شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سروش عشق تو یک نکته گفت در گوشم


سروش عشق تو یک نکته گفت در گوشم    که بار هر دو جهان را فکند از دوشم
اگر چه وصل تو ممکن نمی‌شود، لیکن    درین معامله تا ممکن است می‌کوشم
غم تو را به نشاط جهان نشاید داد    من این خریده‌ی خود را به هیچ نفروشم
به خواب خوش نرود چشم من از خوشحالی    اگر تو مست بیفتی شبی در آغوشم
به هیچ حال ز خاطر فرامشم نشوی    ولی دریغ که از خاطرت فراموشم
ز یک خدنگ نشانی به خون خویشتنم    اگر هزار زره بر سر زره پوشم
دو گوشت ار ز خروشیدنم به تنگ آمد    چنین مزن که ز دستت چو چنگ نخروشم
بیار ساغر می را به گردش ای ساقی    که من ز چشم حریف افکن تو مدهوشم
مگر به دامن محشر مرا به دوش آرند    چنین که مست و خراب از پیاله‌ی دوشم
چنان زبانه کشید آتش تظلم من    که آب چشمه‌ی رحمت نکرد خاموشم
ز هر طرف به کمینم نشسته شیرانند    من از نهایت غفلت به خواب خرگوشم
فروغی از می گلگون سخن بگو ور نه    من آن دماغ ندارم که یاوه بنیوشم


همچنین مشاهده کنید