دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

فراموش شدن حروف به‌واسطهٔ عدم توجه(۴)


   جدول تبديل حروف از لغت پهلوى و درى قديم(۳)
پهلوى فارسى درى
د: تبديل شده است به:
ز: دميک زمى، زمين
": دمان زمان
":دمستان زمستان
": دمچيک زمستانى
": دِفْر زر (ضدلطافت)
هـ: زرد، زردخانه زره، زره‌خانه
ى: ادوينک آئينه
": ادوين آئين
حذف: سردار، سرد سلّار، سال
ذ: تبديل شده است به:
ج: کذه (اوستائى) کذ (پهلوى) کجا (جائى که، آنکه، که)
ز: گذا (اوستائى) گُرز
گ: تذِرگ تگرگ
هـ: اِسپاذ (اوستائى) سپاه
": ماذ  مامه (مملکت ماه)
د: پَرَده‌ذات (اوستائى) فره‌داد (پيشداد)
": خواذاته (اوستائى) خودداد (خودآفريده)
": سَغذَه (اوستائى) سغد
ى: دذو  دى (نام خداازدثوش)
ى، تُرغُبَذ (جائى در خراسان) تُرغُبْى، ترغبه
": پت، پذ پى
":بُوذ (اوستائى) بُوى
حذف: اديّاتکار، اديوّار ايادگار، ايار، يار
": اِسْتِذ است (ربط خبرى)
ر: تبديل شده است به:
ش: وترتن، وترت گذشتن، گذشت
ل: اروند الوند
": ارونداسپ الهراسب
": ديبسرم دابشليم
": پوهر (اوستائى: يُرْت) پول، پل
": سرم سلم
": سردار سلّار، سالار
": ورد وُل، گل
م: کتار کدام
حذف: ورهران  وهران، بهرام
ز: تبديل شده است به:
خ: نزست نخست
د: زريه دريا
ژ: زرفاک ژرفا
": زوفر  ژرف
غ:(۱)گريز گريغ
ژ: تبديل شده است به:
ز: دوژخو دوزخ
": کارژار کارزار
": پهريژ پهريز، پرهيز
ش: وريژيتک برشته
ر: توژ(۲) تور (پسر فريدون)
س: تبديل شده است به:
ث: اسپيان (لهجه‌اى از آثوپيان) اثفيان (آبتين، پدرفريدون ـ رجوع کنيد به: طبرى جلداول)
خ: ماس ماخ(ماه)
ذ: آسروک آذروان
ش: فرستک فرشته
": ديبسرم دابشليم (نام پادشاه هند)
": سياهژور(۳)  شهرزور
": سوراپَکْ شورابه
": سورک شورچشم
ص:سْتخرْ اصطخر
ه: پاتفراس بادافراه
": کس، مس که، مه
ه: نکاس نگاه
": آکاس آگاه
ش: تبديل شده است به:
ژ: دُشْخيم دُژخيم (۴)
س: شمور  سمور
ج: شى رأس‌الجالوت (بزرگ جهودان)
حذف: باخترش باختر، بخل، بلخ
غ‌: تبديل شده است به:
الف: روثرغن ورهراآن (اسم بهرام)
حذف: مغوپذ مؤبد
و: مَرَغ (اوستائى)  مرو (پهلوى)
هـ: ميغ ميه (مِهْ)
(۱) . تبديل: ز به غين در زبان درى متداول است مانند: گريز، تيغ، تيز، تيژه و اين تبديلات مربوط به لهجه‌ها است.
(۲) . بعضى معتقد هستند که 'ژ' در پهلوى نيست و همهٔ اين حروف را بايد با 'چ' تلفظ کرد.
(۳) . از اصل: سيه ارژور يعنى جنگل سياه ـ و غالباً در لهجهٔ پهلوى شمالى حرف سين به‌جاى شين و در لهجهٔ پهلوى جنوبى برعکس مستعمل بوده است.
(۴) . و ساير کلماتى که اين پيشآوند را دارند و چون دُژآهنگ، دُژآگاه، دُژم و غيره


همچنین مشاهده کنید