یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
سه برادر و کچل سرمایهدار
پيرمردى بههنگام مرگ به سه پسرش وصيت کرد که هرگز با کچلها نه طرف شوند، نه دوست و نه خدمتکارشان. بعد هم سه قندانى که داروندارش بود به آنها داد و از دنيا رفت. پسر اولى قندانش را برداشت و براى پيدا کردن کار راهى شهر شد. از قضا به کچل سرمايهدارى برخورد کرد که دنبال خدمتکار مىگشت. کچل، پسر را استخدام کرد اما شرط گذاشت در مدتى که باهم هستند هر کدام از چيزى ناراحت شد، ديگرى حق دارد او را بکشد. |
صبح روز بعد پسر سرسفره نشسته بود که بچهٔ کچل سرمايهدار زد و قندان او را شکست. پسر اولى به گريه افتاد. کچل سرمايهدار پرسيد: 'ناراحت شدي؟' پسر اولى گفت: 'بله که ناراحت شدم.' کچل سرمايهدار بلند شد و بيل را برداشت و محکم بر فرق سر او کوبيد و او را کشت. |
پسر دومى هم با قندانش به شهر آمد. او هم گرفتار کچل شد و کشته شد. پسر سومى دنبال دو برادر به شهر آمد از قضا او هم به کچل برخورد و از حرفهاى کچل فهميد که دو برادرش را او کشته است. اما شرط کچل را قبول کرد و به خانهٔ او رفت. |
چند روزى گذشت تا اينکه پسر کچل سرمايهدار قندان او را شکست. پسر سومى خنديد. بعد تبر برداشت و بچه را کشت. وقتى داد و بيداد کچل سرمايهدار بلند شد، پسر سومى گفت: 'ناراحت شدي؟' کچل سرمايهدار گفت: 'نه! نه!' بعد به پسر سومى گفت: 'اين دو گاو را ببر، زمين را خشک کن، گندم بپاش، درو کن، بعد جمع کن، کيسه کن، بار اسب کن و بياور.' پسر سرِ زمين که رسيد گاوها را کشت و گندمها و اسب را هم آتش زد و بعد به خانه آمد و با آب و تاب براى کچل سرمايهدار تعريف کرد که چه کرده است. کچل که دادش درآمد، پسر سومى گفت: 'ناراحت شدي؟' کچل گفت: 'نه. اصلاً ناراحت نشدم.' |
کچل سرمايهدار و زنش ديگر از دست پسر به ستوه آمده بودند. روزى از او پرسيدند: 'کى به خانهات مىروي؟' گفت: 'موقعى که دارکوب به درخت بکوبد!' |
شب که شد کچل و زنش، مادر کچل را توى زنبيلى گذاشتند و به درخت آويزانش کردند تا با چکش به درخت بکوبد. بعد سحر به سراغ پسر رفتند و گفتند: 'پا شو بهار شده. دارکوب دارد نوک به درخت مىکوبد. وقتش رسيده که به خانهات بروي.' |
پسر سومى گفت: 'الان زمستان است. من پدر چنين دارکوبى را درمىآورم!' |
بعد تبر برداشت و درخت را قطع کرد. پيرزن افتاد و مرد. پسر به کچل گفت: 'ناراحت شدي؟ کچل سرمايهدار از ترس جانش گفت: 'نه!' |
زن و شوهر تصميم گرفتند تا پنهان از پسر فرار کنند. از قضا پسر سومى حرفهايشان را شنيد و خود را در صندوقى مخفى کرد. کچل سرمايهدار و زنش اسباب و اثاثيهشان را جمع کردند و راه افتادند غروب که شد جائى اطراق کردند تا شام بپزند و بخورند. زن کچل از شوهرش پرسيد: 'ديگ کجاست؟' پسر سومى از توى صندوق جواب داد: 'اينجاست!' کچل سرمايهدار از ديدن پسر خيلى عصبانى شد. پسر پرسيد: 'ناراحت شدي؟!' کچل که از غيظ داشت مىلرزيد گفت: 'اصلاً و ابداً' |
نيمه شب، زن کچل کارد برداشت و رفت سراغ پسر و کارد را بالا برد و محکم به بدن کسى که آنجا خوابيده بود فرو کرد. صبح که شد زن فهميد به جاى پسر شوهر خود را کشته است. پسر به او گفت: 'ناراحت نباش! او بهسزاى اعمال خود رسيد.' آنها باهم عروسى کردند. |
- سه برادر و کچل سرمايهدار |
- افسانههاى ديار هميشه بهار - ص ۱۸۱ |
- گردآورنده: سيدحسين ميرکاظمى |
- انتشارات سروش - چاپ اول ۱۳۷۴ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران - جلد هفتم، علىاشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۰ |
همچنین مشاهده کنید
- انارخاتون
- گرگ و کدخدا
- سه برادر (۲)
- سیفالملک(۲)
- قدرت شیر
- دختری که به تنهائی از پس چهل دزد برآمد
- آقا جغده و خانم کبکه
- دوستی مرد رنگرز و مرد سلمانی
- دفتر جهاننما
- کچل دهاتی که به مقام داماد شاه رسید
- شاه و وزیر
- گرگ و گوسفند
- تاشلی پهلوان
- گردنبند مروارید
- شغالِ بیدُم
- ساحر و لعدان
- شاه عباس و چهار درویش
- کلاغ لجباز
- مشدی رحیم و نان جو (۲)
- ماهی و زن حریص
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حسین امیرعبداللهیان حجاب سازمان همکاری اسلامی انتخابات جنگ امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس حسن روحانی افغانستان
هواشناسی زاهدان سیل تهران شهرداری تهران فضای مجازی باران یسنا سامانه بارشی آتش سوزی سازمان هواشناسی هلال احمر
قیمت خودرو مالیات ارز خودرو قیمت دلار بانک مرکزی تورم مسکن دلار قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون جهان دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
غزه اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس ترکیه اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر بارسلونا باشگاه پرسپولیس بازی باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل مایکروسافت
توت فرنگی کبد چرب