یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ثواب من همه شد عین رو سیاهی من


ثواب من همه شد عین رو سیاهی من    که خواجه در غضب آمد ز بی گناهی من
فغان که دور فتادم ز کوی ماهوشی    که در گدایی او بود پادشاهی من
به جرم بی‌گنهی کشتی‌ام خوشا روزی    که غمزه‌ی تو درآید به عذرخواهی من
توان شناخت که من دردمند عشق توام    نه اشک سرخ و رخ زرد و رنگ کاهی من
ز کشتگان غمت چون گواه می‌طلبند    گواه من نبود غیر بی‌گواهی من
به غیر تیغ پناهم نماند و می‌پرسم    که رحم در دلت آید ز بی‌پناهی من
سحر به کشتنم از در درآمدی سرمست    مگو نداشت اثر آه صبحگاهی من
نریخت تا به زمین خون پاک بازان را    به خون دلیر نشد دلبر سپاهی من
سزد فروغی اگر کج کلاه من گوید    که فتنه راست شد از فر کج کلاهی من


همچنین مشاهده کنید