دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دوشم اسباب عیش نیکو بود


دوشم اسباب عیش نیکو بود    خلوتم با نگار دلجو بود
اندر آن خلوت بهشت آیین    غیر من هر چه بود نیکو بود
با دلارام من مرا تا روز    سینه بر سینه روی بر رو بود
سخنش چاشنی شکر داشت    دهنش پسته‌ی سخن‌گو بود
نکنی باور ار تو را گویم    که چه سیمین بر و سمن بو بود
بود در دست شاه چون چوگان    آن که در پای اسب چون گو بود
آسیای مراد را همه شب    سنگ بر چرخ و آب در جو بود
من به نور جمال او خود را    چون نکو بنگریستم او بود
زنگی شب چراغ ماه به دست    پاسبان وار بر سر کو بود
دوری از دوست، سیف فرغانی!    گر ز تو تا تو یک سر مو بود


همچنین مشاهده کنید