دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

شکست ناپذیر


شکست ناپذیر
در خانواده مشحون ها بسكتبال موروثی است و خانواده آنها و بزرگان فامیل به گفته محمود مشحون در رشته های مختلف ورزشی فعال بوده اند. برادر بزرگتر و كوچكتر او هر دو عضو تیم ملی و كاپیتان تیم بسكتبال بوده اند. او می گوید اگر دورانی كه ما سه برادر پیراهن تیم ملی بسكتبال را به تن داشتیم جمع بزنید نزدیك به نیم قرن این لباس در خانواده ما پوشانده شده است.
مشحون كه چند دوره ریاست فدراسیون بسكتبال را برعهده دارد و با سیاستهای متفاوت رؤسای مختلف سازمان تربیت بدنی در چند دوره مواجه بوده است از تجربیات و مشكلات رشته مورد علاقه اش می گوید. اما او هیچ گاه ناامید نشده و شكست را قبول نكرده است.محمود مشحون را در تنها سالن تمرینات تیم های مختلف بسكتبال كه او خود از آن با دلی پردرد یاد می كند، در ورزشگاه آزادی ملاقات كردیم.در طول مصاحبه بارها از نداشتن سالن تمرین و عدم امكانات گله كرد. اما می گوید هر چقدر بودجه بدهند به همان اندازه كار می كنیم، اما كار را زمین نمی گذاریم و البته این از رشد واقعی و در خور تیم های بسكتبال می كاهد!
نكته اساسی در گفته های او، تأكید بر كار گذشتگان و ارج نهادن به پیشكسوتان است. او می گوید هر چند در فدراسیون در كنار پیشكسوتان، جوانترها حضور دارند، اما قدیمی ترها بی ادعاترند.مشروح این گفت وگو را بخوانید.
* از كدام محله شروع كردید؟
- از محله باب همایون میدان سپه، پشت مدرسه دار الفنون. در محله بازیهای متعددی داشتیم. در كوچه، نردبان را كنار دیوار می گذاشتیم و از میان پله ها توپ می انداختیم و مثلاً بسكتبال بازی می كردیم.
* آیا بسكتبال به عنوان رشته ای مطرح بوده كه در كوچه و برزن آن را بازی كنند؟
- خیر. حتی در باشگاه ها و مدارس هم در آن زمان از داشتن یك حلقه بسكتبال محروم بودند.البته در برخی مدارس از جمله دار الفنون، فیروز بهرام، مروی، شرف و رهنما حلقه بسكتبال بود، اما اكثر مدارس محروم بودند.
* از چه سالی این رشته در مدارس رواج یافت؟
- در مقطع دبیرستان و در ابتدای دهه ۳۰ بود كه بسكتبال در مدارس به عنوان یك رشته مطرح شد و من با كمك معلم ورزشم آقای مسعود نیا كه خودش در رشته كشتی قهرمان بود و در رشته های قهرمانی مثل فوتبال فعال بودند، تشویق شدم. در آن زمان تیم های ورزشی دار الفنون فینالیست مسابقات آموزشگاهها بود و چندین دبیرستان وجود داشت كه در بعد تحصیلی و ورزشی شهرت داشتند، مثل البرز، رهنما، شرف، امیركبیر، علمیه، دارالفنون، مروی و در مجموع بحث ورزش آموزشگاهی حتی داغ تر از بحث باشگاه های حرفه ای امروزی بود.
* آن روزهاچه ویژگی داشت كه این چنین به ورزش مدارس بها داده می شد و همه طالب ورزش بودند!
- به نظر من اعتقادات بیشتر بود و ورزش به مفهوم واقعی ورزش بود. به هیچ وجه پول و مادیات آن هم در حوزه ورزش مطرح نبود. به عنوان مثال خود بچه ها وقتی برای مسابقه به آموزشگاه دیگری می رفتند روی هم پول می گذاشتند تا یك جعبه شیرینی پایان مسابقه را خودشان تهیه كنند.
در مدارس آن زمان كلوپ های دبیرستانی توسط آموزش و پرورش دایر شد و بچه ها بعد از تعطیلی مدرسه جمع می شدند و مشوقان دورتا دور زمین زیر آفتاب می ایستادند تا تیم خود را تشویق كنند و تقریباً به نوعی یك لیگ غیررسمی آموزشگاهی با همدلی معلمان و بچه ها تشكیل شده بود و مسیر قهرمانی از همین جا طی می شد.
* فرزندان شما هم بسكتبالیست هستند؟
- بله. یك دختر و پسر. اما اكنون دنبال زندگی خودشان هستند. دیگر ورزش نمی كنند و من فقط در حد سلامتی ورزش را به آنها توصیه كرده ام!
* به نظر می رسد كه دوران امروزی بسكتبال با دورانی كه شما بازی می كردید تفاوتها و تمایزات بسیاری پیدا كرده است. اگر بخواهید آنها را برشمارید از كدام تمایزات سخن خواهید گفت؟
- بستگی دارد از كدام منظر مثبت یا منفی نگاه كنیم. از منظر مثبت بالاترین ویژگی و فاكتور كه برای من آن زمان ایجاد انگیزه كرد و امروز ایجاد انزجار موضوع مادیات بود. در آن روزگار تنها چیزی كه مورد توجه یك ورزشكار نبود مادیات بود، خیلی ننگ و خواری می آفرید اگر كسی نام پول را می آورد و در حقیقت اگر كسی باشگاهش را عوض می كرد و یا در حوزه ورزش به دنبال چیزهای دیگری غیر از ورزش بود، او حتماً طرد می شد. جایگاه ورزش بسیار مقدس بود. عدم توجه ورزشكار به مادیات و یا تعویض باشگاه تا حدی جدی بود كه اگر كسی در آن دچار اشتباه می شد مردم به او اصطلاح لنگ حمام می دادند! و به نظر من تعصب باشگاهی یك حسن بزرگ در ورزش آن زمان بود.
* به نظر شما این موضوع را هنوز هم باید حسن نامید؟
- بله. بی نهایت. ورزش تعصب، تعقل و تعهد در كار می طلبد و به موقعیت ورزشكار ثبات می بخشد و امروز هم باید حسن تلقی شود، هر چند شاید شما قبول نكنید.
برای یك ورزشكار ننگ بود كه بخواهد امتیازات ورزشی را با سایر امتیازات مبادله و یا معاوضه كند. ضمن آنكه اعتقاد و تعصب، اصل یك ورزشكار بود. یعنی یك توپ از دست دادن مثل یك فشنگ از دست دادن برای یك سرباز بود. با تمام تواناییها ورزشكار سعی داشت كه توپ را حفظ و یا به دست آورد و برای این كار از هیچ چیز دریغ نمی كرد.
امروزه چنین چیزی را ما نمی بینیم، آن تعصبات از بین رفته است.
* برای یك بازیكن كه وارد یك رشته ورزشی می شود، طبیعتاً پیروزی و تلاش برای آن به طور حتم یك انگیزه قوی است. پس چرا نباید یك بازیكن امروزی این چنین رفتار كند و هدف خود را فراموش كند.
- زیرا فرهنگ در ورزش و فرهنگ در جامعه ما امروزه تغییر كرده است!
* بحث فرهنگی چند درصد در توسعه ورزش اهمیت دارد و نقش فدراسیونها برای بهبود توسعه فنون و تكنیك ها چقدر؟ این موضوع به گزینش ها و انتخاب اعضای تیم مربوط می شود، یا موضوع چیز دیگری است؟
- یكی از فاكتورهایی كه ما برای انتخاب افراد مد نظر داریم تعهد آنهاست و اینكه ورزش را مقدس بدانند. كمیته های فنی ما می نشینند و به طور خیلی دقیق به این مبحث می پردازند. اما به طور كلی آنچه كه در ورزش امروزه نیاز داریم آن تعصب و غیرت و همت است كه در همه دنیا هست. مهم ترین موضوعی كه متأسفانه در ورزش ما رخنه كرده بلای مادیات است كه بر همه جنبه های معنوی ورزش سایه افكنده است و در تمام رشته ها به نحو بسیار بسیار بد حاكم شده است و متأسفانه فضای ورزش را آلوده كرده است و این مسائل مانع یك بازی با غیرت و بدون چشمداشت مادی می شود.
* در دنیای سرمایه داری به ورزش به عنوان یك صنعت نگاه می شود و یكی از سودآورترین رشته ها شده است. مبادلات و نقل و انتقالات بازیكنان یك حسن و تجارت مهم شده است و ما هم باید قبول كنیم كه این در همه جای دنیا وجود دارد و نمی توان این عامل را حذف و یا قبیح و یا نادیده گرفت. به نظر می آید باید تفكری ایجاد شود كه ضمن اینكه صنعت حركت خود را داشته باشد، اما چرخ دنده های آنها آسیبی به ماهیت اصیل ورزش وارد نسازد. برای رسیدن به این مهم چه می توان كرد؟
- زمانی هست كه دنبال شعاریم و یك وقتی هست كه دنبال واقعیت هستیم. فرهنگ غنی باید در ورزش حاكم شود. فقط كسب عنوان قهرمانی، مدال آوری و پرچم بالا رفتن و مادیات كافی نیست و مهم ترین نكته، اینكه بپرسیم همه اینها به چه قیمتی؟ به دست چه كسانی و با چه اخلاقیاتی؟
برای درست كردن ریشه ها زمان نیاز است. باید با جوانان برخوردهای معقولانه و واقع گرایانه كرد. آنها اگر باید حمایت شوند، بكنیم. اگر باید دانش افزایی شود، تقویت كنیم و اگر باید روان درمانی شوند، به این سو برویم و... اما همه اینها را به سمت اهداف اصیل ورزش هدایت كنیم.
* این كارها هم اكنون هماهنگ اجرا نمی شود؟
- متأسفانه خیر. سیستم دچار انسجام كافی نیست و به هم ریختگی ها زیاد است.
* چه چیزی مانع انجام این امور می شود؟
- عدم مسئولیت و مسئولیت پذیری.
* مسئولیت توسط چه كسانی؟
- هر كسی كه در هر رشته ای قبول مسئولیت كرده است. ببینید یك قهرمان چه نیازی به زینت دارد. او دارای همه كمالات هست، چه نیازی به تقلید از بازیكنان غربی دارد.در گذشته و یك دوره ای، وقتی بدنشان را خالكوبی می كردند رفتند با اسید پاك كردند چون جامعه از آنها به عنوان الگو نپذیرفت!اما چه كسی باید ارشادش كند و جلوی آن را بگیرد و مانع اشاعه این كارها شود. به نظر من اول كسانی كه قبول مسئولیت كرده اند.
* بحث را به مد كشاندید، به هر حال در هر دوره ای مد، در جوامع یك شكل و فرم خاصی پیدا می كند اما زود جای خود را به جدید ترها می دهد و این بخشی از زندگی مردم در همه دنیاست و معمولاً جوانان گرایش بیشتری از خود به مد نشان می دهند و این خیلی طبیعی است و البته بعد از یك مقطع زمانی هم گرایش به مد منتفی می شود. آیا نگاه حذفی چاره ساز است و آسیب به فضای كار یك ورزشكار و یا ورزش نمی زند؟
- به اعتقاد من خیر. من تأكید دارم كه یك قهرمان هیچ نیازی به وسایل اضافی برای زینت ندارد. آن هم برای مطرح شدن بیشتر! او به اندازه كافی مشهور شده است.
* آیا این موضوع در همه جای دنیا رایج نیست؟
- باید دید كه آیا مسائل دیگر هم در همان حد در آن كشورها مطرح است؟ ما همه چیز را متأسفانه فقط تقلید می كنیم و همزمان با پدیده مدگرایی همه فرهنگ آن را طی نمی كنیم.
* آیا شما با ورزشكارانی كه با این نوع روشها قصد بیان و طرح بیشتر خود را دارند وارد بحث شده اید تا انگیزه های واقعی آنان را بررسی كنید؟
- متأسفانه خیر. من دانش این كار را ندارم و در حدی كه خودم استقبال كرده ام به شكل شخصی با برخی از آنان در میان گذاشته ام و تشویق شان كرده ام كه مسیر پایدارتر غیر از این ها است! شما خودتان مطلبی را اشاره كردید كه مد چند صباحی بیشتر نیست و بعد سیر طبیعی آغاز می شود، پس چرا از همان ابتدا وقتمان را تلف كنیم و سیر اصلی را دنبال نكنیم. آیا آنهایی كه وارد این پروسه نمی شوند جوان نبوده و نیستند؟
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری