دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


سکوت سرشار از ناگفته ها است


سکوت سرشار از ناگفته ها است
مازیار میری پس از ساخت «قطعه ناتمام» و «به آهستگی» که این آخری موردتوجه مخاطبان نیز قرار گرفت، در سومین اثر خود «پاداش سکوت» فیلمی را تجربه کرد که هر دو ویژگی جشنواره بیست و پنجم فجر را نیز با خود داشت.
یکی ساخت فیلمی در ژانر دفاع مقدس که البته نگاهی متفاوت به این مقوله بود و دیگری اقتباس ادبی آن که برگرفته از رمانی به نام «من قاتل پسرتان هستم» اثر احمد دهقان است که ظاهراً دستخوش تغییر و تحولاتی در مرحله فیلمنامه و کارگردانی شده است. قصه پاداش سکوت ماجرای رزمنده یی به نام اکبر منافی است که پس از بیست سال تحمل یک راز بزرگ اینک با دیدن یحیی در یک برنامه تلویزیونی فرو می ریزد و این سکوت مهر و موم شده وی می شکند و تصمیم می گیرد به پدر یحیی بگوید که پسرش شهید نشده بلکه به دست وی کشته شده است.
شروع فیلم با این تلنگر سنگین، ذهن مخاطب را در همان ابتدا روی خط داستان قرار می دهد تا از رازگشایی این معمای بزرگ، لذت ببرد. خلق یک تعلیق عمده در آغاز قصه، معنای خوبی برای روایت یک داستان است که در پاداش سکوت به نوعی تجربه می شود اما این منطق ادبی و روان شناختی فدای فرمی تکراری و کلیشه یی شده و اثربخشی خود را تا حد زیادی کاهش می دهد. شاید مهمترین ایرادی که بتوان بر این فرم گرایی تجربه شده گرفت خلق کاراکتر حاج کاظم (آژانس شیشه یی) است که اینک در چهره اکبر منافی بازتولید شده است و اتفاق مثل تکرار دوباره هرچیزی به شکل معکوس و طنزگونه یی به ضد خود بدل می شود. نقطه عطف این ضدیت کاراکتر پرویز پرستویی است که به رغم بازی خوبی که از او می بینیم اما باید پذیرفت این چهره حاج کاظم گونگی دیگر به کلیشه یی تکراری تبدیل شده که تقلید آن باعث لوث شدن این تیپ خواهد شد.
متن اصلی پاداش سکوت به نوعی همان آسیب شناسی آدم های جنگ است که اینک در دالان های پیچیده زندگی امروزی و مصائب نظام معیشتی گرفتار آمده اند و از آن جمع خالص و پروانه یی عده یی از آرمانگرایی و ایثار و فداکاری گسسته اند و در پی دنیا رفته اند.
برخی دیگر اما به گوشه یی خزیده اند و انزوا پیشه کرده اند و به اصطلاح بریده اند اما بعضی مثل اکبر منافی به مبارزه و مقاومت در برابر این استحاله ارزشی مشغولند و رنج و آلام فراوانی را تحمل می کنند. پاداش سکوت قصه این آدم ها است که البته پس از آن در آثار ابراهیم حاتمی کیا به تصویر کشیده شده بود و اکنون دیگر به سوز و گداز احساسی تغییر کرده که صرفاً در فرم باقی می ماند. تاکید بیش از اندازه بر اشک و چشم های پرویز پرستویی مصداق بارز این صورت گرایی است که تنها وجوه سانتی مانتالیسم فیلم را غلیظ می کند و به احساس گرایی صرف منجر می شود و به جای اینکه موقعیت تراژدیک و انسانی وی را روایت کند آن را به فضای رمانتیک و گاهی هندی بازی می کشاند. در کنار این ایرادات فرمی، وضعیت رفتاری اکبر منافی نیز دارای منطق روان شناختی نیست. او نسبت به واقعه یی دچار عذاب وجدان شده است که هنوز اطمینان و یقین کافی درباره چگونگی وقوع آن ندارد،
در واقع بیش از آنکه دارای احساس گناه باشد دچار توهم گناه است. این شک و تردید مشکوک در پایان نیز تنها در رد و بدل کردن چند نگاه پر رمز و راز میان اکبر و فرمانده (رضا کیانیان) برطرف می شود و به آرامش می رسد.
پاداش سکوت اما در به تصویر کشیدن حالات روحی- روانی قهرمان داستان خود از امتیاز ویژه یی برخوردار است و با بهره گیری مناسب و تکنیکی از جلوه های ویژه مثل سکانس های مربوط به فرورفتن در آب روی تخت یا درون آسانسور بازنمایی تجسمی جذابی از بحران روحی و عذاب وجدان اکبر منافی را نشان می دهد.
پاداش سکوت در درون لایه های معنایی خود از تقابل معنایی دو مفهوم قتل و شهادت پرده بر می دارد و موقعیت پارادوکسیکال آن دو را با قیاس تلویحی خود به تصویر می کشد. اگر یحیی به دست اکبر کشته شده باشد یک قتل اتفاق افتاده و اگر به وسیله انسانی دیگر که دشمن و بیگانه است صورت گرفته باشد به مقام والای شهادت نائل شده است.
در واقع یک واقعه مشترک به نام مرگ و کشته شدن یک انسان، با توجه به موقعیت ایدئولوژیک آن، معنای متفاوتی می یابد که اختلاف آن از قتل و گناه یا شهادت و تعالی است. در نهایت اینکه یحیی حتی اگر به دست اکبر در آن وضعیت خاص و جنگی نیز کشته می شد باز هم شهید محسوب می شود چرا که شهادت او نه در شکل مردن که در چرایی مردن او معنا یافته است و شهادت در واقع پاداش سکوت یحیی در زیر آب بود که به خاطر فریاد حقیقی بزرگ و والا نصیب او شد. و این چه سکوت زیبایی بود که همواره حقیقت های بزرگی را در خود پنهان کرده است.
سیدرضا صائمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید