پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

میهمان قدردان نعمت ها باشیم


میهمان قدردان نعمت ها باشیم
در قاموس قرآن و عترت، انسان حیّ کمال‌گرا معرفی شده است نه حیوانی سخن‌سرا. بر همین اساس قرآن کریم آدمی را دریافت‌کننده علم الهی که جامع تمام نعم الهی است، دانست و دیگران را موظف بر تکریم جایگاه او گردانید. در جریان خلیفه قرار گرفتن انسان در روی زمین، ملائک بیان داشتند که خدایا برای چه انسان را خلیفه خود قرار می‌دهی؟! این شخصیتی که اهل فساد و خونریزی است را می‌خواهی جانشین خود قرار دهی؟!در اینجا بود که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: (یا آدم انبئهم باسمائهم)(۱) یعنی ای آدم آنچه می‌دانی به ملائک خبر بده نه اینکه آنها را تعلیم ده.
سخن از اخبار و گزارش است نه تعلیم و آموزاندن. زیرا فرشتگان توان درک و تحلیل معارف و علوم و دریافت نعمات خداوندی که انسان کامل، به آن واقف است و آن را مستقیماً از خدای متعال آموخته و دریافت نموده است را ندارند. آری خداوند در برابر سؤال فرشتگان به آدم فرمود: از نعماتی که در اختیار تو گذاردم آنان را باخبر کن تا از راز خلیفه شدن تو آگاه شوند. بنابراین، این مهم برای انسان به سبب بهره‌مندی از نعمات الهی، ممکن شد و اگر بخواهیم انسان را در شعاع ساطع قرآن و عترت، تعریف کنیم، باید چنین بگوییم: انسان تنها موجودی است که از همه نعمات الهی بهره‌مند است و این یکی از اسرار متین دستور تکرار حداقل ۱۰ بار آیه «صراط الذین انعمت علیهم»(۲) است. در جهان‌شناختی توحیدی، سراسر عالم مالامال از نعمات الهی است و جایی را نمی‌توان یافت که آنجا عاری از لطف و نعمت خداوندی باشد «و اتاکم من کل ما سألتموه»(۳) و مهمتر اینکه، نعمتی نیست که انسان توان به‌کارگیری آن را نداشته باشد «یعرفون نعمت‌الله»(۴). به خلاف دیگر موجودات که توان دریافت و شناخت بسیاری از نعمات الهی را ندارند، پس انسان ، حیوان ناطق نیست بلکه زنده کمال‌گراست و این به برکت نعمت الهی است.
البته وجود نعمت برای دلدادگی به آن نیست بلکه برای وارستگی از آن برای رسیدن به سعادت کامل است، بر همین اساس حضرت امیر علیه‌السلام دعا می‌کند: «امیدوارم خداوند من و شما را از کسانی که نعمت آنان را سرکش می‌کند قرار ندهد»(۵). ما مهمان نعمتیم و نعمت میزبان ما و همه می‌دانیم مهمان از امکانات میزبان بهره می‌برد تا آسوده باشد، نه اینکه خود را اسیر و زندانی و برده میزبان نماید. آری نعمت دو چهره دارد، چهره اول آن دلبستگان خود را ذلیل و چهره دوم آن وارستگان از خود را عزیز می‌نماید که البته وارستگی از نعمت نه یعنی رها کردن آن بلکه یعنی اسیر آن نعمت نشدن و آن را وسیله معصیت نساختن. حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: کمترین چیزی که در نعمت واجب است این است که آن را برای انجام گناه به خدمت نگیری.(۶)
و در بیانی دیگر می‌فرمایند (انّ لله فی کل نعمه حقا، فمن اداه زاده منها، و من قصر فیه خاطر بزوال نعمه(۷) برای خداوند در هرنعمتی حقی نهفته است، پس هرکس آن را ادا کرد نعمتش افزون و هرکس آن را ویران نمود، نعمتش زایل شود. دو چیز سبب زوال و اضمحلال نعمت است: اول پذیرنده نعمت نتواند حق نعمت را ادا کند و دوم از آن نعمت به طور صحیح استفاده نکند و این همان نقطه شناخت آدمی از دیگر مخلوقات است.
ادای حق نعمت یعنی آثار آن را آشکار کردن و هدم و نابودی نعمت یعنی آن را در چهاردیواری نفس طماع، زندانی نمودن است.
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس آثار نعمت خدا بر خود را هویدا سازد حبیب خدا و هرکس آثار نعمت الهی را مخفی کند دشمن خداست».مثلاً ادای حق نعمت علم، تعلیم آن به دیگران و نعمت زیبایی، حفظ حیا و عفت و پاکدامنی و نعمت ثروت حلال، انفاق به تهیدستان و... است.
ما آمده‌ایم تا کارگاه سعادت و سلامت باشیم نه کارخانه نجاست و کثافت.
گویند روزی ابوسعید ابوالخیر با جمعی از شاگردان، راهی را می‌پیمود که ناگهان متوجه شد برخی از مریدان، با گوشه آستین یا عبای خود، بینی خود را گرفته‌اند! با تعجب پرسید چرا بینی خود را پوشانده‌اید؟ گفتند در چند قدمی ما مردی در حال تخلیه چاه فاضلاب از کثافات است و به همین جهت بوی تعفن همه جا را پر کرده و ما برای اینکه این بوی بد را استشمام نکنیم، بینی خود را پوشانده‌ایم!
ابوسعید گفت می‌توانم سؤالی کنم؟ شاگردان با تعجب گفتند: بله استاد! ایشان فرمود: این کثافات از زمین روییده یا از آسمان باریده؟ مریدان پاسخ دادند: هیچ‌کدام. ابوسعید گفت پس از کجا آمده؟ شاگردان با خجالت گفتند: پسمانده انسان است! استاد گفت: قرار نبود انسان کارخانه کثافت و نجاست شود، حکم این بود که آدمی نعمت بگیرد و منبع فیض و راهپیمای سعادت گردد.
آری این کثافات که شما از بوی تعفن آن در عذاب افتاده‌اید، از اول کثافت و نجاست نبود بلکه بر اثر رسیدن به انسان چنین حالی یافت و این یعنی ویرانگری نعمت.هرکس در هر موقعیتی که هست بنگرد و بیندیشد تاکنون مهمان چه نعمات از الطاف خداوند بوده و چقدر حق نعمت را ادا کرده و چه مقدار نعمت را ویران نموده است؛ نعماتی از قبیل سلامت روح و جسم، عمر، دیانت، شوهر خوب، همسر سازگار، شغل مناسب، معلم ربانی و....
به راستی ما جزو کدام دسته هستیم؟ آنان که مهمان مؤدبی برای نعمات الهی هستند، یا آنها که ویرانگران نعمتند؟ حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: تمام نعمت‌هایی را که خداوند بر تو ارزانی داشته به طور شایسته به‌کار گیر و هیچ نعمتی را ضایع مکن.(۸)
بنابراین باید ما به تدبیر و اداره نعمت‌هایی که خداوند بر ما ارزانی داشته بپردازیم تا بتوانیم، استفاده نعمات الهی را اصلاح کرده و با شایسته مصرف کردن آن به کمالات مادی و معنوی برسیم.آدمی باید یک یادداشت روزانه درباره نعمات مختلف و متعددی که از آن بهره‌مند می‌شود داشته باشد و هر از چندگاه به آن یک بازنگری نماید. چهار چیز رهاورد این حرکت است: اول اینکه می‌فهمد از چه نعماتی بهره‌مند بوده و خدای سبحان چه نعماتی را بر او ارزانی داشته است.
دوم اینکه چگونه آنها را مصرف نموده، آیا در راه صحیح یا در مسیر غلط؟
سوم آیا براساس لیاقت و قابلیت دارای آن نعمت شده یا خدای سبحان روی اصل آزمایش و یا اتمام حجت و یا تسویه پاداش یک کار نیک و... به او این نعمت را داده است.
چهارم اینکه می‌فهمد از چه نعماتی محروم است و علت این محرومیت چیست؟ حکمت الهی یا بی‌لیاقتی فردی و یا اجتماعی!
آنگاه که انسان به چنین مهمی دست یافت، داشته‌های نعمت خود را قدر دانسته و آن را به طور صحیح مصرف می‌کند و از شایسته مصرف نمودن به نتایج شگرف و مفید دست پیدا می‌کند و در نتیجه زیستن و حیات انسانی او شکل می‌گیرد و او به جای اینکه در زندان حیوان سخنگو محبوس باشد به زنده‌ای کمال‌گرا تبدیل گشته رستگار و شادمان در دو دنیا می‌گردد.
پی‌نوشت‌ها:
۱- بقره ۳۳
۲- حمد ۷
۳- ابراهیم ۳۴
۴- نحل ۸۳
۵- نهج‌البلاغه، خطبه ۶۴
۶- آثارالصادقین، جلد ۲۳، ص ۳۵۰
۷- نهج‌البلاغه، حکمت ۲۴۴
۸- غررالحکم، ج۲، ص ۲۱۳
منبع : روزنامه ایران