پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

مدل ارتباطی کلود شنن و وارن ویوور(Claude Schannon and Warren Weaver)


دايرةالمعارف بريتانيکا دربارهٔ مدل کلودشنن و وارن ويوور مى‌نويسد: 'يکى از سودمندترين مدل‌هاى يک سيستم ارتباطى که تاکنون پينشهاد شده مربوط به تفکرات دو رياضيدان آمريکائي، کلود شنن و وارن يوور است. سادگى مدل آنها، روشنى و عموميت داشتن آن سبب شده است که طى سال‌ها براى اکثريت مطالعه‌کنندگان ارتباطات داراى جاذبه باشد. اگرچه اين مدل نه مدل ارتباطى منحصر به فرد است و نه آن چيزى است که تمام دنيا قبول کرده باشد.' (Britanica,1981p)
دايرةالمعارف مک گروهيل، شنن را نخستين فردى معرفى مى‌کند که ارتباطات را از ديدگاه رياضى مورد بررسى قرار داد. (Mc Graw-hill,1973-p21)
کلودشنن و وارن ويوور، که هر دو در آزمايشگاه يکى از شرکت‌هاى تلفن آمريکائى به تحقيق مشغول بودند از فراگرد کارکرد تلفن ايده گرفتند و مدل ارتباطى خود را که مى‌توان گفت نخستين مدلى بود که براى ارتباطات ترسيم شد، در سال ۱۹۴۹ منتشر کردند.
هدف شنن وويوور از ترسيم اين مدل، بيشتر از ديدگاه ارتباطات الکترونيکى بود. آنها گفتند براى آنکه ارتباط برقرار شود بايد يک منبع، يک روزگذار، يک پيام يا يک کانال، يک رمزخوان و يک گيرنده وجود داشته باشد. آنها همچنين عنصرى ديگر به نام پارازيت را در مدل خود قرار دادند که به‌روى پيام اثر داشت.
اين شش عنصر در ابتدا به‌صورت منبع اطلاعات، منتقل‌کننده، کانال انتقال، گيرنده و مقصد مطرح شده است. که همگى آنها در يک خط تنظيم شده بودند. طرح اوليه حاکى از اين بود که پيام الکترونيکى به‌وسيلهٔ منتقل‌کننده از ميان اين خط حرکت مى‌کند و به‌صورت انرژى الکتريکى تغيير شکل مى‌يابد. سپس دوباره به‌صورت زبان قابل درک به‌وسيلهٔ گيرنده ترکيب مى‌شود.
اما بعداً براى اين شش عنصر مدل نام‌هاى جديد انتخاب شد که همان نام‌هائى بود که در ابتدا به آن اشاره شد. اين شش عنصر را مى‌توان به اين ترتيب نشان داد که فرضاً يک مرد در پشت تلفن (منبع)، دهانى تلفن (رمزگذار)، کلماتى که فرد براى صحبت به کار مى‌برد (پيام)، سيستم الکتريکى که در آن کلمات به‌صورت تحريک‌هاى الکتريکى عبور مى‌کنند (کانال)، گوشى تلفن ديگر (رمزخوان) و ذهن شنوندهٔ تلفن (گيرنده) محسوب مى‌شود.
شنن و ويوور، رمزخوان و رمزگذار را هر نوع دستگاهى دانستند که اطلاعات را از يک فرم به فرم ديگر تبديل کند. مثلاً امواج صوتى را به امواج راديوئى تبديل کند. آنها افزودند که مغز انسان نيز ظاهراً داراى يک سيستم رمزگذارى است که تصاوير ذهنى و ايده‌ها را به کلمات و نمادهائى که توانائى بيان را در گفت‌ و گو يا نوشته داشته باشند تبديل مى‌کند .
در مدل شنن و ويوور، عنصر جديدى در مقابل عناصر قبلى ارسطو و لاسول ديده مى‌شود و آن پارازيت است. آنها پارازيت را وابسته به کانال يا پيام دانسته‌اند و توضيح مى‌دهند که پارازيت ممکن است يک قطع صداى راديوئي، يک محرک نامربوط در خواندن يا شنيدن، در بيان صحبت ديگرى پريدن يا صداى نارسائى تلفن (Schannon,1949,pp5-6)، باشد. دايرةالمعارف مل گروهيل در مورد پارازيت از ديدگاه شنن مى‌نويسد: 'شنن مسئلهٔ پارازيت را به اين ترتيب مطرح مى‌کند که در هر سيستم ارتباطى به‌ويژه نوع مکانيکى آن تمايلى براى نوعى تغيير شکل و کجي، اشتباه و ايجاد حشو و زوايد وجود دارد. اين تغيير شکل و کجى روى صحت و دقت علائم ارسالى تأثير مى‌گذارد. ممکن است ميزان اين عامل پارازيت را محاسبه و براساس حساب احتمالات متوجه شد که تحت چه شرايطى فرستادن پيام کم پارازيت ممکن مى‌شود.' (Mc Graw Hill,1973,p22)
دايرةالمعارف مک گروهيل مى‌افزايد: 'نظريات کلود شنن بعدها در توسعهٔ کامپيوتر نيز تأثير بسيارى داشته است' .
عقيده بر اين است که مدل شنن در طراحى اکثر مدل‌هائى که بعدها براى ارتباط طراحى شد تأثير به‌سزائى داشته است.(Mc Quail,1986,p12).


همچنین مشاهده کنید