پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


دانشجویان و آینده شغلی!


دانشجویان و آینده شغلی!
عمده ترین موضوعی که مشخصه آموزش عالی در قرن ۲۱ تلقی می شود، از اواخر قرن ۲۰ آغاز شد و آن مشخصه چیزی جز مقوله عمومی شدن آموزش عالی نیست و این موضوع سبب فاصله بسیار دانشگاه تا بازار کار شده است.
بسیاری از دانشجویان در انتخاب رشته مهم ترین فاکتور را پول سازی می دانند و از آن جا که یکی از مهم ترین نقش های آموزش عالی امروز، تسریع در اشتغال است آیا می توان همچنان از دانشگاه توقع داشت که تنها وظیفه اجتماعی کردن و صرف تربیت علمی را به عهده گیرد؟
یک دانشجوی حسابداری در مورد آینده شغلی خود می گوید: یک حسابدار متخصص در آینده می تواند مدیر یک سازمان یا شرکت شود یعنی می تواند به مدیریت یک شرکت ایده بدهد که منابع موجودش را در چه راه هایی سرمایه گذاری نماید تا استفاده بهینه کند و این خارج از توانایی حسابدار تجربی است.
وی ادامه می دهد: فرصت های شغلی یک حسابدار بسیار گسترده است و با وجود این که در تمام دانشگاه ها رشته حسابداری تدریس می شود اما تعداد فارغ التحصیلان بیکار این رشته از بیشتر رشته ها کمتر است.
یک دانشجوی فنی و حرفه ای نیز می گوید: وزیر کار و امور اجتماعی چندی پیش گفت فرصت های شغلی برای فارغ التحصیلان فنی و حرفه ای بیش از دیگر رشته های تحصیلی است و به همین دلیل می خواهیم جامعه ۳۵ درصدی دانش آموزان فنی و حرفه ای نسبت به شاخه های نظری را به ۷۵ درصد برسانیم.
نمی دانم مدیران از کجا سخن می گویند از همین ۳۵ درصد به قول خودشان ۲۵ درصد بیکار هستند یا به شغل های کاذب رو آوردند تا کی چوب برنامه های بی پایه مسئولان را بخوریم.
یک دانشجوی دیگر هم می گوید: اگر ارتباط بین بخش های علمی و دانشگاهی کشور با بخش های اقتصادی و صنعتی به نحوی صحیح و شایسته وجود داشته باشد، بسیاری از تحقیقات دانشگاهی و پروژه های دانشجویی می تواند در آزمایشگاه های بخش صنعت و با امکانات این بخش صورت گیرد.
وی ادامه می دهد: تحقیقات فعلی دانشگاهی کاربردی و براساس نیاز نمی باشد و صرفا پروژه ای وظیفه ای است که بعدا در کتابخانه ها خاک می خورد.مانند تحصیلات ما که بعد از اتمام دوره دانشجویی در ذهن ما خاک و باد با هم می خورد.
یک دانشجوی دانشگاه جامع علمی و کاربردی هم می گوید: ما در دانشگاه فقط زمان و هزینه صرف می کنیم امیدی به کار و آینده نیست و همه دانشجویان این دانشگاه به خوبی آن را درک کرده اند.وی ادامه می دهد: این ها در حالی است که رئیس دانشگاه جامع علمی و کاربردی کشور می گوید: بر اساس تعاملی که با دستگاه های مختلف کشور انجام شده از این پس امکان اشتغال دانشجویان علمی و کاربردی قبل از فارغ التحصیلی آن ها فراهم می شود؟
وی اضافه می کند: یکی نیست به مدیران بگوید اگر این جوری بود که دانشگاه علمی کاربردی هم ردیف دانشگاه هاروارد بود.
یک دانشجوی دیگر هم ادامه می دهد: چنان چه دانشگاه ها هنگام انتخاب رشته بر اساس نیاز به بازار کار دانشجو جذب کند در این صورت جوانان پس از فارغ التحصیلی دیگر بیکار نخواهند بود و به راحتی جذب شغل دلخواه خود می شوند.
به نظرم مشکل به دوران تحصیل در مقاطع پایین تر بر می گردد.
نظام آموزشی ما یک طرفه است و محفوظات در آن نقش اساسی را ایفا می کند و دانشجویان بعد از این که از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند به جای استفاده از آموخته های دانشگاهی شان باید بیشتر از تجربیات افراد شاغل در بازار کار و صنعت استفاده کنند.وی اضافه می کند: آموزش های دانشگاهی کاربردی نیست نارسایی سیستم آموزشی ما موجب شده بچه ها قدرت تحلیل و تفسیر نداشته باشند و در بسیاری مواقع اساتید چیزی برای آموختن به دانشجویان ندارند. فکر می کنم برای ارتباط دانشگاه و اشتغال باید کمی به عقب برگردیم.
● باید ببینیم هدف از ورود به دانشگاه چیست؟
نوع هدف تاثیر بسیاری در اشتغال و ورود به بازار کار بعد از دانشگاه دارد.
یک دانشجوی دیگر در ادامه حرف های دوستش می گوید: دانشجویانی که با هدف اشتغال به دانشگاه آمده اند، سرخورده می شوند.
سیستم آموزشی به ما مهارت چندانی آموزش نمی دهد و دانشجویان هم پس لرزه های این سیستم هستند که بعد از فارغ التحصیلی در جامعه سرگردان می شوند. علت دیگر این است که نظام آموزشی ما در دانشگاه ها دانش را به صورت تک بعدی ارائه می کنند و بیشتر به صورت تئوری است.
آموزش مهارت های ارتباطی و مدیریتی برای هر رشته ای لازم است و نیز کارگاه های آموزشی، اما این مسائل به ندرت در دانشگاه ها دیده می شود.
یک دانشجوی دیگر هم معتقد است: بین دروس دانشگاهی و آینده شغلی شکاف زیادی وجود دارد و شکاف بین دروس تخصصی و مدرکی که ارایه می شود بسیار زیاد است.وی ادامه می دهد: دانشگاه باید زمینه اشتغال را فراهم کند و دانشجو خودش با توجه به تلاش ها و مهارت های هر چند محدود کسب شده، اشتغال را فراهم کند.
تنها در این صورت است که شکاف بین دانشگاه و بازار کار پر می شود و ارتباط بین خوانده ها یا آموخته های دانشگاهی با آینده شغلی ایجاد می شود.
یک دانشجوی ریاضی هم می گوید: استاد، دانشجو و نظام آموزشی همه نقش آفرین هستند اما سیستم آموزشی ما باید بیشتر تلاش کند چون تا وقتی سیستم نارسا باشد، فعالیت ها و تلاش های دانشجویان و اساتید هم کارایی لازم را نخواهد داشت. سیستم آموزشی ضعیف، گنجایش و ظرفیت پذیرش بیشتر دانشجویان را ندارد و در صورت این اقدام نمی تواند خروجی های خود را به بازار کار روانه کند. با حذف کنکور مخالفم، باید تلاش برای بالا بردن امکانات متناسب با دانشگاه ها باشد، در این صورت خیلی ها به دانشگاه راه نمی یابند که بحث اشتغال آن ها مطرح شود یا اگر هم این اتفاق بیفتد، به دلیل نبود تناسب میان امکانات و پذیرش دانشجو، آینده شغلی آن ها با مشکل مواجه می شود زیرا که مهارت لازم را کسب نکرده اند.
یک دانشجوی دیگر هم در این خصوص می گوید: در حال حاضر یک تضاد در بازار کار وجود دارد از یک سو بخش های اقتصادی نیازمند افراد تحصیل کرده و با مهارت هستند از سوی دیگر فارغ التحصیلان به عنوان مازاد شناخته می شوند، چرا که تحصیلات آن ها مورد نیاز بخش های اقتصادی نیست. بخش های اقتصادی نیز حاضر به هزینه کردن بیشتر برای جذب نیروهای تحصیل کرده نیستند و با هزینه کمتر کارگر ساده استخدام می کنند.
دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز متناسب با نیازهای بازار کار علم آموزی نمی کنند.
وی اضافه می کند: برخی رشته های دانشگاهی، اصلا بازار کار ندارد و آن رشته هایی که بازار کار دارند به دلیل نداشتن دوره های علمی و کارآموزی مناسب، فارغ التحصیلان مهارت و تجربه لازم را ندارند.حال که وظیفه آماده سازی نیروی جوان دانشگاهی برای ورود به بازار کار بر عهده آموزش عالی کشور است، آیا می توان امیدوار بود که این نهاد بتواند در این عرصه موفق باشد و آموزش عالی در کشور ما توانسته است این نقش را به خوبی به عهده گیرد؟
منبع : روزنامه خراسان