پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انسان موجودی با فرهنگ است


انسان  موجودی با فرهنگ است
به راستی همگان درصددند تا قدمت همه عرصه های پزشكی، كشاورزی، صنعتی و... را بررسی كنند اما وقتی صحبت از انسان و پیدایش او در كره زمین می شود بی شك می گوییم كه انسان موجودی است بافرهنگ اما آیا شاخص های فرهنگی كه تاكید بر فرهنگی بودن جامعه انسانی دارد بر انسان های اولیه حاكم بوده است؟ در این رابطه با جلال الدین رفیع فر به گفت وگو نشستیم. وی دارای دكترای انسان شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه و از اعضای هیات علمی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین مركز تحقیقات علمی فرانسه ENRS و از سال ۱۳۶۷ رسماً دانشیار گروه آموزش انسان شناسی دانشكده علوم اجتماعی است.پیدایش اولیه انسان در كره زمین را با توجه به نظریات مختلف علمی موجود می توانیم در حدود چهار میلیون سال پیش در نظر بگیریم اما برای توجیه این زمان لازم است سابقه اش را بررسی كنیم كه در حال حاضر دو دیدگاه مهم برای ارائه یك تعریف جامع، دقیق و علمی از انسان بیش از سایر دیگر تعریفات مورد توجه قرار گرفته كه در تعریف اول یك دیدگاه زیست شناسی را مدنظر دارد و شاخص های جسمانی انسان را به عنوان محور تعریف برای انسان در نظر می گیریم یعنی انسان پستانداری است كه بر روی دو پا راه می رود و دارای ۲۳ جفت كروموزوم است اما تعریف دوم كه بیشتر نقطه نظرات علمای علوم انسانی را مدنظر دارد و می گوید انسان موجودی است بافرهنگ. در واقع تاكید بر فرهنگی بودن جامعه انسانی است كه این خصیصه این جامعه را از سایر جوامع به راحتی مجزا می كند. بنابراین براساس تعریف دوم سابقه انسان را می توان دست كم بین دو تا دو و نیم میلیون سال در نظر گرفت زیرا قدیمی ترین آثار فرهنگی پیدا شده به همین زمان مزبور تعلق دارد.
• قدمت چهار میلیون ساله انسان
براساس قوانین شناخته شده در علم زیست شناسی كلیه موجودات از جمله انسان دارای قابلیت هایی هستند كه با هدف تطبیق با محیط دچار تغییر می شوند، انسان هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و شواهد موجود نشانگر آن است كه از قدیمی ترین اسكلت های به دست آمده از انسان تا به امروز تغییرات جسمانی قابل توجهی قابل مشاهده است كه براساس مطالعات علمی مشخص شده كه این تغییرات عمدتاً با هدف تطبیق با محیط و از طریق جهش های ژنتیكی به طور غیرارادی عمل می كند كه این تغییرات پس از مدت زمانی امكان مقایسه نمونه های قبلی با نمونه های جدیدتر را فراهم كرده و قابل شناسایی می شود. بنابراین با توجه به این قابلیت ها نباید انتظار داشت كه در طول چهار میلیون سال گذشته جسم انسان دچار هیچ گونه تغییری نشده باشد. لازم به ذكر است كه این تغییرات صرفاً فیزیكی است و ماهیت انسان را تحت تاثیر قرار نمی دهد. ویژگی های قدیمی ترین نمونه های به دست آمده از انسان نشانگر آن است كه انسان های اولیه در مقایسه با انسان های امروزی دارای قدی كوتاه تر، جمجمه ای كوچك تر و آرواره های قوی با ۳۲ دندان كه تركیب دندان ها بیشتر به گیاه خواری تمایل نشان می دهد و همچنین دست هایی اندكی بلندتر هستند كه نمونه مشخص آن دو اسكلت معروفی است كه در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰ از دره لفارس در كشور فعلی اتیوپی به دست آمده است كه یكی دختر ۱۸ ساله ای با نام لوسی و دیگری رامیدو یك پسر بالغ بوده كه مطالعات انجام شده روی این دو اسكلت نشان داده است این نمونه ها كه قدمت بین ۵/۳ تا ۴ میلیون سال را داشته اند اولاً روی دو پا راه می رفته اند، دست ها و پا هایشان كاملاً شبیه انسان های امروزی و اندازه قدشان حدود یك متر و بیست سانتی متر بوده و گنجایش جمجمه آنها حدود ۵۰۰ سانتی مترمكعب (یك سوم انسان های امروزی) تعیین شده است و زیستگاه این نمونه ها جنگل های آفریقای شرقی است كه در حال حاضر كشور های اتیوپی، كنیا و تانزانیا را دربرمی گیرند. در واقع كشف لوسی و رامیدو در این منطقه از جهان به عنوان قدیمی ترین فسیل های شناخته شده ای كه می توان آنها را به عنوان اجداد انسان های امروزی دانست باعث شده كه دانشمندان خاستگاه انسان را شرق آفریقا معرفی كنند. اما نبود عناصر فرهنگی تنها مشكلی است كه برای اثبات انسان بودن این نمونه ها وجود دارد، به همین دلیل برای زیست شناسان انسان بودن این نمونه ها تایید شده است ولی برای انسان شناسان فرهنگی این نمونه ها ۱- هوموهابیلیس ها، ۲- هومواركتوس ها، ۳- سنیانتروپ ها انسان نما نامیده می شود.
•هوموهابیلیس ها
هوموهابیلیس ها خالق ابزارهای ابتدایی:
از زمانی كه اولین عناصر فرهنگی یعنی یك سلسله ابزار های سنگی با قدمت حدود ۵/۲ میلیون سال پیدا می شوند كم كم می توان از حضور انسان بر روی كره زمین با اطمینان بیشتری صحبت كرد و انسان های خالق این ابزار های ابتدایی نمونه هایی هستند كه هوموهابیلیس انسان ماهر نامیده می شوند. مهارت این انسان ها كه همچنان و تنها در شرق آفریقا زندگی می كرده اند از ساختن ابزار های سنگی بسیار ساده كه غالباً برای شكار و یا انجام كارهای روزمره دیگر می توانسته مورد استفاده قرار بگیرد بوده است. هوموهابیلیس ها در مقایسه با نمونه های قبلی دارای قدی بلندتر حدود ۱۴۵ سانتی متر بوده و جمجمه ای بزرگتر كه حدود بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ سانتی متر مكعب گنجایش داشته است البته تفاوت های دیگری هم در سایر اندام ها می توان در این نمونه ها نسبت به نمونه های قبلی مشاهده كرد. اما هنوز عده ای از صاحب نظران هستند كه ابزارهای سنگی ساخته شده توسط این نمونه ها را به عنوان ابزار نمی پذیرند زیرا معتقدند این تولیدات در چارچوب تعریفی كه از ابزار ارائه می شود قرار نمی گیرد. در واقع در این تعریف گفته شده ابزار یعنی وسایلی كه برای ساختن وسایل دیگر مورد استفاده قرار گیرد نه هر چیزی كه انسان می تواند از آن به عنوان یك وسیله برای منظوری خاص مورد استفاده قرار دهد بنابراین این نمونه ها نیز برای عده ای همچنان انسان نما در نظر گرفته می شود.•هومواركتوس ها
از حدود دو میلیون سال پیش اسكلت هایی از انسان به دست آمده كه علاوه بر دارا بودن ویژگی های بسیار نزدیك به انسان امروزی قادر به تولید وسایل بودند كه كاملاً با تعریفی كه از ابزار گفته شد مطابقت دارد و این نمونه ها در اصطلاح علمی هومواركتوس انسان راست قامت نامیده می شوند كه قادر به تولید این ابزارها بودند و در حال حاضر دو نقطه از جهان یعنی شرق آفریقا و منطقه قفقاز در آسیا كشور فعلی گرجستان قدیمی ترین اسكلت هایی از این نوع را با قدمت بین ۸/۱ تا دو میلیون سال پیش ارائه دادند. هومواركتوس ها از نظر جسمانی از گردن به پائین تفاوت چشم گیری با انسان های امروزی ندارند، تنها می توان تفاوتی در جمجمه و آرواره آنها با انسان های امروزی مشاهده كرد كه گنجایش جمجمه هومواركتوس ها به حدود ۱۲۰۰ سانتی متر مكعب افزایش پیدا كرده بود و متوسط قد آنها ۵۰/۱ تا ۶۰/۱ سانتی متر بوده كه آنها ابزارسازهای بسیار ماهری بودند و بعضی ابزارهای به دست آمده از هومواركتوس ها از نظر مواد اولیه، نوع سنگ و تكنولوژی ساخت بسیار قابل توجه هستند. این انسان ها معیشت شان مبتنی بر شكار و گردآوری بوده است و عمده ابزارهایی كه می ساختند در این زمینه مورد استفاده قرار گرفت.
•سنیانتروپ ها
نمونه های چینی آنها كه سنیانتروپ نامیده می شوند در حدود ۸۰۰ هزار سال پیش در غاری به نام شوكوتین در نزدیكی شهر فعلی پكن زندگی می كردند كه تكنیك های تولید آتش را می شناختند و برای تولید آن در محل های مسكونی خود مورد استفاده قرار می دادند اما به كارگیری تكنیك های تولید آتش از یك طرف و ساختن ابزارهای بسیار دقیق و كارآمد با بهره گیری از تكنیك های پیچیده كه نشان دهنده بهره مندی از دانشی قابل قبول بود جای هیچگونه تردیدی را برای حضور فرهنگ در جامعه این انسان ها باقی نمی گذارد و نمونه های اخیر تا حدود ۱۰۰ هزار سال پیش در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا زندگی می كردند و از آن زمان به بعد هیچ نشانه ای از حضور این انسان ها به دست نیامده است.
• هوموساپینس ها
در حدود ۳۰۰ هزار سال پیش حضور انسان با مشخصات كمی متفاوت تر در آسیا و آفریقا تایید شده است. این انسان كه هوموساپینس انسان اندیشمند نامیده می شود مدت ها بعد به دو دسته تقسیم شده اند كه دسته اول معروف به انسان نئاندرتال هستند. نئاندرتال ها با جمجمه های بزرگ تر از نمونه های امروزی از انسان مدرن متمایز می شوند كه این نمونه ها دست كم در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا تا چهل هزار سال پیش حضور داشتند اما تجمعات شان در اروپا به خصوص اروپای مركزی و همچنین غرب آسیا بوده است و از آن زمان دیگر نشانه ای از وجود آنها نمی توان بر روی كره زمین به دست آورد و ایران هم یكی از كشورهایی است كه نشانه های دقیق و جالبی از سكونت این نوع انسان ارائه كرده است. اما دسته دوم هوموساپینس انسان امروزی نامیده می شود كه قدیمی ترین نمونه آن در فلسطین با قدمت نزدیك به صد هزار سال یافت شده است. این نمونه دست كم تا به امروز بر روی كره زمین زندگی می كند و از حدود ۳۵ هزار سال پیش تمام قاره ها را به تسخیر خود درآورده است و شروع جدیدی در تاریخ زندگی انسان را نوید داده است كه به دوره عصر حجر جدید معروف است. مهمترین شاخص آن پیدایش هنر در جامعه انسانی است و شاخص دیگر آن پیدایش پرستشگاه های عمومی است كه غالباً در غار های زیرزمینی كه نور طبیعی دریافت نمی كرده اند ایجاد شده و ویژگی مهم این پرستشگاه ها، تصویر حكاكی و یا نقاشی شده بر روی سقف و دیواره های آن است. تصاویری كه در این پرستشگاه ها ترسیم شده اند غالباً تصاویر حیواناتی خاص بوده اند كه به احتمال زیاد نمادهای مذهبی را تشكیل می دهند. در واقع جامعه انسانی در این مقطع به نظر می رسد با وجود اینكه هنوز از اقتصاد مصرفی تبعیت می كرده و شیوه زندگی مردمان آن كوچندگی بوده است به یك ساختار فرهنگی نسبتاً پیچیده رسیده بود كه نمادهای مذهبی و پرستشگاه های عمومی به خوبی پیچیدگی این ساختار را نشان می دهند.
•پیدایش انقلاب نوسنگی
در حدود ۱۵ هزار سال پیش جامعه انسانی وارد مرحله دیگری از تحولات فرهنگی عمیق می شود. انسان ها در این مقطع و تنها در خاورمیانه موفق می شوند با اهلی كردن اولین حیوانات و همچنین روی آوردن به كشاورزی ساختار اقتصادی خود را تغییر داده و وارد ساختار جدیدی كه به آن اقتصاد تولیدی می گوییم شوند. در واقع دیگر دامداری و كشاورزی در این مقطع برای اولین بار با زندگی انسان آمیخته شد و مدت كوتاهی شیوه زندگی انسان را تغییر می دهد و پیدایش جوامع روستایی نتیجه این تحول است كه تحول به قدری با اهمیت است كه دانشمندان آن را یك انقلاب نوسنگی می نامند، انقلابی كه در نهایت منجر به یك سلسله تغییرات بنیادی در جامعه انسانی شد و جوامع امروزی را شكل داد. این انقلاب در همه عرصه های اجتماعی، فرهنگی جامعه انسانی توانست عمل كند؛ ارزش ها، قوانین، نوع سكونت، تكنولوژی و حتی ساختار خانواده و باورها نیز از این تحولات مستثنی نبوده است. همچنین اختراعات جدید خصوصاً در تكنولوژی استفاده از فلزات و ابداع سفالینه از دیگر اختراعات مهم این دوره به شمار می آیند.به نظر می آید به وجود آمدن پدیده مالكیت از دیگر تحولات مهم این دوره بوده باشد. به هر حال این تحولات در نهایت زمینه های پیدایش یك ساختار جدید اجتماعی، فرهنگی دیگر را فراهم كردند كه منجر به پیدایش اختراع خط و همچنین جامعه شهری شد كه باز هم در خاورمیانه این اتفاقات را شاهد بودیم.
منبع : روزنامه شرق