یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زاویه دید کودکانه و هدفمندی بزرگسالانه


زاویه دید کودکانه و هدفمندی بزرگسالانه
«خانه خودمان» روایت تلخ مهاجرت است. گریز از تبعیض طبقاتی و تبعیض نژادی. «لین» و «كتی» فرزندان خانواده به روش خود مهاجرت می كنند. آنها مرام جالبی دارند. هر بار كه از نامهربانی های زمینی ها دلگیر و افسرده می شوند روی زمین دراز می كشند و چشم می دوزند به آسمان و خود را می سپارند به درخشش ستاره ها و آبی آسمان و سینتیا كادوهانا روایت اندوهبار مهاجرت را به نگاه امیدوارانه كتی می سپارد.
داستان با سفر خانواده ژاپنی - ورشكسته - از «آیوا» به ایالت «جورجیا» آغاز می شود. ترك خانه، دوستان و همكلاسی ها برای دختران خانواده غم انگیز است. پدر و مادرشان می خواهند در مرغداری های جورجیا كار كنند، شنیده اند صنعت جورجیا بر پایه مرغداری می چرخد. داشتن خانه ای از خود كانون مركزی داستان است.
حوادث و كنش ها همه حول محور خانه دور می زند. پدر و مادر سخت كار می كنند و پول پس انداز می كنند. بچه ها هم پول توجیبی خود را كنار می گذارند.
خانه خودمان به اعتبار تصویری كه كتی از مهاجرت می سازد با داستان های دیگر با درونمایه مهاجرت متفاوت است. كتی ساده، راحت و بی پیرایه حرف می زند. لحن و كلامش سرشار است از نوعی جسارت و بی پروایی كودكانه. در دنیای كودكانه او گفتن هر چیزی مجاز است و لطف داستان هم به بازنمایی بی كم و كاست واقعیت است. اگر پدر و مادر و یا حتی لین خواهر آداب دان كتی روایت را در دست می گرفت بدون شك شخصیت عجیب عمو كاتسو هستیا و حركات غیرعادی اش مثل تف عظیم و پرسروصدایش آنقدر واقعی منعكس نمی شد و فضای غم زده خانه را قبل از عزیمت به جورجیا شور و حال نمی بخشید.
آرزوی چپه كردن توپ بالای سر زن عمو هم روایت نمی شد. فقط كتی قادر است در آن شرایط سخت بی پرده و سرخوشانه از احساسات دخترانه لین و دوستش آمیر نسبت به پسرها حرف زند و آرزوی محرمانه خودش درباره پسر خیالی اش را عریان سازد و هنگ جوان را آنقدر خوش تیپ و جوان توصیف كند كه انگار از درون یك كتاب قصه مصور پایش را بیرون گذاشته. از نگاه معترض و خشمگین یك دختر ۱۲ ساله است كه ریشه های سفید موی خانم كاتری مهماندار متل بین راه جورجیا مخفی نمی ماند كه به خاطر رنگ پوست دو دلار اضافه از پدرش طلب می كند.
به كمك روایتگری كتی است كه می توان فهمید بزرگترها از ترس اخراج و بیكاری با شرایط تبعیض گرانه كار كنار می آیند.
مادر كتی به قوانین سخت كار تن می دهد و به خاطر ممنوعیت حق دستشویی رفتن در ساعات كار، از پوشك استفاده می كند و كتی با بیان بوی بد آن در فضای دربسته اتومبیل پرده از قوانین تبعیض گرانه ارباب كارخانه برمی دارد. پدر از ترس جا نداشتن برای خواب به خانم مهماندار اعتراض نمی كند و در عین تنگدستی دو دلار اضافه را می پردازد.
از دید كتی است كه ابعاد زندگی در مهاجرت باز می شود و نشان داده می شود چگونه سختی های آوارگی همه اعضای خانواده را درگیر می كند. در زندگی مهاجرت بچه ها رها می شوند و از بازی و درس بازمی مانند. یك كودك آواره مهاجر باید زحمت بكشد، تلاش كند تا خلاء غیبت پدر و مادرش را از محیط خانه جبران كند.
هم چنین روایت اول شخص - كتی - نشان می دهد زندگی مهاجرت چگونه بچه ها را آب دیده و بالغ می كند. روابط آنها را تحكیم می بخشد و آنها را به حمایت و پشتیبانی از یكدیگر وامی دارد. تجربه ای كه هرگز برای بچه های رفاه اتفاق نمی افتد. در كلنجار با رویدادهای تلخ زندگی شخصیت كتی ذره ذره قوام می گیرد و عمق پیدا می كند و خواننده را به درون داستان می كشاند. كتی عاشق لین خواهر بزرگ دوست داشتنی و شاعرپیشه اش هست و لین عاشق ستاره ها است و به همه چیز با امید نگاه می كند. لین در بستر بیماری می افتد و در غیبت پدر و مادر تكیه گاهی برای او نیست جز كتی.
خانه خودمان در واقع داستان بلوغ كتی هم هست. كتی سر به هوا و بازیگوش، یك باره تبدیل می شود به لنگرگاه خانواده، پرستار لین، مادر سمی و مدیر خانه در غیاب مادر و پدر. كتی در آستانه از دست رفتن لین همه كاره داستان است.
اما از آنجا به بعد داستان سرنوشت دیگری پیدا می كند. داستان از دست كتی خارج می شود. البته راوی ظاهراً همچنان كتی است. اما آنچه بر زبان كتی جاری می شود موضع فكری نویسنده است نه كتی كه بار سنگین اداره خانه، پرستاری لین و مراقبت سمی را به دوش می كشد و فكر از دست دادن لین عزیزش او را تا سر حد جنون غمگین ساخته است. كتی یك باره در جایگاه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها قرار می گیرد و دلتنگی هویت گریبانش را می گیرد.
سال نو كه فرا می رسد كتی به گونه ای غیرمنطقی حسرت آیین از دست رفته سال نو ژاپنی را می خورد. حسرت آیین فراموش شده تماشای طلوع خورشید در اولین روز سال نو و روش پذیرایی از مهمان ها با ساكی و موچی. به نظر می رسد یادآوری مراسم و آیین ژاپنی در طرح كلی داستان ضروری باشد اما جاری كردن هویت گمشده بر زبان كتی ۱۲ساله كه سخت غصه دار از دست دادن خواهر محبوبش است تصنعی است و اینگونه فرجام روایت به جنبه ادبی اثر لطمه وارد می سازد. آنجا كه روایت توامان تلخ و شیرین كودكانه تمام می شود و روایت سویه ای بزرگسالانه و نوستالژیك پیدا می كند.
معصومه انصاریان
نویسنده: سینتیا كادوهانا
ترجمه: شقایق قندهاری
نشر افق ۱۳۸۵
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید