یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

۱۰۰ روز اول دولت اوباما


۱۰۰ روز اول دولت اوباما
اگر با نگاهی به سابقه روسای جمهور آمریکا از زمان فرانکلین روزولت به این سو بیندازیم، الگویی قابل تشخیص می شود که اکثر آنها بدان عمل کرده اند . این الگو عبارت است از: اعلان جنگ بر علیه چیزی، یا دستکم کشتار مردم، بعد معمولا انتصاب یک زن در کابینه.
ـ روزولت: او در روز اول تصدی خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا، علیه وحشت (از افول اقتصادی و افزایش بیکاری) اعلان جنگ داده؛ و بعد فرانسیس پرکینز را وزیر کار می کند. (او بهترین وزیر کاری بود که آمریکا به خود دیده.)
ـ ترومن: در روز پنجم تصدی خود، او خواستار تسلیم بی قید و شرط قدرتهای محور شد. در روز یکصد و سیزدهم، روی هیروشیما بمب اتمی انداخت.
ـ آیزنهاور: روز بیست و سوم، پیشنهاد عفو آقا و خانم روزنبرگ (آنها به اتهام جاسوسی برای شوروی به اعدام محکوم شده بودند) را رد می کند؛ روز هفتاد و دوم اویتا کلاپ را به ریاست وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و رفاه می گمارد.
ـ جان اف کندی: روز چهل و یکم تصدی خود تشکیل سپاه صلح را اعلام می کند (سپاه صلح یک سازمان دولتی آمریکا بود که در سال ۱۹۶۱ تشکیل شد که داوطلبان آمریکایی را بعد از آموزش برای کار در قالب پروژه های فناوری، کشاورزی و پرورشی به کشورهای در حال توسعه اعزام می کرد)، هزاران آمریکایی جوان می آموزند که چهار زانو روی زمین بنشینند. همین باعث شد که چهل سال بعد اکثر این افراد به جراحی زانو نیاز پیدا کنند که باعث ورشکستگی نظام بهداشت و درمان این کشور شد. او در روز ۸۸ تصدی، حمله خلیج خوکها در کوبا را صورت داد.
ـ لیندون جانسون: روز هشتم آغاز اجرای برنامه‌ای برای ایجاد اشتغال موسوم به کمیسیون وارن را اعلام می کند. ظرف چند ساعت هزاران آمریکایی مشغول کار شده و اقدامات این کمیسیون را به چالش می کشند.
ـ نیکسون: روز پنجاه و هفتم مخفیانه بمباران کامبوج را (برای فرار از جنگ ویتنام و شیوع آن به کامبوج) را آغاز می کند.
ـ جرالد فورد: روز چهارم اعلام می کند تورم “دشمن درجه یک کشور و دولت” است و علیه آن اعلان جنگ می دهد.
ـ کارتر: در روز دوم تصدی خود فراریان از خدمت زیر پرچم در دوران جنگ ویتنام را عفو می کند. روز هشتاد و نهم اعلام طرح انرژی ملی را اعلام می کند و برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی، تولید ذغال سنگ را افزایش می دهد.
بله، آقای اوباما ما قبلا هم این کار را تجربه کرده ایم. بهتر است حرف بی قراری به خاطر انرژی را نزنیم.
ـ ریگان: روز ۶۶ تصدی خود علیه فساد و ناکارآمدی دولت اعلان جنگ می دهد. در این راه زیاده روی می شود. چهار روز بعد فردی به نام هینکلی تلاش می کند وی را بکشد.
ـ بوش پدر: روز ۳۸ تصدی خود، به‌طور زنده در تلویزیون چین ظاهر می شود.
ـ کلینتون: روز سوم شروع کار به عنوان رئیس جمهور آمریکا، به درمانگاهها اجازه می دهد در مورد سقط جنین به مردم مشاوره بدهند و برایشان سقط جنین انجام دهند؛ روز ششم هیلاری را رئیس گروه ضربتی اصلاحات نظام بهداشت و درمان می‌کند.
ـ بوش پسر: او در روز سوم تصدی خود، به تامین هزینه مراکز بین االمللی که در کار سقط جنین و دادن مشاوره در این خصوص فعالیت دارند، پایان می دهد. روز چهلم، کاهش شدید مالیات ثروتمندان را اعلام می کند، روز چهل و هفتم بغداد را بمباران می کند.
● جام شوکران اوباما
بهار گذشته جمهوریخواهان، این احتمال را که قدرت را به یک رئیس جمهور دموکرات تحویل خواهند داد که فورا در معرض پس رفت قرار خواهد، با تمسخر مطرح می کردند. می گفتند کار در مارس ۲۰۰۹ شروع خواهد شد. یعنی بی اعتبار سازی رئیس جمهور تازه و آماده کردن راه برای بازگشت جمهوریخواهان بر سر قدرت در سال۲۰۱۲.
شش ماه قبل، سقوط اقتصادی آمریکا در ماه سپتامبر شدت گرفت، رئیس جمهور بوش را در زمره روسای جمهوری مانند هربرت هوور و شکستهایش در سال ۱۹۳۲ قرار داد. بوش ممکن است روزهای پایانی دوران ریاست جمهوری خود را با سوء مدیریت سپری کند و هیچ جمهوریخواهی نمی تواند تقصیر را به گردن اوباما بیندازد.
بوش با اصرار از رهبران قدرتهای اقتصادی برتر جهان که در واشنگتن گردهم آمدند خواست سرمایه‌داری را ترک نکنند. خود همین‌که یک رئیس جمهور آمریکایی از روی نگرانی چنین توصیه ای می کند نشان می دهد که اوضاع تا چه حد وخیم است و بزودی وخیم تر نیز خواهد شد.
اوضاع اقتصادی آمریکا هر هفته تکان شدیدی می خورد، درست مانند خانه ای که در لبه پرتگاهی در معرض امواج سهمگین اقیانوس قرار گرفته است. ما از روی دوپلر می توانیم حدس بزنیم که توفان های مالی یکی بعد از دیگری اقتصاد آمریکا را در هم خواهد کوبید. ضربه بعدی از ناحیه تورم و بر آمدگی بدهی های به بار آمده در اثر استفاده از کارتهای اعتباری بی اعتبار وارد خواهد شد. اکنون به همین خاطر مصرف کنندگان آمریکائی در مجموع دو تریلیون و هشتصد میلیاد دلار بدهی بالا آورده اند که بخش اعظم آن باید مورد بخشودگی قرار بگیرد. اما هفته بعد از آن چه؟ شمار زیادی از شهرستانها، شهرها و حتی ایالات در آمریکا در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
تازه ترین توفان مالی، صنایع خودروسازی آمریکا را در هم نوردید که عملا ورشکسته شده اند. چارلی ویلسون رئیس شرکت خودروسازی جنرال موتورز آمریکا در سال ۱۹۵۲ و در پی رشد اقتصادی بعد از جنگ جهانی و افزایش ارزش سهام این شرکت گفت:”چیزی که برای کشور خوب است برای جنرال موتورز هم خوب است و بالعکس.” در هفته های اخیر ارزش سهام شرکت جنرال موتورز با افت شدید تا حدود ۳ دلار رسید و تحلیلگران اقتصادی در بانک مرکزی آلمان گفتند این شرکت که بزرگترین شرکت صنعتی آمریکا و نهمین شرکت صنعتی بزرگ جهان دیگر عملا هیچ ارزشی ندارد.
به نظر می رسد که کنگره آمریکا می گوید طرح نجات اقتصادی تنها مخصوص بانکداران است. شرکت جنرال موتورز ۲۶۶ هزار کارمند و کارگر دارد. اگر این شرکت ورشکسته شود، چنان موجی به راه خواهد افتاد که در اثر آن بیش از دو و نیم میلیون آمریکایی از کار بی کار خواهند شد.
در هر شهر در آمریکا صدها هکتار فروشگاه زنجیره ای و مراکز خرید وجود دارد که اکثرشان طی ۲۰ سال گذشته ساخته شده اند. هر هفته یکی دیگر از این مراکز ورشکسته می شود.
فروشگاههای زنجیره ای متعددی تاکنون اعلام ورشکستگی کرده و تعطیل شده اند و این روند همچنان ادامه دارد. نام شهری که من در آن زندگی می کنم یورکا است و در شمال ایالات کالیفرنیا قرار دارد، در این شهر، یک فروشگاه زنجیره ای به نام جنرال گروت ورشکسته شده است. این فروشگاه زنجیره‌ای از هاوایی گرفته تا فلوریدا دومین فروشگاه زنجیره ای بزرگ آمریکا بود. سازمان پست آمریکا با حدود دو میلیون کارمند برای اولین بارد در تاریخ فعالیت خود در نظر دارد ۴۰ هزار نفر را تعدیل و اخراج کند.
اگر از آمار بیکاری در آمریکا، ارقام گمراه کننده‌ای را که برای پوشاندن اخبار بد به آن افزوده شده حذف کنیم، می توان دریافت که این میزان اکنون در حدود ۱۵ درصد قرار دارد و به سرعت در حال افزایش است. میزان قدرت خرید مصرف کنندگان آمریکایی در فصل سوم سال مالی جاری به کمترین میزان در ۲۸ سال اخیر رسید. در حالی که آمریکا به سوی فصل تعطیلات و خریدهای مربوط به این دوره پیش می رود که از هم اکنون ترسناک می نماید، اوباما و مشاورانش با احتیاط به جام شوکرانی که بوش دارد تحویلشان می دهد انگشت می زنند.
آنها دوران انتقالی وحشتناک کلینتون به خوبی به یاد دارند، که دوران ریاست جمهوری وی را برای ابد خدشه دار کرد. کلینتون که یک فرد طفره‌رو در هم ریخته بود و اطرافش را مشاورانی گرفته بودند که از کیسه خلیفه می بخشیدند و خودش دستیارانی بی تجربه داشت، سمتهای حساس را همچنان خالی گذاشت، موضوعات حاد را نادیده گرفت، در سیاستگذاری تعلل می کرد، کنگره را از خود رنجاند، و در پایان ماه از آغاز تصدی ریاست جمهوری کنترل دولت را از دست داد.
اوباما هم با تمام سرعت ممکن دارد حرکت می‌کند. او کار را با انتصاب راهم امانوئل، از کارکنان کلینتون، و چهارمین دموکرات کنگره به لحاظ رتبه به عنوان رئیس دفتر خودش شروع کرده است.
امانوئل در اوایل شروع افول اقتصادی دوران کلینتون در دولت وی حضور داشت و خودش تا حدودی در آن افول مقصر بود.
وظیفه امانوئل که در مجلس نمایندگان آدم قلدر و بد دهانی محسوب می شود، نگهداشتن اکثریت دموکراتهای کنگره در یک خط و اعمال برتری کاخ سفید بر کنگره است. اگر مبارزات انتخاباتی اوباما یک وجه متمایز داشت، آن هم انضباط بود. اینکه امانوئل این انضباط را ادامه خواهد داد یا نه سوالی است که جوابش هنوز مشخص نیست.
اوباما از هم اکنون خواستار اختصاص ۵۰ میلیارد دلار برای نجات مالی صنعت خودروسازی شده و در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود بر تعهدی که در جریان مبارزات انتخاباتی سپرده تاکید کرده است؛ مبنی بر اینکه برای ایجاد انگیزش در اقتصاد، مالیات طبقه متوسط در آمریکا را کاهش دهد.
مشکلی که از ناحیه جنرال موتورز و فورد متوجه اقتصاد آمریکا است این است که آنها بعد از گرفتن این مبالغ، چند ماه دیگر برای دوباره برای درخواست پول باز خواهند گشت چرا که خودروهایشان خوب فروش نمی رود. مشکل کاهش مالیات آمریکایی ها هم این است که آنها را وادار نخواهد ساخت با عجله به فروشگاهها بروند و خرید کنند.
بوش بعد از حملات ۱۱ سپتامبر به مردم آمریکا توصیه کرد:”بروید خرید کنید.” آنها هم این کار را کردند. اما حالا که بدهی تا زیر دماغشان بالا آمده خرید کردن را متوقف کرده و از هر سنت بر جامانده در اثر کاهش مالیات برای بازپرداخت بدهی های قبلی خود استفاده خواهند کرد. خود من در هفته‌ای که گذشت یک دستگاه تلفن ثابت به قیمت ۱۳ دلار و ۵۰ سنت خریدم. اما این کار من باعث نجات اقتصادی آمریکا نخواهد شد.
گزینه هایی که پیش روی اوباما و تیم اقتصادی آینده او قرار دارد، غم افزا هستند. چطور باید اقتصادی را احیا کرد که مشاغل تولیدی آن به چین منتقل شده و غولهای ایجاد کننده فرصتهای شغلی آن اکنون خودشان به کار در کافه ها و رستورانها مشغول هستند. آن هم در کشوری که بخش فروش مسکن و ساختمان آن که به پشت افتاده تا سالهای سال همینطور باقی خواهد ماند؟
آیا لزوم اجرای برنامه تغییر کار و مشاغل به “کارهای سبز” که اوباما آن همه شعارش را داده به‌طور کلان سود بخش خواهد بود؟ آمار و ارقام کنونی متزلزل هستند. افت بهای نفت از هم اکنون به لزوم اجرای طرحهای ایجاد و استفاده از انرژی های جایگزین خاتمه داده است.
مشاوران اوباما سرگرم تفکر در باره طرح های بزرگ برای مقابله با گرمایش جهانی ساخته دست بشر هستند. متقاعد ساختن کنگره به پایبندی به برنامه‌های عظیم برای مبارزه با این خطر فرضی دشوار است. اگر یک زمستان بسیار سرد دیگر در آمریکا بیاید، آن‌گاه “جنگ بر علیه گرمایش جهانی” به معنای لزوم افزایش مالیات مصرف آب و برق و گاز و تلفن و تحمیل بدهی های بیشتر بر دوش دولت برای ساخت نیروگاههای برق هسته ای و تضمین های مربوطه خواهد بود. آنچه که اقتصاد آمریکا را در دهه ۳۰ میلادی نجات داد اجرای برنامه “معامله جدید”ی نبود که اعلام شده شود بلکه جنگ دوم جهانی بود. اوباما در واقع وعده داده است که در افغانستان جنگ را تشدید کرده و گسترش دهد. اما این روزها هزینه جنگهای آمریکا را کشورهایی مانند چین - با خرید بدهی های دولت آمریکا - تامین می کنند چین می گوید دیگر نمی خواهد به این کار ادامه بدهد.
به لحاظ شخصیتی، روزولت از طرفداران تفننی اشرافی گری، و به قدر کافی متکبر بود که خطرپذیری کرده و راههای تازه ای را امتحان کند. اوباما فوق العاده محتاط است و به آنچه که پوپولیستهای سابق قدرت پول می نامیدند و هزینه بخش عمده ای از مبارزات انتخاباتی وی را تامین کرد، احترام ویژه قائل است.
فرانکلین روزولت تلاش داشت تهدید جدی تری را که از جانب چپگرایان سازمان یافته و سرمایه داری را به مخاطره انداخته بود و جنبشی توده ای بود از میان ببرد.
او به طرحهای بزرگی برای بازسازی ملی در ایتالیای موسولینی و آلمان هیتلر و روسیه استالین در جریان بود چشم دوخته بود. وی تعدادی مشاور تندرو داشت. طبقه حاکم در آمریکا دچار وحشت شده بود و ظرف مدت نسبتا کوتاهی به تلاش افتاد تا علیه وی یک گروه مسلح علم کند.
اکنون هم چپگرایان در آمریکا باید جنبش مردمی مشابهی به راه انداخته و (در اعتراض به اوضاع بد اقتصادی) کاروانهای حامل کارتهای اعتباری به راه بیندازند. آنها باید قبوض کارتهای اعتباری این کشور را بار تریلی ها کنند، به واشنگتن دی سی ببرند و در مقابل کنگره و کاخ سفید تخلیه کرده و روی هم انباشته کنند. حرکت کنید!
الکساندر کاکبرن
ترجمه:فاطمه سادات رضوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید