شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


وودی‌آلن از عاشقانه‌ای در بارسلون تا کتابفروشی


وودی‌آلن از عاشقانه‌ای در بارسلون تا کتابفروشی
وودی‌آلن این روزها در اسپانیا سخت مشغول ساخت جدیدترین فیلم خود تحت عنوان <نامه عاشقانه‌ای به بارسلون > است.
او بالا‌خره دل از لندن كند و برای ساخت جدیدترین فیلمش راهی بارسلون شد. وودی‌آلن در این پروژه از بازیگرانی همچون خاویر باردم و پنه‌لوپه كروز، اسكارلت جوهانسون و ربه‌كا‌هال دعوت كرده است تا در این كمدی آمریكایی - اسپانیایی حضور داشته باشند و به احتمال زیاد جشنواره فیلم تازه تاسیس رم نامه عاشقانه‌ای به بارسلون را برای اولین بار به نمایش در می‌آورد.
به گزارش روزنامه ‌EL PERIDICO مضمون این اثر كه به نظر می‌رسد بیش از هر چیز كمدی است میان عشق و دروغ و توطئه‌چینی شناور است. براساس این گزارش طرح اصلی این فیلم هر چند از سوی وودی‌آلن پنهان می‌شود، اما این‌طور كه از گفت‌وگوهای بازیگران فیلم برمی‌آید داستان در اصل رابطه میان یك نقاش اسپانیایی با نامزد سابقش و دو توریست آمریكایی است كه یك اتفاق آنها را وارد یك درگیری چهارجانبه می‌كند. وودی‌آلن چندی پیش اعلا‌م كرده بود كه بخش اعظم نامه عاشقانه‌ای به بارسلون را در بارسلون فیلمبرداری می‌كند و تنها بخش كوچكی از صحنه‌های فیلم در شمال ناحیه آستوریاس می‌گذرد.
دو زن جوان آمریكایی (اسكارلت جوهانسون و ربه‌كا‌هال) به بارسلون می‌آیند تا رموز آشپزی كاتالا‌ن را یاد بگیرند، در این میان آنها با یك هنرمند اغواگر و نامزد حسودش (پنه لوپه كروز) مواجه می‌شوند.خاویر باردم در این فیلم نقش هنرمند اسپانیایی را ایفا می‌كند. پیش از این منابع آگاه اعلا‌م كرده بودند كه نام این فیلم نیمه‌شب در بارسلونا است، كه بالا‌خره وودی‌آلن لب گشود و به خاطر شایعات حاضر شد عنوان فیلم را اعلا‌م كند.
سال‌ها بود كه وودی نویسنده در سایه فعالیت‌های سینمایی آلن گم شده بود، اما او معتقد است هرگز نمی‌تواند از دنیای داستان‌نویسی دل بكند. بعد از ۲۵ سال دوری از كتابفروشی‌ها این بار آقای طنزپرداز با مجموعه داستان <هرج و مرج مطلق> بازگشته و طی مدت كوتاهی صدرنشین جدول كتاب‌های پرفروش شده است. او این بار ۱۸ طرح و داستان را در یك مجموعه گنجانده، كه البته ۱۰ سر فصل آن پیش‌تر در مجله نیویوركر منتشر شده بود. در این میان داستان <عزیزترین پرستار بچه> در این مجموعه نظر بسیاری از منتقدان را جلب كرده است.
وودی‌آلن با همان طنز جاندار همیشگی‌اش داستان پرستاری را نقل می‌كند كه درباره رئیس‌اش و عادت‌های عجیب و غریب‌ او صحبت می‌كند. رئیسی كه خودش را به داروهای انرژی‌زا می‌بندد و بعد به جای هر اتفاق دیگری دچار توهم می‌شود و به عالم هپروت فرو می‌رود و می‌گوید من پلنی بزرگ هستم. هرچند این مجموعه برای عاشقان هفته‌نامه نیویوركر چندان تازگی ندارد، اما به واسطه همان ۸ داستان جدیدی كه تا به حال منتشر نشده‌اند هیچكس نمی‌تواند چشم روی این كتاب ببندد. وودی‌آلن بیش از ۵۰ سال است كه طنز می‌نویسد و مقالا‌ت كمیكش به اندازه داستان‌هایش طرفدار دارد، ۲۵ سال پیش كتاب دفاع جنون‌آمیز از او منتشرشد كه به‌زعم خود یك اتفاق محسوب می‌شد.
این بار هم در دومین مجموعه داستانش در ۱۲۷ صفحه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، خودش می‌گوید داستان <در یك روز بد تا ابد می‌توانی ببینی> را بیش از داستان‌های دیگر این مجموعه دوست دارد: <خیلی خوشحال می‌شوم وقتی می‌بینم كه جهان پر از اتفاقاتی است كه می‌توان درباره‌شان ساعت‌ها روده‌درازی كرد اما گاهی فكر می‌كنم این حرف‌ها گنده‌تر از دهان من است، پس بهتر است زیاد حرف نزنم.>
جودی پاركر منتقد نیویورك تایمز درباره مجموعه داستان هرج و مرج مطلق می‌نویسد: <وودی‌آلن در این مجموعه نه‌تنها عمیق‌ترین سوالا‌ت وجودی هر یك از ما را از منظر خودش پاسخ گفته، بلكه انگار شكل كاملی از جهان پیرامون آن را روی میز آشپزخانه ترسیم كرده است.>
وودی‌آلن می‌گوید: <یك روز صبح یكشنبه از خواب بیدار شدم و دیدم كه جهان گسترده‌تر از آن چیزی است كه زیر پتوی من می‌گذرد، خودم را دوباره جمع و جور كردم و زیر پتو خزیدم. من باید از همان دنیایی كوچكی حرف بزنم كه دارم نه بیشتر.>
با این حال او در جدیدترین مجموعه داستانش حال و هوای قصه‌های قرن نوزدهمی ‌را تداعی می‌كند، بعضی از داستان‌های جدید او در این مجموعه پر است از اشاراتی به زبان یدیش كه ناخودآگاه طنزهای قرن نوزدهم وین را تداعی می‌كند. او در مجموعه هرج و مرج مطلق باز از همان منطق همیشگی‌اش پیروی می‌كند، همانجا كه می‌گفت: <در دنیا دو جور آدم وجود دارد، آدم‌های خوب و آدم‌های بد. آدم‌های خوب شب‌ها زود و راحت می‌خوابند و آدم‌های بد.. می‌دانند كه از ساعت‌های شب چطور استفاده بهتری كنند.>
او در داستان‌های این مجموعه هم هرگز از خودش حرف نزده است، آن‌قدر كه می‌گوید: <هیچ علا‌قه‌ای به اینكه درباره خودم بنویسم یا حتی بخوانم ندارم تا به حال هیچكدام از كتاب‌هایی كه درباره من نوشته‌اند را نخوانده‌ام، حتی وقتی كسی برای مصاحبه پیش من می‌آید بعد از چاپ یا قبل از آن، مصاحبه را نمی‌خوانم بنابراین روزنامه‌نگارها حسابی دست‌شان باز است. حتی فیلم‌هایم را دوباره نگاه نمی‌كنم، هرچه هست موقع تدوین و یك بار بعد از آن، محال است كه یكی از فیلم‌هایی را كه ساخته‌ام بیشتر از یك بار دیده باشم. برای دوباره‌خوانی و دوباره‌بینی دلیلی ندارم و همه این عادت‌هاست كه باعث می‌شود هیچ‌وقت به سرم نزند كتابی درباره خودم بنویسم.>
او در ۷۲ سالگی همچنان برای خودش راحت زندگی می‌كند، موهایش همان است كه سال‌ها بود، حتی قاب عینك‌اش هم عوض نشده است، موقع حرف زدن مدام سكوت می‌كند و وقفه‌های طولا‌نی در گفت‌وگوهایش دارد كه در اغلب مواقع مخاطبش فكر می‌كند با یك آدم افسرده طرف است، اما وقتی زبان باز می‌كند و دوباره تا وقفه بعدی شروع به حرف زدن می‌كند مخاطبش مجبور است قضاوتش را پس بگیرد. می‌گوید حتما تا ۱۰۰ سالگی زنده می‌ماند: <نزدیك به ۳۰ فیلم در كارنامه‌ام دارم و دلم می‌خواهد داستان‌های بیشتری بنویسم، عمر خاندان من طولا‌نی است، پدرم ۱۰۰ سال و مادرم ۹۵ سال زندگی كرد. اگر من هم در همین حدود زندگی كنم برایم كافی است.>
امیلی امرایی
منبع : روزنامه اعتماد ملی