جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

خودباوری در جنگ


خودباوری در جنگ
از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ در مروری فشرده بر سرخط های اصلی موقعیت سیاسی - نظامی کشور در مقطع پایانی نخستین سال جنگ می گوید:
... اگر ما برگردیم به شهریور ۱۳۶۰، این مقطعی است که در آن، یک سال از آغاز جنگ سپری شده است. دشمن، خرّمشهر را در اشغال دارد. آبادان در محاصره است. سوسنگرد و بستان در اختیار دشمن قرار دارند. قصر شیرین، مهران و نفت شهر اشغال شده اند و در واقع، یک نواری از سمت استان های آذربایجان غربی و کردستان و کرمانشاه و ایلام در غرب کشور هم در اشغال دشمن قرار گرفته است.
وضعیت سیاسی ایران هم در مقطع پایانی شهریور سال ۶۰ از این قرار است: ما از کوران حوادث داخلی کشور و انفجارهای عظیمی که در مملکت به وقوع پیوسته، تازه بیرون آمده ایم. منافقین سرکوب شده اند و سرکردگان آنها از کشور پا به فرار گذاشته اند و حالا میدان، به دست نیروهای انقلابی در سپاه و ارتش افتاده است.
در این مقطع که قرار است کار اصلی ما در جبهه ها شروع بشود، وقتی نگاه می کنیم، می بینیم که لشکرهای برادران ارتشی ما که اوایل جنگ برای جلوگیری از پیشروی دشمن به قدر وسع خودشان زحمات زیادی متحمل شدند، در دوران بنی صدر امکانات و تجهیزات بسیار خوبی را از دست دادند. همچنین نیروی هوایی ارتش ما که ابتدای جنگ زحمات زیادی کشید، در طول یک سالی که از شروع جنگ می گذشت، بسیاری از امکانات آن فرسوده شده، از دست رفته و مهمات آن تمام شده بود.
وقتی هم به نیروهای سپاه نگاه می کنیم، می بینیم که ما در شهریور سال ۱۳۶۰، چند گردان سپاهی بیشتر نداریم و در مناطق جنگی هم صرفاً توسط سپاه چند محور عملیاتی ایجاد شده است؛ مثلاً سه محور در آبادان هست، دو - سه محور در پشت رودخانه ی کارون، سه محور در اهواز، سه - چهار محور در شوش و دزفول و در غرب هم به شرح ایضاً... وضعیت این محورهای رزمی هم از این قرار بوده که تعدادی از نیروهای فداکار انقلابی، از شهرها و استان های ایران به این مناطق می رفتند و خودشان با حداقل امکانات و یک فقر شدید تسلیحاتی - لجستیکی این محورها را تشکیل می دادند و آنها را اداره می کردند.
بر همین اساس، غلام حسین افشردی (مشهور به حسن باقری) - از فرماندهان ارشد سپاه در جنوب - نیز در خرداد ۱۳۶۰ پس از یک رشته مباحثات مفصل با برخی از مسؤولین عالی رتبه ی سپاه در مورد ضرورت تغییر استراتژی جنگ، بدون کمترین مجامله ای می نویسد:
... باید به خود جرأت داد ]و پذیرفت[ که این نوع جنگیدن به درد نمی خورد و لازم است «استراتژی جنگ» عوض شود.
براساس مندرجات کتاب «آغاز تا پایان»، دکترین نوین قوای انقلاب (سپاه و بسیج) در سال نخست جنگ، مبتنی بر پنج محور عمده به شرح ذیل بود:
۱) حملات پی در پی به مواضع دشمن با اجرای عملیات محدود.
۲) تکیه بر عوامل معنوی همچون ایمان، وحدت و عشق به شهادت.
۳) جذب نیرو و گسترش سازمان رزم نیروهای مردمی از طریق سازماندهی نیروهای بسیج مستضعفین.
۴) همکاری با نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و به کارگیری نیرو و امکانات آنها.
۵) اتخاذ تاکتیک های جدید با اتکا به نیروهای پیاده و اجرای عملیات در شب.
تغییر استراتژی جنگ، خواه ناخواه تغییر تاکتیک و تجدید آرایش قوای مسلّح انقلاب اسلامی - متناسب با استراتژی و تاکتیک نوین - را در پی داشت.
مشخصه ی این سلسله عملیات، دستیابی به روش های جدید برای شکستن خطوط دفاعی دشمن با اتکا به نیروهای بسیجی و سپاه بود. در روش جدید، به منظور غافلگیری دشمن و جبران کمبود امکانات، عملیات در شب و با تکیه بر نیروهای پیاده که از روحیه ی شهادت طلبی برخوردار بودند، طرح ریزی شد. نتایج حاصل از اجرای تک های محدود، علاوه بر نمایاندن ضعف های دشمن و توانایی و قابلیت های نیروهای انقلابی، صحت استراتژی جدید را مورد تأکید قرار داد؛ ضمن اینکه روحیه ی یأس و ناامیدی در نیروهای نظامی و مسؤولین سیاسی - پس از شکست تلاش های نظامی بنی صدر از سی و یکم شهریور تا اسفند ۱۳۵۹ - برطرف شد و در عین حال، زمینه را برای پشت سر نهادن بحران بی ثباتی سیاسی در کشور آماده ساخت.
مهم ترین نبردهای متکی بر استراتژی جدید نیروهای جمهوری اسلامی - از آغاز سال ۱۳۶۰ تا پیش از نبرد عظیم ثامن الائمه (ع) و شکست حصر آبادان در مهر همین سال - عبارت بودند از:
۱) جبهه ی مریوان به فرماندهی احمد متوسّلیان:
- عملیات آزادسازی قله سوق الجیشی تت ه.
- بازپس گیری پاسگاه مرزی ژالانه - معروف به پاسگاه شهدا -
- تصرف دکل مرزی «کمانجیر»، مشرف بر خاک عراق ».
- تسخیر ارتفاع ۲۸۹۰ متری «اورامان تخت» و دفع حملات تیپ ۱۱۶ پیاده - کوهستان سپاه یکم ارتش عراق جهت اشغال مجدد این مرتفع ترین قله ی مرزی در محور «مریوان - پنجوین. »
- عملیات آزادسازی ارتفاعات استراتژیک «قوچ سلطان» .
- تصرف منطقه ی مرزی «ملخورد»، تسخیر قله ی بلند «دالانی» مشرف بر شهرهای «خرمال»، «بیاره»، «طویله»، «سیّدصادق» و «شانه دری» عراق. زیر دید و تیر قرار گرفتن پادگان ها و مراکز امنیتی رژیم عراق در این مناطق و انهدام کلیه ی پاسگاه های مرزی دشمن ..
۲) جبهه ی پاوه به فرماندهی محمّدابراهیم همّت و ناصر کاظمی:
- عملیات «روح الله» با هدف آزادسازی منطقه ی مرزی «نوسود»
۳) جبهه غرب به فرماندهی غلام علی پیچک، حسین همدانی و محسن وزوایی:
- مرحله ی دوّم عملیات آزادسازی ارتفاعات سوق الجیشی «بازی دراز» معروف به عملیات ولایت فقیه
- مرحله ی سوّم عملیات بازی دراز معروف به عملیات شهیدان رجایی و باهنر
۴) جبهه ی جنوب؛ شمال خوزستان، تحت فرماندهی سپاه دزفول و ستاد جنگهای نامنظم:
- عملیات محدود در محور «دزفول - کرخه»
- عملیات ایذایی در محور «شوش»
- دو عملیات همزمان «امام مهدی(عج)» در «ارتفاعات الله اکبر» شوش و «امام علی(ع)» در منطقه ی غرب سوسنگرد.
- عملیات «شحیطیه» در غرب ارتفاعات الله اکبر.
۵) جبهه ی جنوب خوزستان، تحت فرماندهی سپاه آبادان و فداییان اسلام:
- عملیات «شهید شیخ فضل الله نوری». آزادسازی دو کیلومتر از اراضی اشغالی و تسخیر تپه های «م د ن» (معروف به تپه های شهید مؤذنی)
- عملیات «فرمانده کل قوا - خمینی روح خدا» در جبهه «دارخوین».
- عملیات محدود «شهید چمران» در محور «جاده ی ماهشهر - آبادان»
- عملیات محدود «رمضان» در جبهه طرّاح
- عملیات «شهید رجایی - شهید باهنر» در محور «حمیدیه - کرخه کور»
یورش های مزبور که شمار آنها به بیست مورد بالغ می شد، نخستین نشانه های گشایش در کار فروبسته جنگ به حساب می آمد. پس از این تحرکات موفقیت آمیز، در آستانه ی فصل پاییز، نوبت برداشتن گام هایی بلندتر بود. از همین روی در پنجم مهر ۱۳۶۰، اولین پیروزی قابل توجه قوای مسلّح انقلاب اسلامی، در جبهه ی جنوب به دست آمد؛ شکست محاصره ی آبادان در نبرد «ثامن الائمه(ع)».
● درراستای تعیین استراتژی جدید جنگ
... فرماندهی جدید نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ]علی صیّاد شیرازی[ و مسؤولین سپاه، طی جلسات متعدد به این امر همّت گماشتند و ماحصل مذاکرات آنان به این نتیجه منتج گشت که مسأله ی جنگ الزاماً با وقوع یکی از این دو حالت حل خواهد شد؛ یا رژیم صدّام سقوط کند یا این که با اعمال قدرت ما، این رژیم تحت فشار شدید قرار گرفته، شرایط عادلانه، انسانی و اسلامی ما را بپذیرد و حامیان امپریالیست دشمن، اجباراً به وضعیت پیش آمده گردن نهند. از همین روی، ما - فرماندهان سپاه و ارتش - به سه مورد اساسی رسیدیم:
۱) انهدام نیروی دشمن
۲) آزادسازی نیروهای خودی
۳) آماده شدن برای حمله ی تعیین کننده ی نهایی
در همین زمینه، دوازده طرح عملیاتی، تحت عنوان «سری طرح های کربلا»، از «کربلا - یک» تا «کربلا -دوازده» تهیه گردید و به «شورای عالی دفاع» تقدیم شد. بر همین اساس، در ساعت سی دقیقه ی بامداد هشتم آذر ۱۳۶۰، عملیات طریق القدس (براساس طرح عملیاتی کربلا - یک) با هدف فتح شهر اشغالی بستان و قطع خطوط ارتباطی شمالی - جنوبی دشمن در عمق خاک ایران آغاز شد. یگان های زمینی نوبنیاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در این نبرد گسترده نقشی اساسی ایفا کردند؛ به گونه ای که ضربت سختی بر محاسبات قبلی دشمن وارد آوردند.
برای حفظ و تثبیت پیروزی بستان، به همّت فرمانده سپاه منطقه ی هفت کشوری، دو رشته عملیات در جبهه های غرب به اجرا درآمد: یکی در جبهه گیلان غرب، موسوم به «مطلع الفجر»؛ دیگری در جبهه اورامانات، موسوم به «محمّد رسول الله(ص)».
در آن برهه، تک اصلی، تک بستان بود که از هشتم آذرماه آغاز شد و تا بیست و دوم همین ماه - به مدت چهارده شبانه روز - نبردی بی وقفه ادامه داشت. دو عملیات مطلع الفجر - در بیستم آذرماه ۱۳۶۰ - و محمّد رسول الله (ص) - در دوازده دی همین سال - در جبهه های غرب، از آن جهت واجد اهمیت حیاتی بودند که در واقع نقش تک پشتیبانی را برای تثبیت عملیات فتح بستان، سر در گم ساختن فرماندهان دشمن و در نهایت، به هم ریختن آرایش جنگی ارتش عراق در جبهه طریق القدس ایفا کردند.
محسن رضایی میرقائد،
فرمانده ی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
منبع : روزنامه کیهان