شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شهری پر از پدران بد


شهری پر از پدران بد
اول ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴ میلادی، انعکاس خبر اشغال یک مدرسه در شهر بسلان روسیه جهان را دچار شوک کرد. گروگانگیری تروریست ها در این مدرسه ابتدایی، منطقه قفقاز شمالی را (که برای بسیاری ناشناخته بود) به کانون توجهات رسانه های بین المللی تبدیل کرد. در این اقدام شبه نظامیان چچن و اینگوش ۱۳۰۰ نفر را در دبستان شماره یک بسلان به گروگان گرفتند و در نهایت تعداد زیادی از جمله دانش آموزان مدرسه کشته و زخمی شدند.
تیموتی فیلیپس در کتاب خود با عنوان «بسلان؛ تراژدی دبستان شماره یک» سه سال پس از این حادثه تلخ، به شرح و تحلیل گروگانگیری بسلان و محاصره مدرسه توسط نیروهای روسیه و پیامدهای آن می پردازد. بسلان روایت خود را از زبان شاهدان و بازماندگان حادثه بیان می کند. او کتاب خود را از نخستین زنگ مدرسه در روز اول سپتامبر آغاز می کند و با گزارش دادگاه فردی (که بنا بر گفته مقامات رسمی تنها بازمانده گروه تروریستی عامل حادثه بود) پایان می دهد. ضمن روایت آنچه در بسلان روی داد، فیلیپس به تشریح فرهنگ منطقه و پیشینه درگیری های موجود در آن می پردازد. او در تحلیل محاصره سه روزه مدرسه توسط نیروهای روسیه به پیامد تلخ آن، یعنی کشته شدن ۳۳۰ گروگان از جمله ۱۸۸ کودک و مجروح شدن بیش از ۶۰۰ نفر اشاره می کند.نویسنده در بخش دیگری از اثر خود به برخورد خصمانه مردم شهر با خود صحبت می کند. مردم به خبرنگاران حادثه و سایر افرادی که برای تحقیق به منطقه آمده بودند نگاهی بسیار بدبینانه دارند. به رغم محدودیت های موجود، کتاب فیلیپس در نهایت آگاهی عمیق از جامعه و تاریخ اوستیای شمالی به دست می دهد. با مطالعه این اثر می توان دلیل رواج گرایش به استالین در این منطقه و همچنین سایر بخش های روسیه را درک کرد. استالین پس از آزاد کردن قفقاز شمالی از اشغال نیروهای نازی، مردم چچن، اینگوش و کلمایک را از کشور اخراج کرد و تنها به ساکنان اوستیا اجازه ماندن در زادگاهشان را داد.فیلیپس ضمن بحث پیرامون فاجعه بسلان، به شرح شرایط فرهنگی روانی مردم شهر نیز می پردازد. در یکی از مصاحبه های کتاب، فردی که می خواست ناشناس بماند، گفت؛ «می دانید چه موضوعی را نمی توانم از سر بیرون کنم؟ اینکه چطور چند مرد هم در این گروگانگیری کشته شدند. شاید این تنها نکته مثبتی باشد که در این تراژدی می توان یافت. و می دانید چرا؟ مردان قفقاز و شمال اوستیا کمتر علاقه ای به بزرگ کردن فرزندانشان دارند و زمان چندانی صرف خانواده هاشان نمی کنند. آنها غالباً خارج از خانه هستند، اما زمان خود را سرکار نمی گذرانند؛ آنها تمام وقت خود را به خوشگذرانی با دوستان شان می گذرانند. در اینجا برای یک مرد واقعی سر زدن به مدرسه فرزندشان خجالت آور محسوب می شود... با مرگ آن چند نفر در دبستان شماره یک ما اکنون شهری پر از پدران بد داریم...»اصلی ترین دلیل جذابیت این کتاب برای مخاطبش، صداقت مصاحبه شوندگان آن است و در همین صداقت می توان مهارت نویسنده در جمع آوری اطلاعات را مشاهده کرد.در نهایت پرسش های بسیاری بی پاسخ می ماند. پرسش هایی که مصاحبه شوندگان از فیلیپس می پرسند و سوالات دیگری که در ذهن خود وی برانگیخته می شود؛ چرا پاسخی به درخواست تروریست ها برای ملاقات با مقامات اوستیای شمالی داده نشد؟ گروه گروگانگیران چند نفر بودند؟ نخستین گلوله توسط کدام گروه شلیک شد، نیروهای دولتی یا تروریست ها؟فیلیپس با هوشمندی از پاسخ دادن به این سوالات شانه خالی می کند و در مقابل آنها را بار دیگر مطرح می کند و برای آنها پاسخ می طلبد. فیلیپس از انبوه اطلاعات پیش رو، تصویری چندلایه و در عین حال ملموس و باورپذیر از زندگی در بسلان (و در مجموع قفقاز شمالی) به عنوان یکی از پیچیده ترین و بحران خیزترین مناطق جهان ارائه می دهد.کتاب «بسلان؛ تراژدی دبستان شماره یک» را انتشارات گرانتای انگلستان در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسانده است.
مهدیس امیری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید