پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بیا که با سر زلف تو کارها دارم


بیا که با سر زلف تو کارها دارم    ز عشق روی تو در سر خمارها دارم
بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو    ز دیدگان قدمت را نثارها دارم
بیا که بی‌رخ گلرنگ و زلف گل بویت    شکسته در دل و در دیده خارها دارم
بیا که در پس زانو ز چند روز فراق    هزار ساله فزون انتظارها دارم
چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر    به بوسه با لب لعلت شمارها دارم
نه جور بخت من و روزگار محنت تو    ذخیره‌های بسی روزگارها دارم
مرا ز یاد مبر آن مبین که در رخ و چشم    ز گوش و گردن تو یادگارها دارم
خطاست اینکه همی گویم این طمع نکنم    که دست‌برد طمع چند بارها دارم
قرارهای مرا با تو رنگ و بویی نیست    که با زمانه‌ی اینها قرارها دارم
زکار خویش تعجب همی کنم یارب    چو ناردان فروبسته کارها دارم


همچنین مشاهده کنید