دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

جنگ ژاپن


دولت ژاپن در مقابل فیلم‌های گرایش‌دار و مخالفان دیگر فرهنگ ژاپنی، از طریق وزارت تبلیغات، یک سازمان ممیزی به‌راه انداخت که با پایان دههٔ ۱۹۳۰ سخت‌گیری خود را افزایش داد. سانسور دولتی، نگران از اینکه فیلمسازهای مترقی گرد میزوگوشی و اُزو جمع شده بودند، فیلم انسانیت و بادبادک‌های کاغذی (۱۹۳۷) از سادائو یاماناکا (۳۸-۱۹۰۷) را که فیلمی انسان‌دوستانه دربارهٔ زندگی در دوران تُکوگاوا بود، توقیف کرد و کارگردان جوان آن به خط مقدم جبههٔ جنگ با چین اعزام شد، و او کوتاه‌ زمانی پس از رسیدن کشته شد. وزارت تبلیغات علاوه بر توقیف چیزهائی که دوست نداشت خود فعالانه دست به تولید فیلم زد و از سازندگان آنها خواست تا فیلم جنگی بسازند و در آثارشان قدرت نظامی ژاپن در جنگ را به نمایش بگذارند. کنایه آنجا است که دو فیلمی که به سفارش این وزارتخانه ساخته شد - پنج دیده‌بان (۱۹۳۸) و ل‌ولای و سربازان (۱۹۳۹) از توموتاکا تاساکا - برداشتی عمیقاً انسان‌دوستانه دربارهٔ مردانی بودند که در جنگ شرکت داشتند. این فیلم‌ها با آثار بزرگ پیش از جنگ در غرب، از جمله جبههٔ غربی ۱۹۱۸ (۱۹۳۰) از گ.و.پایست، و در جبههٔ غرب همه چیز آرام است (۱۹۳۰) از لوئیس مایلستن، کاملاً قابل مقایسه‌اند. فیلم تحسین‌شدهٔ کیمیسابورو یُشبمورا (متولد ۱۹۱۱) به‌نام ماجرای فرمانده تانک نیشیزومی (۱۹۴۰) نیز ظاهری انسان‌دوستانه و فردگرایانه داشت. چنان می‌نمود که کارگردان‌های ژاپنی پرچم واقعگرائی اجتماعی را به میدان جنگ آورده بودند.
پس از حمله به پرل‌ هاربور در دسامبر ۱۹۴۱، دولت ژاپن رهنمودهای صریحی در فیلمسازی به تصویب رساند و برای موضوع‌های مربوط به سیاست ملی (سِنیکیویو - اِیگا) سهمیهٔ ویژه‌ای در نظر گرفت. سپس به پیروی از گوبلز در آلمان نازی، ده استودیوی موجود را در دو شرکت وسیع زیر نظر ادارهٔ اطلاعات عمومی متمرکز کرد تا اجراء دقیق رهنمودهای خود را تضمین کند. نتیجهٔ حاصله هجوم فیلم‌های جنگی تبلیغاتی به‌صورت مستند و داستانی بود. برخی از عناوین فیلم‌های صادره از این استودیوها عبارتند از، آسمان شعله‌ور (یوتاکا آبه، ۱۹۴۱)؛ گروه‌های انتحاری برج مراقبت (تاداشی ایمائی، ۱۹۴۲)؛ جنگ دریائی از هاوابی تا مالایا (کاجیرو یاماموتو، ۱۹۴۲)، و ژنرال‌ها، کارمندان و سربازان (تِتسو تاگوچی، ۱۹۴۳) چون در این مرحله از جنگ فیلم‌های خبری جنگ پاسیفیک اندک بود به‌جای آن عملیات جنگی با مهارت فوق‌العاده‌ای، از طریق افکت مخصوص و آدمک‌ها، بازسازی می‌شد با شدت گرفتن جنگ تقریباً همهٔ گونه‌ها، از جمله فیلم‌های 'کودکان' (شکلات و سربازها [تاکه‌سادو، ۱۹۴۲] و کمدی -درام‌های طبقهٔ متوسط (جنگ روزانه [یاسوجیرو شیمازو، ۱۹۴۴]) به خدمت سیاست ملی درآمدند.
اما برخی از کارگردان‌ها مانند اُزو (برادران و خواهران خانوادهٔ تودا، ۱۹۴۱) و گُشو (برف تازه، ۱۹۴۲)، با نادیده گرفتن جنگ به‌طور ضمنی با آن مخالف کردند. دیگران، از جمله میزوگوشی - داستان گل‌های داودی دیررس (۱۹۳۹) و زنی از اُزاکا (۱۹۴۰) - و هیروشی ایناگاکی (متولد ۱۹۰۵) - مردی از ریکیشا/زندگی ماتسوی رام‌نشده (۱۹۴۳)- با پرداختن به مِیجی - مونو (درام‌های تاریخی در عصر روشنگری دوران می‌جی) در واقع از مایه‌های نظامی‌گری اجتناب کردند، اما دولت هر دو را مجبور کرد تا در گونهٔ جیدای - جکی مربوط به دوران تکوگاوا فیلم بسازند، و در این میان میزوگوشی (چهل و هفت رونین وفادار، قسمت اول و دوم، ۱۹۴۲-۱۹۴۱) و ایناگاکی (آخرین روزهای اِدو، ۱۹۴۱) نیز ناجار فیلم‌های رزمی ساختند. آکیراکوروساوا کار خود را به‌عنوان کارگردان با یک میجی - مونو آغاز کرد و فیلمی به‌نام داستان جودو/سانشیرو سوگاتا (۱۹۴۳) دربارهٔ پایه‌گذار جودو ساخت. وزیر تبلیغات این فیلم را (به دلایلی نادرست) پسندید و همو سرمایهٔ فیلم مشابهی به‌نام داستان جودو، قسمت دوم (۱۹۴۵) را برای کوروساوا تأمین کرد.


همچنین مشاهده کنید