خواب مار

روزهای آخر پاییز بود، مار خال خالی توی جنگل می گشت، گرسنه بود و می خواست چیزی شکار کند و بخورد.چشمش به یک خرگوش چاق و چله افتاد، خوشحال شد و با خودش گفت به به چه غذای خوبی! الان شکارش می کنم. مار خزید و به خرگوش نزدیک و نزدیک تر شد و ناگهان و با سرعت دور بدن خرگوش پیچید. خرگوش بیچاره از ترس لرزید، می خواست فرار کند اما نمی توانست مار محکم دور او حلقه زده بود. خرگوش که دید چاره ای ندارد، چشمهایش را بست و بی حرکت ماند.
مار دهانش را باز کرد تا خرگوش را بخورد، اما ...
باد سردی وزید، مار از سرما لرزید، با خودش گفت: الان از سرما یخ می زنیم، باید هر چه زودتر به لانه بروم. مار خرگوش را رها کرد و به طرف لانه خزید، خرگوش هم اوضاع را مناسب دید و با سرعت زیادی پا به فرار گذاشت. مار به لانه گرم و نرمش رسید، دور خود حلقه زد، کم کم چشمهایش را بست و بدنش بی حس شد، بیرون از لانه باد سرد پاییزی هنوز می وزید. مار با خودش گفت: مثل این که زمستان از راه رسیده است. خرگوش با خیال راحت توی جنگل می دوید و بازی می کرد و می دانست که مارها تا بهار می خوابند و نمی توانند مزاحم خرگوش ها شوند. مارها در زمستان خواب هستند، یعنی هوا که سرد شد به شکاف ها و سوراخ های زیرزمین می روند و سراسر زمستان را می خوابند. مارها برای این که در زمستان یخ نزند و پوستشان خشک نشود، مثل گلوله به یکدیگر می چسبند و یک گلوله مار ممکن است از صدها مار درست شده باشد. به نظر شما بچه های خوب و زرنگ به غیر از مارها دیگر چه حیواناتی زمستان خواب هستند یعنی در زمستان می خوابند؟

تقی زاده

منبع : روزنامه خراسان