سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


باغ خزان زده گل های قالی


باغ خزان زده گل های قالی
فرش، تابلویی از حرف های مگوی دختران ایل و قالیبافان عاشقی است که از سر انگشتانشان اصالت هنر ایرانی به گل می نشیند. روح تماشاگر همچون آهوی رمیده در طرح شکارگاه از پیچ و تاب لچک ترنج بالا رفته و به نقطه ای می رسد که زمینه لاجوردی قالی آرامش بی نهایتی را به چشم و دلش هدیه می دهد. این اعجاز به راستی که شایسته تحسین و ستایش همیشگی است.
به جرات می توان گفت قدمت قالی ایرانی به تاریخ زایش و تبلور هنر در این مرز و بوم برمی گردد. پیش از این که با کلمات و هنر شعر شاعران نامدار ایران رمز و رازهای سیر و سلوک معنوی را فاش کنیم، این قالیبافان گمنام بوده اند که زیبایی روح شان را در زمینه قالی برای آیندگان به ارث گذاشته اند.
چطور می شود با بی توجهی و طمع مادی این باغ پر از گل را پژمرده کرد و ناجوانمردانه گذشت؟ چطور می شود شالوده هنر ایرانی را با بی برنامگی و سکوت از هم گسست؟ چطور می شود آشفتگی بازار فرش را دید و ننوشت؟ دست اندرکاران صنعت قدیمی فرش لااقل این بار سریعتر عمل کنند و برنامه ای ضربتی برای ساماندهی داشته باشند.
هزاران کیلومتر آن طرف تر در آنسوی دیوار عظیم چین شهر کاشان دیگری علم شده که ساکنین چشم بادامی اش با خیال قرق تمامی بازارها از جمله بازار فرش طرح ها و نقش های ایرانی را به کمک تکنولوژی جدید تکثیر کرده و می فروشند.
همه چیز رنگ و بوی سطحی نگری دارد. این لچک ترنج های کاشان چین لچک ترنج های اصفهان و فارس و تبریز و کاشان این حوالی نیست.
آنوقت پای سلسله جبال زاگرس دختر ایل به شوق گرفتن اندک دستمزدی از واسطه گر و تدارک اسباب جهیزیه اش در گمنامی باغ آرزوها را می بافد و فقط به اندازه حقوق یک کارگر سطح پایین در پایتخت دستمزد می گیرد!
قصه پرغصه ای است. کمی همراه باش تا در بازار فرش های دست بافت چرخی زده و حقیقت را به تلخی چای سبز چین بنوشیم.
● خمیازه های کشدار در بازار بی رونق فرش
از دالان های تو در تو بازار فرش تهران می گذریم و در حال و هوای رنگ ها و نقش ها غرق می شویم. هر چند دقیقه یکبار جوانی در کنارم توقف می کند و آرام می گوید:«بفرمایید! برای خرید آمده اید؟ با من بیایید تا فرش های مغازه... را نشانتان دهم.» این ها جوانان به اصطلاح کار چاق کنی هستند که مشتری را به سمت مغازه مورد نظرشان می کشانند.
ورود یک مشتری در بازار خلوت فرش های دست بافت اگر نگوئیم معجزه چیزی کمتر از شانس نیست تا این شانس نصیب کدام فروشنده شود؟
مغازه داری که خود را اکرمی معرفی می کند و ۳۰ سال در کار خرید و فروش فرش دست بافت سابقه دارد، به پلاکارد سر در حجره اش اشاره کرده و می گوید:«کار ما دیگر تمام شد!» ثانیه ای مکث کرده و عبارت روی پلاکارد را می خوانم:«این مغازه با مساحت ... فروشی است.»
با تعجب می پرسم: چرا؟! وی می گوید:«ما چند شریک بودیم به خاطر رکود بازار کم کم بینمان اختلاف به وجود آمد و چون دیدیم سود ندارد، به فکر تغییر شغل افتادیم.»
وی ادامه می دهد:«دیگر در این صنف امنیت شغلی وجود ندارد. صادرات فرش بسیار کمرنگ و بی رونق شده بازار داخلی هم به شدت دچار رکود است. اکثر افراد جامعه که جزء قشر متوسط هستند، به فرش ماشینی رو آورده و قشر خاصی خواهان فرش دست بافند.
شما نگاه کنید در این وقت روز که اوج ساعت کار است، چند مشتری در بازار فرش می بینید؟ الان بافنده ها هم سود چندانی نمی برند، تولید کم شده و به سمت کارهای دیگری رو آورده اند.»
نشسته ایم، سرنوشت روی خوش نشان دهد
در مغازه ای که چند دهه عمر دارد، پای صحبت های محمد رضا افتاده کارکشته این صنف می نشینیم. خاندان وی نسل در نسل فروشنده قالی دست بافت در کف بازار تهران بوده اند. وی توضیح می دهد:«انتهای بازار کفاشان، سرای بوعلی نو به ردیف مغازه هایی که سمت عباس آباد قرار گرفته اند نگاه کنید، متوجه می شوید کم کم فرش فروشی ها به تریکوبافی تبدیل می شوند!
یکی دو دهه قبل تر خروج فرش دست بافت به هر تعداد آزاد شد. قاچاقچیان فرش هم به هر تعداد که خواستند فرش صادر کردند و با اندک قیمتی فروختند.
بازارهای جهانی را اشباع کردیم. چند سال بعد فرش ماشینی پا به عرصه گذاشت و بازار داخل از ۱۰۰ درصد فروش به ۱۵ درصد فروش رسید که هر سال کم و کمتر هم می شود.
در یک کلام می توان گفت کارشناسانه این بازار را اداره نکردیم و به رکود شدید رسیدیم. این رکود هم چیزی نیست که به سرعت ترمیم پیدا کند.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید:«کیفیت ها هم پایین آمده، علاوه بر تقلب برخی کشورها در داخل هم کپی برداری و کار جعلی زیاد شده است. مشتری به طور مثال برای خرید قالی نائین می آید، اما اعتماد ندارد که فرش روبرویش واقعاً برای نائین باشد. کدام مشتری است که ریزه کاری تشخیص قالی اصل از بدل را بداند؟ اگر وضع به همین منوال باشد تجارت قالی دست بافت تا ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر به طور کلی از بین می رود. سرنوشت تلخی که دامنگیر گلیم و گبه هم شده است.»
ایرج شرقی یکی از صادرکنندگان فرش به بازارهای اروپا که نزدیک به نیم قرن در صنف فرش فروشان است، دلایل رکود صادرات فرش ایرانی را این گونه توضیح می دهد:«بر فرض مثال یک تخته فرش ایرانی چندین سال قبل در اروپا به قیمتی خریداری می شد، آنها انتظار دارند پس از گذشت یک دهه باز هم به همان قیمت خریداری کنند، ولی هزینه تولید در شرایط فعلی بیش از قیمت درخواستی آنها تخمین زده می شود. صادرکننده اگر بخواهد به همان قیمت ثابت قبلی بفروشد که برایش سودی ندارد، اگر هم قیمت را بالا ببرد مشتریان خارجی عقب نشینی می کنند.»
وی در ادامه می گوید:«همین تخته فرش در کاشان ساختگی کشور چین توسط بافنده چینی با یک چهارم دستمزد کارگر ایرانی بافته شده و به قیمت پایین تری در بازار کشورهای خارجی عرضه می شود.
حتی گاهی فرش های چینی را به اسم فرش ایرانی می فروشند!»
شرقی به مشکل دیگری پیرامون عرضه فرش ایرانی در بازارهای جهانی اشاره کرده و می گوید:«طرح های ما با دکوراسیون های مدرن اروپایی هماهنگ نیست. تقریباً لچک ترنج سنتی به درد آنها نمی خورد. باید برای آنها طرح ها و نوآوری هایی داشته باشیم، کاری که کشورهای دیگر انجام داده اند.»
این صادرکننده فرش ایرانی برخلاف سایر هم صنفی هایش امیدوار است که به زودی کیفیت پایین فرش خارجی به دنیا ثابت شده و دوباره بازارهای جهانی به فرش با کیفیت ایرانی روی خوش نشان دهند. فرش های تقلبی بیش از ۳ یا ۴ سال دوام ندارند.
● خرید فرش دست بافت در ردیف آرزوها!
عروس و داماد جوان به همراه مادر عروس برای خرید فرش به بازار آمده اند. جوان که خودش را سعیدی معرفی می کند و شغلش اداری است، در تحلیل این موضوع که چرا مردم فرش دست بافت نمی خرند با خنده می گوید:«واضح و روشن است که هر چه جیبمان لاغرتر باشد، اولویت های مهم تری را مدنظر قرار می دهیم. بنده با حقوق کارمندی ام که حتی پول پیش آپارتمان ۵۰ متری خود را با قرض و قسط فراهم کرده ام، چطور می توانم به فکر خرید فرش دست بافت باشم؟
الان فرش دست بافت برای جوان هایی مثل من یک کالای لوکس محسوب می شود، زمان پدربزرگ هایمان نیست که در خانه فرش روی فرش می انداختند و برایشان سرمایه هم بود.»
سعید افتاده فروشنده و برادر صاحب مغازه به دنبال صحبت های این مشتری می گوید:«الان هووی فرش دست بافت زیاد شده است؛ موکت، فرش ماشینی، سنگ و کف پوش های آنچنانی و ... همگی جایگزین فرش دست بافت شده اند. فرش به هر حال در جایگاه یک کالای تزئینی قرار گرفته است.
وقتی همه درآمد به هزینه مدرسه بچه ها، خورد و خوراک، کرایه خانه و سایر هزینه های دیگر اختصاص پیدا می کند، مورد خرید فرش دست بافت حتی اولویت آخر هم نیست. مردم باید قدرت اقتصادی داشته باشند تا بتوانند بخرند.»
● تاجرانی که فقط هویت می فروشند
یک تخته فرش ۳ تا ۴ متری با نقش گبه، حواشی زاویه دار، زمینه خاکی و درونمایه لاکی با اشکالی از حیوانات که کیفیت بافت هم راضی کننده به نظر می رسد، دست کم یک میلیون و دویست هزار تومان است.
محمد حسین زاده ۶۸ ساله که از ۱۸ سالگی در کار فروش فرش بوده است، گله مندانه می گوید:«الان واردات فرش های چینی از نظر قانونی ممنوع است، اما چنانچه قانونی شود ۵ هزار نفر بیکار می شوند و باید به شغل های کاذب روی بیاورند.
البته در شرایط فعلی هم قاچاقچیان کار خودشان را می کنند و فرش چینی را می شود در مغازه های تهران پیدا کرد.»
با سخنان حسین زاده در ذهنم خاطره گزارش خبری تلویزیون از نمایشگاه صنایع دستی هند زنده می شود.
گزارشگر می پرسد: چرا از فرش ایران دعوت نکردید؟ مسئول هندی شانه بالا انداخت و پاسخ داد: خودتان نخواستید! یک پاسخ دم دستی و توهین آمیز!
آنوقت ما در نمایشگاه کیش چه کردیم؟ برای فرش های هند و پاکستان دعوت نامه فرستادیم و رنج آورتر این که فرش های چینی هم به بازدیدکنندگان لبخند می زدند!
حسین زاده در ادامه می گوید:«الان شرایط جوانان در همه جای دنیا مشابه است. حتی در اروپا هم جوان دنبال یک آپارتمان ۴۰ متری می گردد تا با حداقل زندگی اش را شروع کند. فرش از لیست اولویت های اولیه خارج شده است. در ایران زوج های جوان فرش ماشینی می خرند، ۵، ۶ سال بعد که دلمرده شد و از آن خسته شدند با هزینه ای به مراتب کمتر از خرید فرش دست بافت تعویض می کنند.»
وی در ادامه می گوید:«اروپایی هایی هم که دنبال فرش هستند به کار پاکستان، افغانستان، هند و چین رغبت نشان داده اند. هنوز متوجه کیفیت پایین این کالاها در عمل نشده اند. جذب قیمت ارزان تر و طرح ها و رنگ و لعاب جذاب تر شده اند.»
از وی با تعجب می پرسم: مگر افغانستان هم فرش می بافند؟ وی پاسخ می دهد:«افغانستان می بافد و در پاکستان قالی ها شسته می شوند. درد و رنج این جاست که تاجر ایرانی کارها را خریداری کرده و به اسم فرش ایران در بازارهای اروپا می فروشد. فقط به سود شخصی فکر می کند، نه چیز دیگری.»
حمید حسین زاده که در مغازه پدرش مشغول فعالیت است نیز فرش ها را به دو دسته لوکس و عشایری تقسیم کرده و می گوید:«فرش های لوکس با نقشه های سنتی بافته می شوند، ولی مدل های عشایری را اخیراً جوان ترها بیشتر می پسندند.
خارجی ها هم نقش های گبه ای را در قالی خواهانند. اگر بتوانیم با سلیقه روز کار عرضه کنیم، موفق تر خواهیم بود، هر چند که فرش های لوکس با نقش لچک ترنج نیز مشتری خاص خود را حفظ خواهد کرد.
در جلوی حجره، فرش ها و قالیچه های دست بافت ردیف به ردیف بر روی هم نشسته اند.
حسین زاده (پدر) به کیفیت متفاوت فرش های دست بافت اشاره کرده و دو نمونه را برای مقایسه نشانم می دهد. یکی از فرش ها نخ و پشمش با جوهر رنگ شده، ولی قالیچه عشایری هم به طور طبیعی با رنگ گیاهی رنگ آمیزی شده و هم وقتی دست می گذارم لطیف تر است.
خیلی از خبره ها ریز بافت تر بودن و ظریف تر بودن فرش را دلیل بر کیفیت بالا می دانند، در حالی که تا به حال تصور می کردیم هرچه ضخیم تر باشد بهتر است!
رج به رج بته جقه ها در کنار هم نشسته اند. یک ردیف به سمت راست و یک ردیف به سمت چپ. فرشی با نام قهر و آشتی یادگار سرپنجه طراح اصفهانی اش که شیدایی یک عمر چشم گذاشتن و عاشقانه زیستن را در این نقشه ها به یادگار گذاشت و گذشت. ستاره دنباله دار یک دایره بزرگ ۱۶پر در وسط زمینه آبی تند، فراخی آسمان اندیشه هنرمندان این مرز و بوم را به جلوه گری گذاشته است.
افسوس، از نام طراحان اصفهانی گروهی که مجنونی ها خوانده می شدند، حتی رد پای کمرنگی هم نیست و افسوس بزرگتر این که فرش دست بافت اصفهان در خاموشی و مهجوریت قرار گرفته است. حالا نقشه طراحان ایرانی در کیف تجار سودجوی بیگانه از کشور خارج شده و به هر نحو ممکن با ماشین های فرش بافی تکثیر می شوند.
فرش ماشینی اگرچه نیاز سلیقه های مختلف را برآورده ساخته و هزینه کمتری نیز دارد، اما علی رغم رنگ و لعاب خیره کننده اش بیشتر صنعت است تا هنر. در موارد بی شماری حتی طرح و نقشه ها هم تقلید از فرش های دیگر است، چنانچه هرازچندگاهی تجار چینی به مغازه های معتبر فرش های ماشینی در تهران سری زده، نمونه هایی را برای کار تکثیر و کپی برداری خود خریداری کرده و می برند.
آیا این فرش ها یادآور احساس، اندیشه و آرزوهای زنان روستایی و عشایری ایران هستند؟ ماشین از روی آن چه از قبل تهیه شده می بافد، اما زن روستایی یک سال تمام در کنار کار در مزرعه، پای دار قالی نشسته و گره زده است. برای همین است که هر تکه فرش اصیل ایرانی ویژگی و هویتی مستقل و جداگانه دارد که مستقیما به زندگی بافنده آن ارتباط پیدا کرده و پاره ای از روح او و هستی اش است. حتی در بازار فرش های دست بافت کمتر قالیچه های صددرصد جفت عشایری و روستایی را پیدا می کنیم. هر تخته از قالی های اصیل در یک خانواده و تحت الشعاع اندیشه ای منحصر به فرد بافته می شوند، از این روست که به ندرت دو تخته فرش کاملا مشابه می بینیم، مگر این که از ابتدا جفت بافته شده باشند.
● بی رغبتی نسل جوان به بافندگی فرش
علی نقی تنعمی فروشنده جوان فرش های دست بافت که اهل تبریز است، درباره وضعیت کارگاه های فرش بافی در شهرستان ها توضیح می دهد: «پدر من در تبریز کارگاه فرش بافی دارد که در آن ۷، ۸نفر بافنده مسن کار می کنند. وقتی به آنها می گوییم فرزندانشان را جایگزین کنند، می گویند؛ آنها تن به چنین کارهایی نمی دهند!! نسل جدید به کار بافندگی رغبت ندارد و یا اصلا در این زمینه آموزش های هدفمندی نداشته ایم. گاهی حس می کنم جوان ها به دنبال مشاغل راحت تر با درآمد بیشتر هستند تا در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف خود برسند.»
وی به نحوه رنگ آمیزی فرش های اصیل اشاره کرده و می گوید: «اغلب فرش های دست بافت با جوهر رنگ آمیزی می شوند، اما در قالی های عشایری اصیل پشم را در عصاره گیاهی طبیعی رنگ آمیزی کرده و در یک ظرف بزرگ قرار می دهند. پشم گوسفند یا سفید و یا قهوه ای است که با عصاره گیاهی به رنگ های مختلف درمی آید.
این ظرف در کنار جویبار به کمک قلوه سنگ ها جا می گیرد. آب که از کنار ظرف به مدت چند روز عبور می کند و آفتاب هم به پشم های رنگ شده می خورد یک رنگ منحصر به فرد مسی رنگ ایجاد می شود که برای بافتن قالیچه های اصیل به کار می رود.»
این کارشناس فرش در ادامه توضیح می دهد: «فرش بافتن به همین راحتی ها نیست. فرش بافی صبر بسیار، عشق و نوآوری می خواهد.»
● سهم کم حمایت های دولتی از صنعت فرش
در فرش های ماشینی رنگ های زنده و امیدبخش کمتر به چشم می نشیند. کدام رنگ شیمیایی (جوهر) می تواند تلألو رنگ های درخشان طبیعی را داشته باشد؟ آیا رنگ های بی رمق و کسل کننده تجارتی نشانه ای از ملال و افسردگی و بی حرکتی شهرنشینی نیست؟
محمدنادر حیدریان از سنقر کلیایی کرمانشاه به عنوان یک مسئول کارگاه فرش بافی که ۱۰سال است در این عرصه فعالیت دارد، می گوید: «فرش بافی در این شهر توسعه پیدا کرده و حتی جوانترها هم چون کار دیگری نیست، روی خوش نشان می دهند، اما بعضا حمایت ها بسیار کم و حتی ناچیزند. بنده حدود ۲۰تا ۲۵نفر بافنده و نیروی اجرایی در کارگاه خود دارم. برای اداره این کارگاه پارسال ۸۰میلیون تومان وام گرفتم و دیگر بعید می دانم تا مدتها بتوانم وام دیگری بگیرم. ۸۰میلیون تومان برای یک کارگاه با ۳۰پرسنل رقم ناچیزی است، ولی برای همین رقم ۲۰۰تا ۳۰۰میلیون تومان وثیقه گذاشتم. در شرایط فعلی حتی اگر بخواهم وام دیگری بگیرم، وثیقه ای در کار نیست!»
وی در ادامه می گوید: «بافنده ای که تحت پوشش کارگاه ما کار می کند، خانه اش در روستایی واقع در ۳۵کیلومتری سنقر است. سواد آنچنانی هم ندارد. ماهیانه ۲۰۰هزار تومان دستمزد می گیرد. حساب کنید یک سال می رود و می آید تا یک تخته فرش ببافد. هزینه خوراک و ایاب و ذهاب را از این ۲۰۰هزار تومان کم کنید، چیزی نمی ماند. اما اگر از سوی دولت شرایطی برایش فراهم شود که در محل سکونت خود، در کنار فعالیت کشاورزی به کار بافندگی فرش هم بپردازد، سود بیشتری برای این قبیل بافندگان خواهد داشت. دولت باید به این قشر سوبسید بدهد.»
حیدریان به پتانسیل مناسب سنقر برای پرورش استعدادهای قالی بافان و نقشه کشی جوان اشاره کرده و می گوید: «کارگاه ما با خانمی طرف قرارداد است که زیردست او ۱۷دختر جوان کار تهیه نقشه قالی را انجام می دهند. فرش باعث شده در این منطقه مشاغلی ایجاد شود و نیاز به حمایت دارد.»
این کارشناس فرش به نوسانات و رکود اقتصادی اروپا نیز اشاره داشته و بر این عقیده است که بحران اقتصادی اروپا سبب شده چک های بانکی تجار ایرانی پاس نشود. به همین دلیل به صادرات فرش ایرانی در بازارهای جهانی لطمات جبران ناپذیری وارد شده است.
● چشمان نگران قالیباف
آن چه که در مغازه های فرش دست بافت بازار بیشتر به چشم می خورد این است که مغازه دارهای معتبر دیگر مثل گذشته ها تمایل چندانی به تربیت کارگر و به کارگیری جوانان ندارند. پرداخت پول بیمه کارگر و از سوی دیگر بازارکساد فرش کسبه را بر آن داشته که فرزندان خود را با هر میزان تحصیلاتی به عنوان شاگرد خود انتخاب کنند. این گونه هم اعتماد بیشتری هست و هم این که لزومی ندارد هزینه هایی چون پول بیمه کارگر را متقبل شوند.
سیدامیر مرعشی که از سنین نوجوانی در مغازه پدرش مشغول به کار بوده است، می گوید: «چون قیمت فرش دست بافت بسیار بالاست، صنف دست بافان به فروش تابلو فرش روی آورده اند. این تابلوها علی رغم این که دست بافند، چون در ابعاد کوچکتر از قالی تهیه می شوند، قیمت شان کمتر است و با استقبال بهتری روبرو شده اند. برای قالی دست بافت روزانه شاید کمتر از انگشت یک دست مشتری نداشته باشیم، ولی برای تابلو فرش تقاضای بیشتری داریم. الان هم به کمک تکنولوژی حتی می توانیم تصویر چهره افراد را به صورت تابلو فرش درآوریم و این گونه چهره ها در یک خاندان چندین نسل به یادگار می مانند.»
سیدتقی مرعشی (پدر) نیز که از قدیمی های این صنف است، می گوید: «قبل از انقلاب وضع قالیبافان در کارگاه های روستایی چه از نظر مادی و چه از نظر بهداشتی بسیار بغرنج بود. بعد از انقلاب الحمدلله کارهای خوبی صورت گرفت. الان اکثر قالیبافان در کارگاه های تبریز بیمه هستند و از طرف صنف دستمزد روزانه ۱۵ هزار تومان برایشان در نظر گرفته شده است. با این حال هزینه های زندگی بالاست و قالیبافان ناراضی اند.»
سیدامیر مرعشی در تکمیل صحبت های پدرش به ارائه راهکار پرداخته و پیشنهادات کاربردی خود را برای بهبود اوضاع این گونه بیان می کند: «الان پشم را از کره وارد می کنیم یک زمانی از منچستر می آمد، ولی چون گران شد به فکر کشورهای آسیایی افتادیم. ابریشم هم از چین وارد می شود.
در حالی که یک کارخانه بزرگ ابریشم در مشهد داریم، اگر توسعه پیدا کند هزینه مواد اولیه فرش ارزان تر تمام می شود و این بر قیمت فرش دست بافت در داخل اثر می گذارد. هر چه هزینه بافت فرش ارزان تر تمام شود، مردم استقبال بیشتری خواهند داشت.»
مرعشی(پدر) نیز می گوید: «تحریم های آمریکا بر صادرات فرش ایرانی تاثیر منفی گذاشته است. ما باید از هر روشی استفاده کنیم تا تولید در داخل ارزان تر تمام شده و مردم بتوانند خریداری کنند. بیمه درمانی کارگران قالیباف نیز باید در اولویت قرار گیرد. الان شرایط به گونه ای است که کارفرما تا مدتی حق بیمه برای کارگر می پردازد، اما با گذشت زمان خسته شده و رها می کند.»
● شیوه نگهداری فرش
علی نقی تنعمی فروشنده فرش دستباف قلق های زیادی از رفوگری و تمیز کردن فرش دستباف را می داند که به ذکر بعضی از این فوت و فن ها می پردازد. وی برای تمیز کردن لکه شربت آلبالو و چای که به گفته وی سمج ترین لکه ها بر پیکر فرش هستند توصیه می کند از دوغ یا ماست ترشیده استفاده کنیم. به این طریق که بر لکه مقداری ماست یا دوغ ترشیده مالیده، لحظه ای صبر کرده و پس از گذشت مدت زمانی با یک پارچه ضخیم پاک کنیم.
این فروشند فرش می گوید: «هیچ گاه تابلو فرش را بر بالای شومینه نصب نکنید، چون حرارت بر رنگ فرش تاثیر می گذارد.
ضمناً فرش های دورو (در هر طرف یک نقش کار شده و از هر دو طرف می شود استفاده کرد). را بر کف اتاق پهن نکنید. حرارت کف بر رنگ های سمتی که با آن در تماس است تاثیر می گذارد. فرش های دو رو را باید بین دو اتاق به صورت پرده آویزان کرد.»
این کارشناس فرش به تکه فرش غبار گرفته ای که به اصطلاح دم دست پهن شده اشاره کرده و می گوید: «این فرش نقش ساروق بیجار است- نقشه گل و گلدان- نوی آن ۱۲ تا ۲۰ میلیون است، در حالی که هر چه بیشتر پا بخورد گرانقیمت تر شده و به ۳۰ میلیون هم می رسد. فرش دستبافت اصیل این قابلیت رادارد که با پا خوردن پشم و گره هایش در جای مناسب خود قرار می گیرند.»
تنعمی در انتها فاصله انگشت شست و سایر انگشتان در حالت کاملاً باز را از پایین فرش نشانم داده و می گوید: «اگر در این فاصله ۹۰ رج به بالا کار شده باشد، فرش ارزشمندتر است. من تا به حال فقط یک فرش ۱۴۰ رجی در یک نمایشگاه دیده ام.»
هر فرش اصیل دست بافت عشایری به تنهایی شعری درونی دارد که تماشاگر با دیدن نقش ها و رنگ های آن در ذهنش تداعی می شود. درست مثل زمانی که یک شعر سپید را زمزمه می کنیم و به یک مفهوم که برگرفته از درک خودمان است، می رسیم. به جرئت می توان گفت بین ۴۰ فرش اصیل دست بافت به ندرت دو فرش کاملاً یکسان را می توان یافت. هر فرش که زائیده ذهن، احساس، تجربه و آرزوی بافنده اش است، رنگ و نقش منحصر به فرد خود را دارد. فرش های اصیل درگذر زمان قیمتی تر می شوند، اما فرش های صنعتی و ماشینی با گذشت ۴ یا ۵ سال به هیچ می رسند! معمولاً با گذر زمان در قالی های عشایری دگرگونی رنگ به سمت تعالی اتفاق می افتد. قرمزها به عسلی و پرتقالی متمایل می شوند و بنفش ها به خردلی و طلایی، اما در فرش های ماشینی هر چه قدر هم که قدرت کامپیوتر و ماشین های صنعتی به کار گرفته شود، کجا می توان چنین رنگ هایی را خلق کرد؟ گاه فروشندگان فرش های ماشینی کیفیت، نقش و رنگ کالایشان را به رخ مشتری می کشند و می گویند: اگر ذره ای در رج های فرش ماشینی اشتباه رخ دهد، به سرعت متوجه می شویم. از خودم می پرسم: آیا در این دیار که مهد هنر قالی بافی است، نمایش و تبلیغ آنچنانی در مورد فرش های ماشینی به ویژه فرش هایی که محل تولدشان کشور دیگری است، یک اشتباه بزرگ به نظر نمی رسد؟ در قالی ایرانی تعالی و حرکت احساس می شود.
خیلی از کارشناسان به ویژه غربی ها همواره به دنبال تحلیل سمبولیک نقش ها و رنگ ها بوده اند، اما حقیقت این است که این دو فاکتور نه از هم جدا شدنی اند و نه می توان در مورد تحلیل سمبولیک نقش ها و رنگ ها حکم صد درصدی داد. بته جقه نمونه تغییر یافته سرو همیشه سبز به همراه لچک ترنج هایی که یادآور بهارند، جزء اصیل ترین نقش های ایرانی است. هیچ تحلیل گری نمی تواند معنای واقعی و حکم صد درصدی در مورد تحلیل نقش ها و رنگ ها صادر کند. برخی از کارشناسان حتی خبره های هنر قالی در غرب تعابیر بسیار دور از ذهن و حتی غلطی از نقش ها و رنگ ها ارائه داده اند. گاه در متونی آورده شده که فرش های بید مجنون و بته جقه درونمایه ای از غم و سوگواری را تداعی می کنند یا زمینه سفید یادآور مرگ است، چون در شرق دور(چین) سفید رنگ مرگ به حساب می آید. همه این تحلیل ها یک دسته بندی قطعی و درست محسوب نمی شوند. زن روستایی و عشایری وقتی خوشه گندم را در قالی به یادگار می گذارد، شاید حتی نمی داند که گندم نشانه باروری خاک است. ذهن او یک سری نشانه های سمبلیک را که در هماهنگی با هم هستند، در کنار هم قرار داده و شعری جوششی از رنگ و نقش خلق می شود. آیا کامپیوتر و رنگ آمیزی ماشینی می تواند چنین احساس زنده ای خلق کند؟ وقتی انتخاب اصیل ضربدر می خورد روی صفحه تلویزیون بزرگ یکی از میادین شهر اسامی کارخانجات معتبر فرش ماشینی رژه می روند. دختر نوجوانی که به همراه خانواده اش برای خرید فرش ماشینی آمده اند، به یکی از نمونه های تبلیغی اشاره می کند و به پدرش می گوید:«بابا از این نقش های مدرن بخریم!» پدرش هم سر تکان داده و با این تایید گویی انتخاب اصیل را در مقابل انتخاب صنعتی ضربدر قرمز می زند.
عروس جوانی به همراه مادرش برای خرید فرش ماشینی و تکمیل جهیزیه اش به این مغازه فرش های ماشینی آمده اند، عکس نمونه موردنظر خود را که در تلفن همراهش است، نشانم داده و می گوید:«مادرم چند سال پیش از این نمونه برای منزلمان خریداری کرد، خیلی راضی بودیم. حالا من هم برای جهیزیه ام از همین ها می خواهم. مغازه دار گفته باید انبارشان را جستجو کند و دو روز دیگر تلفنی اطلاع می دهد. کاشکی داشته باشند!» از این مشتری سوال می کنم:«یعنی تا این حد مشتاق فرش ماشینی هستید؟!» وی پاسخ می دهد:«الان همه به دنبال فرش ماشینی هستند. بودجه ما کفاف جهیزیه آنچنانی و فرش دست بافت را نمی دهد. یک مدت از این فرش ها استفاده می کنیم، هر وقت هم بخواهیم به راحتی تعویض می کنیم و نمونه جدیدتری می خریم. ویژگی فرش ماشینی تنوع و ارزان بودنش است.» خورشید قالی پشت ابر ماشینی نمی ماند کشورهای همسایه هم در فرش ماشینی برای خود به دنبال نام می گردند. گوشه مغازه بزرگ و لوکس یکی از معتبرترین فروشگاه های فرش ماشینی نمونه هایی از قالی های ترک را می بینیم. به یکی از آنها که دست می کشم، حس می کنم ژاکتی کاموایی را لمس کرده ام. نقشه این قالی ها زمینه مشکی یک دست با یک دایره قرمز ساده و یا چند خط به رنگ دیگری است.
یک تخته ۶ متری از آن را ۹۸ هزار تومان قیمت زده اند. گلخانی فروشنده جوان توضیح می دهد:«این ها را به اصطلاح فرش اسپرت می گویند. یک دوره مد شده و بعد کم کم از مد می افتد. دوامی هم ندارد. این نمونه ها سلیقه ای است و برخی سلیقه های خاص استقبال می کنند، اما به طور کل نمونه های درجه یک فرش ماشینی (کار ایران) در این فروشگاه حتی به دوبی، قطر و آلمان هم صادر می شود.» وی در ادامه می گوید:«باید تلاش کنیم زمینه صادرات فرش ماشینی را فراهم کنیم. الان خریداران چینی هر از چند گاهی به فروشگاه ما سر می زنند، نمونه هایی را از همین فرش های صنعتی خریداری کرده و با خود می برند تا تکثیر کنند!» از این فروشنده سوال می کنم: وقتی می دانید قصد سوءاستفاده دارند، ناراحت نمی شوید که طرح و کار خودتان را به آسانی دراختیارشان قرار می دهید؟! وی پاسخ می دهد: «ما می دانیم که کارهای درجه یک چینی در بازارهای کشورهای دیگر به فروش می رسد و درجه ۳ و ۴ آن را به ایران می آورند. یک مدت که مردم عدم کیفیت کارهای کشورهای دیگر را ببینند، لااقل به نمونه های داخلی پایبند می مانند. از این رو برای آگاه شدن مردم صبر کرده ایم و مطمئنیم نتیجه می دهد.» این کارشناس فرش توضیح می دهد:«نمونه هایی از فرش ماشینی تولید می شود که به سختی می توانید با دست بافت فرق بگذارید.
نمونه های دست بافت این چنینی دست کم ۲۰ تا ۳۰ میلیون قیمت دارد، ولی ماشینی با کیفیت عالی بیشتر از یک میلیون تومان نیست. فرش های ماشینی با الیاف مصنوعی اکریلیک بافته می شوند.» گلخانی از ورود دستگاه جدید فرش بافی به صنعت فرش خبر داده و می گوید:«این دستگاه بلژیکی است. اگر به کار گرفته شود، فرش های ماشینی ابریشمی ۱۲ متری را می توان با بافتی بسیار ظریف تولید کرد، به گونه ای که وقتی تا می خورند، حجم شان بسیار کم به نظر می رسد. ظرافت چنین فرش هایی بی نظیر خواهد بود.» از فروشگاه که بیرون می آیم، به این فکر می کنم که با ورود چنین دستگاه هایی عاقبت فرش دست بافت به کجا می رسد؟! متنوع اما کم دوام مهدی حقی ۲ سال است که به کار فروش فرش ماشینی اشتغال دارد، با این حال ریزه کاری های این صنف را به خوبی آموخته است. وی با اشاره به این که هرچه قدر هم در مورد فرش ماشینی تبلیغ شود، کیفیت به پای دست بافت نمی رسد و بیشتر مردم به اعتبار تبلیغات وسیعی که کارخانجات فرش انجام می دهند، جذب شده اند، می گوید:«یکی از ویژگی های فرش های ماشینی این است که هر مدل تقریباً در ۱۸ سایز مختلف کار شده و مشتری می تواند فضای خالی اتاقش را به راحتی پر کند. این تنوع به کمک فناوری های روز و کامپیوتر به دست آمده و کار مشتری راحت تر شده است، اما حقیقت این است که هیچ فرشی دوام فرش دست بافت را نخواهد داشت.» وی در ادامه می گوید:«در بازار فرش ماشینی واردات کاملاً آزاد است. الان درجه ۲ چینی وارد می شود و به اسم درجه یک به مشتری می فروشند. حتی در زمینه فرش ماشینی هم چنین مشکلاتی به قوت و شدت وجود دارد.
اگر از تولید داخل حمایت شود، ما می توانیم نمونه های تولیدی خود را به قطر و دبی صادر کنیم.» به حاشیه پشت فرش های ماشینی که دست می کشم، متوجه نوارهایی چرمی می شوم که از پشت به فرش با زیگزاگ های بزرگ دوخته شده اند. این ها را به اصطلاح ترمز فرش می گویند. در نمونه دیگری فوم هایی را می بینم که حالت چسبندگی داشته و لایکو می خوانند. این فوم ها قابل شست و شو با آب سرد هستند و به عنوان ترمز فرش کاربرد دارند. به نقشه ایرانی پایبند بمانیم علی یاری کارشناس فرش از روی نقشه قالی که آویخته شده توضیح می دهد: «حواشی فرش را که در زوایا قرار گرفته لچک، دایره بزرگ وسط را ترنج و دو سمت ترنج را سر ترنج می خوانند. هر چه آنها بزرگتر و متصل به هم باشد، ترنج کشیده تر و در جای مناسب خود قرار می گیرد.» وی با گفتن این واقعیت که در عرصه فرش صنعتی فلان فرش معنا ندارد، چون همه فرش ها با ماشین بافته می شوند و این تبلیغات گسترده فقط جنبه جلب مشتری دارد، می گوید:«هیچ وقت پدر و مادر من طرح های مدرن را نمی پسندند. طرح های مدرن دوره خاص خودشان را دارند و بعد از مدتی فراموش می شوند. می دانید چرا؟ چون در طرح های مدرن از خطوط شکسته استفاده بیشتری می شود. چشم دنبال زاویه نیست، بلکه در جستجوی انحناست، به همین دلیل لچک ترنج که مملو از خطوط نرم و منحنی است، مطابق سلیقه همه دوران هاست.» این فروشنده در تکمیل صحبت هایش می گوید:«بنویسید مردم تحت هر شرایط زمانی و مکانی از سلیقه اصیل ایرانی استقبال کنند و اجازه ندهند سلیقه های وارداتی بر سلیقه آنها حاکم شود. چرا باید یک تخته فرش کاموایی کشور همسایه در کنار لچک ترنج اصیل ما قرار بگیرد؟! در عرصه فرش صنعتی لااقل به نقشه و هویت ایرانی پایبند بمانیم.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان