دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

نوام چامسکی : آمریکا از ۲۰ سال قبل سردمدار تروریسم بوده است


نوام چامسکی : آمریکا از ۲۰ سال قبل سردمدار تروریسم بوده است
کاخ سفید در آن زمان رسما اعلام کرد که سیاست خارجی دولت آمریکا با آنچه که رئیس جمهورش یعنی ریگان اعلام کرده بر بلای شیطانی یعنی تروریسم متمرکز خواهد شد و این دولت با این بلای شیطانی شدیدا برخورد خواهد کرد. در آن زمان جورج شولتزر وزیر امورخارجه آمریکا بلای شیطانی یعنی تروریسم را بدین صورت معنا کرد; « بلایی که توسط دشمن نابکار تمدن در بازگشت به وحشیگری در عصر جدید به وجود آورده است . »
عملیات مبارزه با تروریسم در آن زمان شکل جدی و خطرناکی را به خود گرفت و رهبری دولتی جنگ با تروریسم بین الملل توسط آمریکا هدایت شد. در آن زمان مرکز اصلی این عملیات ها بر آمریکای مرکزی و خاورمیانه متمرکز شد اما به جنوب آفریقا و جنوب شرق آسیا و ماورای آن نیز کشیده شد.
در حال حاضر نیز این جنگ توسط کسانی اعلام شده و رهبری و هدایت می شود که در سابق نیز در تشکیل روند این جنگ و به راه انداختن آن دست داشته اند. بخش غیر نظامی اعلام دوباره جنگ با تروریسم بار دوم توسط جان نگروپونته انجام گرفت و وی شخصا رهبری آن را به عهده گرفت . نگروپونته در آن زمان به عنوان سفیر آمریکا در هندوراس منصوب شد و به عنوان همکار مدیر عملیات اصلی در نخستین جنگ علیه تروریسم یعنی جنگ با نیکاراگوئه تعیین شد. این جنگ از پایگاه های آمریکا در هندوراس به راه افتاد.
بخش نظامی اعلام دوباره جنگ با تروریسم توسط دونالد رامسفلد آغاز و رهبری شد. در مرحله اول جنگ با تروریسم رامسفلد نماینده ویژه ریگان در خاورمیانه بود. وظیفه اصلی وی در آن زمان برقراری روابط نزدیک با صدام رئیس جمهور سابق عراق بود. هدف اصلی از برقراری این روابط نزدیک آن بود که آمریکا زمینه لازم را برای ارسال بسیاری از کمک ها به نظام سابق عراق فراهم سازد که یکی از این کمک های آمریکایی در اختیار گذاشتن سلاح های کشتار جمعی به آن نظام بود و این سلاح های کشتار جمعی علاوه بر آنکه در کشتار و قتل عام بسیاری از کردهای عراق استفاده شد در جنگ ایران نیز به کار گرفته شد.
هدف اصلی آمریکا در کمک به عراق کاملا روشن بود آمریکا درصدد آن بود که از متحدان خود یعنی عربستان و انگلستان که معتقد بودند حکومت صدام با همه سیاست های غلطی که در قبال سرکوب مردم کشور خود داشت امید بیشتری برای غرب و منطقه دارد حمایت کند. آلن کاول نماینده نیویورک تایمز در خاورمیانه در این زمینه این چنین توضیح می دهد; « نظر واشنگتن در زمان ریاست جمهوری جورج بوش اول آن بود که اقدام دولت سابق عراق در سرکوب شیعیان این کشور که در سال ۱۹۹۱ انجام گرفت خود منجر به سرنگونی این حکومت خواهد شد و با توجه به این ارزیابی سکوت در برابر اقدام های و سیاست های صدام را اتخاذ کرد.
نخستین دادگاه محاکمه صدام در زمینه جرایمی انجام گرفت که وی در سال ۱۹۸۲ مرتکب آن شده است و آن طوری که می دانید سال ۱۹۸۲ سال بسیار مهمی در زمینه روابط آمریکا با عراق بود . در سال ۱۹۸۲ دولت ریگان عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد تا بتواند بدین ترتیب کمک های واشنگتن را روانه این کشور کند.
در همان زمان بود که رامسفلد از بغداد دیدن کرد و اقدام های اولیه برای فراهم آوردن زمینه لازم جهت ارسال کمک های آمریکا به عراق را با مقام های مسوول این کشور به بررسی و گفت و گو گذاشت . پس از آنکه عراق از لیست کشورهای حامی تروریسم حذف شد بلافاصله کوبا جایگزین این کشور شد و جنگ تروریستی آمریکا علیه کوبا در آن زمان به اوج خود رسید. نخستین جنگ علیه تروریسم در هر گوشه جهان که رخ داده است به سرعت تبدیل به یک سیاست مرگبار و وحشیانه شد; سیاستی که تحت عنوان جنگ با تروریسم جهانی جوامعی را از پای درآورد و آسیب هایی به این جوامع رساند که هرگز قابل جبران نیستند.
حال بگذارید نگاهی به معنای واقعی تروریسم و رهنمودهایی برای حل آن داشته باشیم . تروریسم واژه ای است که هیجان های شدید و نگرانی عمیقی را برمی انگیزد. اما برای رویارویی با این پدیده و کاهش میزان خطرات آن باید برخی رهنمون ها را دنبال کرد که اساسی ترین رهنمودها در این زمینه به ترتیب ذیل است:
۱) اهمیت واقعیت ها حتی اگر مطابق میل ما نباشد;
۲) اهمیت اصول اولیه اخلاقی حتی اگر پیامدهایی را به دنبال داشته باشد که ما خواهان رویارویی با آن نیستیم ;
۳) شفاف سازی در معانی و تعابیر تروریسم اینکه بخواهیم دقیقا تروریسم را در چارچوب علوم جدی چون ریاضی تعریف کنیم کار بیهوده ای است . اما به رغم آن باید تلاش کنیم که با شفاف سازی در معانی و تعابیر این واژه یعنی تروریسم معنای تجاوز و مقاومت مشروع را کاملا مشخص کنیم .
در صورتی که این رهنمون ها را مد نظر داشته باشیم می توانیم به روش سازنده ای برای برخورد با تروریسم دست یابیم . اگر بخواهیم اصول اخلاقی یعنی یکی از رهنمودهای مقابله با تروریسم را در نظر بگیریم می بینیم که ابتدایی ترین امر مسلم در اصول اولیه اخلاقی آن است که انسان های شایسته آنچه را که برای خود می خواهند نه بیشتر برای دیگران نیز بخواهند. این اصل جهان شمول پیامدهای سودمندی برای جهانیان دارد. این اصل می تواند بسیاری از مقررات جدید مرسوم درباره تئوری جنگ را حذف کند و لوح نوشته مربوط به جنگ علیه تروریسم را به کلی پاک کند.
در دادگاه نورنبرگ برای محاکمه جنایتکاران جنگی نازی رابرت جکسون رئیس دادگاه عالی ایالت متحده آمریکا بر اصل جهانشمولی اصول اخلاقی تاکید کرد. وی در این زمینه اظهار داشته بود; « اگر نقض پیمان جرم محسوب می شود پس جرم جرم است چه از سوی ایالت متحده آمریکا و چه از سوی آلمان باشد. ما نمی توانیم یک قانون جنایی را علیه دیگران وضع کنیم که مایل نیستیم دیگران علیه ما از آن استفاده کنند. ما نباید هرگز فراموش کنیم که این سند که بر اساس آن در مورد متهمین قضاوت می کنیم سندی است که فردا تاریخ براساس آن در مورد ما قضاوت می کنند. دادن جام زهر به این متهمان مانند آن است که این زهر را در دهان خودمان نیز بریزیم . »
متاسفانه دادگاه نورنبرگ به گونه ای بارز و آشکاری این اصل را نقض کرد. این دادگاه مجبور بود جرم جنگی و جرم علیه بشریت را تعریف کند. دادگاه در این زمینه به صورت ماهرانه ای عمل کرد به گونه ای که جرایم را تنها وقتی جرم تعریف کرد که توسط دوستان انجام نشده باشند.
بیش از ۲۵ سال است که من درباره تروریسم مطلب نوشته ام . از زمانی که دولت ریگان جنگ علیه تروریسم را اعلام کرد تا به امروز که توسط دولت بوش این جنگ ادامه می یابد. در تمامی تعابیر و تعریف هایی که برای تروریسم بکار برده ام سعی کرده ام که تعریف رسمی این پدیده را از سوی آغاز کنندگان جنگ علیه تروریسم در نظر بگیرم و این پدیده را بسیار دورتر از تعریف این افراد به کار نگرفته ام . یکی از این تعریف های رسمی درباره تروریسم می گوید; « کاربرد عمدی خشونت یا تهدید به اعمال خشونت برای دستیابی به اهدافی که طبیعت سیاسی مذهبی یا عقیدتی دارند.
این امر از طریق اعمال زور یا ایجاد ترس و وحشت انجام می گیرد و بیشتر غیر نظامیان را هدف قرار می دهد. » تعریف دولت انگلیس از تروریسم نزدیک به همین تعریف است که این چنین است ; « تروریسم عبارت است از اعمال زور یا تهدید به اعمال خشونت آمیز مخرب و به هم زننده آرامش که به منظور تاثیرگذاری بر حکومت یا ارعاب عمومی به کار گرفته می شود که به هدف بهره برداری های سیاسی مذهبی یا عقیدتی صورت می گیرد. »
ایالت متحده آمریکا در طول جنگ ریگان علیه تروریسم یک کشور سردمدار تروریست بوده است . جنگ تروریستی دولت ریگان علیه نیکاراگوئه توسط دادگاه جهانی محکوم شد و حمایت دو قطعنامه شورای امنیت را به دنبال داشت که ایالت متحده این قطعنامه ها را وتو کرد و انگلستان مودبانه به آن رای نداد. نمونه دیگر از جنگ تروریسم آمریکا را می توان در جنگ با کوبا دید که اگر بخواهیم به ارزیابی این موضوع بپردازیم باید گزارش کاملی را ارائه دهیم که نمی توان در این مقاله جا داد.
آیا چنین جرایمی یعنی آغاز یک جنگ به رهبری دولت آمریکا علیه نیکاراگوئه تروریستی هستند یا آ نکه جرم بزرگتری به شمار می روند و به عنوان تجاوز تلقی می شوند مفهوم تجاوز به وسیله قاضی دادگاه عالی نورنبرگ به روشنی تعریف شده است که عبارت است از; « یک دولت زمانی متجاوز است که در درجه اول اقدام به حمله نظامی به قلمرو یک کشور دیگر کند چه این جنگ با اعلام قبلی باشد یا بدون آن نیز اگر دولتی وسایل حمایت از نیروی نظامی دیگری که در قلمرو کشور دیگری شکل گرفته است را فراهم آورد و درخواست کشور مذکور را در خودداری از هر گونه کمک و حمایت از آن نیروها را نادیده بگیرد به عنوان متجاوز تعریف می شود. »
بنابراین جنگ آشکار آمریکا و انگلیس علیه عراق در چارچوب تعریف اول از تجاوز قرار می گیرد و جنگ نیکاراگوئه نیز در این چارچوب تعریف شده قرار می گیرد. حال باید به رهبران کنونی کاخ سفید و مشاوران آنها فرصتی برای ارزیابی بسیاری از مسائل را داد تا معلوم شود که این افراد تنها به جرم تروریسم بین المللی محکوم می شوند یا جرمی بسیار بزرگتر و بی سابقه تر از این جرم را مرتکب شده اند.
منبع : سایت خبری نما