پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

ضرورت و آینده دین


یک جمله را می‌توان با قطعیت عنوان داشت: آنان که از نقش دین در تحلیل مسایل جهان معاصر غفلت می‌ورزند مرتکب خطای بزرگی می‌شوند.(۱)(پیتر برگر)(۲)پس از رنسانس دو مسئلهٔ بسیار مهم در غرب مطرح شد و تأثیر گسترده و عمیقی بر مبانی معرفت‌شناسی، جهان‌بینی، نظام ارزشی، نوع رفتار و شکل زندگی انسان جدید غربی گذاشت؛ و بتدریج به سایر جوامع، از جمله ایران، سرایت کرد و بخش قابل توجهی از جامعهٔ ما را تحت تأثیر خود قرار داد:
یکی ایجاد تردید نسبت به آیندهٔ دین از طریق ایجاد شک نسبت به خاستگاه و کارکرد دین،
و دیگری حذف دین از صحنهٔ سیاست.
اما با:
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأسیس یک نظام دینی،بلند شدن مجدد صدای الله اکبر از گلدسته‌های مساجد شوروی سابق، آنهم پس از هفتاد سال سلطهٔ کمونیسم و دین‌ستیزی آشکار و خشن،
و ظهور حرکتها و خیزشهای دینی دیگر در سراسر جهان، حتی در خود غرب،نظریهٔ افول تدریجی دین در عصر علم و تکنولوژی (سکولاریسم فلسفی) از یک سو، و نظریهٔ ضرورت عدم دخالت دین در سیاست (سکولاریسم سیاسی) از سوی دیگر، به چالشی جدی طلبیده شد. و اینک در محافل کارشناسی جهان، بویژه در میان جامعه‌شناسان دین و دانشمندان علوم سیاسی، دیگر نه تنها بحث از افول دین نیست، بلکه سخن از افول سکولاریسم و بازگشت عمومی به دین، و بازگشت دین به صحنهٔء سیاست در میان است.
با آنکه تجربهٔ تاریخی و عینیت اجتماعی عصر ما در حال گذار از سکولاریسم فلسفی و سیاسی به دسکولاریسم (Desecularism) است، اما متأسفانه در جامعهٔ ما هنوز هستند کسانی که تحت تأثیر دیدگاه‌های قرن ۱۹ و نیمهٔ‌ اول قرن ۲۰ گمان می‌کنند انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن حرکتی بر خلاف مسیر طبیعی تاریخ است؛ و در نهایت، این ما هستیم که در فرآیند جهانی شدن و ظهور نظم نوین جهانی باید مسیر خود را تغییر دهیم و به جریان فراگیر سکولاریسم (Secularism)، اعم از فلسفی و سیاسی، بپیوندیم! لذا برای اطمینان بیشتر از درستی یا نادرستی تحولی که در ایران رخ داده، لازمست نگاهی دقیق‌تر به دیدگاه‌های نوینی که دربارهٔ آیندهٔ دین مطرح است داشته باشیم.
۱. در جستجوی پاسخ
فقط یک فلسفهٔ سطحی ممکن است ذهن بشر را به سوی الحاد فراخواند؛ ولی فلسفهٔ عمیق آنست که انسان را به دین متوجه سازد.(۳)
(فرانسیس بیکن)(۴)
برای پاسخ به پرسش از آیندهٔ دین مناسب است به مقایسهٔ برخی دیدگاه‌های مهم عصر مدرن و پست مدرن دربارهٔ دین بپردازیم. این مقایسه به ما کمک خواهد کرد تا بتوانیم علاوه بر نقد دیدگاه‌های سکولاریستی عصر مدرن در پرتو تجربهٔ دو سدهٔ اخیر، با آخرین تحلیل‌هایی که دربارهٔ آیندهٔ دین در عصر پست مدرن مطرح است، آشنا شویم. اما قبل از پرداختن به این مسئله لازمست به تعریف دین بپردازیم. بی‌شک دربارهٔ دین نیز، مانند سایر مقوله‌ها، تعاریفی گوناگون وجود دارد؛ اما برای رعایت اختصار، به ذکر تعریف مختار بسنده می‌شود:
«دین» بهترین، جامع‌ترین و کامل‌ترین برنامهٔ زندگی فردی و جمعی است که از طرف خداوند متعال و توسط انبیای عظام الهی برای خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها و جوامع آمده است و پاسخگوی همهٔ نیازهای اعتقادی، معنوی و ارزشی می‌باشد.
۱. آیندهٔ دین از دیدگاه نظریه‌پردازان عصر مدرن
آگوست کنت (August Conte: ۱۷۹۸ – ۱۸۵۷ = ۵۹)، پدر جامعه‌شناسی مدرن، در مهمترین اثر خود (Philosophie positive Course de: دورهٔ درسهای فلسفهٔ علمی) که «نخستین بار در سالهای میان (۱۸۳۰ و ۱۸۴۲ م) انتشار یافت»(۵) با طرح نظریهٔ ادوار سه گانهٔ معرفت، مدعی شد:
چون خاستگاه دین جهل است لذا با ورود انسان به عصر علم، دین به تدریج از صحنهٔ حیات اجتماعی و صفحهٔ ذهن انسان محو خواهد شد.
هنوز زخم این ضربه بر پیکر دین التیام نیافته بود که کارل مارکس (Karl Marx: ۱۸۱۸ – ۸۳ = ۶۵) به صحنه آمد و ضربهٔ دوم را بر پیکر دین نواخت و مدعی شد:
دین، نالهٔ خلق‌های رنجبر، قلب بی‌قلب‌ها، احساس بی‌احساسی است... دین افیون توده‌هاست. (Marx, ۱۹۳۱)(۶)
این دو نظریهٔ مکمل، که یکی خاستگاه دین را جهل می‌دانست و دیگری کارکرد آن را استحماری و استثماری معرفی می‌کرد، در طول قرن ۱۹ و نیمهٔ اول قرن ۲۰ به عنوان برجسته‌ترین و معتبرترین نظریه‌های جامعه‌شناختی دین در عصر مدرن تلقی می‌شد و ذهن بسیاری از روشنفکران و اصلاح‌طلبان جهان معاصر، از جمله برخی روشنفکران و اصلاح‌طلبان ایرانی را بشدت تحت تاثیر قرار داده بود و گمان رایج این بود که رابطه‌ای عکس میان نوگرایی و دینداری وجود دارد:
در نیمهٔ اول قرن بیستم عموماً نخبگان فکری عقیده داشتند که مدرنیزاسیون اقتصادی و اجتماعی، دین را به عنوان عنصری مهم در حیات آدمی از میدان بیرون می‌کند.(۷)
۲. آیندهٔ دین از دیدگاه روشنفکران و اصلاح‌طلبان غربزده ایرانی
در عصر قاجار و پهلوی، که در واقع دوران توسعهٔ روابط ایران و غرب جدید است، ‌فضای تبلیغاتی کشور به دشت تحت تاثیر مبانی فکری و نظری مدرنیته قرار گرفت؛ و تعداد کثیری از روشنفکران وطنی مبلغ و مروج اندیشه‌های سکولاریستی شدند.
میرزا فتحعلی آخوندزاده (۶۶ = ۱۸۷۸ ـ ۱۸۱۲ م/ ۱۲۹۵ ـ ۱۲۲۸ ق)، که یکی از روشنفکران غربزده و مدعیان اصلاح‌طلبی بود، مدعی شد:
واقعیت تاریخ این است که دین،‌خوب یا بد، مدتهاست مرده. و تصور اینکه پیام‌های اقوام سامی در صدها قرن پیش بتواند سعادت آدمی را در عصر ما ضمانت کند، ‌توهمی است ابلهانه.(۸)
همزمان با او میرزا آقاخان کرمانی (۶۷ = ۱۸۷۸ ـ ۱۸۱۱ م / ۱۲۹۵ ـ ۱۲۲۷ ق)، یکی دیگر از روشنفکران غربزده و مدعیان اصلاح‌طلبی، با او همصدا شد و گفت:
ریشهٔ معتقدات دینی «ترس و بیم» بود نسبت به مظاهر طبیعی و ندانستن چگونگی آنها...(۹)
لذا:
در هر هیئت اجتماعی که قوهٔ علم و حکمت زیاده می‌شود به همان درجه از اعتقادات مذهبی ایشان می‌کاهد.(۱۰)
و خلاصه آنکه:
خدایی مردم را نیافریده بلکه این مردم خدایی آفریده‌اند یعنی خیالی تراشیده‌اند.(۱۱)
آریانپور نیز به عنوان یکی از برجسته‌ترین اساتید جامعه‌شناسی عصر پهلوی در یکی از مشهورترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های جامعه‌شناسی، که اقتباس و ترجمه‌ای از یک اثر آمریکایی بود، در فصل آیندهٔ دین نوشت:
درس خوانده‌ها کمتر از مردم عامی به دین راغب‌اند؛ و دین در شهرها، مخصوصاً شهرهای بزرگ صنعتی، کمتر از روستاها پیرو دارد.(۱۲)
مرحوم مهندس بازرگان، که البته فردی با تحصیلات عالی دانشگاهی و در عین حال دیندار بود، مجموعهٔ دیدگاه‌های سکولاریستی عصر خود را چنین جمع‌بندی کرده است:
در دوره‌هایی که ایران می‌خواست جامهٔ تمدن اروپایی و غرب را به تن کند، ‌نخستین سفارش بسیاری از رهبران ما این بود که: خداپرستی مانع ترقی است و اروپاییان مذهب را مخالف روح تمدن می‌دانند. یعنی: آنجایی که قضایای ریاضی و اکتشافات علمی پرتو افکند، خدا و آخوند، چون شبح‌هایی که فقط در تاریکی تجسم می‌یابند، در اثر طلوع علم، یکباره محو و نابود می‌شوند!(۱۳)آنچه بیان شد تنها گوشهٔ کوچکی از حجم عظیم تحلیل‌های سکولاریستی عصر مدرن است که بسیاری از روشنفکران غربزده و مدعیان اصلاح‌طلبی ایران معاصر در طول دو سدهٔ اخیر به تبلیغ و ترویج آن پرداخته‌اند. اما:
آیا براستی حرکت تاریخ رو به سکولاریسم است یا دٍسکولاریسم (Desecularism)؟ و آیا انسان هزارهٔ سوم انسانی غیردینی و در نهایت ضد دین خواهد بود؛ یا انسانی دین مدار و الهی؟
۳. آیندهٔ دین از دیدگاه نظریه‌پردازان عصر پست مدرن
پیشگویان سه دههٔ پیش‌تر که خبر از عقب‌نشینی مذهب در برابر تجدد می‌دادند به هیچ وجه نمی‌توانستند روند احیای مجدد مذاهب را پیش‌بینی کنند.(۱۴)
(هاروی کوکس: یکی از اساتید هاروارد)
امروز بیش از ۱۶۰ سال از نظریهٔ آگوست کنت و طرفداران تزافول دین در پرتو رشد علم و نوگرایی (مدرنیته) می‌گذرد. به نظر می‌رسد یک ظرف زمانی با این وسعت، فرصتی کافی برای نقد و ارزیابی عملی نظریهٔ سکولاریسم بوده باشد. در واقع با آنکه در طول دو سدهٔ گذشته، طیف وسیعی از روشنفکران و اصلاح‌طلبان گمانشان بر این بود که توسعهٔ علوم و مدرنیزاسیون در نهایت به افول دین منجر خواهد شد؛ اما امروز:
مشاهدات کپل حاکی از آن است که در اواسط دههٔ ۷۰ گرایش به دین گریزی و سلطهٔ سکولاریسم جهت حرکت خد را تغییر داد و رویکرد دینی تازه‌ای شکل گرفت که دیگر با ارزش‌های غیردینی سازگاری نداشت بلکه به دنبال ترمیم شالودهٔ مقدس دین برای سازمان جامعه بود، و برای تحقق این هدف، در صورت لزوم، خود جامعه را هم تغییر می‌داد. این رویکرد، به اَشکال مختلفی مدافع فاصله گرفتن از مدرنیسمی بود که شکست خورده بود و ادعا می‌شد که ناکامی و بن بست موجود در آن، ناشی از جدایی مدرنیسم از خدا بوده است. دیگر کسی از سازگار کردن دین با مقتضیات جدید سخن نمی‌گفت؛ ]بلکه[ صحبت از مسیحی کردن دوبارهٔ اروپا بود. هدف این نبود که اسلام را مدرنیزه کنند، بلکه سخن از اسلامی شدن مدرنیته بود.»(۱۵)
البته عده‌ای پس از مشاهدهٔ حرکت‌ها و خیزش‌هایی از این دست در مقام دفاع از تزافول دین و غلبهٔ سکولاریسم گفتند:
نهضت‌های دینی، نظیر حرکت اسلامی و حرکت پروتستانیزم انجیلی، نماد آخرین دفاع و خاکریز دین در برابر سکولاریسم هستند که پایدار نخواهند ماند و در نهایت این سکولاریزم است که پیروز خواهد شد.(۱۶)
اما پس از مدتی خود متوجه شدند که:
تجدید حیات اسلامی، چنانکه برخی روشنفکران پیشرو اعتقاد دارند، محدود به بخش‌های عقب افتادهٔ اجتماع که کمتر با پدیدهٔ نوگرایی آشنا شده‌اند، نیست. برعکس، این حرکت در شهرهایی گسترش یافته است که پدیدهٔ نوگرایی به میزان قابل توجهی در آن جا روسخ کرده است. و در برخی کشورها، این حرکت در میان افرادی مشاهده شده است که از آموزش عالی به سبک غربی برخوردار بوده‌اند. به عنوان مثال: در مصر و ترکیه، دختران بسیاری از خانواده‌های سکولار، پوشش و حجاب اسلامی را برای خود برگزیده‌اند.(۱۷)
و علاوه بر آن:
خیز اسلامی پهنهٔ جغرافیایی گسترده‌ای را در برگرفته و کلیهٔ کشورهای اسلامی از شمال آفریقا تا جنوب شرقی آسیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این خیزش هر روز طرفداران بیشتری در مناطق مختلف، بویژه کشورهای منطقهٔ صحرای آفریقا (که در آنها رقابت سختی بین اسلام و مسیحیت وجود دارد) پیدا کرده است.(۱۸)
سند دیگری که می‌تواند در نقد و ابطال نظریهٔ سکولاریسم مورد توجه قرار گیرد، پژوهشی آمریکایی است که به بررسی تجدید حیات اندیشهٔ مذهبی در هزارهٔ سوم پرداخته است:
در سپیده دم هزارهٔ سوم نشانه‌های روشنی از نوعی تجدید حیات معتقدات مذهبی به معنای گسترده و متنوع کلام به چشم می‌خورد. در آمریکا نسلی که در طی دههٔ ۱۹۷۰ هرگونه مذهب سازمان یافته را مردود می‌شمرد امروز همراه با فرزندان خود به نیایشگاه‌ها باز می‌گردد.(۱۹)
نکتهٔ بسیار مهم که لازمست مورد توجه جدی قرار گیرد این است که مسألهٔ بازگشت به دین در سپیده دم هزارهٔ سوم یک حرکت محدود و منحصر به دین یا مذهبی خاص نیست؛ بلکه خیزشی عمومی و نهضتی فراگیر است که شاید در طول تاریخ بشریت بی‌نظیر بوده باشد:
یهودیان تجدید نظر طلب که پنجاه سال پیش هر گونه اشاره به رویدادهای ماورای طبیعی را از کتاب‌های دعا حذف کرده بودند اینک ارجاع مجدد به معجزات، اسطوره‌ها و ظهور مسیح را در دستور کار خود قرار داده‌اند. مورمون‌ها ]مورمون یک کلیسای آمریکایی است[ سال ۱۹۸۷ را به دلیل جذب ۲۷۴ هزار گروندهٔ جدید، بهترین سال تاریخ ۱۵۸ سالهٔ خود اعلام کردند. جشنواره‌های محلی و ناحیه‌ای مذهب شینتو در ژاپن همزمان با مراسم آیین چرخه‌های زندگی و بازگشت به معابد رونقی تازه یافته است. یک کاهن شینتو که «ژاپنی اعجازگر» لقب گرفته است در طی دههٔ گذشته پنج میلیون گروندهٔ جدید در ژاپن و آمریکا و برزیل یافته است که ۸۰% آنها غیرژاپنی هستند. نهضت کاریزما در طی دههٔ گذشته شمار هواداران خود را سه برابر کرده و به سیصد میلیون نفر رسانده است که میلیونها نفر از پیروان کلیسای کاتولیک رومی را هم در بر می‌گیرد. جنبش (جوانان برای عیسای مسیح) که ده مرکز محلی در سراسر اروپا را اداره می‌کند در سال ۱۹۸۸ بیش از ۱۲ هزار نفر را از ۳۷ کشور دنیا برای شرکت در یک مجمع بین‌المللی به کشور آفریقایی برکینافاسو (ولتای علیای سابق) کشاند. جوانان چینی و اتحاد شوروی سابق به رغم فضای ضد مذهبی مدارس خود با کنجکاوی به مجامع مذهبی نظر دوخته بودند. نوعی نیروی سیاسی توانمند براساس اصولگرایی اسلامی، ایران، افغانستان و کشورهای عرب را فراگرفته و طبقات متوسط غربی شدهٔ ترکیه و مصر را هم تحت تأثیر قرار داده است.(۲۰)
بنابراین، یکی از ویژگی‌های نظم نوین جهانی در هزارهٔ سوم و عصر پست مدرن این است که بر خلاف نظریه‌ها و تحلیل‌های عصر مدرن، بازگشت به دین در کانون توجه شهروندان دهکدهٔ جهانی قرار گرفته و روز به روز بر گستره و عمق تجدید حیات دینی افزوده می‌شود. و به قول هانتینگتون:
بازگشت خدا، تمام قاره‌ها، تمدن‌ها، و تقریباً همهٔ کشورها را در برگرفته است.(۲۱)
و به قول برگر:
چه کسی می‌داند، شاید حرکت و خیزش دینی بعدی در آمریکا، در میان دانشگاهیان پسانوگرای(۲۲) سرخورده و مأیوس به وقوع پیوندند!۳. علت بازگشت جهانی به دین
یکی از مسایل مهمی که لازم است به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد این است که چرا علی رغم حجم عظیم تحلیل‌ها و تبلیغ‌های ضد دینی و سکولاریستی در طول دو سدهٔ اخیر هنوز بشریت در پی معنویت و امور ماورایی است؟
علت اصلی این تغییر جهت را باید در یک نکتهٔ کلیدی جست و آن فطری بودن گرایش به دین و امور ماورایی است؛ چنانکه ویل دورانت نیز پس از عمری تحقیق در تحولات تاریخی و تمدنی به این نتیجه رسید که:
عقیدهٔ دینی اختراع یا حیله و حقه بازی خدمتگزاران معابد نیست؛ بلکه سازندهٔ آن فطرت انسان است.(۲۳)
یینگر (Yinger: ۱۹۵۷) نیز به عنوان یکی از جامعه‌شناسان پست مدرن پدیدهٔ افول سکولاریسم و بازگشت به دین را اینگونه ریشه‌یابی کرده است:
هر انسانی به ارزش‌های مطلقی نیاز دارد که با آن زندگی کند و این ارزش‌های مطلق باید پاسخ‌هایی را برای مسألهٔ زندگی و مرگ انسان فراهم سازند. ادیان به چنین نیازهایی پاسخ می‌دهند، در حالی که هیچ نوع دانش تجربی و یا توسعهٔ علمی نتوانسته است پاسخی برای این قبیل سؤالات بیابد.(۲۴)
و چنین است که براساس آخرین پژوهش‌های بین‌المللی انجام شده در یونسکو نیز به این نتیجه رسیده‌اند که چالش میان ماده و معنا در قرن بیست و یکم نیز ادامه خواهد داشت؛ چرا که چالش میان بعد مادی و معنوی انسان یک چالش جاوید است:
Lastly – another perennial factor – the tension between the spiritual and the material: often without realizing it, the world has a longing, often unexpressed, for an ideal and for values…(۲۵)
در نهایت ـ یکی دیگر از عوامل همیشگی ـ چالش میان ماده و معنا است: که اغلب بدون درک آن، بی‌آنکه اظهار شود، جهان در دستیابی به یک آرمان و نظام ارزشی، با مشکل مواجه بوده است...
خلاصه آنکه:
برای بشریت هیچ چیز گران‌تر و مشئوم‌تر از جدایی دین و دانش نیست. این جدایی تعادل اجتماعی بشری را از بین می‌برد. هم دنیای قدیم، هم دنیای جدید گاه دچار بی‌تعادلی شده و تعادل خود را از دست داده است. زمانی مردم گرایش دینی خود را جدا از علم جستجو می‌کردند؛ این، بیماری عمدهٔ دنیای قدیم بود؛ همچنانکه بیماری عمدهٔ دنیای جدید این است که عده‌ای در جستجوی علم منهای دین هستند. اکثر انحرافات و بدبختی‌هایی که بشر امروز را تهدید می‌کند، ناشی از این است که علم را جدا از ایمان می‌خواهد. همای سعادت آن روز بر سر بشر سایه خواهد گسترد که وی عمیقاً پی ببرد که به این هر دو اصل مقدس نیازمند است؛ بداند که مرغی است که به دو بال نیاز دارد: بالی از دانش و بالی از ایمان.(۲۶)

پی نوشت :
۱. برگر، پیتر، ال. افول سکولاریزم (دین خیزش‌گر و سیاست جهانی). مترجم: افشار امیری، ص ۳۳.
۲. پیتر ال. برگر (Peter L. Berger) یکی از مشهورترین جامعه‌شناسان دین معاصر و استاد جامعه‌شناسی دین در دانشگاه بوستون آمریکا.
۳. دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ص ۱۰۷.
۴. بنیانگذار روش علمی در عصر مدرن.
۵. هملیتون، ملکُم. جامعه‌شناسی دین. ترجمهٔ محسن ثلاثی. ص ۳۸.
۶. توسلی، غلامعباس، جامعه‌شناسی دینی. ص ۶۲.
۷. هانتیکتون، ساموئل، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ص ۱۴۹.
۸. آدمیت، فریدون. اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، ص ۱۹۶.
۹. آدمیت، فریدون. اندیشه‌های میرزا آقا خان کرمانی، ص ۱۳۲.
۱۰. همان، ص ۱۴۰.
۱۱. همان، ص ۱۳۷.
۱۲. آریانپور، امیرحسین، زمینهٔ جامعه‌شناسی، ص ۴۳۴.
۱۳. بازرگان، مهدی، شصت سال خدمت و مقاومت (خاطرات بازرگان در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی)، ج ۱، ص ۲۱۸.
۱۴. جان نیزبیت و پاتریشا آبردین / دنیای ۲۰۰۰ / ترجمهٔ / .
۱۵. هانیتنگتون، ساموئل، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، صص ۱۴۹ و ۱۵۰.
۱۶. برگر، پیتر. افول سکولاریزم (دین خیزش‌گر و سیاست جهانی)، مترجم: افشار امیری، ص ۲۷.
۱۷. برگر، پیتر ال. افول سکولاریزم (دین خیزش‌گر و سیاست جهانی)، مترجم: امیر افشاری، ص ۲۳.
۱۸. برگر، پیتر ال. افول سکولاریزم، مترجم: افشار امیری، ص ۲۳.
۱۹. جان نیزبیت و پاتریشا آبردین / دنیای ۲۰۰۰ / ترجمهٔ / ص .
۲۰. جان نیزبیت و پاتریشا آبردین / دنیای ۲۰۰۰ / ترجمهٔ / ص .
۲۱. هانتینگتون، ساموئل، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ص ۱۵۰.
‍‍‍Post Modernist. .
۲۲. ویل دورانت / تاریخ تمدن (مشرق زمین گاهوارهٔ تمدن) / ج: ۱ / ص: ۸۳.
۲۳. غلامعباس توسلی / جامعه‌شناسی دینی / ص: ۱۰۴.
۲۴. …/Learning THE TREASURE WITHIN / Report to UNESCO of the Internationa & Jacques Delors Commission on Education for the Twenty – first Century / ۱۹۹۶ / P. ۱۸.
۲۵. مطهری، مرتضی، امدادهای غیبی. ص ۹۸.
سلیمان خاکبان