سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

خاتمی ـ احمدی‌نژاد ـ اوباما


خاتمی ـ احمدی‌نژاد ـ اوباما
تضاد سیاسی ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران که در سه دهه گذشته به خوبی به نمایش درآمده است٬ در عمل افق مبهمی برای مردم دنیا و دولتمردان سایر کشورها بوجود آورده است.
آمریکا قدرت برتر سیاسی٬ نظامی و اقتصادی خود را در راستای منافع ملی خود وهمپیمانانش بکار می گیرد و از دولتهایی که در مسیر سیاست لیبرال دمکراسی او را همراهی نمایند راحمایت نموده و آن را به عنوان رسالت اصلی خویش در عصر حاضر معرفی می‌کند. ایران نیز با نفوذ معنوی خود٬ مدافع مردم مظلوم و ستمدیده‌ای در جهانی است که بدنبال احیای ارزش‌ها, حق‌طلبی و حاکمیت عدالتند و البته منافع ملی خود را نیز دنبال می کند.
هرچند در این تضاد عمیق در ایدئولوژی های متفاوت خود کمتر می‌توان منافع مشترک و اهداف واحدی را برایشان تصور کرد٬ ولی برخی از دولتمردان هر دو طرف در عملکرد و سیاست‌های اجرایی خود٬ اشتراکاتی دارند و از جمله این موارد٬ شعارهایی است که تکیه‌گاه به قدرت رسیدن دولتمردان آنهاست:
خاتمی در شرایطی که کشور به دوران ثبات سیاسی و اقتصادی خود رسیده بود٬ با شعار تغییر از شرایط انسداد سیاسی به سمت آزادی سیاسی و تساهل به قدرت رسید.
احمدی‌نژاد با شعار تغییر از شرایط اقتصادی طبقاتی به سمت عدالت‌گستری همراه با اخلاق مهرورزی به قدرت دست یافت.
امروز اوباما در قطب مخالف٬ با همان شعار تغییر از سیاست‌های زورمدارانه به سمت نفوذ از راه همکاری ـ امید و وحدت ـ مقبول مردم آمریکا قرار گرفت و در میان بهت دیگر مردم جهان٬ یک سیاهپوست جوان آفریقایی‌تبار٬ با قدرتی بیش از پیشینیان٬ زمام کاخ سفید را به دست گرفت.
خاتمی یک متفکر صبور است و احمدی‌نژاد یک دلسوز سختکوش٬ اوباما هم یک سیاستمدار جسور. هر سه مشکلات را دریافته٬ خوب بیان کرده و خوبتر با مردم سخن گفته‌اند. رقیب را آشکار و شفاف نقد کرده و در تهییج احساسات مردم متبحرانه رفتار کرده‌اند٬ ولی هیچ کدام برنامه اجرایی مدونی برای رسیدن به اهداف و درمان مشکلاتی که برمی‌شمردند٬ ارایه نکرده‌اند.
و اما مردم آگاه و به ویژه خبرگان٬ با آگاهی از نبود امکان تحقق عمده این شعارهای بدون برنامه و تنها به دلیل گذر از وضعیت نامطلوب و امید به رسیدن به حداقل‌ها و تغییر به آنها رأی داده‌اند و البته این رفتاری عاقلانه و فرصتی است برای تحقق بیشتر اهداف.
خاتمی و احمدی‌نژاد با وجود شور انقلابی مردم مؤمن و پشتیبانی رهبری، به دلیل نداشتن تئوری و برنامه‌ریزی دقیق و عملکرد جناحی٬ نتوانستند از همه پتانسیل ملی و مدیران کارآمد بهره کامل برده و به اهداف خود برسند٬اوباما هم گر چه هیچ برنامه اجرایی برای عبور ازبحران اقتصادی و حل مسائل خاورمیانه و سپر موشکی در اروپا ارائه نکرده است، اما با ابتکار خود در به‌کارگیری رقبای سیاسی و جناحی٬ یک گام به پیش گذارده و در سطح منافع ملی و رسیدن به شعارها و مدیریت سیاسی آمریکا٬ افق بهتری ترسیم کرده است.
امروز در کشور ما که بناست دعوت به حرکت و ترسیم راهمان بر پایه اخلاق٬ عدالت و ایمان به خدا باشد٬ دست یافتن به توافقی ملی و فراگیر٬ با هدف پایداری بر اصول انقلاب اسلامی و گذر از بحران‌هایی که همه جهان را درگیر کرده است٬ به طور قطع دست‌یافتنی‌تر و ضروری‌تر قلمداد شود.
در جهانی که قدرت و سیطره٬ اصل نخست است٬ وجود جناح‌های مختلف با دیدگاه‌های متفاوت٬ امری بدیهی است ولی همه اختلاف‌ها در سطح منافع ملی هر کشور به وحدت می‌انجامد.
اینک که ما در آستانه رقابت‌های انتخاباتی دوره دهم ریاست‌جمهوری قرار گرفته‌ایم٬ بجاست که از رفتار سیاسی رقبای انتخاباتی کشور بزرگ آمریکا در چهل‌وچهارمین دوره خود٬ عبرت بگیریم و حتی بالاتر از آنان با توجه به رمز موفقیت انقلاب در حیات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی٬ شاهد حضور کاندیداهایی باشیم که با ارایه برنامه مدون اجرایی و پذیرش حق اقلیت و بکارگیری غیرانحصاری همه نیروها و مدیران معتقد و توانا با ایجاد یک دولت ائتلافی کارآمد و متعهد٬ تحقق اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله کشور در ریشه‌کنی فقر و بیکاری و عقب‌افتادگی باشیم.
غلامرضا قمیشی
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید