پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سرنوشت آدمهای رمانم را خودشان رقم می زنند!


سرنوشت آدمهای رمانم را خودشان رقم می زنند!
کتاب با جمله ای از «تاده ئوس روزه ویچ» - شاعر لهستانی - آغاز می شود:
دیوانگانی را دیده ام من
که بر دریاها گام زده اند
معتقد به رسیدن به مقصود
اما به اعماق فرو شدند
رمان «قطار ۵۷» سال گذشته چاپ شد، اما مجالی برای خواندنش دست نداد تا اینکه در وب گردیهای روزانه، نقدها و نظرهای متنوعی درباره کتاب دیدم و ترغیب شدم آن را بخوانم.«قطار ۵۷» داستان آدمهایی است که همگی به نوعی در پیروزی انقلاب نقش داشتند. قصه آدمهای روزگار، نه خود روزگار. قصه «قامت»،«خیال»،«پارسا»،«پارسوا»،«پویش» «آرمان»،«آرمیتا»،«سیاوش» و خیلی آدمهای دیگر که در این کتاب زندگی کرده اند.
تا به حال اثری از رضا رئیسی نخوانده بودم. در ابتدای کتاب، بیوگرافی کوتاهی از نویسنده آمده: «رضا رئیسی متولد ۱۳۳۹ نهاوند است و رشته تحصیلی اش، تئاتر و سینما.
نگفته، وقتی کتابش را بخوانی، می فهمی کتاب را کسی نوشته که با زبان تصویر به خوبی آشناست».خودش می گوید: «این طور نوشتن به رشته تحصیلی ام بی ربط نیست، اما شخصاً تا یک تصویر را خودم نبینم و در شرایطش قرار نگیرم، آن را نمی نویسم و این گونه نوشتن به دوران کودکی من بر می گردد. وقتی بچه بودم با خودم فکر می کردم، پشت این کوه های سر به فلک کشیده چیست؟ و بعد دنیایی را تصور می کردم، آنچه را که می خواستم.»رضا رئیسی ادامه می دهد:« کتاب را به زبان محاوره ای نوشتم، چون احساس کردم با نسل امروز با زبان محاوره، بهتر از زبان نوشتن، می توان ارتباط برقرار کرد.»
اگر دوست دارید بیشتر در خصوص رمان «قطار ۵۷» بدانید، گفتگوی ما با «رضا رئیسی»؛ نویسنده این رمان را بخوانید.
▪ چه شد به نوشتن موضوعی پرداختید که امروزه کمتر به آن توجه می شود. تقریباً می شود گفت ادبیات انقلاب زیر سایه ادبیات جنگ گم شده است!
ـ برای اینکه به مرحله تحلیل یک واقعه برسیم باید زمان بگذرد تا گرد و غبارهای واقعه از بین برود. من از نسل انقلاب هستم، سالی که انقلاب شد ۱۷ ساله بودم پس به طور طبیعی باید زمان بر من هم می گذشت تا به مرحله تحلیل برسم، اگرچه من باید خیلی زودتر به این مرحله می رسیدم، اما خب، کمتر از دو سال بعد از پیروزی انقلاب، جنگ شروع شد. ترکش جنگ همه ما را در بر گرفت. سالها گذشت تا همه ما به آن آرامش نسبی برسیم. من هم مثل خیلی از نویسنده ها اول جنگ را می دیدم، اما با خودم فکر کردم که اگر بخواهم در خصوص آنچه بر ما گذشته بنویسم، باید به گذشته آدمهای جنگ برگردم که آن گذشته، زمان انقلاب و قبل آن خواهد بود و به خاطر همین است که «قطار ۵۷»، دو جلد دیگر هم خواهد داشت که زمان جنگ و پس از جنگ را در بر می گیرد و سرنوشت آدمهای داستان به طور کلی مشخص می شود.
▪ پس به خاطر همین است که سرنوشت شخصیتهای داستان مشخص نمی شود؟
ـ معتقد نیستم که سرنوشت شخصیتهای کتاب مشخص نمی شود، تکلیف «قامت» و «خیال» روشن می شود. خیال در جایی می گوید: «باید برم جایی و راه آمده را بررسی کنم» او می خواهد خودش را نقد کند.
▪ شما این جو سیاسی شدن جامعه، را نفی می کنید؟ چون در جایی از داستان«قامت» به برادرش می گوید: «تو دنیا هیچی بدتر از سیاست آدما رو فاسد نمی کنه.»
ـ به حرفهای آدمی مثل «قامت» نباید دل بست، چون او آدمی است که بر حسب منافعش حرف می زند و به اقتضای شرایط تصمیم می گیرد. به نظر من، هر آدمی باید سر جای خودش باشد و هر کسی باید کار خودش را بکند. اگر «خیال» یک معلم خوب است، خب برود معلمی اش را بکند! البته سیاست برای هر کشوری ضروری است، اما بعضی از مردم بعد از انقلاب جو گیر شدند.
▪ آقای رئیسی! برای نویسنده ای که بخواهد به ادبیات انقلاب بپردازد، چه مشکلاتی وجود دارد؟
ـ ببینید!هرچه تا به حال درباره انقلاب نوشته و گفته شده، به پیروزی انقلاب ختم شده و داستان تمام می شود. اما کتاب من، قصه آدمهایی است که قبل از انقلاب از جانشان مایه گذاشتند. به زندان رفتند و مبارزه کردند، خواستم سرنوشت این آدمها را بعد از انقلاب نشان دهم.من نخواستم برای نسل خودم بنویسم، چون آنها واقعه انقلاب را با چشم خودشان دیده اند و به خواندن اثری درباره آن روزها نیاز ندارند. من خواستم تصویر واقعی تری از انقلاب برای نسل جوان ارائه بدهم. نسل جوان باید بداند انقلاب یک شبه به وقوع نپیوست، باید حوادث بعد از انقلاب را بداند، باید بداند مردم در آن زمان صبح که از خواب بیدار می شدند، خبر ترور فلان شخصیت را می شنیدند و شب با خبر بمب گذاری و منفجر شدن جایی، با ترس به خواب می رفتند. زمان آن رسیده که وقایع انقلاب را تحلیل کنیم.
▪ منابع لازم برای نوشتن یک رمان با موضوع انقلاب برای نویسنده وجود دارد؟
ـ به این بستگی دارد که نویسنده بخواهد از چه موضعی داستانش را بنویسد!منابع من بیشتر گفتگوی مستقیم با آدمهایی بود که مستقیماً درگیر مبارزات انقلاب بودند، البته اطلاعات مکتوب و منتشر شده احزاب و جناحهای مختلف و تجربه های شخصی خودم هم، خیلی به من کمک کرد.
▪ پس نویسنده ای که بخواهد در خصوص انقلاب بنویسد، باید آن زمان را درک کرده باشد تا بتواند مواضعش را مشخص کند؟
ـ تولستوی جمله معروفی دارد که می گوید: «رمان، احساس تجربه شده نویسنده است» من این جمله را به طور کلی قبول ندارم، اما به نظرم این احساس تجربه شده، در خصوص این نوع رمانها خیلی می تواند به نویسنده کمک کند.
▪ نوشتن «رمان ۵۷»، ۵ سال طول کشید، این ۵ سال فقط می نوشتید یا نوشتن همراه با مطالعه و تحقیق بوده است؟
ـ تحقیق و نوشتن همراه هم، بوده است.
▪ داستان کتاب به مرور شکل گرفت یا تصویر واضحی از داستان کتاب در ذهن شما بود؟
ـ «قطار ۵۷» شروعش با من بود،«قامت»،«خیال»،«پارسا» و «پارسوا» را من خلق کردم، اما سرنوشت هایشان را خودشان رقم زدند. «آرمیتا» قرار نبود خودکشی کند یا «آرمان» نباید به ایران بر می گشت، اما وقتی شخصیتها توسط من معرفی شد خودشان می گفتند داستان چه طور باید پیش برود و چه اتفاقی باید بیفتد. بعضی شخصیتها اصلاً در طرح اولیه داستان نبوند. شخصیتهای «پویش» و «الوند» بعداً زاده شدند و شکل گرفتند، اما در هر صورت نوشتن رمان «قطار ۵۷» تجربه فوق العاده ای برای من بود.
▪ و سؤال آخر، چرا اسم شخصیتهای داستان را، اسامی غیرمتعارف انتخاب کردید؟
ـ این اسامی را آگاهانه انتخاب کردم، نویسنده وقتی اسمهای متعارف را در داستانش استفاده می کند (بویژه در این نوع رمانها) حساسیتهایی برای اشخاص به وجود می آید که من نخواستم پاسخگوی چنین چیزی باشم. دلیل دوم استفاده از این نوع اسامی این بود که می خواستم خواننده بدون هیچ پس زمینه قبلی شخصیتهای داستان را ترسیم و تحلیل کند مثلاً «قامت» را آن طور که می خواهد ببیند و همین طور بقیه شخصیتها را. ضمن اینکه اسامی مثل «قامت»،«خیال»،«الوند» «پویش»،«پارسوا» و... وجود دارند، فقط متعارف و عمومی نیستند.
خدیجه زمانیان
منبع : روزنامه قدس