پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بر سر آتش سوزنده نشیمن کردم


بر سر آتش سوزنده نشیمن کردم    معنی عشق تو را بر همه روشن کردم
کسی از دور فلک این همه اندیشه نکرد    که من از گردش آن نرگس رهزن کردم
خادم غیر شدم با همه غیرت عشق    آه کز دوستی‌ات خدمت دشمن کردم
سنگ نالید به حال دل دیوانه‌ی من    بس که در کوه غمش ناله و شیون کردم
یارب آویزه‌ی گوش تو پری‌پیکر باد    در اشکی که من از دیده به دامن کردم
عاجزم پیش دل سخت تو من کز آهی    رخنه در خاره و سوراخ در آهن کردم
سری از چشم تو با مردم عالم گفتم    همه را زآفت دور فلک ایمن کردم
بوسه‌ای از لب نوشین تو مقدورم شد    نوش داروی دل خسته معین کردم
اثر از دیر و حرم ندیدم هر چند    طلب وصل تو از شیخ و برهمن کردم
گر پرم بشکنی از سنگ، نخواهم برخاست    من که از سدره به بام تو نشیمن کردم
خیل اندوه به سر منزل من راه نبرد    تا فروغی به در میکده مسکن کردم


همچنین مشاهده کنید