سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
فقها و حکومتهای جور (از شروع غیبت صغرا تا ابتدای صفویه)
غیبت امام دوازدهم و كوتاه دستی جامعه شیعی از نظام مطلوب خود از سویی، و ضرورت حفظ حداقلهایی از سازماندهی، امكانات، موقعیتها و فرصتها برای شیعیان در حكومتهای غیرشیعی از سوی دیگر، همكاری علمای شیعه با حكومتهای موجود را ضروری میكرد. با وجود آن كه در طول غیبت صغرا بیشتر همّت علما صرف اثبات امامت و غیبت امام مهدیعلیه السلام گردید، اما با شروع غیبت كبرا و اوجگیری جایگاه علما در میان شیعیان، بحث همكاری آنان با حكومتهای موجود، و چیستی و چرایی آن، به یكی از سرفصلهای مهم در اندیشه سیاسی شیعه تبدیل گردید. در این مقاله، مسأله همكاری علما با سلاطین و حدود و ثغور این همكاریها بررسی شده است.
آموزه آرمانی شیعیان درباره حكومت مبتنی بر اعتقاد به «رهبران الهام شده الهی»۲ است كه از عصمت برخوردارند. امامت شیعی اصول خود را نه از تجربه تاریخی مسلمانان بلكه از تصور عقلی محض اتخاذ میكرد. امام منصوص و معصوم، تنها جانشین بر حق پیامبر بود و میتوانست در حوزه سیاسی از حق اقتداری همان خدا و پیامبر برخوردار گردد. جامعه شیعی در عرصه مذهبی با رجوع به امامان و شنیدن روایات و احادیث آنان، تكلیف مذهبی خود را باز مییافت و در عرصه سیاسی نیز با انحصار مشروعیت اقتدار ایشان، خلافت و دیگر اشكال اقتدار عرفی به عنوان حكومت جور نفی، و هر گونه همكاری و تأیید را - جز در موارد استثنایی و به اذن امام - طرد میكرد.
محوریت ائمه، كلام و سیره آنها، فصل الخطاب منازعات كلامی و اجتماعی بود و در ضمن باعث گردید اندیشمندان شیعه استقلالی نداشته، و آن گونه كه در دورههای بعدی شاهد باروری آرای فقها، متكلمان و فلاسفه هستیم، در سه قرن نخستین اسلامی جریان مستقل و خود جوشی شكل نگیرد. این روند تا زمان شهادت امام حسن عسگریعلیه السلام ادامه داشت. پس از غیبت دوازدهمین امام شیعیان و كوتاه شدن دست آنان از كسب اجازه مستقیم از امام برای پذیرش مناصب حكومتی، موضوعِ «همكاری با حكومتهای جور» به «مسأله» تبدیل شد. در مقاله حاضر این مسأله را در دو دوره «غیبت صغرا» و «شروع غیبت كبرا تا روی كار آمدن صفویان» بررسی میكنیم.
۱) شروع غیبت صغرا (۲۶۰ - ۳۲۹ ه)
در دوره غیبت صغرا به سبب تشكیكهایی كه درباره چرایی و چگونگی غیبت امام دوازدهم به وجود آمده بود، بیشتر تلاش علما برای اثبات وجود و امامت حضرت مهدیعلیه السلام متمركز شده بود و نخبگان جامعه شیعی، در راستای حیرتزدایی و حل مشكلات نظری و اعتقادی جامعه، ذهن خود را در این مسائل ممحض كردند و عملاً نظریه امامت از بافت و زمینه اجتماعی سیاسی خارج شد و در ذیل مسائل كلامی شیعه قرار گرفت. بدین ترتیب سالهای اولیه دوره غیبت، دوران بیتوجهی به امر حكومت و سپهر سیاسی دین است.
الف) بیتوجهی به امر حكومت: طی غیبت صغرا، بحث چندانی از چگونگی حكومت و نحوه همكاری با آن مطرح نیست. این امر شاید به علت عظمت و اهمیتی است كه امر امامت در مكتب تشیع داشته و تصور این كه كسی جز امام معصوم بتواند عهدهدار منصب پیشوایی مردم باشد برای شیعیان بسیار مشكل و بعید مینمود و یا به دلیل تأكیدی است كه در روایات درباره لزوم «انتظار فرج» شده و موجب گردیده بود شیعیان همواره چشم انتظار ظهور امام زمانعلیه السلام باشند تا جایی كه در بعضی از شهرها روزهای جمعه عدهای مسلح و سواره در خارج از شهر میایستادند تا اگر امام ظهور كرد به حمایت از او برخیزند.۳ و همین انتظار فرج، شیعیان را از توجه به اشخاص دیگر در تصدی امر حكومت باز میداشت و طبعاً سؤالی هم در این خصوص مطرح نمیكردند. شاید علت كم توجهی شیعیان به ویژگیهای حكومت در دهههای نخستین غیبت، روایاتی بود كه طبق آن به شیعیان وعده داده میشد در زمان ظهور امام زمانعلیه السلام، انتقام همه ظلمها و خونهای بنا حق ریخته شده، گرفته خواهد شد. این امور چنان ذهن شیعیان را به خود معطوف كرده بود كه كمتر یا به هیچ وجه متوجه این نكته نمیشدند كه ممكن است غیبت طولانی شود. اما غیبت به درازا كشید و امام ابتدا از طریق نواب خاص خود با جامعه شیعی در ارتباط بود و در بن بستهای كلامی و اجتماعی رهنمودهای لازم را ارائه میكرد. در این جا چگونگی فعالیت «نواب اربعه» را به عنوان نمایندگان و سخنگویان امام غایبعلیه السلام، به طور اجمالی بررسی میكنیم.
ب) نواب اربعه: در این دوره سفیران چهارگانهای، یكی پس از دیگری، رابط میان امام معصوم و مردم بودند. عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، هر یك به قصد مصون داشتن جامعه امامیه از فشارهای سیاسی - اقتصادی عباسیان، در جهت اجرای فعالیتهای امامان پیشین میكوشیدند.
در دوره غیبت صغرا توقیعات چندی از جانب امام دوازدهم خطاب به سفیران و پیروانشان صادر شد. نكته جالب توجه در این توقیعات در نگاه اول، نبود هیچ سخنی در تبیین نظر امام در خصوص وضعیت سیاسی - اقتصادی آن عصر و نیز عدم دستور آن حضرت به اقدامات سیاسی آشكار علیه رقبای ناحق خود یعنی عباسیان بود.۴ سفیران امام و وكلای آنها وظیفه دیگری نیز داشتند و آن، جلوگیری از شركت تودههای امامیه در فعالیت قرامطه و اسماعیلیان بود؛ بدین ترتیب، از راه نفی ادعاهای اسماعیلیه و نقل روایاتی كه امامیه را از شركت در هر گونه انقلابی تا پیش از قیام قائم برحذر میداشت، دخالت امامیه در فعالیتهای شیعی به دور از همكاری سازمان وكالتِ امام را مانع شدند و با تحریض امامیه به مسؤولیت شخص قائم در تشكیل حكومت خاندان رسول اسلام، زندگی مسالمتآمیز امامیه در خلافت عباسیان را ممكن كردند. فعالیت سفیران چهارگانه امام دوازدهم و تلاش وكلای آنها در دوران غیبت صغرا، امكان آموزش و تعلیم دو نسل از امامیه به دست محدثان ثقه را فراهم آورد؛ اما پس از تصریح آخرین توقیع امام به خاتمه ارتباط مستقیمشان با امامیه، پس از در گذشت سفیر چهارم، وكلا ضمن متوقف كردن فعالیتهای خود، از جمع آوری خمس و وجوهات امتناع ورزیدند.۵ با انحلال سازمان وكالت، مدعیان سفارت امام از جانب امامیه اشخاصی بیدین و دغل باز معرفی شدند و دوره «غیبت كبرا» آغاز شد.
۲) شروع غیبت كبرا تا روی كار آمدن صفویان
در پیختم فعالیتهای وكلا، راویان و محدثان امامیه از منصوب نشدن سفیری از جانب امام، آغاز غیبت كبرا را نتیجه گرفتند و دوران جدید را «عصر امتحان و حیرت» نامیدند. در واقع علمای امامیه وقوع غیبت كبرا را دلیلی بر اثبات صحت انذارهای پیشین و امكانی عملی در بیاعتبار نشدن اصل اساسی امامت و عدم انقطاع فیض الهی میدانستند.۶
تشیع امامی كه از سده چهارم با اشكال گوناگون غالیگری و تكاپوهای سیاسی مهدی گرایانه مرزبندی قاطعی كرده بودند، نمیتوانست در غیاب اقتدار سیاسی مشروع به سمت كنشهای انقلابی برای تأسیس ساخت سیاسی آرمانی كشیده شود و از این رو هیچ گونه مبنایی برای تدوین تئوری سیاسی مستقل در اختیار نداشت. هر چند كه منطق مضمونی اعتقاد به مبانی نص، علم و عصمت در رهبری و فرمانروایی و انحصار مشروعیت سیاسی برای امام غایب، در درون خود نفی مشروعیت حكومت عرفی و خلافت عباسی را در برداشت، اما نظر به كاركرد غیرتاریخی و كلامی باطنیای كه اعتقاد به غیبت امام به خود گرفته بود، اندیشه انتظار و رجعت، بعد آخرالزمانی و فراتاریخی خود را برگفتمان سیاسی - اجتماعی فقیهان شیعه مسلط كرده بود.
مسأله اساسیتر آن كه موضوع «غیبت» مورد اجماع تمام جامعه امامیه نبود و شماری از عامه امامیه با توجه به تاریخ تولد امام و دوره غیبت صغرا، سال ۳۲۹ هجری را برابر با در گذشت امام در سن ۷۳ سالگی میدانستند.۷ حتی ابن ندیم گزارش میدهد ابوسهل نوبختی غیبت را طولانیتر از دوره زندگی یك انسان عادی نمیدانست و به رحلت امام در دوره غیبت و جانشینی پسرش معتقد بود؛ البته تا هنگامی كه خداوند، آن حضرت را برای قیام زنده كند.۸
راویان امامیه با مشاهده حیرت عامه از باز گشت دیر هنگام امام دوازدهم و در پاسخگویی به حملات شدید معتزله و زیدیه به غیبت آن حضرت، در صدد نگارش آثاری روایی و كلامی در تبیین غیبت برآمدند.
الف) جایگاه علما در دوره غیبت: غیبت كبرا در تبیین جایگاه و موقعیت فقهای امامیه نیز مؤثر واقع شد. با پذیرش عملی اجتهاد از سوی شیخ طوسی، گفتمان ضد اجتهادی مسلط براندیشه فقهی به انزوا كشانده شد و با ظهور علامه حلی و رسمیت یافتن اجتهاد در فقه شیعی شكل نهایی و بازگشت ناپذیر خود را تا دوران صفوی یافت. بر چنین مداری بود كه محدثان نخستین امامی به فقیه اجتهادگر، مفتی و سرانجام مجتهد تبدیل شدند و رابطه توده شیعی با آنان از دریافت كنندگان احادیث امامی به مستفتی و سرانجام به مقلّد تحول یافت و رابطه مقلد و مجتهد در گذار از دوران ایلخانی به دوران صفوی از رابطه «جواز» به «وجوب» سیر كرد و مبانی اقتدار مذهبی فقیهان و عالمان شیعی پیریخته شد. فقیه دوران غیبت هر چند فاقد شرایط امامان معصوم بود، اما به سبب «علم» خود، «وارث امامان» شد و نیابت آنان در سپهر مذهبی و شرعی در یك فرآیند رو به توسعه از آغاز دوران غیبت امام به فقیهان انتقال یافت و عالمان و مجتهدان به عنوان نیابت امام در اقتدار مذهبی مشاركت یافتند.
از سوی دیگر، عملكرد موفق علمای شیعه در دوران غیبت صغرا، امكان تفویض برخی اختیارات امام را به آنان فراهم كرده بود. به ویژه آن كه امام دوازدهم نیز در یكی از توقیعات خود به سفیر چهارم به صراحت از این مسأله سخن گفته بودند:
أمّا الحوادث الواقعهٔ فارجعوا إلی رواهٔ أحادیثنا فإنّهم حجتی علیكم و أنا حجهٔالله علیهم؛ پس در حوادث رخداده به راویان احادیث ما رجوع كنید، چرا كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشانم.۹بدین ترتیب علما زعامت دینی جامعه امامیه را بر عهده گرفتند كه آن را در فتاوای گوناگون فقیهان شیعه همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن ادریس، ابوحمزه ، ابن براج، علامه حلی، محقق حلی، شهید اول و فاضل مقداد تا آستانه دولت صفوی، در باب موضوعات مختلف همچون خمس، زكات، قضا و حدود، میتوان مشاهده كرد. با توجه به خلأ به وجود آمده در رهبری جامعه امامیه پس از درگذشت سفیر چهارم، روی كار آمدن سلاطین شیعه و سنی و مغول، مسؤولیت فقهای شیعه در ساماندهی امور جامعه از جمله قضا، اجرای حدود، امامت جمعه و ...، طبیعی بود كه بحث رهبری جامعه اسلامی و نوع همكاری با حاكم مهمترین دغدغه شیعه در عصر غیبت تلقی شود. حاكمیت، اصل اساسی «امامت» در تفكر شیعه و تأكید این اصل بر نصب، نص و عصمت، موجب گردید در غیبت امام معصوم، نگاه فقها به حكام غیرمعصوم و مشروعیت حكومتها در قیاس با عصر امام، تفاوت جدی كند.
ب) نظر علما درباره حكومتهای موجود:
روش شناسی اجتهاد كه برای پاسخگویی به مسائل جدید، با استفاده از منابع شریعت به وجود آمده بود، نمیتوانست حكومت غیرمعصوم را به عنوان حكومتی تام بپذیرد؛ چنانچه هانری كربن، به درستی شیعه را «نهضتی ناب و مذهبی» میداند كه «بركنار از نوسانهای بیرونی و همواره مخالف همه حكام دنیوی غاصب قدرت امام بوده است»۱۰؛ از این رو، پروژه اجتهاد در وجه سیاسی بر تصوری از نقش دانایی و رهبری تأكید میكرد، و به این لحاظ كه علم بدون عالم، حكمت بدون حكیم، و اجتهاد و شریعت بدون مجتهد متصور نیست و مردمان نیز حاجت به حاكم دارند،۱۱ اندیشه سیاسی شیعیان «اصل رهبری» را طرح میكند و طبیعی بود در مقابل این سؤال كه «در دوران غیبت امام معصوم چه كسی باید حكومت كند؟» بر «بهترین مؤمنان» یا «داناترین آنان» و كس یا كسانی كه در «فن استنباط احكام شریعت» مهارت دارند، تأكید كند. شیخ مفید (۴۱۳ - ۳۳۶ ه) در بحثی درباره اقامه حدود، آن را بر عهده سلطان اسلام كه منصوب از قِبَل خداوند متعال باشد مینهد و میگوید: «سلطان اسلام، ائمه هدی از آل محمد و كسانی را كه ائمه هدی در مقامی نصب كردهاند میباشد از امرا و حكام».۱۲ نمونه دیگر، ابوالصلاح حلبی (متوفای ۴۴۷ ه) با لطف دانستن حضور رئیس برای مردم، بر ضرورت عصمت رئیس یا كسی كه ریاست به او منتهی میشود، تأكید میكند.۱۳ اجتهاد كه دیر زمانی، بر عصمت، علم الهامی و خطا ناپذیری به عنوان معیارهای رهبری جامعه اسلامی تأكید داشت، اكنون در فضایی متفاوت و در شرایط امكان رهبری اجتهاد، فقیهان جامع شرایط را رهبران جامعه معرفی میكرد.
اما در عمل، حكومت به دست غیر فقها بود و در حالی كه امامیان هنوز هم میتوانستند از راه همكاری با حكومت جور، به هم كیشان خود سود برسانند و منافع جامعه امامیه را حفظ كنند، كسب اجازه مستقیم از امامعلیه السلام برای پذیرش مناصب حكومتی ناممكن شده بود. ضرورت چنین همكاریهایی، فقهای امامیه را به اهمیت وضع شماری احكام كلی و عملی بر اساس روایات امامان پیشین واقف كرد.
ج) حاكمان عدل و جور:
در راستای ارائه راهكاری برای حفظ شیعیان در حكومتهای غیرشیعی، دانش سیاسی فقها و علما، سلطان را به دو قسم: حق و عدل، باطل و ظالم (متغلّب و جائر) تقسیم میكند. بر اساس آموزههای شیعی، حكومت عدل تنها به دست امام عصرعلیه السلام قابل تحقق است. عدالت در مفهوم فقهی به معنای اجرای حدود، داوری و قضاوت، آن گونه كه مورد تأكید شریعت است، میباشد؛ بنابراین اصطلاح «سلطان عادل» شامل چند وجه میشود: از یك سو، مرجعش امام عصر (عج) است. و از طرف دیگر فقهایی كه در زمان غیبت پاسخگوی فقه سیاسی بودند. در حقیقت، میتوان گفت هر جا صحبت از سلطان یا حاكم عادل در نوشتههای عصر غیبت میشود و بحث نحوه رابطه و همكاری با آنها هست، منظور سلاطین حاكم نیست، بلكه امام معصوم یا مجتهدان عادل مورد نظرند. این سلاطین عادل همان كاركردهای امامان و مسؤولیت و اختیارات ائمه را در امور اجتماعی بر عهده دارند. شیعیان همه حاكمان، غیراز آن دو، را از مصادیق «سلاطین جور» قلمداد میكردند. هر چند اندیشمندان شیعه مصادیق سلطان جائر را تعیین نكردهاند، اما از نوشتههای این دوران چنین بر میآید كه مصادیق سلطان جائر از نگاه فقهای شیعه مختلف است؛ از جمله سلطان جائر شیعه مثل سلاطین آل بویه، سلطان جائر سنی مثل سلاطین سلجوقی و خوارزمشاهی و خلافت سنی و سلطان جائر كافر از جمله هلاكو را میتوان نام برد.۱۴ با این پیش فرضها، فقهای شیعه تا زمان صفویه تعاملاتی را با حكومتهای موجود داشتهاند كه در ادامه به مبانی نظری این همكاریها، به اجمال اشاره خواهیم كرد.
د) همكاری علما باحكومت:
چنانچه گذشت، اندیشمندان و نخبگان شیعه در زمان حضور امام معصوم، بیهیچ شبههای حكومت را مخصوص ایشان و هر نوع دولت مقابل آن را غاصب و ستمكار تلقی میكردند. در زمان غیبت نیز بر ولایت فقها به عنوان تنها حكومت شایسته به نیابت از طرف امام معصوم تأكید مینمودند. با چنین فرضهایی است كه متقدمین شیخ مفید، از قبیل شیخ صدوق، بر عدم ورود به كار سلاطین نظر داده بودند، ولی در عین حال تصریح كرده بودند: «در صورت ورود، اگر نوع تعامل با مراجعین به نیكی باشد به گونهای كه به رفع حاجات مردم بپردازد، همكاری امر مذمومی نیست»؛۱۵ اما شیخ مفید با عرضه نظرگاه زیر، مسیر متفاوت و نوی را در تعامل علما با حكام غیرمعصوم و منصوص ترسیم كرد.
● شیخ مفید:
وی در كتاب اوائل المقالات درباره نحوه یاری كردن به جائران و نمایندگان و پیروانشان، به طور خلاصه چنین میآورد:
۱) یاری كردن به جائران در راه حق، جایز و گاهی واجب است
۲) یاری كردن به جائران در ستمگری ممنوع است، مگر در صورت اجبار
۳) همكاری با جائران تنها برای رخصت یافتگان از امام جائز است
۴) پیروی از جائران، برای مؤمنان برخوردار از شرایط ذكر شده، حلال است
۵) در صورت آشكار بودن صاحب اصلی اموال، حق تصرف در آنها نیست، مگر از روی اضطرار.۱۶ با این حال شیخ مفید از توجه به مهمترین دشواری امامیه زمان خود، یعنی عدم دسترسی آنها به امام دوازدهم، اجتناب كرده است.
● سید مرتضی(۴۳۶ ه):
وی در تبیین همكاری با حكومت در زمان غیبت، در صدد توجه به مسأله مفقوده شیخ مفید - یعنی عدم دسترسی به امام دوازدهم - برآمده است. سید مرتضی با ارائه بحثی كلامی و با تفسیری خاص از مفاهیم «عدل»، «غصب» و «ولایت» و با قرائتی نو از روایتی از امام صادقعلیه السلام در صدد توجیه این همكاری برآمده است. دیدگاه او در زمینه مشروعیت همكاری با سلطان جائر كه در رسالهای با نام «مسألهٔ فی العمل مع السلطان» تدوین یافته، بر اصول زیر بنیاد شده است:
۱) تقسیم سلطان بر دو قسم: «مشروع و عادل» و «نامشروع و غاصب»
۲) جواز همكاری با سلطان عادل و وجوب اطاعت از او
۳) گونه شماری ولایت سلطان غاصب به واجب (قبول ولایت با انگیزه اعاده حق و رفع باطل و انجام امر به معروف و نهی از منكر)، مضطر (قبول ولایت بر اساس اجبار و تهدید به قتل)، مباح (قبول ولایت از ترس اتلاف مال و بروز گرفتاری)، قبیح (قبول ولایت بر اساس اهداف دنیوی) و ممنوع (دست یازی به معصیت در صورت قبول ولایت)
۴ـ نا استواری قبح ولایت ظالم بر انتصاب این ولایت از جانب او؛ ۵. از بین رفتن قبح ولایت ظالم در صورت بر آوردن حوایج هم كیشان
۵) سقوط گناه ولایت قبیح در اثر برآوردن حوایج هم كیشان.۱۷
سید مرتضی با ارائه چنین مباحثی كوشید از راه استدلالهای عقلی، ضمن بهرهگیری از رخدادهای تاریخی و روایات ائمه اطهار، معضل كلامی قضاوت درباره همكاران امامی خلافت جور را حل كند.
● شیخ طوسی:
وی در ادامه سلف خود از «سلطان مشروع و عادل» سخن میگوید؛ مفهومی كه در رساله سید مرتضی تعریف ناشده و بدون بررسی سازوكارهای حكومتش رها شده است. شیخ طوسی در تعریف «سلطان عادل» به وجود دو خصیصه در او توجه كرده است؛ به جای آوردن امر به معروف و نهی از منكر و تقسیم خمس و صدقه به مستحقان واقعی بر اساس شریعت امامیه.۱۸ او با ذكر این دو ویژگی نشان داد كه امر حكومت منحصر به ائمه اطهارعلیه السلام نیست، بلكه در زمان غیبت، هر حاكمی كه بر اساس شریعت امامیه عمل كند و ولایت ائمه را بر حق بداند، سلطان عادل خواهد بود. در واقع شیخ طوسی با تعمیم احتجاج سید مرتضی مبنی بر مشروع بودن فعالیت صاحب منصبان حكومت جور، با اقدام كردن به امر به معروف و نهی از منكر، چنین استدلال كرد كه پس هر حاكمی به شرط پیروی از شریعت امامیه و تلاش در اجرای آن، به شرط قبول اعاده زمام امور به امام در صورت ظهورش، سلطانی عادل است. شیخ طوسی در این زمینه تصریح میكند:
پذیرفتن ولایت از طرف سلطان عادلی كه آمر به معروف و ناهی از منكر بوده و هر چیزی را به جای خویش مینهد، جایز و بجاست و گاه ممكن است به حدّ لزوم و وجوب برسد؛ از آن روی كه امكان امر به معروف و نهی از منكر فراهم میشود. در صورتی كه سلطان جائر باشد و انسان بداند و یا احتمال قوی بدهد كه در صورت همكاری با وی ممكن است بتوان اقامه حدود و امر به معروف و نهی از منكر كرده و خمس و زكات را برای مستحقان آن و در راه پیوند برادران مصرف كند و نیز بداند كه در این صورت در امر واجبی، خللی وارد نكرده و مجبور به عمل زشتی نخواهد شد، مستحب است كه خود را در معرض چنین شغلی قرار دهد. و در صورتی كه مجبورش كنند باز اگر خطر جانی و مالی ندارد بهتر است ضرر و مشقت را تحمل كرده، تن به آن كار ندهد. در صورتی كه برای او، خانواده و سایر مؤمنین خطری در بردارد، میتواند قبول كند؛ اما باید بكوشد تا به عدالت رفتار كند، حتی اگر پنهانی باشد.۱۹شیخ طوسی با طرح این مسأله، ظهور حكومتهای مشروع در عصر غیبت را امری ممكن دانست و چارچوبی نظری برای همكاری امامیه با «اهل حل و عقد» فراهم آورد؛ اهل حل و عقد حكمرانانی بودند شهره به خوشنامی و تقوای سیاسی و برخوردار از عدالت در معنای مدنی آن، كه به علت بهرهمندی از مشروعیتی تبعی میتوانستند از اطاعت محض و وفاداری و حمایت كامل امامیه برخوردار باشند.۲۰ دیدگاه شیخ طوسی درباره چگونگی همكاری با حكومتهای مشروع و نامشروع در عصر غیبت، پس از او به عنوان نظریهای رایج در آثار فقهی امامیه تعقیب شد؛ همانند این فتوا را ابن ادریس در سرائر۲۱، علامه حلی در قواعد الاحكام۲۲ و شهید اول در دروس۲۳ ذكر كردهاند. به ویژه با ظهور محقق حلی (متوفای ۶۷۶ ه) و تلاش او در تهذیب و تنظیم آرای فقهی شیخ طوسی۲۴ این نظریه رشد بیشتری یافت.
در مجموع فقه شیعه با یافتن بیان مستقل خویش در دوران آل بویه و اعلام غیبت حاكم مشروع و محق، همزمان دو نفی را بیان میكرد؛ یكی نفی مشروعیت حاكم عرفی، و دیگری نفی و نسخ چالش و انقلاب علیه آن، كه حاصل آن گونهای از همسازی بود كه جامعه خود گردان شیعی را در جامعه بزرگتر سنی امكان حیات و حق اداره داخلی بخشید. چنین همسازی سیاسی در عمل به سوی پذیرش نوعی مشروعیت بالفعل۲۵ راه میبرد. هر چند كه مشروعیت بالاستحقاق۲۶ از آن امام غایب بود.
● برخی دستاوردها
از آنچه برشمرده شد، چنین برمیآید كه غالب فقهای شیعه، از آغاز غیبت تا دوران صفویه، ضمن تمكین به اصول بنیادین شیعه در باب امامت و رهبری جامعه، در شرایطی كه شیعیان در اقلیت جامعه قرار دارند و به جهت غیبت امام، حكام غیرعادل بر امور مسلطند، همكاری و پذیرش مسؤولیت از طرف سلاطین را مجاز اعلام میكنند و به جهت حفظ اقلیت شیعه در تطبیق با شرایط موجود گام بر میدارند. در همین راستا، فقهای امامیه اقدام به تفكیك «حق الله» از «حق الناس» كردند.۲۷ «حق الله» عبارت بود از آن امور مذهبی كه رابطه میان فرد و خداوند را معین میكرد؛ مانند حج و نماز و «حق الناس» به آن دسته از امور نیازمند تبیین متشرعان اطلاق میشد كه روابط فرد و نظام سیاسی - اجتماعی جامعهاش را معین میكرد. امامیه در نخستین سدههای غیبت در حق الله پیرو فقهایی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی و شخ طوسی بود و در حق الناس به دلیل عدم دسترسی به امام معصوم، از قوانین مدنی رایج تبعیت میكرد و اصولاً مهمترین نقش نقیب امامیه، به ویژه در شهر بغداد، تنظیم روابط میان آنها و حكومتهای موجود بود.۲۸ البته در نظر فقهای امامیه اجرای چهار حكم «خاص» موقوف به حضور امام و یا نایبان او بود: قضای شرعی، اقامه حدود شرعی، برگزاری عبادات سیاسی (نماز جمعه و عیدین) و جهاد غیردفاعی.۲۹
بدین سان این اندیشه كه به طور بنیادی، مجتهدان دوره غیبت را متصدیان مشروع امور عمومی یا حداقل بخشهایی از حوزه عمومی میداند و در شرایط خاصی آنان را مجاز به همكاری صوری با سلطان جائر میكند موجب بسط نوعی نظم سیاسی - اجتماعی گردید كه بعدها تحت عنوان «حاكمیت دوگانه»، در جامعه شیعه نامیده شد. این تفكر كه با تقابلهای سلطان - فقیه نشانهگذاری میشد، مقدمات لازم را برای حضور و همكاری مجتهدان در دولتهای سنی، مغول و سپس صفوی تدارك كرد. قاضی عبدالعزیز بن برّاج طرابلسی (۴۰۰ - ۴۸۱ ه) جانشینی سلطان جائر و اقامه حدود توسط مجتهدان را چنین تصویر میكند: او پیشاپیش معتقد باشد كه از طرف امام عادل و به اذن او حكومت میكند و نه سلطان جائر، فقط در چنین شرایطی است كه اطاعت و یاری او بر مؤمنان واجب خواهد بود.۳۰
به هر تقدیر ، اندیشه سیاسی شیعیان تا قبل از صفویه، «سلطان عادل» را به امام معصوم تفسیر میكند و مجتهد را «نایب امام» در حال غیبت میداند كه از باب تقیه و مطابق مصالح پیشین، میتوانند و یا باید با سلاطین جور همكاری كنند. البته این همكاری، اولاً ظاهری و موقت، و ثانیاً به اعتبار نیابت از معصوم است،۳۱روشن است كه چنین دیدگاهی دامنه همكاری با سلطان جائر را به مقیاس مرزها و شرایط «تقیه» محدود میكند.
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۵
نویسنده:سیدمحسن طباطباییفر
پینوشتها
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل كارشناسی ارشد علوم سیاسی مؤسسه آموزش عالی باقرالعلومعلیه السلام.
۲. الهام الهی با وحی الهی كه مختص انبیای صاحب رسالت است، فرق دارد.
۳. قراین تاریخی فراوانی وجود دارد كه در دورههای مختلف تاریخ، شیعیان مراسمی روزانه برای انتظار فرج حضرت مهدیعلیه السلام داشتهاند كه تا دوران صفوی و حتی بعدها نیز تداوم داشت؛ چنان كه «شاردن» در سفرنامه خود (قسمت اصفهان، ص ۸۸) به آن اشاره میكند: رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی (قم: انتشارات انصاریان، ۱۳۷۰) ص۲۰.
۴. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمد تقی آیت اللهی (تهران: امیركبیر ، ۱۳۶۷) ص ۱۴۰. البته نباید از مواردی مانند توقیعات صادره درباره شلمغانی و حلاج غافل بود.
۵. محمد حسن طوسی، كتاب الغیبه، به كوشش شیخ آقا بزرگ طهرانی (تهران: مكتبهٔ النینوی الحدیثه، ۱۳۹۸ ق) ص۲۵۵.
۶. محمد بن ابراهیم نعمانی، كتاب الغیبه، مقدمه میرزا ولی الله اشراقی (تبریز: كتاب فروشی صابری، ۱۳۸۳ق) پیشین، ص۸۰.
۷. محمد بن ابراهیم نعمانی، پیشین، ص ۸۰.
۸. برای مطالعه بیشتر، ر، ك: ابن ندیم، الفهرست، به كوشش رضا تجدّد (تهران: چاپخانه مروی، ۱۹۷۰ م) ص۲۲۵.
۹. محمد بن محمد علی بن بابویه (شیخ صدوق) كمال الدین و اتمام النعمه، به كوشش حسین اعلمی (بیروت: مؤسسهٔ الاعملی للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق) ص ۴۴۰.
۱۰. به نقل از: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی (تهران: خوارزمی، ۱۳۶۶) ص ۳۳.
۱۱. زین الدین علی بن احمد عاملی، الاقتصاد و الارشاد فی طریقهٔ الاجتهاد، به ضمیمه حقایق الایمان (قم: كتابخانه آیهٔ الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق) ص۱۹۳.
۱۲. محمد بن محمد نعمان (شیخ مفید) المقنعه (قم: مؤسسهٔ النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ ق) ص ۸۱۰ - ۸۱۲.
۱۳. ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی (اصفهان: منشورات مكتبهٔ الامام امیرالمؤمنین علی العامه، ۱۳۶۲) ص۸۸.
۱۴. داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام (تهران: نشر نی، ۱۳۷۸) ص ۳۱۵؛ جملیه كدیور، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران (تهران: طرح نو، ۱۳۷۸) ص۸۱.
۱۵. شیخ صدوق، المقنع و الهدایه، تصحیح و تعلیق، محمد بن مهدی واعظ خراسانی (طهران: مكتبهٔ الاسلامیه، ۱۳۷۷) ص ۱۲۲.
۱۶. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) اوائل المقالات، تحقیق شیخ ابراهیم انصاری (قم: مطبعه مهر، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۲۰ - ۱۲۱.
۱۷. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، به كوشش احمد حسینی و مهدی رجایی (قم: دارالقرآن الكریم، ۱۴۰۵ ق) ج۲، ص ۸۷ - ۹۷.
۱۸. شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی (قم: انتشارات محمدی، بیتا) ص ۳۵۶.
۱۹. همان، ص ۳۵۶ - ۳۵۷.
۲۰. همان، ص ۳۵۸.
۲۱. ابن ادریس، السرائر (تهران: اسلامیه، ۱۳۹۰ ق) ص۲۰۳.
۲۲. علامه حلی، قواعد الاحكام (قم: منشورات رضی) ص ۱۳۲؛ همو، تذكرهٔ الفقهاء (تهران: المكتبهٔ المرتضویه، چاپ سنگی، بیتا) ج۲، ص ۵۸۳.
۲۳. محمد بن مكی (شهید اول) الدروس (قم: چاپ صادق، بیتا) ص ۳۳۰.
۲۴. ابوالقاسم جعفر بن حسن (محقق) حلی، شرایع اسلام، ترجمه ابوالقاسم بن حسن تبریزی، به كوشش محمد تقی دانش پژوه (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ - ۶۴) ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۹؛ همو، المختصر النافع، مقدمه محمد تقی قمی (قاهره: دارالكتاب العربی، ۱۳۷۶ ق) ص ۱۱۵.
۲۵. Defac to.
۲۶. Dejure.
۲۷. ابن ادریس در این باره مینویسد: «الحقوق ضربان: حق الآدمیین و حق الله» السرائر، ص ۱۹۷.
۲۸. محمد كریمی زنجانی الاصل، امامیه و سیاست در نخستین سدههای غیبت (تهران: نشر نی، ۱۳۸۰) ص ۱۰۹.
۲۹. همان، ص ۱۱۱.
۳۰. عبدالعزیز بن البراج الطرابلسی، المهذب، باب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، به نقل از: علی اصغر مروارید، موسوعهٔ سلسلهٔ الینابیع الفقهیه (بیروت: دارالفكر، ۱۹۷۷ م) ج۹، ص ۱۰۶ - ۱۰۷.
۳۱. علامه حلی، نهایهٔ الاحكام فی معرفهٔ الاحكام، تحقیق سید مهدی رجایی (قم: اسماعیلیان، بیتا) ج۲، ص۱۴
نویسنده:سیدمحسن طباطباییفر
پینوشتها
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل كارشناسی ارشد علوم سیاسی مؤسسه آموزش عالی باقرالعلومعلیه السلام.
۲. الهام الهی با وحی الهی كه مختص انبیای صاحب رسالت است، فرق دارد.
۳. قراین تاریخی فراوانی وجود دارد كه در دورههای مختلف تاریخ، شیعیان مراسمی روزانه برای انتظار فرج حضرت مهدیعلیه السلام داشتهاند كه تا دوران صفوی و حتی بعدها نیز تداوم داشت؛ چنان كه «شاردن» در سفرنامه خود (قسمت اصفهان، ص ۸۸) به آن اشاره میكند: رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی (قم: انتشارات انصاریان، ۱۳۷۰) ص۲۰.
۴. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمد تقی آیت اللهی (تهران: امیركبیر ، ۱۳۶۷) ص ۱۴۰. البته نباید از مواردی مانند توقیعات صادره درباره شلمغانی و حلاج غافل بود.
۵. محمد حسن طوسی، كتاب الغیبه، به كوشش شیخ آقا بزرگ طهرانی (تهران: مكتبهٔ النینوی الحدیثه، ۱۳۹۸ ق) ص۲۵۵.
۶. محمد بن ابراهیم نعمانی، كتاب الغیبه، مقدمه میرزا ولی الله اشراقی (تبریز: كتاب فروشی صابری، ۱۳۸۳ق) پیشین، ص۸۰.
۷. محمد بن ابراهیم نعمانی، پیشین، ص ۸۰.
۸. برای مطالعه بیشتر، ر، ك: ابن ندیم، الفهرست، به كوشش رضا تجدّد (تهران: چاپخانه مروی، ۱۹۷۰ م) ص۲۲۵.
۹. محمد بن محمد علی بن بابویه (شیخ صدوق) كمال الدین و اتمام النعمه، به كوشش حسین اعلمی (بیروت: مؤسسهٔ الاعملی للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق) ص ۴۴۰.
۱۰. به نقل از: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی (تهران: خوارزمی، ۱۳۶۶) ص ۳۳.
۱۱. زین الدین علی بن احمد عاملی، الاقتصاد و الارشاد فی طریقهٔ الاجتهاد، به ضمیمه حقایق الایمان (قم: كتابخانه آیهٔ الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق) ص۱۹۳.
۱۲. محمد بن محمد نعمان (شیخ مفید) المقنعه (قم: مؤسسهٔ النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ ق) ص ۸۱۰ - ۸۱۲.
۱۳. ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی (اصفهان: منشورات مكتبهٔ الامام امیرالمؤمنین علی العامه، ۱۳۶۲) ص۸۸.
۱۴. داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام (تهران: نشر نی، ۱۳۷۸) ص ۳۱۵؛ جملیه كدیور، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران (تهران: طرح نو، ۱۳۷۸) ص۸۱.
۱۵. شیخ صدوق، المقنع و الهدایه، تصحیح و تعلیق، محمد بن مهدی واعظ خراسانی (طهران: مكتبهٔ الاسلامیه، ۱۳۷۷) ص ۱۲۲.
۱۶. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) اوائل المقالات، تحقیق شیخ ابراهیم انصاری (قم: مطبعه مهر، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۲۰ - ۱۲۱.
۱۷. سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، به كوشش احمد حسینی و مهدی رجایی (قم: دارالقرآن الكریم، ۱۴۰۵ ق) ج۲، ص ۸۷ - ۹۷.
۱۸. شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی (قم: انتشارات محمدی، بیتا) ص ۳۵۶.
۱۹. همان، ص ۳۵۶ - ۳۵۷.
۲۰. همان، ص ۳۵۸.
۲۱. ابن ادریس، السرائر (تهران: اسلامیه، ۱۳۹۰ ق) ص۲۰۳.
۲۲. علامه حلی، قواعد الاحكام (قم: منشورات رضی) ص ۱۳۲؛ همو، تذكرهٔ الفقهاء (تهران: المكتبهٔ المرتضویه، چاپ سنگی، بیتا) ج۲، ص ۵۸۳.
۲۳. محمد بن مكی (شهید اول) الدروس (قم: چاپ صادق، بیتا) ص ۳۳۰.
۲۴. ابوالقاسم جعفر بن حسن (محقق) حلی، شرایع اسلام، ترجمه ابوالقاسم بن حسن تبریزی، به كوشش محمد تقی دانش پژوه (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ - ۶۴) ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۹؛ همو، المختصر النافع، مقدمه محمد تقی قمی (قاهره: دارالكتاب العربی، ۱۳۷۶ ق) ص ۱۱۵.
۲۵. Defac to.
۲۶. Dejure.
۲۷. ابن ادریس در این باره مینویسد: «الحقوق ضربان: حق الآدمیین و حق الله» السرائر، ص ۱۹۷.
۲۸. محمد كریمی زنجانی الاصل، امامیه و سیاست در نخستین سدههای غیبت (تهران: نشر نی، ۱۳۸۰) ص ۱۰۹.
۲۹. همان، ص ۱۱۱.
۳۰. عبدالعزیز بن البراج الطرابلسی، المهذب، باب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، به نقل از: علی اصغر مروارید، موسوعهٔ سلسلهٔ الینابیع الفقهیه (بیروت: دارالفكر، ۱۹۷۷ م) ج۹، ص ۱۰۶ - ۱۰۷.
۳۱. علامه حلی، نهایهٔ الاحكام فی معرفهٔ الاحكام، تحقیق سید مهدی رجایی (قم: اسماعیلیان، بیتا) ج۲، ص۱۴
منبع : خبرگزاری فارس
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی نیچروان بارزانی رهبر انقلاب حج عراق مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم
شهرداری تهران تهران حجاب هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش قتل فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی شهرداری باران
خودرو ایران خودرو بازار خودرو قیمت دلار بانک مرکزی قیمت طلا قیمت خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت بورس
نمایشگاه کتاب سریال افعی تهران مسعود اسکویی زنان تئاتر محمدعلی علومی تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سریال کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه رفح اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری گوگل مایکروسافت تلفن همراه ماهواره ناسا
رژیم غذایی بیمه کاهش وزن زیبایی چای دندانپزشکی فشار خون بیماران خاص سبزیجات