شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تهران و منطق ناخوشایند سود و سرمایه


تهران و منطق ناخوشایند سود و سرمایه
تقابل تهران با سایر شهرهای ایران و حالت دوقطبی این تقابل بیش از آن چیزی است كه مركزیت سیاسی این شهر به وجود آورده است. از این رو می توان در مقایسه تهران با سایر شهرهای كشور از چند زاویه به موضوع نگریست. از یك زاویه تهران به عنوان پایتخت كشور، نماد همه آن نیروهای خارجی ای قلمداد می شود كه در متن زندگی ایرانی جاری شده اند. در اینجا ما با پایتختی مواجه ایم كه برخلاف تفسیر رایج در پنداشت امر مسلط، سرشار از نمادهای آشكار زندگی دنیوی است. این نمادها حوزه قدرت خود را به شكلی خلاقانه در معماری و ساخت و ساز خیابان ها، چهره و پوشش آدمیان این شهر بازنمایی می كنند. در عین حال مقیاس عظیم تهران خود به شكل های دیگری به تشدید این تباین و نابرابری دامن می زند. این مقیاس عظیم تهران را به مثابه نماد قدرت مسلط در مقابل سایر شهرها به مثابه حاشیه هایی فاقد قدرت قرار داده است. در این جریان دوقطبی، تهران نشینان از نگاه ساكنان سایر شهرهای كشور به عنوان جریان اصلی رفاه طلبی و مرفه نشینی معرفی شده، به شكلی كاملاً دروغین در مقابل با شهرستانی ها به مثابه نیروهای فاقد قدرت در حاشیه قرار گرفته و فقیر قرار می گیرند. این در حالی است كه تهران در درون خود فاقد آن ویژگی هایی است كه به شكل نمادین به او نسبت داده می شود. این شهر و خیابان های بی قاعده شهر با آن مغازه های ناهماهنگ در كنار هم قرار گرفته، تبلور تمامی آن چیزی به شمار می آیند كه در اینجا به بهترین تعبیری بخشی از جهان «مصرف گرای توسعه نیافته» نامیده می شوند. تمامی اجزای این خیابان ها با آن ساختار توسعه نیافته و بی نظم خویش، در تلاش برای كشف رمز استعدادهای نهفته ای به سر می برند كه در درون همه ما به امانت سپرده شده اند. این مجموعه ناهماهنگ با استفاده از منطق مسخره «سودآوری به هر قیمت» توده های فریب خورده را بیش از پیش به خود جذب می كند. این توده های فریب خورده هم شامل شهروندان این شهر می شود، هم به مسافرانی اطلاق می شود كه در جهت ارضای نیازهای خویش عازم این شهر می شوند. اینجاست كه خیابان های تهران با منظره نازیبای خویش در جایگاه یك اثر هنری به ما معرفی شده تا از این طریق برخورد ناآگاهانه و غیرارادی ما با مجموعه غیرمنطقی تهران كاملاً درونی شده، در نتیجه به آن سمتی كه او دوست دارد و می پسندد هدایت شویم. از این زاویه خیابان های تهران به عنوان سمبل نازیبای آن دنیای ناهوشیار سرمایه پسندی معرفی می شوند كه اتفاقاً از سر تدبیر چنین ساخته و پرداخته شده تا از غفلت ناشی از ناآگاهی ما استفاده كرده و به داممان اندازد. توده های فریب خورده در این خیابان های طولانی در فرآیند انتقال به حوزه مصرف با ذائقه ای تغییر یافته در حالی كه از بی نظمی شكل گرفته در این خیابان های طولانی آگاهی كامل دارند، به سمت آن جذب می شوند. انبوه ساختمان های تجاری، مغازه های بی شمار، انواع خودرو، جمعیت فراوان، موتورهایی كه بی محابا از لابه لای آدم و ماشین دیوانه وار می گذرند. حجم انبوه توده های فریب خورده در كنار مغازه ها، تابلوهای نازل تبلیغاتی در انفجار رنگ های ناهماهنگ بر سردر مغازه ها همه و همه دست به دست هم می دهند تا خوشی و لذت آدمی را تباه سازند و مصرف انبوه و بی شكل را جایگزین آن سازند. عجب آنكه تماشاچی فریب خورده جذب این ساختار می شود. در دریای آدمیان غرق می شود تا این گفته «آدورنو» در جهان این سوی جغرافیا به تمامی اثبات شود كه انسان در مقام یك فرد امری به تمام مصرف شدنی و كاملاً بی اهمیت است، بی اهمیت از آن رو كه دنیای سرمایه پسند بر هویت انسانی او پیشی گرفته در نتیجه ارزش فرد در مقام مقایسه با جغرافیای اطراف به فراموشی سپرده می شود. در اینجا پول حرف اول را می زند. در مقابل پولی كه در گوشه و كنار این خیابان ها رد و بدل می شود خدمات ارائه شده به مشتری را ناچیز می نماید.اقشار پایین دست یا انسان های تازه شكل گرفته شهری به عنوان مخاطبان جدی جریان تجاری پا گرفته در شهر هنگامی كه به هریك از خیابان های تجاری آن قدم می گذارند در آن حل می شوند. توده فریب خورده در نهایت درماندگی قربانی كالاهای ارائه شده می شوند. در چنین وضعیتی چشیدن غذای آلوده و نازل یا خرید كالاهای متوسط با انواع قیمت های عجیب و غریب نه تنها باعث تاسف مشتری درمانده نمی شود كه از سوی او به عنوان یك افتخار نیز مورد تكریم قرار می گیرد. او مشاعر خود را از دست داده است. آنجا كه در تقلا برای گریز از حاشیه نشینی خود به عنصر پول پناه می برد. مشتری خیابان های تهران می شود. پیتزای نازل و كم مایه می خورد، تولیدات انبوه كارخانه داران بی سلیقه در مغازه های فراوان برج های تجاری به آسانی به فروش می رسد تا خیابان های تهران غریبه جست و جوگر نابالغ را به خود جذب كند. او را كه به محض ورود به چنین خیابانی فریب خورده یك بار دیگر فریب می دهند. او محصول طبیعی منطق ناخوشایند و دیوانه كننده دنیای سود و سرمایه است. در جست و جوی تصاویر گمراهی، فریب خورده، نابالغ، مسخ و...


داوود پنهانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید