شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت غول ها


بازگشت غول ها
سینمای ایتالیا در اواخر قرن بیستم عملاً وارد بحرانی ترین برهه زندگی خود شد. فقدان بزرگان این مدیوم هنری و ندرت ظهور نوابغی مستعد که بتوانند جایگزینی برای آنها باشند، موجب استیلای تفرعنی شد که سینمای ایتالیا را برای مدتی از جایگاه واقعی آن در جهان خارج ساخت. صرف نظر از بازماندگان شامخ سینمای ایتالیا، آخرین نسل کارگردانان قرن بیستم سینمای این کشور که طی دهه نود به فیلمسازی روی آوردند اندک اندک نشانه های امیدوارکننده یی را دال بر احیای سینمایی مقبول و مطلوب بروز دادند. پائولو سورنتینو و ماتئو گارونه از جمله کارگردانان این نسل سینمای ایتالیا به شمار می روند و آنچه در نگاه نخست با تماشای آثار آنها مورد تلقی واقع می شود، نگاه جدید این کارگردانان به عمده مقوله هایی است که پیش از این در تاریخ سینمای ایتالیا بدان ها پرداخته شده است.
از میان این دسته از کارگردانان مذکور، شاید بتوان ماتئو گارونه را موفق ترین و در عین حال آینده دارترین کارگردان سینمای ایتالیا دانست. بررسی و اشاره یی هرچند کوتاه به ماتئو گارونه و پائولو سورنتینو به ویژه به خاطر حضور در جشنواره کن امسال و جوایزی که به فیلم های این دو تعلق گرفت، اکنون جذابیت خاص خودش را خواهد داشت. آن هم در دورانی که نانی مورتی تصمیم گرفته دیگر فیلم نسازد. هرچند تمامی نظریات بر این واقعیت صحه می گذارد که سینمای ایتالیا هرگز نمی تواند دوران درخشان و طلایی سه دهه ۵۰ ، ۶۰ و ۷۰ خود را تکرار کند.
● ماتئو گارونه
ماتئو گارونه در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۸ در رم به دنیا آمد. پدرش منتقد تئاتر و مادرش یک عکاس نسبتاً مشهور بود. همین موضوع سبب گرایش ماتئو به عرصه هنر و جهان سینما شد. گارونه پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان هنر به نقاشی پرداخت. او در بیست و یک سالگی و به عنوان دستیار فیلمبردار در یک مجموعه تلویزیونی فعالیت سینمایی اش را آغاز کرد. پنج سال بعد براساس فیلمنامه یی نوشته خودش نخستین اثر سینمایی خود را ساخت؛ فیلم کوتاه بیست دقیقه یی «شبح» که از سوی نانی مورتی مورد ستایش قرار گرفت. در همان سال نخستین فیلم تجربی بلند خود را کارگردانی کرد که مورد تمجید بسیار قرار گرفت و برای نخستین بار در جشنواره تورنتو سال ۱۹۹۶ بود که گارونه این نابغه جدید سینمای ایتالیا در خارج ایتالیا و حتی خود ایتالیا شناخته شد. در سال ۱۹۹۸ او با فیلم کمدی «میهمانان» که به زندگی جدید پناهندگان آلبانیایی در ایتالیا می پرداخت به محبوب ترین کارگردان جوان ایتالیا تبدیل شد. ستایش و تمجید این فیلم در جشنواره ونیز همان سال، جایزه اختصاصی هیات داوران جشنواره آنگرز اروپین به نخستین فیلم بلند کارگردان را در پی داشت. در سال ۲۰۰۰ ماتئو گارونه با فیلم «تابستان رمی» جامعه یی متفاوت را در شهر رم زیر ذره بین قرار می دهد و آنچه بر کلیت فیلم مستولی است، ناآرامی وجودی زندگی آدم هایی است که در فیلم به تصویر کشیده می شوند. بازی درخشان روسللا اور در نقش بازیگر سابق تئاتر که به رم می آید و با دوستان قدیمی اش ملاقات می کند نیز نتوانست موجب موفقیت چندان فیلم شود.
فیلم های بعدی گارونه که در هزاره سوم میلادی ساخته شد، بهترین های کارنامه سینمایی وی قلمداد می شوند و عملاً گارونه را به مهم ترین کارگردان ظهور یافته در دهه نخست قرن بیست و یکم بدل ساخته اند. شاهکار کم نظیر سال های اخیر سینمای ایتالیا «تاکسیدرمیست» (۲۰۰۲) گارونه را به عنوان کارگردانی ممتاز و متمایز به جهان سینما معرفی کرد. جماعت منتقدان ریویونویسان کن به شدت فیلم را مورد تحسین و تشویق خود قرار دادند، فیلمی که همچنان کامل ترین فیلم کارنامه وی محسوب می شود.
درام «تاکسیدرمیست» به واسطه تصویربرداری های درخشان مارکو اونوراتو و تدوین مثال زدنی مارکو اسپولتینی و بازی درخشان بازیگر زن بسیار زیبای سینمای ایتالیا الیزابتا روکنتی در کنار ایفای نقش ارنستو مائیو و ماریو فوگلیو مانتزیللو و نورپردازی طبیعی فیلم از نمونه های چشمگیر سینمای ایتالیا محسوب می شود، فیلمی که جوایز متعددی را از جشنواره های متعدد از آن خود ساخت.فیلم بعدی گارونه، درام «نخستین عشق» (۲۰۰۴) براساس نوولی از کارلو ماریولینی، فیلمی است درباره سادومازوخیسم و برهنگی. داستان فیلم اجمالی است درباره ارتباط مردی به نام ویتوریو (ویتالیانو ترویزان) با یک زن به نام سونیا (میکلا چزکون) که می خواهد او را به یک مدل تبدیل کند و مدلی که باید غذا نخورد تا به لاغری ایده آل یک مدل برسد. روابط آنها به مرحله یی حاد می رسد که سونیا را به قتل ویتوریو ترغیب می کند اما اقدام به قتل او با شکست مواجه می شود. فیلم «نخستین عشق» حتی به واسطه مولفه های ارعابی که در درونمایه خود دارد به عنوان فیلمی هارور نیز توصیف می شود. روبان نقره یی بهترین موسیقی فیلم سال ایتالیا برای براندا اورسیریز، روبان نقره یی بهترین بازیگر زن سال ایتالیا برای میکلا چزکون و روبان نقره یی بهترین فیلمبرداری برای مارکو اونوراتو، فیلم ماتئو گارونه را در میان ده فیلم برتر دهه نخست سینمای ایتالیا در هزاره سوم قرار داد. در سال ۲۰۰۶، حضور ماتئو گارونه و پائولو سورنتینو در فیلم درخشان «تمساح» نانی مورتی رخداد قابل ملاحظه یی بود که بر ارتباط تنگاتنگ این دو کارگردان جوان با یک نسل پیش از خود صحه می گذاشت. ماتئو گارونه با درام جنایی «گومورا» (۲۰۰۸) که اقتباسی است از کتاب روبرتو ساویانو پیرامون زندگی جنایت در جامعه امروزی ایتالیا در کن امسال حضور داشت. فیلم از شش اپیزود تشکیل شده است که در بندر ناپل می گذرد؛ فیلمی وامدار بزرگان سینمای ایتالیا.
● پائولو سورنتینو
پائولو سورنتینو در ۳۱ مه ۱۹۷۰ در ناپل ایتالیا به دنیا آمد. نخستین حضور وی در عرصه سینما در کنار کارگردان تازه کار دیگری به نام مائوریتزیو فیومه و به عنوان دستیار کارگردان بود؛ فیلم کوتاهی به نام «بقالی» (۱۹۹۵) که جایزه بهترین فیلم کوتاه سال ایتالیا را از آن خود ساخت. در سال ۱۹۹۸ به عنوان فیلمنامه نویس در فیلم «غبار ناپل» ساخته آنتونیو کاپوآنو همکاری داشت. سورنتینو پس از مشارکت در فیلمنامه نویسی سریال تلویزیونی «گنگ»، در سال ۲۰۰۱ دو فیلم دیگر ساخت؛ کمدی پانزده دقیقه یی «شب طولانی» و درام کمدی بلند «LصUomo in pi‌» که همچنان تا امروز محبوب ترین فیلم سورنتینو به شمار می رود. پرداخت اندیشمندانه سورنتینو جوایز بین المللی بسیاری را برای فیلم و خود او در پی داشت و طی همان سال سورنتینو جایزه روبان نقره یی بهترین کارگردان جوان ایتالیا را از آن خود ساخت.
در سال ۲۰۰۴ فیلم «تبعات عشق» را ساخت؛ درامی قابل اعتنا که با ستایش جشنواره های متعدد بین المللی سورنتینو را به کارگردانی شناخته شده تبدیل ساخت. حضور دختر آنا مانیانی و ایفای نقش خیره کننده وی در کنار بهترین بازیگر سال های اخیر تئاتر ایتالیا تونی سرویلو، در کنار فضاسازی های خیال انگیز سورنتینو فیلم را نامزد نخل طلای کن سال ۲۰۰۴ ساخت، ضمن آنکه این فیلم به عنوان بهترین فیلم سال ایتالیا جایزه روبان نقره یی را به خود اختصاص داد.
«شنبه، یکشنبه و دوشنبه» (۲۰۰۵) فیلم بعدی سورنتینو، براساس نمایشنامه یی از ادواردو دی فیلیپو کمدی بسیار زیبایی بود که چندان با استقبال مخاطبان مواجه نشد. درام «دوستان خانوادگی» (۲۰۰۶)
کاندیدای نخل طلای کن ۲۰۰۶- ساختار پیچیده، فضاسازی های عجیب و غریب و روایت نامتعارف فیلم، نیمی دیوید لینچی و نیمی فلینی وار است.این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم لندن ۲۰۰۶ به نمایش درآمد. این فیلم داستان یک گوش بر هفتادساله به نام گرمینا را روایت می کند که دلبسته یکی از مشتریان می شود که دختری جوان است.
آخرین فیلم پائولو سورنتینو، «ستاره» (۲۰۰۸) که در جشنواره کن امسال حضور دارد، درامی سرگذشتی است که زندگانی نخست وزیر ایتالیا جولیو آندرآتی را به تصویر می کشد، نخست وزیری که هفت بار به این سمت انتخاب می شود. دو بازیگر محبوب سورنتینو، تونی سرویلو و آنا بوناییوتو نقش های اصلی فیلم را بر عهده دارند و پائولو گراتزیوزی کاراکتر آلدو مورو را بازی می کند. «ستاره» نمونه یی همیشگی در کارنامه اغلب کارگردانان ایتالیا است، فیلمی درباره مهم ترین شخصیت سیاسی ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم تاکنون. فیلمی درباره سیاست، چیزی که بدون آن هیچ گاه سینمای ایتالیا به جایگاه والای خود در تاریخ سینما دست نمی یافت.به هر ترتیب، سینمای ایتالیا اکنون آنچنان که برناردو برتولوچی اذعان داشته است، روندی تناوبی دارد، یک دوره پر از نبوغ و آفرینندگی و یک برهه عاری از خلاقیت و استعدادی جدید، پس از هر فرودی فرازی وجود دارد، آنچه همیشه امیدوارکننده است ظهور استعدادهایی است که هیچ گاه فروکش نمی شوند و شاید کن امسال بر چنین تبلوری صحه بگذارد.
سامی آستان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید