در حال حاضر، شبکه خط لوله ایران از سواحل خلیج فارس در جنوب به دریای خزر در شمال امتداد دارد. خطوط لوله موجود شرق به غرب از سرخس در مرز ترکمنستان به رضائیه در نزدیک مرز ترکیه با ایران امتداد می یابد.
این شبکه خط لوله، از ۴ هزار کیلومتر لوله اصلی (بین ۲۰ تا ۵۶ اینچ) و بیش از ۱۰ هزار کیلومتر خطوط لوله فشار قوی با ظرفیت حمل بیش از ۶۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال برای مصارف داخلی و تزریق به میادین نفتی تشکیل شده است.
از سال گذشته، شبکه گاز ایران به شبکه گاز ترکمنستان متصل شده است و تا زمستان امسال ۵/۱ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان به ایران منتقل خواهد شد. در سال ۱۹۹۸ این مقدار گاز به ۹ میلیارد متر مکعب در سال افزایش خواهد یافت.
کشورهای ترکمنستان، ایران و ترکیه نیز طرح وسیعی از شبکه انتقال گاز را در دست مطالعه دارند که نهایتا" ۳۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال را از ترکمنستان به ترکیه عبور خواهد داد. قزاقستان می تواند به راحتی از طریق توسعه خطوط لوله موجود و ایجاد خطوط لوله جدید بین قزاقستان و ترکمنستان به شبکه مزبور متصل شود.
قطر نیز می تواند به شبکه خط لوله ایران متصل گردد. ساخت کمتر از ۱۵۰ کیلومتر خط لوله از میادین دم شمالی(North Dome) قطر به بندر عسلویه، می تواند گاز قطر را به شبکه فوق متصل نماید. با در نظر گرفتن این حقیقت که ایران و قطر در میدان نفتی دم شمالی (North Dome) قطر و میدان پارس جنوبی که بخشی از بزرگترین ساختار گاز دور از ساحل (offshore) در جهان است، شریک می باشند، همکاری در توسعه و بازاریابی گاز بین دو کشور را امکان پذیر می سازد.
امکان تنظیم برنامه ای بین دو طرف که در آن ایران بتواند گاز را از طریق شبکه خط لوله خود به قطر صادر کرده و در مقابل برای مشتریان ایرانی LNG از قطرتحویل گیرد، قابل اجراست. ساخت خطوط لوله اضافی نیز برای تکمیل شبکه موجود در ایران، ۴۰ درصد ذخائر گازی جهان را به یکدیگر متصل خواهد کرد.
در سال ۱۹۹۴، پروژه "تمدید خط لوله از کشورهای آسیایی به اروپا" (PEACE) با هدف همکاری میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان گاز در منطقه، توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ارائه گردید. همه کشورهای منطقه در منافع اقتصادی این پروژه و همچنین در پیشبرد صلح و ثبات مربوط به این همکاری سهیم خواهند بود.
● همکاری برای صادرات گاز به شبه قاره هند، ترکیه و اروپا
اکثر تحلیلگران انرژی موافق این امر می باشند که چنانچه خط لوله انتقال گاز به پاکستان، به هند نیز امتداد یابد، معقولترین و اقتصادیترین روش تأمین گاز به شبه قاره هند صورت گرفته است. در حال حاضر چالشهای سیاسی این پروژه بسیار قوی است. هرچند می توان استدلال کرد که چنانچه ایران، ترکمنستان و شاید قزاقستان و قطر مشترکا" صدور گاز به پاکستان و هند را بر عهده گیرند، منافع سیاسی بطور چشمگیری تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
یک معامله مشترک که همه کشورهای مذکور در آن سهیم بوده و منافع قابل توجهی داشته باشند، به امنیت و تأمین گاز که هم اکنون هندیها بسیار نگران آن هستند، خواهد افزود. علاوه بر آن تأمین مالی پروژه توسط منابع مشترک کشورهای دخیل، برای جامعه مالی بین المللی جذابتر خواهد بود. در واقع کمک و مشارکت محلی به این پروژه نیز بیش از پیشنهاد فعلی صدور گاز از ترکمنستان به شبه قاره هند از راه افغانستان و میادین دور از ساحل قطر است.
خط لوله گاز ترکمنستان می تواند در نزدیکی زاهدان به خط لوله گاز پیشنهادی ایران ـ پاکستان متصل شود. ساخت چنین خط لوله ای در زمینهای هموار ایران بسیار سریعتر از افغانستان خواهد بود. علاوه بر آن، ساختار صنعتی، توانایی مهندسی و نیروی کار مجرب ایرانیها، تکمیل سریعتر و اقتصادی تر پروژه را تضمین خواهد نمود. ایران و ترکمنستان می توانند مشترکا" از سال ۲۰۰۱ نیاز گاز پاکستان را تأمین کنند.
این روش مزایای دیگری نیز در بر خواهد داشت از جمله اینکه می توان در مراحل اولیه پروژه، گاز آماده ترکمنستان را به پاکستان ارسال داشت، درحالیکه سهم گاز ایران رفته رفته همراه با تکمیل شدن پروژه های توسعه گاز در پارس جنوبی افزایش خواهد یافت. کشورهای دیگر می توانند به این طرح صدور گاز ملحق شده و این خط لوله برای صدور گاز به هند توسعه یابد.
همچنین اگر تولید کنندگان اصلی گازمنطقه مشترکا" این پروژه را به عهده بگیرند صادرات گاز به ترکیه و اروپا امکان پذیرتر خواهد شد. به محض اینکه شبکه خط لوله کار گذاشته شود، صادرات گاز به میزان تعیین شده بین کشورهای تولید کننده شروع می شود.
بدینگونه ایران می تواند بدون به خطر افتادن تعهدات صادراتی خود,از عهده تقاضای داخلی گاز در فصلی که مصرف به حداکثر می رسد برآید. این همکاری میان کشورها به تأمین هزینه این پروژه ها که مانع مهمی در گذشته بوده کمک خواهد کرد.
موفقیت چنین همکاری ای میان کشورهای منطقه، بستگی به تمایل حکومتهای منطقه و درک کامل آنها از اهمیت و مزایای این پروژه ها دارد. مسائلی که برای اجرای موفقیت آمیز این پروژه ها در منطقه باید در نظرگرفته شوند عبارتند از:
۱) دولتهای یاد شده باید ساختار مناسبی برای مشارکت شرکتهای نفتی دولتی، شرکتهای بین المللی و بخش خصوصی در این کشورها بیابند. ساختار فعلی قادر به اجرای این پروژه ها نیست و برای مشارکت بین المللی و محلی سودمند نیست.
۲) شیوه های نوینی برای فراهم کردن منابع ملی از بازارهای داخلی و بین المللی باید در نظر گرفته شود.
۳) دولتهای منطقه می بایست برای تشویق مشارکت نهادهای مالی چند جانبه ای مانند بانک جهانی، بانک توسعه اسلامی و بانک توسعه آسیایی همکاری کنند و خواستار "شیوه های ضمانتی نوین" برای تأمین مالی پروژه های مذکور شوند.
ساخت یک بزرگراه، راه آهن و خط لوله نفت و گاز که خلیج فارس را به کشورهای آسیای مرکزی و غربی متصل سازد، قدم مهمی در همکاریهای درازمدت در منطقه به شمار می رود. بخشی از این جاده، راه آهن و مسیر خط لوله در سالهای گذشته ساخته شده است. برای تکمیل و توسعه این تسهیلات تا قبل از پایان قرن به تلاش گسترده ای نیاز است.
درصورتیکه ساخت جاده، راه آهن و خطوط لوله همزمان آغاز می شد، هزینه ها به نحو چشمگیری کاهش می یافت. بهرحال این پروژه ایده آلی برای شرکتهای ساختمانی بزرگ بین المللی خواهد بود.
هزینه نقدی این پروژه (نیمی از کل هزینه آن بیش از چهار میلیارد دلار تخمین زده می شود) را می توان از تجارت عظیمی که از این مجموعه به دست می آید، فراهم نمود. تأمین ریالی آن می تواند از راه انتشار اوراق قرضه ده ساله ضمانت شده توسط دولت ایران و کنسرسیوم شرکتهای خارجی دخیل در پروژه فراهم گردد.
● نتیجه گیری
همکاری بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی و غربی در پروژه های نفت و گاز، منطقی ترین و اقتصادی ترین راه برای صادرات نفت و گاز از حوزه دریای خزر است . با استفاده از شبکه موجود و ساخت خطوط لوله جدید میتوان به راحتی معاملات معاوضه نفت (سوآپ) بین کشورهای ایران, آذربایجان, ترکمنستان و قزاقستان را به ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز رساند.
وضعیت ایده آل آن است که در مقابل تخصیص صادرات نفت از خلیج فارس, پالایشگاههای ایران بتوانند از نفت کشورهای مذکور استفاده کنند. این امر باعث می شود که تولیدکنندگان بتوانند قیمتهای بهتری برای نفت خود به دست آورند و از صرف میلیاردها دلار هزینه ساخت خطوط لوله که استطاعت پرداخت آن را ندارند، دوری کنند.
معاملات سوآپ با ایران، با هزینه های سرمایه گذاری حدود ۵۰۰ میلیون دلار (که نیمی از آن به ریال است) می تواند بازارهای فروشی برای ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز از حوزه خزر بیابد. حتی ساخت یک خط لوله نفتی عظیم از این کشورها به خلیج فارس یا دریای عمان، در مقایسه با دیگر مسیرهای پیشنهادی، مزایای سیاسی و اقتصادی بهتری دارد. در حال حاضر طرح توجیهی برای چنین خط لوله ای در دست انجام است. چنانچه تلاشهای ایالات متحده برای تشویق شرکتها در کنار گذاشتن ایران به نتیجه رسد، کشورهای منطقه خزر، بی هیچ تردیدی بهای آن را خواهند پرداخت.
همکاری بین ایران، ترکمنستان و قزاقستان در زمینه گاز، برای کلیه طرفها نیز مزایایی دربردارد. تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۱۰ تقاضای گاز در هند و پاکستان بین ۴۰ الی ۷۰ میلیارد متر مکعب در سال باشد. این تقاضا در صورت عرضه بهینه تا حد زیادی افزایش می یابد. تا سال ۲۰۱۰تقاضای سالانه گاز طبیعی در ارمنستان، ترکیه و گرجستان ۳۰ تا ۴۰ میلیارد متر مکعب و در اروپای مرکزی و جنوبی ۱۰ میلیارد متر مکعب خواهد بود. کشورهای صادر کننده گاز در منطقه باید به دنبال تصرف این بازارها باشند و همکاری بین آنها آسانترین، سریعترین و کم هزینه ترین راه برای صادرات گاز به این بازارها خواهد بود.
دیگرکشورهای صادر کننده گاز منطقه برای صادرات گاز به پاکستان و هند در شرق و ترکیه, ارمنستان,گرجستان و بخشی از اروپا در غرب باید سر انجام به ایران و ترکمنستان بپیوندند. برای تحقق این اهداف، حکومت کشورهای دخیل (بویژه ایران که در مرکز این پروژه قراردارد) باید، تلاشی جدی را برای طرح قوانین ضروری جهت تشویق سرمایه گذاران خارجی و داخلی به مشارکت در این پروژه ها، بعهده بگیرند.
بعلاوه دولتها برای اطمینان یافتن از این مطلب که تمامی عوامل حکومت شناخت کاملی از این پروژه دارند و در جهت اجرای آن همکاری می کنند, باید فعالیتهای سیاسی هماهنگی را آغاز نمایند. و سرانجام، دولتها باید مشترکا" به نهادهای مالی بین المللی برای کسب حمایت آنان در این خصوص، نزدیک شوند. اگر همه چیز خوب پیش برود، رویای پروژه PEACE (توسعه خطوط لوله از کشورهای آسیایی به اروپا) که اولین بار توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی پیشنهاد شد می تواند به واقعیت بپیوندد.
نویسنده : نرسی قربان
منبع : دیپلماسی ایرانی