پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا
IP 5 - IP 5
سال تولید : ۱۹۹۲
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : ژان ژاک بنی
کارگردان : بنی
فیلمنامهنویس : ژاک فورژهآ و بنی، برمبنای فیلمنامهای نوشتهٔ فورژهآ
فیلمبردار : ژان فرانسوا روبن
آهنگساز(موسیقی متن) : گابریل یارد
هنرپیشگان : ایو مونتان، اولیویه مارتینز، سکو سال، ژرالدین پایلها، کولت رنار، سوتیگوئی کویاته و آرلت دیدیه
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۹ دقیقه
ـ پاریس. جوان سیاهپوستی به نام ̎ژوکی̎ (سال) و یک نقاش دیواری عرب به نام ̎تونی̎ (مارتینز) با هم رفیقاند. وقتی پدر دائمالخمر ̎ژوکی̎ مریض میشود، ̎تونی̎ دلباختهٔ ̎گلوریا ̎ (پایلها)، پرستار مراقب او میشود ولی دخترک به خاطر بیکاره بودن ̎تونی̎، دست رد به سینهٔ او میزند. ̎تونی̎ را وادار میکنند وانتی پر از مجسمههای باغ را از پاریس تا گرونوبل ببرد و ̎ژوکی̎ هم در نهایت قبول میکند همراه او برود چون دلش میخواهد برف ببیند. ̎تونی̎ که فکر ̎ گلوریا ̎ رهایش نمیکند تصمیم میگیرد وانت را ول کند و به طرف تولوز برود. ̎ژوکی̎ و ̎تونی̎ در اتوموبیلی که ربودهاند، متوجه پیرمردی میشوند که در صندلی عقب خوابیده است. پیرمرد، ̎لئون مارسل̎ (مونتان) نام دارد که تنهائی فرانسه را زیر پا میگذارد و یک رولور آلمانی قدیمی و نقشهای همراه دارد که دور تمام دریاچههایش خط قرمز کشیده است. ̎ژوکی̎ و ̎نونی̎ به او کمک میکنند دریاچهٔ جزیرهٔ ̎پاشیدرم̎ را که پیرمرد خاطرات خوشی از آنجا دارد، پیدا کند: ̎لئون̎ در آنجا رابطهای با دو خواهر به نامهای ̎مونیک̎ (رنار) و ̎کلارنس̎ (رنار) داشته و به دومی عشق میورزیده ولی به دنبال برخوردی، از هم جدا شدهاند. وقتی سرانجام به دریاچه میرسند، ̎تونی̎ و ̎ژوکی̎ موفق میشوند. ̎مونیک̎ را در روستائی نزدیک پیدا کنند. او خبر میدهد که ̎کلارنس̎ پس از دعوا با ̎لئون̎ خودش را در دریاچه غرق کرده ولی قبول میکند به ملاقات ̎لئون̎ برود و خود را ̎کلارنس̎ جا بزند. هنگام شام، ̎لئون̎ هفت تیرش را میکشد ولی میگوید ̎مونیک̎ را نمیکشد چون میداند او ̎کلارنس̎ نیست. ̎تونی̎، ̎ژوکی̎ و ̎مونیک̎ پا به فرار میگذارند. در حالیکه در دل طبیعت، ̎تونی̎ در حال نقاشی است. ̎ژوکی̎ تیری از هفتتیر ̎لئون̎ در میکند. ̎تونی̎ از دست پیرمرد عصبانی میشود و طی درگیری با او، ̎لئون̎ از هوش میرود. ̎لئون̎ را به بیمارستانی در تولوز میبرند و در آنجا سرانجام برف را هم میبیند. ̎تونی̎ شانس میآورد چون ̎ گلوریا ̎ در همان بیمارستان تولوز کار میکند و به این نتیجه رسیده که او هم گویا ̎تونی̎ را دوست دارد.
ـ این فیلم بنی با صحنهای شروع میشود که طی آن، ̎تونی̎ مشغول کشیدن نقشی روی یکی از دیوارهای پاریس است و دوست او، ̎ژوکی̎ با ترانهای او را همراهی میکند. اما بودن خواندن عنوانبندی فیلم هم میتوان تشخیص داد که سازندهٔ آن کیست؛ چون وجود صحنهای کشدار در معرفی یک نقاش دیواری از آن کارهای بیهودهای است که میتوان آن را در حکم امضاء بنی به حساب آورد. انتخاب نام فیلم هم به نوعی مؤید همین مدعاست: IP5 ترکیب یافته از دو کلمه Island of Pachyderms، دریاچهٔ مورد بحث در فیلم، است و ۵ هم بیانگر آن است که این پنجمین فیلم بنی است! به همین دلیل، کارگردان در سرتاسر فیلم در پی آن است که توجه تماشاگر را به خودش جلب کند. او که آثار تجاری موفقی ساخته، با کارگردانی IP5 شکست را تجربه میکند، چون این فیلم به درد دههٔ ۱۹۹۰ نمیخورد. دشوار میتوان قبول کرد بنی بر این باور است که نقاشی دیواری در جهنم شهرهای امروز یک نوع خلاقیت آرمان شهری است. تنها لذتی که از تماشای فیلم نصیبمان میشود، آن است که در سفر از پاریس به تولوز، انبوهی از منظرهها و چشماندازهای زیبا و بدیع فرانسه را میبینیم. و فراموش نکنیم، مونتان زمانی که در این فیلم بازی میکرد، واقعاً رو به موت بود، و مرگش در فیلم، در عالم واقع هم اتفاق افتاد.
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : ژان ژاک بنی
کارگردان : بنی
فیلمنامهنویس : ژاک فورژهآ و بنی، برمبنای فیلمنامهای نوشتهٔ فورژهآ
فیلمبردار : ژان فرانسوا روبن
آهنگساز(موسیقی متن) : گابریل یارد
هنرپیشگان : ایو مونتان، اولیویه مارتینز، سکو سال، ژرالدین پایلها، کولت رنار، سوتیگوئی کویاته و آرلت دیدیه
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۹ دقیقه
ـ پاریس. جوان سیاهپوستی به نام ̎ژوکی̎ (سال) و یک نقاش دیواری عرب به نام ̎تونی̎ (مارتینز) با هم رفیقاند. وقتی پدر دائمالخمر ̎ژوکی̎ مریض میشود، ̎تونی̎ دلباختهٔ ̎گلوریا ̎ (پایلها)، پرستار مراقب او میشود ولی دخترک به خاطر بیکاره بودن ̎تونی̎، دست رد به سینهٔ او میزند. ̎تونی̎ را وادار میکنند وانتی پر از مجسمههای باغ را از پاریس تا گرونوبل ببرد و ̎ژوکی̎ هم در نهایت قبول میکند همراه او برود چون دلش میخواهد برف ببیند. ̎تونی̎ که فکر ̎ گلوریا ̎ رهایش نمیکند تصمیم میگیرد وانت را ول کند و به طرف تولوز برود. ̎ژوکی̎ و ̎تونی̎ در اتوموبیلی که ربودهاند، متوجه پیرمردی میشوند که در صندلی عقب خوابیده است. پیرمرد، ̎لئون مارسل̎ (مونتان) نام دارد که تنهائی فرانسه را زیر پا میگذارد و یک رولور آلمانی قدیمی و نقشهای همراه دارد که دور تمام دریاچههایش خط قرمز کشیده است. ̎ژوکی̎ و ̎نونی̎ به او کمک میکنند دریاچهٔ جزیرهٔ ̎پاشیدرم̎ را که پیرمرد خاطرات خوشی از آنجا دارد، پیدا کند: ̎لئون̎ در آنجا رابطهای با دو خواهر به نامهای ̎مونیک̎ (رنار) و ̎کلارنس̎ (رنار) داشته و به دومی عشق میورزیده ولی به دنبال برخوردی، از هم جدا شدهاند. وقتی سرانجام به دریاچه میرسند، ̎تونی̎ و ̎ژوکی̎ موفق میشوند. ̎مونیک̎ را در روستائی نزدیک پیدا کنند. او خبر میدهد که ̎کلارنس̎ پس از دعوا با ̎لئون̎ خودش را در دریاچه غرق کرده ولی قبول میکند به ملاقات ̎لئون̎ برود و خود را ̎کلارنس̎ جا بزند. هنگام شام، ̎لئون̎ هفت تیرش را میکشد ولی میگوید ̎مونیک̎ را نمیکشد چون میداند او ̎کلارنس̎ نیست. ̎تونی̎، ̎ژوکی̎ و ̎مونیک̎ پا به فرار میگذارند. در حالیکه در دل طبیعت، ̎تونی̎ در حال نقاشی است. ̎ژوکی̎ تیری از هفتتیر ̎لئون̎ در میکند. ̎تونی̎ از دست پیرمرد عصبانی میشود و طی درگیری با او، ̎لئون̎ از هوش میرود. ̎لئون̎ را به بیمارستانی در تولوز میبرند و در آنجا سرانجام برف را هم میبیند. ̎تونی̎ شانس میآورد چون ̎ گلوریا ̎ در همان بیمارستان تولوز کار میکند و به این نتیجه رسیده که او هم گویا ̎تونی̎ را دوست دارد.
ـ این فیلم بنی با صحنهای شروع میشود که طی آن، ̎تونی̎ مشغول کشیدن نقشی روی یکی از دیوارهای پاریس است و دوست او، ̎ژوکی̎ با ترانهای او را همراهی میکند. اما بودن خواندن عنوانبندی فیلم هم میتوان تشخیص داد که سازندهٔ آن کیست؛ چون وجود صحنهای کشدار در معرفی یک نقاش دیواری از آن کارهای بیهودهای است که میتوان آن را در حکم امضاء بنی به حساب آورد. انتخاب نام فیلم هم به نوعی مؤید همین مدعاست: IP5 ترکیب یافته از دو کلمه Island of Pachyderms، دریاچهٔ مورد بحث در فیلم، است و ۵ هم بیانگر آن است که این پنجمین فیلم بنی است! به همین دلیل، کارگردان در سرتاسر فیلم در پی آن است که توجه تماشاگر را به خودش جلب کند. او که آثار تجاری موفقی ساخته، با کارگردانی IP5 شکست را تجربه میکند، چون این فیلم به درد دههٔ ۱۹۹۰ نمیخورد. دشوار میتوان قبول کرد بنی بر این باور است که نقاشی دیواری در جهنم شهرهای امروز یک نوع خلاقیت آرمان شهری است. تنها لذتی که از تماشای فیلم نصیبمان میشود، آن است که در سفر از پاریس به تولوز، انبوهی از منظرهها و چشماندازهای زیبا و بدیع فرانسه را میبینیم. و فراموش نکنیم، مونتان زمانی که در این فیلم بازی میکرد، واقعاً رو به موت بود، و مرگش در فیلم، در عالم واقع هم اتفاق افتاد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت سیزدهم مازندران وزیر کشور دولت مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور تعطیلی شنبه ها شورای نگهبان احمد وحیدی قوه قضائیه مجلس دوازدهم حسن روحانی
سیل مشهد ایران سیل مشهد هواشناسی پلیس تهران بارش باران قوه قضاییه شهرداری تهران قتل فضای مجازی
قیمت دلار قیمت طلا خودرو قیمت خودرو مالیات مسکن بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا بورس
نمایشگاه کتاب کتاب تلویزیون سریال سحر دولتشاهی همایون شجریان نمایشگاه کتاب تهران فردوسی موسیقی شاهنامه دفاع مقدس سینما
سرعت اینترنت دانشگاه تهران شورای عالی انقلاب فرهنگی
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا حماس چین اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر لیگ برتر انگلیس تراکتور باشگاه استقلال بازی رئال مادرید لیگ برتر ایران جواد نکونام فولاد خوزستان
هوش مصنوعی گوگل آیفون اپل عیسی زارع پور تلفن همراه دوربین موبایل ناسا
بارداری کاهش وزن خواب دیابت سرماخوردگی اضطراب زوال عقل آلزایمر کارتخوان