دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد


آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد    الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
درد دل پیش که گویم که بجز باد صبا    کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد
دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه    تشنه می‌میرد و شخص آب زلالی دارد
زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست    زنده آنست که با دوست وصالی دارد
من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول    گر تو را از من و از غیر ملالی دارد
مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی    حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل    با کسی حال توان گفت که حالی دارد
طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج    حاصل آنست که سودای محالی دارد
عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی    هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد


همچنین مشاهده کنید