شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
پرداخت نقدی نه با تئوریهای اقتصادی سازگاری دارد و نه با اخلاق اسلامی
متاسفانه در چند سال اخیر در کشور ما چند مفهوم اقتصادی به غلط شکل گرفته و اصطلاح هدفمند کردن یارانه از این دسته است و بسیاری از اقتصاددانان راجع به آن عنایت کافی ندارند و برخی سیاستمداران هم از اصطلاح یارانهها به صورت ناصحیحی استفاده میکنند و مفهوم اقتصادی آن را در جای خودش به کار نمیبرند. در تعریف یارانهها در چند سال اخیر ملاحظه میکنیم که در بزرگتر نشان دادن عدد و رقم یارانه همچون مسابقهای بر هم سبقت میگیرند و این عدد روز به روز بزرگتر اعلام میشود و در راس آن یارانه انرژی است که برای محاسبه آن میگویند فرض کنید از کل فرآوردههای نفتی مثلا بنزین در ایران که روزانه حدود ۴۲ میلیون لیتر تولید میشود، اگر آن را صادر میکردیم؛ میتوانستیم مثلا لیتری ۱۵۰۰ تومان یا هر رقم دیگری بفروشیم اما الان در داخل که لیتری ۴۰۰ تومان آزاد و لیتری ۱۰۰ تومان سهمیهبندی میفروشیم پس معادل تفاوت ۱۰۰ تومان تا ۱۵۰۰ تومان و یا ۴۰۰ تومان تا ۱۵۰۰ تومان به مصرفکننده یارانه میپردازیم.
در صورتی که این با تعریف اقتصادی یارانه سازگاری ندارد. فقط آن قسمت از بنزین که وارد میشود و دولت لیتری مثلا ۱۵۰۰ تومان میخرد به نرخ کمتری به مصرفکننده میفروشد، جزء یارانه محسوب شود. به همین ترتیب برای گازوئیل و سایر فرآوردهها و یا گندم و برنج و دارو و نظایر آن. آنطور که اعلام شده بیشتر هدف این است که به اقشار ضعیف کمک شود و از سوی دیگر، قیمتها هم اصلاح شود و اصلاح قیمتهای نسبی بتواند سمت و سوی سرمایهگذاریها را جهت دهد و تخصیص منابع را بهبود بخشد و چون اصلاح نظام سرمایهگذاری را مدنظر قرار میدهد پس میشود گفت یک اصلاح ساختاری هم خواهد بود. اما در وهله اول، به نظر میرسد که هدف اصلی، توجه به اقشار کمدرآمد است که البته من روی این موضوع اشکال میگیرم. در حضور رئیسجمهور هم گفتم که راجع به پرداخت نقدی باید بیشتر فکر کرد و فعلا این برنامه را نباید اجرایی کرد زیرا نسبت به این امر تاملاتی وجود دارد. اما اینکه تغییر قیمتهای نسبی در اقتصاد و انگیزهای برای سرمایهگذاری به منظور صرفهجویی در انرژی ایجاد کند، در کشورهای در حال توسعه قابل بحث است.
البته اصلاح نظام قیمتهای نسبی ضروری است اما در نظامهایی که به دلیل نبود نهادهای لازم، علامتدهی قیمتها نمیتواند موجب تخصیص بهینه منابع شود چندان فایدهای ندارد و ما را به هدف نمیرساند. به ویژه آنکه اصلاح قیمتهای نسبی باید با توجه به قدرت خرید طبقات محروم و متوسط جامعه تجزیه و تحلیل شود. من مخالف پرداختهای نقدی یا به اصطلاح نقدیکردن یارانهها هستم و تعجب کردم که این فرمها توزیع شد چون این فرمها مبنایی میشود برای پرداختهای نقدی و انتظاراتی را در جامعه ایجاد میکند در حالی که هنوز این مسئله قطعی نشده. من مسئله هدفمندکردن یارانهها را کلا از زاویه دیگری نگاه میکنم که تا حدی متفاوت است با آنچه رایج است. فعلا یارانههای نان یا دارو را مطرح نمیکنیم و فقط حاملهای انرژی را در نظر میگیریم. میگویند قیمت بنزین را باید افزایش دهیم. سوال این است که برای چه منظوری باید قیمتها را افزایش دهیم؟ یک پاسخ این است که ما قیمتها را افزایش میدهیم برای اینکه صرفهجویی در مصرف بنزین بهوجود آید. دانش اقتصاد انرژی نشان داده که چنین چیزی اتفاق نمیافتد. با افزایش اندک که اصلا تغییری در تقاضای انرژی روی نمیدهد چراکه در کشور ما قیمت بنزین از ۸۰ تومان به ۱۰۰ تومان رسید و الان ۴۰۰ تومان بنزین آزاد و بنزین سوپر بالای ۵۰۰ تومان است و میبینیم که کاهشی در مصرف بنزین مشاهده نشده و رشد تقاضا کمافیالسابق بیش از ۱۰ درصد در سال است. البته میگویند از طریق کارتهای هوشمند سوخت، جلوی قاچاق بنزین گرفته شده است که قابل تقدیر است.
اگر با افزایش قیمت بنزین بخواهیم صرفهجویی ایجاد کنیم، باید قیمتها خیلی بالا رود تازه آن هم به شرطی که زمینههای مناسب اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مهیا باشد تا جامعه تحملش را داشته باشد. دوم اینکه در کشور ما سرمایهگذاری برای کالاهایی که انرژیبری کمتری دارند چون تجربه نشده و سابقه نداشته انگیزه زیادی برای آن نیست فقط منجر به این میشود که ما واردات اینگونه کالاها را تشویق کنیم. البته در این صورت دیگر نیازی نیست که با افزایش قیمت بنزین، سطح قیمت کالاهای داخلی را رشد دهیم چون دولت همیشه میتواند از طریق تعرفههای گمرکی واردات این کالاها را تشویق کند. اقتصاد انرژی از مصادیق بارز و اثبات شده شکست بازار است. عملکرد بازار و تخصیص بهینه منابع از طریق علائم قیمت و قیمتهای نسبی معمولا در حوزه اقتصاد انرژی با شکست مواجه میشود و به همین دلیل است که دولتها باید دخالت کنند و این یک حقیقت است و وارد بحث آن نمیشویم. اما اگر بگوییم هدف از افزایش قیمت بنزین این است که درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین را از دهکهای بالای جامعه به دهکهای پایین برسانیم و بگوییم این هدفمند کردن یارانههاست این اشتباه است زیرا اساسا صورت مسئله غلط تعریف شده است و ضروری است جامعه، به ویژه سیاستمداران، نسبت به این مسئله آگاه شوند. پرداخت نقدی اساسا نه با تئوریهای اقتصادی نه با اخلاق اسلامی سازگاری ندارد. منظور از هدفمند کردن یارانهها اگر این باشد قابل قبول نیست.
معنای دیگری هم نمیتوان از آن استخراج کرد، منتهی میبینیم واژهای یک دفعه مقدس میشود و همهجا صحبت از هدفمند کردن یارانههاست. یارانه در بخش انرژی هم چیزی نیست جز تصرف در ثروت نسلهای آینده و اختصاص آن به رفع نیازهای فعلی. بنابراین، اگر فکر کنیم که ما درآمد حاصل از حاملهای انرژی را باید به پالایشگاهها بدهیم ولی نفت خام را مجانی ندهیم و کاری کنیم که پالایشگاهها رقابتی شوند تا در کیفیت فرآوردهها بهبودی پدید آید دیگر پولی باقی نمیماند که به اقشار محروم بدهیم. در کشور ما شرایط تورمی توام با بیکاری وجود دارد که البته تا حد زیادی به علت وابستگی اقتصاد ملی به درآمدهای نفتی است. به هر حال اگر هدفمندسازی یارانهها را صرفا پرداختی به گروههای محروم ببینیم، این بر مشکلات اقتصادی کشور اضافه خواهد کرد، برای اینکه به لحاظ فرهنگی اقشار کمدرآمد نوعا برنامهریزی اقتصادی و الگوی مصرف بهینه و آیندهنگری اقتصادی ندارند. در هر نظام اقتصادی، تولید است که درآمد ایجاد میکند و درآمد ایجاد شده انگیزهای میشود برای تقاضای کالای تولید شده، پس همیشه در هر برنامه اقتصادی منطقا باید از جانب عرضه آغاز کرد که فعل و انفعالات بعدی به دنبال آن شروع میشود.
اما در ایران چون این پرداختها ریشه در درآمد نفتی دارد و ما برای تولید نفت کار نکردهایم بلکه صرفا آن را استخراج میکنیم، پس اقتصاد ماهیتا تورمی است. در واقع، درصد قابل ملاحظهای از درآمد ملی ما ناشی از درآمدهای نفتی است که کار پشتوانهاش نیست. به این قضیه پرداختهای انتقالی هم اضافه شده برای گروههای کمدرآمد که از فقر نسبی برخوردارند و این قطعا تورمی است. ولی اگر دولت از طریق مالیاتها اقدام کند و سیستم تامین اجتماعی را توسعه دهد یا حتی از طریق درآمدهای نفتی سیستم تامین اجتماعی را توسعه دهد، گسترش این نظام باعث میشود در نهایت درآمدی اضافی برای خانوار تعریف شود. تحصیل رایگان، یک وعده غذایی رایگان، داروی رایگان و نظایر آن اینها در واقع درآمدی برای خانوار ایجاد میکند. ممکن است شما بفرمایید این سازوکار، تورمی است چون جانب عرضه دیده نشده است. بله تورمی است اما اشکالی ندارد زیرا حمایت از اقشار ضعیف وظیفه جمهوری اسلامی است و دولت نباید از این افزایش احتمالی قیمتها نگران شود و این افزایش را باید از طریق تشویق عرضه، واردات و افزایش مالیات طبقات مرفه و توسعه نظام بیمه حل کند. پرداختهای نقدی کار ساده و البته غلطی است. همیشه اجرای کارهای اساسی بسیار پیچیده است و مستلزم برنامهریزیهای دقیق و سنجیده، ولی دولتمردان نوعا سیاستهایی را میپسندند که اجرای آنها ساده باشد. پرداختهای نقدی به اقشار محروم، پیامدهای اجتماعی دارد. دست رئیسجمهور بعدی را میبندد زیرا اگر بخواهد تغییراتی دهد با بحرانهای اجتماعی روبهرو میشود.
دکتر مسعود درخشان
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت انتخابات عراق دانشگاه تهران احمد وحیدی مجلس شورای اسلامی چین دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب
سیل هواشناسی آتش سوزی تهران شهرداری تهران سازمان هواشناسی هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم آموزش و پرورش فضای مجازی
تورم قیمت خودرو مسکن سهام عدالت قیمت طلا خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه حقوق بازنشستگان ایران خودرو بانک مرکزی
مهران غفوریان ساواک رضا عطاران تلویزیون موسیقی عمو پورنگ سریال سینمای ایران شهاب حسینی مسعود اسکویی دفاع مقدس عفاف و حجاب
فلسطین رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر علی خطیر بازی جواد نکونام لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی صاعقه خودروهای وارداتی گوگل ناسا عکاسی تلفن همراه مدیران خودرو
خواب کبد چرب فشار خون چای دیابت بیماری قلبی