سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

سیاست‌گذاری نوآوری ـ از مطالعه‌ی انتشار نوآوری تا ریشه‌یابی آن ـ بخش دوم


سیاست‌گذاری نوآوری ـ از مطالعه‌ی انتشار نوآوری تا ریشه‌یابی آن ـ بخش دوم
● از مطالعه‌ی انتشار نوآوری تا ریشه‌یابی آن
از آن‌جا که نمی‌توان بحث انتشار نوآوری را از ریشه‌یابی علل وقوع آن‌ها جدا کرد، جغرافی‌دانان مسیر پژوهشی خود را تغییر داده‌اند تا بتوانند به ریشه‌یابی خودنوآوری بپردازند ونه صرفا به انتشار آن. باوجود این، مطالعه‌ی نوآوری در رشته‌ی جغرافیا شکل متفاوتی با دیگر رشته‌ها همچون اقتصاد و جامعه‌شناسی و مدیریت دارد و آن عبارت است از فهم شرایط جغرافیایی پیدایش یک نوآوری و شناخت محیط هایی که مناسب رشد نوآوری هستند. دراین‌باره، به‌عنوان مثال می‌توان مکتب اقتصاد سرزمینی یا مکانی (economie spatiale) را یادآور شد که درپی ریشه‌یابی نوآوری بر مطالعه‌ (محیط های مبتکر) (milieux innovateurs) متمرکز شده است. "چشم انداز تغییریافته است: به جای آن‌که به انتشار نوآوری و مقوله‌های کمی آن نگریسته شود گرایش جدید به جنبه‌های کیفی آن و به خلاقیت معطوف است". (Paul Villeneve, in J.P. Auray et al. , ۱۹۹۴, p.۷۱)
بنابراین جغرافی‌دانان به پرسشگری درباره‌ی عوامل سرزمینی که انگیزاننده، بازدارنده یا پدیده آورنده‌ی تکنولوژی‌های جدید هستند پرداخته‌اند. این موضوع آن‌ها را به امر دیگری مشغول داشته است و آن چرایی تفاوت سطح تکنولوژیک مناطق مختلف جغرافیایی است. از این‌رو عوامل جدید مورد مطالعه‌ی جغرافی‌دانان عبارتند از: فضای اجتماعی – فرهنگی مناسبی که درآن تکثرعوامل تولید وجود دارد. این فضای فرهنگی مناسب می‌تواند ارتباطات و مبادلات تکنولوژیک را پدید آورد که این خود زمینه‌ی افزایش نوآوری را فراهم می‌نماید.
گرایشات جدید پژوهشی جغرافی‌دانان نشان می‌دهد که با مفهوم جدیدی از فضا، مکان یا سرزمین مواجهیم و آ‌ن عبارتست از: محیطی فرهنگی و نه صرفا مفهومی فیزیکی و جغرافیایی که درآن فقط عوامل طبیعی درنظر گرفته می‌شود.
نتیجه: مطالعات جغرافیایی نوآوری تکنولوژیک که درابتدا بر پدیده‌ی انتشار و گسترش مکانی نوآوری و علل آن محدود بود، درگذرزمان به سوی مطالعه‌ی تبیینی عوامل پدید آورنده‌ی نوآوری گرایش پیدا کرده است. از نظر جغرافی‌دانان، نوآوری به وسیله‌ی عوامل جغرافیایی و تاثیر این عوامل برجریان اطلاعات از سویی و هزینه‌های ارتباطات و حمل‌ونقل و نیزعوامل تولیدی یک فضای جغرافیایی از سوی دیگر قابل تبیین است.
● متغیرها، شاخص‌ها و فرضیه‌ی عملیاتی
با توجه به آن‌چه گذشت، می‌توان متغیرها و شاخص‌های زیر را برای طرح فرضیه‌ی عملیاتی نظریه‌ی جغرافیایی ابتکار برشمرد.
ـ متغیرهای مستقل:
"فاصله‌ی جغرافیایی و تمرکز مکانی بنگاه‌های اقتصادی " و "جریان داشتن خدمات اطلاعاتی و ارتباطاتی بین بنگاه‌ها".
ـ متغیر وابسته (نوآوری):
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است.
ـ فرضیه‌ی عملیاتی:
درصد فروش اختصاص یافته به واحد تحقیق و توسعه‌ی یک بنگاه اقتصادی (نوآوری تکنولوژیک) تابعی از تمرکز مکانی – جغرافیایی بنگاه‌های اقتصادی و جریان داشتن خدمات اطلاعاتی و ارتباطی بین آن‌هاست.
● تئوری‌های اقتصادی نوآوری
▪ تئوری سیکل زندگی یک محصول
تئوری سیکل بنای نوآوری را برارتباط و تعامل موثر بازار و تهیه‌کنندگان بازار می‌گذارد. آن‌گاه که نمودار انتشار نوآوری به عنوان تابعی از زمان رسم شود، الگوی کلاسیک S شکل می‌گیرد. هال (Hall ۲۰۰۴) معیارهایی که دراین الگو تاثیرگذارند به چهاردسته تقسیم می‌کند: معیارهایی که منافع حاصله از نوآوری را تحت تاثیر قرار می‌دهند؛ معیارهایی که هزینه‌های پذیرش نوآوری را متاثر می‌کنند؛‌ معیارهای مرتبط با صنعت یا محیط اجتماعی صنعت؛ و در پایان معیارهای مرتبط با عدم اطمینان و اطلاعات. از سوی دیگر پذیرش فناوری جدید ممکن است مستلزم سازمان‌دهی مجدد محل کار باشد. (Bryjolfsson ۲۰۰۰) این تعامل منبع اساسی توسعه‌ی محصولات جدید و به‌ویژه گسترش نوآوری می‌باشد. (Vernon, ۱۹۶۶) ورنون سه مرحله را برای سیکل زندگی یک محصول بازشناسی می‌کند که تحت نفوذ تقاضای بازار عمل می‌نمایند:
مرحله‌ی تولید، مرحله‌ی مشخص شدن و قطعی‌شدن ویژگی‌های تولید و در پایان، مرحله‌ی استاندارد شدن محصول. بحث نوآوری به‌ویژه در مرحله‌ی نخست مطرح می‌شود، ورنون، فرض را بردسترسی یکسان بنگاه‌های اقتصادی کشورهای پیشرفته به دانش علمی و فنی می‌گذارد. اما درعین حال فاصله‌ای را بین دانش علمی و فنی از یک سو و تبدیل آن به محصولات تکنولوژیک قائل می شود. برای نشان دادن نوآوری تکنولوژیک، وی به مطالعه‌ی ایالات متحده می‌پردازد و مشاهده می‌کند که تفاوت کشورهای صنعتی با آمریکا در درآمدها و قدرت خرید بالا دراین کشور است. به تبع این امر کارآفرینان (Entrepreneurs) آمریکایی از توانایی خود در برآورده کردن نیازهای جدید بازار آگاهند. (همان، ص ۱۹۳) بنابراین درآمد و قدرت خرید بالا مکان وقوع نوآوری را مشروط و مشخص می‌کند. به بیان‌ دیگر ارتباط با بازاری که قدرت خرید آن بالاست کارآفرینان را (که مجریان نوآوری و پدیدآورندگان محصولات جدید هستند) به پاسخگویی به تقاضاهای جدید بازار وامی دارد. تقاضاهایی که برآورده کردن آن‌ها مستلزم نوگرایی و بهینه‌سازی محصولات و نیز مستلزم صرف هزینه‌ی بالا در توسعه و تولید محصولات جدید است. « بنابراین اگر شرکت‌های آمریکایی هزینه‌ی بیشتری، در مقایسه با رقبای خود، در توسعه‌ی محصولات جدید صرف می‌کنند ( واین صرف هزینه به نادرستی هزینه‌ی «پژوهش» نام‌گذاری شده ) به خاطر علل مبهم جامعه‌شناختی نیست، بلکه به خاطر وجود تعامل موثر بین ظرفیت‌های بازار و تهیه‌کنندگان آن است». ( همان، ص ۱۹۳) در مرحله‌ی دوم که در واقع مرحله‌ی تثبیت تولید است، تهیه‌کنندگان آمریکایی به گسترش بازارهای خود دست می‌یازند و به سرمایه گذاری در خارج از مرزهای آمریکا مبادرت می‌ ورزند. و این هنگامی صورت می‌گیرد که تقاضای محصولات جدید درخارج از مرزهای آمریکا منتشر شده است.
در سومین مرحله، هنگامی‌که تکنیک‌های تولید استاندارد شده و تولید نیازمند محیط صنعتی بسیار پیشرفته‌ای نیست، تمرکز‌زدایی از خطوط تولیدی و ارزان‌شدن آن‌ها و متعاقبا استقرار آن‌ها در کشورهای توسعه‌نیافته متحقق می‌شود.
هیرش (Hirsch ۱۹۶۵, ۱۹۶۷)، تحلیل دیگری از سیکل زندگی یک محصول ارائه می‌دهد. به نظر وی مهارت علمی و تکنولوژیک پایه و مرحله‌ی نخست نوآوری را تشکیل می‌دهد و کشورهای پیشرفته با دراختیار داشتن چنین مهارت بالای تکنیکی جایگاه ویژه‌ای در نوآوری‌ها و تولیدات جدید دارند. این نقطه‌نظر تفاوت ظریف خود را با دیدگاه ورنون به این شکل آشکار می‌کند که نه تنها آمریکا بلکه کشورهای کوچکی مانند سوئد و سوئیس هم می‌توانند مصدر نوآوری و نوآوری‌ها و تولید محصولات جدید باشند، هرچند که سرمایه‌ی آن‌ها به اندازه‌ی ایالات متحده نباشد.
در مرحله‌ی دوم، صادرات و سرمایه است که نقش اساسی را بازی می‌کند. «مهم آن است که تولید درجایی شکل می‌گیرد که «اقتصاد خارجی» به‌راحتی قابل دسترسی می باشد.» دراین مرحله است که مشکلات صادرات، کشورهای کوچک را ناگزیر از عقب‌نشینی به نفع کشورهای بزرگی همچون ایالات متحده می‌کند. درپایان،‌ در مرحله‌ی استاندارد شدن محصول و هنگامی‌که سرمایه نقش اساسی خود را از دست می‌دهد، کشورهای کمتر توسعه یافته می‌توانند با سهولت به سرمایه‌گذاری در محصولات جدید بپردازند.(Aydalot, ۱۹۸۰,p.۹۳)
حاصل آن‌که دراین دیدگاه، ابتکارات تکنولوژیک هویت مستقلی ندارد و شدیدا به بازار و تجارت وابسته است. درواقع این تهیه کنندگان و کارآفرینان‌اند که خود را با تقاضاهای جدید بازار وفق می‌دهند و نه‌این‌که بازار و مصرف‌کنندگان نوآوری را پذیرا می شوند. مرکز ثقل نوآوری، تقاضای مصرف‌کنندگان است و نه حتی دانش فنی پیشرفته.
▪ متغیرها، شاخص‌ها و فرضیه‌ی عملیاتی
ـ متغیرهای مستقل:
« ظرفیت و کیفیت محصولات بنگاه یا کارخانه در مقایسه با تکنولوژی‌های پیشرفته در هر زمینه‌ی خاص» ،« سهم کارخانه (بنگاه) در بازار بین‌المللی » ، « روابط بنگاه با مصرف‌کنندگان » و « سرمایه‌گذاری خارجی ».
ـ متغیر وابسته:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است.
ـ فرضیه‌ی عملیاتی:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص می‌یابد تابعی است از میزان فروش حاصله از صادرات، ظرفیت تکنولوژیک بنگاه در مقایسه با تکنولوژی پیشرفته در زمینه‌ی تخصص بنگاه (کارخانه)، سهم بنگاه در بازار بین الملل، میزان روابط بنگاه با مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاری خارجی.
▪ تئوری شومپیتر
نظرات شومپیتر درباره‌ی نوآوری، به‌ویژه نظریات او در کتاب « سرمایه داری ، سوسیالیسم و دموکراسی» (Schumpeter ۱۹۴۲) سه نکته‌ی اساسی را دربردارد. نخست آن‌که نوآوری تکنولوژیک خمیرمایه‌ی اساسی پویایی اقتصاد سرمایه‌داری را تشکیل می دهد، چیزی که وی آن را «تخریب خلاق (Creative destraction)» می‌نامد.
ساختارها و محصولات کهن صنعتی جای خود را دائما به اشکال جدید می‌دهند.
سپس، پیشرفت‌های تکنولوژیک در کشورهای صنعتی به رشد قابل توجه درآمدها منجر می‌شود. درپایان، سومین نکته‌ای که از اندیشه‌های او می‌توان استخراج کرد، نقش اساسی شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی بزرگ در پیشرفت‌های اقتصادی و افزایش نوآوری تکنولوژیک است. (همان صفحه، ۲۰۰- ۱۹۵) بنگاه‌های اقتصادی بزرگ می‌توانند تغییرات تکنولوژیک و ترکیبات فنی جدید را تضمین کنند، انگیزه‌ی نوآوری را افزایش دهند و سرمایه‌ی لازم را برای واحدهای تحقیق و توسعه فراهم نمایند. (Lebas, ۱۹۹۵, p.۱۶) بنابراین دراین دیدگاه انحصارات، اساس نوآوری است و نه رقابت. چراکه انحصارات، قدرت اقتصادی لازم برای حمایت مالی از واحدهای تحقیقاتی و به تولید رساندن نوآوری را دارد. (Scherer, ۱۹۸۴) شرر با پذیرش چارچوب تحلیلی شومپیتر استدلال می‌کند که نوآوری مستلزم فرآیند پرهزینه‌ی سعی و خطا درطول زمان است.
سرمایه‌گذاری در این فرایند به شکل مجموعه تصمیم‌گیری‌هایی متجلی می‌شود که هرمرحله‌ی آن سرمایه‌گذاری‌های روزافزونی را ایجاب می‌نماید. (همان، ص۳)
▪ متغیرها، شاخص‌ها و فرضیه‌ی عملیاتی
ـ شاخص‌های متغیرهای مستقل:
«کل فروش» ، «شمار کارکنان» ، «شمار مهندسین»،‌ «میزان رقابت در بازار ملی و بین المللی»
ـ شاخص متغیر وابسته:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است.
ـ فرضیه‌ی عملیاتی:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص می‌یابد تابعی است از «کل فروش» ، «شمار کارکنان» ، «شمار مهندسین» ، «میزان رقابت در بازار ملی و بین المللی».
▪ تئوری تقسیم کار
تقسیم کار؛ عبارتست از قطعه قطعه کردن زنجیره‌ی فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی به واحدهای مستقل و مجزایی که درعین جدایی مکمل یکدیگرند. دراین دیدگاه زمینه‌ی پیدایش نوآوری تکنولوژیک عبارتست از توانایی یک بنگاه اقتصادی در تطبیق مکانی و حرفه‌ ای خویش با نیروی کار. ابتکار، ریشه در دو مقوله‌ی عمده دارد: نخست، جستجوی بنگاه اقتصادی برای یافتن نیروی کار ارزان و دیگری توسعه‌ی یک رشته روابط اجتماعی که امنیت، قاعده‌مندی و تداوم فعالیتش را تضمین کند. (Aydalot, ۱۹۸۵, p.۵۵)
بدین‌سان تقسیم کار، عبارتست از تقسیم وظایف تکنیکی در درون یک بنگاه یا کارخانه ، تقسیم اجتماعی کار از طریق تنوع وظایف بنگاه‌ها یا کارخانه‌های متفاوت و نیز تقسیم مکانی کار (ملی و بین المللی). رشد تکنولوژیک و افزایش نوآوری وابسته به جنبه‌های مختلف تقسیم کار است.
به نظر آدام اسمیت، افزایش قدرت تولیدی کار بستگی به مهارت نیروی کار و کارگران دارد و اساسی‌ترین پیشرفت‌ها در قدرت تولیدی و مهارت فنی کار، ریشه در تقسیم کاردارد (Smith ۱۹۹۱, P.۷۱) معهذا، تقسیم کار بایستی محدود به گستره‌ی بازارباشد. چرا که اساسا " توانایی مبادله زمینه‌ی تقسیم کار است. اگر بازار محدود و کوچک باشد،‌ انگیزه‌ای برای محدودشدن تولید کنندگان به یک حیطه‌ی تخصصی خاص باقی نخواهد ماند. چرا که زمینه‌ای برای مبادله‌ی مازاد تولید وجود ندارد." (همان ص۸۵)
یانگ، همچون آدام اسمیت از تقسیم کار به‌عنوان زمینه‌ی پویایی رشد و نوآوری یاد می‌کند. اما وی بر تقسیم کار در مقیاس اقتصاد کلان تاکید می کند، برخلاف آدام اسمیت که از تقسیم کار در درون یک بنگاه اقتصادی سخن می‌گوید یانگ براهمیت تعدد و تنوع صنایع تاکید می‌نماید که بستر پویایی رشد محصولاتند.(Lebas, ۱۹۹۵, p.۸)
▪ متغیرها، شاخص‌ها و فرضیه‌ی عملیاتی
ـ شاخص‌های متغیرهای مستقل:
"هزینه‌ی خدمات تکنولوژیک"، "میزان سهم سرمایه‌ی‌ِ خارجی در بنگاه اقتصادی".
ـ شاخص متغیر وابسته:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است.
ـ فرضیه‌ی عملیاتی:
درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است، تابعی است از "هزینه‌ی خدمات تکنولوژیک" و "میزان سهم سرمایه‌ی خارجی در بنگاه اقتصادی".
داده‌های تجربی این پژوهش طی پروژه‌ای از طریق پرسش‌نامه جمع آوری شده‌اند. نه کشور دراین کار مشارکت داشته‌اند: مکزیک، تایوان، ژاپن، کره جنوبی، هند، اسرائیل، کانادا، چین و اتریش. دراین پرسش‌نامه بخش‌های صنعتی ویژه‌ای که مورد بررسی قرارگرفته‌اند براساس معیارهای ذیل تقسیم‌ بندی و انتخاب شده‌اند:
الف) صنایع اولیه، ثانویه یا مصرفی
ب) صنایع مبتنی برعلوم یا صنایع مبتنی بر تکنولوژی
ج) صنایع کهنه، رشد یافته یا جدید
د) صنایعی که تحت سلطه‌ی بنگاه‌های کوچک، متوسط یا بزرگ‌اند.
پرسش‌نامه درجهت دستیابی به اطلاعاتی پیرامون نهادها، دانش علمی، ظرفیت تکنولوژیک، بازار، خدمات تکنولوژیک، و نوآوری تکنولوژیک طراحی شده است. این پرسش‌نامه از طریق مصاحبه‌هایی با دست‌اندرکاران صنایع، مورد آزمایش‌های اولیه و سپس توسط یک گروه تحقیقاتی مورد تجدید نظر قرارگرفته است تا درباره‌ی مناسب بودن آن با معیارهای علمی واجرایی اطمینان حاصل شود. لازم به یادآوری است که داده‌های این پژوهش متشکل از داده‌های عینی و داده‌های ذهنی (نقطه نظرات پاسخگویان) است. ازاین‌رو ضروری است که در تفسیر نتایج به این دو دسته داده‌ها و اعتبار آن‌ها توجه خاصی مبذول داشت. داده‌های ذهنی بیان‌کننده‌ی ذهنیت و نقطه- نظرات پاسخگویان برخی از عوامل را دست‌کم گرفته یا برخی را مهم پنداشته باشند. به هرحال از شانزده سئوال مطروحه در پرسش‌نامه تنها پنج سئوال در زمره‌ی سئوالاتی است که پاسخ آن بسته به ذهنیت پاسخگویان است. به تابلوی زیر توجه کنید.
انتخاب داده‌های آماری این پژوهش بر روی یک نمونه‌ی اتفاقی از ۳۰۰۰ بنگاه کانادایی شروع شده که نیمی از آن‌ها از ایالت انتاریو و نیمی دیگر از ایالت کبک می‌باشند. تولیدات این دو ایالت بیش از دو‌سوم محصولات صنعتی کانادا را تشکیل می‌دهند. از بین نمونه‌ی فوق ۳۸۷ بنگاه انتخاب شده و پاسخ‌های آن‌ها مورد تجزیه و تحلیل‌های آماری قرارگرفته است.
این بنگاه‌ها بخش‌های صنعتی ذیل را دربرمی‌گیرند: پلیمر، ماشین‌های صنعتی، قطعات خودرو، نساجی، ریخته‌گری، تجهیزات مکانیکی، نرم افزار، داروسازی و الکترونیک.
بدین‌سان داده‌های موجود از سه منظر مورد تحلیل آماری قرارگرفته‌اند. نخست، تقسیم‌بندی آن‌ها براساس بخش‌های صنعتی، سپس تقسیم‌بندی آن‌ها براساس هریک از ایالت‌ها و در پایان مجموعه‌ی کل داده‌ها فارغ از بخش صنعتی مربوطه یا ایالت محل اسکان آن‌ها. هدف این تحلیل‌ها ارزیابی بنگاه‌ها از حیث ابتکارات تکنولوژیک آن‌ها می‌باشد. تابلوی ذیل توزیع پراکندگی بنگاه‌ها را براساس بخش صنعتی و ایالت محل اسکان نشان می‌دهد.
نتایج داده‌های پژوهش حاضر مربوط به بنگاه‌های اقتصادی کشور کانادا می‌باشد، از این‌رو شاید بیان تفصیلی آن برای مخاطبان ایرانی ضروری نباشد، اما اجمال آن می‌تواند برای سیاست‌گذاران دولتی درامر تکنولوژی و صاحبان صنایع سودمند باشد. تابلوی شماره‌ی ۳ نشان‌دهنده‌ی توان تبیینی نظریه‌های نوآوری در مقایسه با یکدیگر می‌باشد.
● نتیجه:
مقاله‌ی حاضر به پنج سئوال درباره‌ی عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک پرداخته است.
۱) آیا رابطه‌ای بین نوآوری تکنولوژیک و ویژگی‌های جغرافیایی بنگاه‌های اقتصادی – صنعتی و تعاملات ناشی از آن وجود دارد؟
۲) آیا رابطه‌ای بین نوآوری تکنولوژیک ازسویی و سیکل بازار و تبحر تکنولوژیک بنگاه اقتصادی از سوی دیگر وجود دارد؟
۳) آیا بین بزرگی بنگاه اقتصادی و دانش علمی با نوآوری تکنولوژیک رابطه‌ای وجود دارد؟
۴) آیا بین نوآوری و تقسیم کار حرفه‌ای و مکانی رابطه‌ای وجود دارد؟
آنالیز داده‌ها نشان‌دهنده‌ی آن است که متغیرهای نظریه‌ی جغرافیایی تنها در بخش الکترونیک معنی‌دار است. به بیان‌ دیگر ارتباطات بنگاه‌های اقتصادی در بخش صنعت الکترونیک می‌تواند ۳۸ درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهد. متغیرهای نظریه‌ی سیکل زندگی محصول ۱۲ درصد تغییرات متغیر وابسته در مجموعه‌ی بنگاه‌ها، ۳۸ درصد در بخش داروسازی و ۱۶ درصد در ایالت‌های کبک و انتاریو را توضیح می‌دهد. متغیرهای نظریه‌ی شومپتیر تنها در بخش داروسازی ۶۸ درصد و متغیرهای نظریه‌ی تقسیم کار تنها در بخش الکترونیک ۴۰ درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهند.
منابع و ماخذ
-۱ ATHAIDE, G., MEYERS, P., ET WILEMON, D., (۱۹۹۶), "Seller-buyer interactions during the commercialization of technological process innovations", Journal of Product Innovation Management, Vol.۱۳, N.۵, Sep. ۱۹۹۶, pp. ۴۰۶-۴۲۱
-۲ AURAY, J-P., ET al., (۱۹۹۴), Encyclopedie d economie spatiale, Paris, Economica
-۳AYDALOT, PH., (۱۹۸۵), Economie regionale et urbaine, Paris, Economica
-۴AYDALOT, PH., (۱۹۸۰), Dynamique spatiale et developement inegal, Paris, Economica
-۵;BOOLINGER L., HOPE K., AND UTTERBACK J.M., (۱۹۸۳), "A review of literature and hypothesis on new technology-based firms", Research Policy, N. ۱۲, pp. ۱-۱۴
-۶BROWN, L.A., (۱۹۸۱), Innovation diffusion, Londres-New York, Methuen
-۷Brynjolfsson, E. (۲۰۰۰) "Beyond Computation: Information Technology, Organizational Transformation and Business Performance," Journal of Economic Perspectives. ۱۴: ۲۳-۴۸
-۸ CAPPELLIN, R., ET NIJKAMP, P., (۱۹۹۰), The Spatial Context of Technological Development, Aldershot, Avebury

CARLSTEIN, T., PARKES, D., ET THRIFT, N., (dir.), (۱۹۷۸), Timeing Space and Spacing Time ۱ : Making Sense of Time, Londres, Edward Arnold
-۱۰ FREEMAN, C., (۱۹۷۷), "Economics of Research and Development ." Dans Spiegel-Rosing Ina ET Derek de Solla Price (۱۹۷۷), Science, Technology and Society A Cross-Disciplinary Perspective, Londres, SAGE Publications;
-۱۱ GILMOUR, J.M., (۱۹۷۴), "External Economies of Scale, Interindustry Linkages and Decision Making in Manufacturing ." Dans Spatial Perspectives on Industrial Organization and Decision-Making, New York, Wiley, F.E.I.Hamilton (dir.), pp. ۳۳۵-۳۶۲
-۱۲ HAEGERSTRAND, T., (۱۹۶۷), Innovation as a spatial Process, Chicago, University of Chicago Press
-۱۳ AEGERSTRAND, T., (۱۹۵۲), The Propagation of Innovation, Waves, Lund, Gleerup, Lund studies in Geography
-۱۴ HIRSCH, S., (۱۹۶۵), "The US electronics industry and international trade", National Institute Economic Review, N. ۳۴
-۱۵ KAMIEN, M.I., ET SCHWARTZ, N.L., (۱۹۸۲), Market structure and innovation, Cambridge, Cambridge University Press
-۱۶ LAYTON, C., ET al., (۱۹۷۲), Ten Innovations An International Study on Technological Development and the Use of Qualified Scientists and Engineers in Ten Industries, Londres, George Allen & Unwin LTD
-۱۷ LE BAS, C., (۱۹۹۵), Economie de I Innovation, Paris, Economica
-۱۸ MANSFIELD, E., (۱۹۶۸), Industrial Research and Technological Innovation New York, Norton
-۱۹ MUKHOPADHYAY , A.K., (۱۹۸۵), "Technological progress and change in market concentration in the U.S., ۱۹۶۳-۷۷", Southern Economic Journal, N.۵۲, pp. ۱۴۱-۱۴۹
-۲۰ PRED, A.R., (۱۹۷۶), The interurban transmission of growth in advanced economies : empirical findings versus regional-planning assumptions, Laxenburg, Austria : International Institute for Applied Systems Analysis
-۲۱ PORTER, M.E., (۱۹۹۰), The Competitive Advantege of Nations, New York, The Free Press
-۲۲ RATTI, R., (۱۹۹۲), Innovation technologique et developement regional, Lyon, Presse universitaire de Lyon
-۲۳ ROSENBERG, N. (۱۹۷۴), "Science, invention, and economic, and economic growth", Economic Journal, N. ۸۴, pp. ۹۰-۱۰۸
-۲۴ SCHERER, F.M., (۱۹۸۴), Innovation and growth : Schumpeterian perspective, Cambridge. Mass., MIT Press
-۲۵ SCHMOOKLER J., ET GRILICHES, Z., (۱۹۶۳), "Inventing and Maximizing", American Economic Review, N. ۵۳,pp. ۷۲۵-۷۲۹
-۲۶ SCHUMPETER, J., (۱۹۸۴, Iere ed. ۱۹۳۹), Business Cycles, New York, McGraw-Hill Book, ۱۹۸۴
-۲۷ SCHUMPETER, J., (۱۹۴۲), Capitalism, Socialism, and Democracy, New York, Harper
-۲۸ SMITH, A., (۱۹۹۱), Recherches sur la nature et les causes de la richesse des nations, Paris, Flammarion, traduction de Germain Garnier
-۲۹ STONEMAN, P., (۱۹۹۵), Handbook of the economics of innovation and technological change, Oxford et Cambridge, Blackwell
-۳۰ TARDE, G., (۱۹۰۳), The Laws of Imitation, New York, Holt, Rinehart & Winston
-۳۱ TOURNE MINE, R.L., (۱۹۹۱), Strategies technogiques et processus d innovation, Paris, Les editions d organization
-۳۲ Hall, Bronwyn (۲۰۰۴) "Innovation and Diffusion." National Bureau of Economic Research, Working Paper ۱۰۲۱۲, January
-۳۳ UTTERBACK, J.M., (۱۹۷۴), "Innovation in Industry and the Diffusion of Technology", Science, N. ۱۸۳, pp. ۶۲۰-۶
-۳۴ VERNON, R., (۱۹۶۶), "International investment and international trade in the product cycle", Quarterly Journal of Economics, N. ۸۰, pp. ۱۹۰-۲۰۷
-۳۵ Ian Cook and Paul Mayes (۱۹۹۶), Introduction to Innovation and Technology Transfer, Artech House, Inc. Boston, London
منبع : خبرگزاری ایسنا