دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


هراس آمریکا از قدرت یابی چین


هراس آمریکا از قدرت یابی چین
چین در چند دهه اخیر در زمینه های اقتصادی و بین المللی توسعه گسترده ای پیدا کرده است، این مسئله جایگاه بین المللی آمریکا را با مشکل نفوذ استراتژیک در مناطق آسیایی مواجه کرده است.
هیلاری کلینتون در اولین سفر خارجی خود وارد آسیا شده و با برخی از کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا دیدار کرده است، وی در این سفر به کنایه گفته است آسیا در چین خلاصه نمی شود. آمریکا که به خوبی از توسعه یابی چین در عرصه بین الملل آگاه است آن را تهدیدی علیه خود می داند. بنابراین بی مورد نیست که آمریکا برای اولین بار، وزیر امور خارجه خود را در اولین سفر خارجی به آسیا می فرستد. شاید برخی معتقد باشند که این سنت شکنی نشان دهنده اصرار باراک اوباما به شعار تغییر است و با این کار درصدد است تا نشان دهد این دولت حتی در سفرهای خود روند دیگری را انتخاب کرده و در تغییری اساسی اولین دیدارهای خود را نه از متحدان اروپایی بلکه از آسیا و سرزمین های شرقی آغاز کرده است. این مسئله اگر چه برای اولین بار در تاریخ سیصد ساله آمریکا رخ داده است اما بیش از آنکه نشانی از تغییر رفتارهای سیاسی این کشور باشد بیانگر تغییر در تحولات نظام بین الملل و برآمدن قدرت و یا قدرت های نوپا اما مصمم و موثر در جهان است. چین از ابتدای دهه هشتاد خود را از فضای ایدئولوژیک کمونیسم رها کرد و اقتصاد خود را به سمت بازار آزاد و همچنین سیاست های بین المللی خود را از حالتی واکنشی به مسیری کنشی سوق داد. این مسئله باعث شد تا چین از سویی اقتصاد خود را پویا کرده و توسعه یابد به گونه ای که مدعی شود در سال ۲۰۱۵ برترین اقتصاد جهان خواهد شد و از سویی دیگر با برگزیدن روش کنشی و تعاملی در عرصه بین الملل، از کشوری تاثیرپذیر به کشوری تاثیرگذار تبدیل شود.
آمریکا با وجود درگیر بودن با بحران مالی و کشمکش در خصوص طرح انگیزشی و احیای اقتصادی باراک اوباما، تحولات جهانی را زیر ذره بین گرفته است، بنابراین بیهوده نیست که کلینتون در سفر به اندونزی به عنوان اولین کشور مسلمانی که رئیس دیپلماسی آمریکا به آنجا سفر می کند، در حالی که با مقامات سیاسی کشوری که میزبان کودکی های اوباما بود، به کشور چین طعنه سیاسی می زند و می گوید سفر او به اندونزی بدین معناست که چین تنها هدف ایالات متحده در آسیا نیست و واشنگتن خواهان برقراری رابطه با سایر کشورها نیز هست. هیلاری کلینتون حتی در گفتگو با وزیر امور خارجه چین با اذعان به اینکه آمریکا برای گذشتن از بحران مالی نیازمند چین است و این دو کشور می توانند بحران اقتصادی جهان را از بین برده و بر آن فائق آیند، دستی به سیاست های داخلی این کشور برده و علنا از آن انتقاد می کند تا چین بداند اگر بیش از این نفوذ استراتژیک آمریکا را در مناطق مختلف آسیا و حتی جهان با مشکل مواجه کند، ابزارهای نرمی را که تاکنون برای کشورهای دیگر جهان همچون ایران به کار برده در چین نیز پیاده خواهد کرد. وزیر امور خارجه آمریکا در نشست خبری که با یانگ جی ای چی، وزیر امور خارجه چین برگزار کرد، گفت: اکنون زمان آن فرارسیده تا در خصوص مسائلی که با یکدیگر اختلاف داریم بی پرده سخن بگوییم، مسائلی مثل حقوق بشر، قضیه تبت، آزادی مذهب و آزادی بیان در چین که باید بیشتر به آنها پرداخته شود. ارائه این جملات نشان می دهد که آمریکا بیش از این نمی تواند در برابر توسعه یابی چین در فضای بین الملل سکوت کرده و به وضوح می گوید اگر چین پای خود را بیش از این دراز کند و عرصه بین الملل را برای ما تنگ کند ما نیز قالیچه را از زیر پای او خواهیم کشید. چین به همراه روسیه با ایجاد پیمان دفاعی شانگهای در منطقه آسیای میانه مانع نفوذ گسترش ناتو به شرق شده است و از سویی با گسترش شعاع امنیتی و همچنین توسعه دیپلماسی فعال خود در منطقه، آمریکا را در آسیای شرقی، جنوب شرقی، جنوب و در کل آسیا با مشکل مواجه کرده است.
طرح تعطیلی پایگاه ماناس در آسیای میانه که بسیاری از نقشه های جنگی آمریکا را در مبارزه با تروریسم در افغانستان و پاکستان ناکارآمد می کند، تنها یکی از نشانه های تنگ شدن عرصه بازیگری آمریکا در منطقه است. این در حالی است که پس از اخراج نیروهای آمریکایی از پایگاه خان آباد توسط دولت ازبکستان در سال ۲۰۰۵ پایگاه هوایی ماناس تنها محل استقرار نیروهای غربی و ناتو و جای پایی برای حضور آمریکا در عرصه ژئواستراتژیک آسیای مرکزی بود. اگر چه طرح بسته شدن ماناس بیشتر به پای روسیه نوشته شد اما نباید فراموش کرد که چین فعالیت های سیاسی خود را چراغ خاموش دنبال کرده و کمتر اثری از رد پای خود بر جای می گذارد، بنابراین بیهوده نیست که آمریکا با کشور هند که کشوری هسته ای بوده و از لحاظ اقتصادی و تکنولوژیکی در جمله کشورهای قدرتمند جای می گیرد، قرارداد گسترش و نوسازی فعالیت های هسته ای امضا می کند. آمریکا با این کار درصدد است در این منطقه در برابر چین از قدرتی حمایت کند که در مخالفت با چین منافع ملی و بین المللی آمریکا را دنبال می کند. با این اوصاف به نظر می آید سفر کلینتون بیش از آنکه نشان از تغییر تاکتیکی صرف از کشورهای غربی به کشورهای شرقی باشد نشانگر تغییر استراتژیکی حساب شده برای کنترل و مهار قدرت و قدرت های نوپا در این منطقه است و برای این کار نیازمند برخی کشورهای آسیایی است که دل در گرو حرف های اوباما دارند.
رضا حجت شمامی
منبع : روزنامه جوان