دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سرمست درآمد از خرابات


سرمست درآمد از خرابات    با عقل خراب در مناجات
بر خاک فکنده خرقه زهد    و آتش زده در لباس طامات
دل برده شمع مجلس او    پروانه به شادی و سعادات
جان در ره او به عجز می‌گفت    کای مالک عرصه کرامات
از خون پیاده‌ای چه خیزد    ای بر رخ تو هزار شه مات
حقا و به جانت ار توان کرد    با تو به هزار جان ملاقات
گر چشم دلم به صبر بودی    جز عشق ندیدمی مهمات
تا باقی عمر بر چه آید    بر باد شد آن چه رفت هیهات
صافی چو بشد به دور سعدی    زین پس من و دردی خرابات


همچنین مشاهده کنید