چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا
مصباح؛ فریاد همه شهیدان خمینی
نُضجگیری نهضت اسلامی ایران در ۱۵ خرداد ۴۲ به رهبری امام خمینی (ره) مصادف با نضجگیری حرکتهای موازی، شکلگیری جریان فکری سیاسی و چهره سازی از سوی سرویسهای امنیتی داخلی و خارجی برای خارج کردن این نهضت از مسیر اصلی آن بود.
این سرویسها به خوبی به این نکته دست یازیده بودند که خیزشی با این ماهیت و با این گستردگی توان بر هم زدن معادلات سیاسی اجتماعی ایران را خواهد داشت اما این سرویسها هرگز باور نمیکردند در صورت پیروزی نهضت اسلامی در ایران و حاکمیت تفکر امام با پشتوانه مردمی، این نهضت دو بلوک غرب و شرق را به چالشی جدی بکشاند و به عنوان یکی از داعیهداران سیاست و فرهنگ در جهان در صدد تکیه زدن بر سکوی نخست گفتمان جهانی برآید.
سرویسهای امنیتی که از همان آغاز با چنین چهرهها و حرکتهایی به میدان آمده بودند هرگز نتوانستند حرکت پویا و طوفنده مردم خدا محور را از مسیر اصلی خود خارج سازند اما به مقتضای هر مقطع از نهضت، فرد و فکر جدیدی را در برابر امام و پس از آن رهبری وارد عرصه سیاست و فرهنگ کردند در این میان نکته قابل تأمل و قابل بررسی در شناخت و شناساندن چهرهها و جریانهای موازی و حرکتهای منافقانه آنان چه در حوزه نظر و چه در عرصه عمل این بوده و هست که به موازات روند رو به رشد نهضت و پشت سرگذراندن مراحل بس دشوار و پیچیده؛ بر پیچیدگی چهرهها جریانهای فکری سیاسی و خطوط موازی افزوده شده و این عناصر با پیچیدگی خاص به خود ظهور و نمود پیدا کردند به گونهای که درست در مقطع زمانی که انقلاب با غلبه بر گروهکهای چپ و راست، پیروزی در هشت سال دفاع مقدس، بیداری جهان اسلامی و فلسطین و فروپاشی بلوک شرق به مرز جهانی شدن رسیده بود و به رقیب بلامنازع لیبرال دمکراسی تبدیل گردید، چهرههایی بدلی، انشعابی و منفعل از درون نهضت به عنوان آخرین برگهای تعبیه شده در دفتر اصیل نهضت سر بر آوردند و با حمایتهای آشکار و پنهان سیاستمداران غربی و رسانههای جهانی به چهرهای جهانی تبدیل شدند تا شیپور عقبنشینی در مقابل غرب و باورهای غربی را به صدا درآورند آن هم به نام امام و خط امام و...!
تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب بیانگر این واقعیت است که در هر مقطع زمانی که جریانهای فکری فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که در دورن نهضت و چه در مقابل نهضت قد علم کردند؛ شهیدی از شهیدستان همیشه جاوید تشیع در برابر خطر نفوذ و گسترش آنان اعلام خطر میکردند، شهیدانی که سرانجام خود قربانی افشای این حرکتهای پنهان و منافقانه شدند؛ شهیدانی که امروز به عنوان سمبل مبارزه و نماد حرکت اصیل انقلاب در آن عرصه و در آن مقطع تاریخی شناخته میشوند؛
شاید هیچ کس باور نمیکرد که همه جریانهای فکری و سیاسی و... که شهیدان انقلاب در برههای از زمان در برابر آن ایستادگی کردند، پس از خرداد ۷۶ بار دیگر در برابر اسلام و خط اصیل انقلاب و رهبری قد علم کنند و با زدن نقاب نفاق بر چهره در صدد خارج کردن نظام اسلامی از مسیر اصلی برآیند و شاید هم هیچکس باور نمیکرد در این مقطع حساس و »جنگ احزاب« منافقان مردی به یاری اسلام، انقلاب و رهبری برخیزد که با همه جریانهای سیاسی اجتماعی آشنا و فریادگر فریاد همه شهیدانی باشد که به خاطر اسلام و انقلاب از همه هستی خود گذشتند. مردی که به یقین ذخیره الهی برای اسلام و انقلاب برای گذشتن از مرحلهای بود که دشمنان پیروزی خود را قطعی و دوستان مظلومانه و غریبانه به دفاع پراکنده و غیر سازمان یافته میپرداختند.
الف) موضعگیری شهید محمد منتظری
شهید محمد منتظری که به خاطر رویارویی صریح با جریانی نفوذی در ساختار نظام اسلامی در مقطعی از زمان، انگ »دیوانه« بودن را به جان خرید و در برابر سازشکاری انقلابی نماهای وابسته به جبهه ملی و لیبرالهای متمایل به آمریکا در نطقهای پیش از دستور خود در مجلس خواستار محاکمه آنان به جرم خیانت در دادگاههای انقلاب شد و سرانجام در این راه شربت شهادت نوشید، درست یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به شکلگیری خط موازی وابسته و انقلابی نماهایی که با چراغ سبز آمریکا و حرکتهای ایزایی چون دفاع از حقوق بشر و آزادی در صدد تبدیل هستههای مبارزاتی به مؤسسات حقخواهی!! آن هم در چهارچوبه معادلات ترسیم و تعریف شده از سوی غرب برآمده هشدار داده و خطر آنان را برای مبارزان نهضت اسلامی که بر آن بود تا با قاطعیت تمام ضمن نفی جهان کفر و شرک، کار رژیم را تمام کنند فریاد ادامه مبارزه را سر داد، شهید محمد منتظری همواره مراقبت این خط موازی سازشکار بود، اما ناباورانه شاهد بود که این خط موازی در یک مقطع کوتاه در ابتداء انقلاب بر کرسی قدرت در قوه مجریه تکیه زده است، خطی که پس از دوم خرداد نیز به شکلی ناباورانه چنان راه را برای ترویج تفکر تخذیری و منفعلانه خود باز دید که برخی از سران آنان دچار ذوق زدگی شوند؛ خطی که به تعبیر شهید محمد منتظری برای گرفتن چند آوانس سیاسی از شاه در قبال خیانت به اسلام و انقلاب حاضر به هر دریوزگی بوده و هست، خطی که پس از دوم خرداد نقش دلال دریوزگیهای برخی به اصطلاح دولتمردان ایرانی را با آمریکا بازی کرد تا شاید برای باقی ماندن در قدرت دریوزگی خود را در برابر آمریکا به اتمام برساند.
شهید محمد منتظری این خط احیا شده در پس از دوم خرداد را نامهای به علمای در تبعید نهضت اسلامی در قبل از انقلاب به تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۶ چنین به تصویر میکشد:
ـ هم اکنون دو خط سیاسی در ایران جریان دارد:
۱) خط انقلابی که خط جنبش اسلامی است و امام خمینی سمبل آن را تشکیل میدهد.
۲) خط سیاسی اعتدالی. خواستهها و شعارهای این خط متفاوت است خط اول، حملات خود را به طرف مراکز اصلی توطئهها و جنایتها یعنی شاه و رژیم او و اربابان آمریکائیش متوجه ساخته و خط دوم گویی در سالهای ۳۹ - ۱۳۴۰ به سر میبرند! و شعارهایی در چهارچوب قانون اساسی مطرح میکنند.
در صورتی که در شرایط کنونی، بدترین سوء استفادهها از این شعار خواهد شد و مستقیم و غیر مستقیم، پایههای لرزان حکومت شاه را استحکام میبخشد. خط دوم قصور میکند که به برخی اهدافش که عمده است خواهد رسید و حال آنکه خط اول، بزرگترین ارزشی که در شرایط کنونی برایش متصور میباشد، استفاده از آن به منظور پیشبرد جنبش اسلامی است.
معتقدلین سیاسی، که برخیشان پس از ۱۵ سال سکوت میخواهند سیل شهدا و زندانیان در بند و آوارگان و کسانی که دچار انواع محرومیتها شدند را میراثبر باشند چه خوب بود که حتی در رابطه با مصالح خودشان مسائل مطروح را عمیقتر بررسی میکردند.
غارتگران خارجی که در رابطه با مصالح خود تصمیم میگیرند، هیچگاه دلشان برای حقوق بشر و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و... نسوخته است، همین فداکاریها و شهادتها و مبارزات انقلابی گذشته و وحشتی که در این رابطه برای آنان پدید آمده موجب این تحولات و تغییر شرایط سیاسی است. آنان تا خطر را لمس نکنند به فکر حقوق بشر! نمیافتند.
آمریکائیها اینطور تصور میکنند که برخی از آزادیهای نیم بند داده شود، برخی از شخصیتهای برخوردار از وجاهت ملی دستشان در حکومت بند شود، برخی از مردم و مبارزین هم تخذیر شده به خط سیاسی اینگونهای کشیده شده، همگی از حالت مبارزاتی به حالت مؤسساتی تبدیل گردند و آنگاه سیاسیون دست بند شده، به منظور حفاظت از مصالح سیاسی که شرایط جدیدشان در ذهنشان میسازد به جان نیروهای انقلابی تسلیم نشده میافتند و آنان هم به جان سیاسیون. فاصلهای عمیق میان نیروهای انقلابی و سیاسیون به قدرت رسیده پدید میآید دستجات سیاسی ضد و نقیض در صحنه سیاست درست میشود و هر تیپی به رقابت با دیگری میپردازد... آنگاه آیا چند نفر سیاسی که حمایت و تأیید نیروی انقلابی و مردمی را از دست بدهند، یا رأی مقاوت در مقابل خواستههای بیحد و حصر آمریکائیها خواهند داشت؟ و آیا جز سقوط و یا تسلیم راه دیگری در پیش است؟(۱)
خط اول قابل انعطاف و حاضر به دریوزگی به خاطر چند آوانس سیاسی بیمحتوا نیست و در این رابطه چه زیانهایی که کردند...
نسل جوان و نیروهای انقلابی و تودههای مسلمان عملاً طرفدار خط اول هستند و بدیهی است که هر چه بیشتر نیروهای خود را بسیج نموده، محتوای خط اول را افزونتر سازیم.(۲)
ب) موضعگیری شهید دکتر حسن آیت
شهید دکتر حسن آیت که در دوره نخست مجلس شورای اسلامی در برابر لیبرالهای خود فروخته چنان برمیافروخت که حتی از سوی برخی از نیروهای خودی خوشبین مورد شماتت قرار میگرفت و رویارویی او را نوعی حرکت افراطی قلمداد میکردند که موجب خشنودی دشمن میگردد، شجاعانه در برابر جریانی ایستاد که از منظر او جریانی بدلی در برابر جریان اصلی خط امام است، جریانی که در حوزه اندیشه به گونهای فکر و عمل میکند که راه را برای کرمها و حشرات الارضی باز کرده است و اسلام را به گونهای تفسیر و تحلیل میکند که حتی باید ارتشبد نصیری هم به عرصه قدرت باز گردد و به او مقام استانداری عطا کرد...؟!
تفکری که پس از دوم خرداد بار دیگر در سایهسار عناصر بدلی، حشرات موذی و منافق را به عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد باز گرداند، شهید دکتر حسن آیت در نود و هشتمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۵۹ در میان اعتراض نمایندگان خود فروخته لیبرال و خود فروخته و خودیهای خوشبین و خوشباور چنین فریاد زد...
...عصر حاضر، عصر برنامهریزی است، یکی از برنامهریزیهای مهمی که استعمارگران انجام میدهند، برنامهریزیهایی است که به منظور تسلط بر سایر ملل انجام میدهند، این برنامهریزیها و دسائیس انواع مختلف دارد.
دسائیس سیاسی، دسائیس تبلیغاتی، دسائیس تخریبی و دسائیس اقتصادی از انواع این دسائس است. ساختن خطوط و مهرههای بدلی در مقابل خطوط اصلی، بدلی به دو معنی : یک معنی به معنای تقلبی در مقابل اصلی، مثل الماس و طلای بدلی در مقابل الماس و طلای اصلی. و دیگری به معنای یدکی و جانشین بدلی از نوع تقلبی؛ میدانیم که شخصیتهایی مثل شاه سابق یا شاه حسین پادشاه مراکش مهرههای شناخته شده استعمار هستند، استعمار چون پیشبینی میکند که این قبیل مهرهها را ممکن است زمانی مردم علیه آنها قیام کنند مهرههای انقلابی نما، ملیگرای دو آتشه، مارکسیستتر از مارکس و نظایر آنها را در مقابل آنان درست میکند تا وقتی که این مهرههای اصلی فرسوده و بلا استفاده شوند.
آن مهرههای بدلی را جانشین آنان بسازد از این خطوط در انقلاب اخیر ایران به وجود آورند میبینم که سالهای ۵۵ ، ۵۶ و ۵۷ که آمریکا صلاح دیده بود که با نقاب آزادی خواهی و مدافع حقوق بشر چهره کریه خود را بپوشاند احزابی همچون، جبهه ملی، جبهه دمکراتیک ملی، خلقیون و جنبشیون در انواع مختلفش به میدان آمدند و اعلامیههای چند صفحهای نوشتند و بیانیههایی در دفاع از حقوق بشر امضا نمودند؛ و اشخاصی همچون شاپور بختیار، نزیه، مقدم مراغهای، متین دفتری به میدان آمدند تا در مقابل خط اصلی امام خط بدلی به وجود بیاورند، ولی همان طوری که دیدیم شکست خوردند ولی هنوز دست از توطئهها برنداشتند و با روی کار آمدن ریگان که آمریکا مجدداً قیافه کریه و بینقاب خود را نشان دهد، بوی کباب به مشام بعضیها خورده است و همچون کرمها و حشرات الارض که حرارت اتفاقی زمستان باعث میشود که از زیر زمین بیرون آیند، از سوراخهای خود بیرون آمدند و صریحاً دم از مقابله و مقاومت با دولت میزنند. آن بازاری معلوم الحال که سوابق ضد دینی و ضد روحانیتش به زمان ملی شدن نفت میرسد صریحاً دم از مقاومت با دولت میزند. آن آقای دیگر جزوهای منتشر میکند که اسلام را طوری معرفی میکند که اگر بخواهیم مطابق آن جزوه رفتار کنیم باید ارتشبد نصیری، آزمون و شگنجه گران معدوم ساواک را به جای اعدام کردن، وزارت و مدیر کلی و استانداری بدهیم. زیرا این شخص به ادعای ناروا مدعی است که پیامبر چنین میکرده است. اکنون اینان مشغول تدارک توطئه وسیعی برای واژگون ساختن جمهوری اسلامی هستند، ولی من از اینجا به آنها اعلام میکنم که بوی کبابی که به مشامشان خورده است بوی کباب نیست خر داغ میکنند (خنده نمایندگان) و حرارتی که از لطف ارباب شامل حالشان شده است، آن حرارت را صولت سهمگین انقلاب اسلامی ایران درپی است که آنها را مانند آن کرمها که سرمای شدید زمستان خشکشان خواهد کرد...
به هر صورت انقلاب به راه خودش ادامه میدهد و کسانی که از انقلاب جدا میشوند جز رسوایی و خذلان نصیبی نخواهند داشت.(۳)
ج) موضعگیری شهید مطهری
شهید مرتضی مطهری از نظریهپردازان نهضت اسلامی مردم ایران که شخصیت معنوی، علمی و سیاسیاش بر کسی پوشیده نیست و جریانهای التقاطی حضور او را در نهضت برنتافتند و با نوشاندن شربت شهادت به وی یکی از ضربات جبرانناپذیر بر پیکر مهندسی فکری نظام زدند با پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به خطر شکلگیری جریانی که با تلفیق اسلام با مکاتب الحادی و التقاطی شرق و غرب هشدار دادند، جریانی که در جستجوی راه سومی برای برون رفت از بحران فکری خود و فرار از بنبست فراروی خود بود و به خاطر عدم درک صحیح از مبانی اسلام و فاصله گرفتن از منابع اصلی، برداشتهای خود را به عنوان برداشتی ناب و ضد تحجر و... عرضه میکردند، برداشتهایی که پس از دوم خرداد با حمایتها معنوی و مالی متولیان فرهنگی دولت اصلاحات ترویج و منادیان و مروجان آن به عنوان نخبگان و فرهیختگان به جامعه معرفی شدند، تفکری که به تعبیر شهید مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی استقلال مکتبی را با مخاطره روبرو میسازد شهید مطهری در این خصوص مینویسند:
در سالهای اخیر، بدبختانه گروه سومی هم پیدا شدهاند که به یک مکتب التقاطی معتقد شدهاند، اینها قسمتی از اصول کمونیستم را با بعضی از مبانی اگزیستانسیالیسم ترکیب کردهاند و بعد حاصل را با مفاهیم ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامی آمیختهاند، آن وقت میگویند مکتب اصیل و ناب اسلام این است و جز این نیست، من در اینجا هشدار میدهم، ما با گرایش به مکتبهای بیگانه استقلال مکتبی خودمان را از دست میدهیم.(۴)
مطهری این شهید مبارزه با جریانهای انحرافی و التقاطی و دستجات منحرف سیاسی؛ آنانی را که به هر نحو با مطلق کردن مردم و کار و تلاش برای مردم را اصل قرار داده غیر توحیدی و غیر اسلامی میخوانند.
جریانی که پس از دوم خرداد با تمام ابعاد خود را نمایان ساخت و منادیان آن به گونهای در محافل داخلی و خارجی ظاهر، و در عمل و سخن بروز دادند که گویی اصل فقط »مردم« و کار برای مردم است و عصر خداگویی و خدامحوری و کار برای خدا به پایان رسیده است.
شهید مطهری چنین تفکری را با چنین مؤلفههایی را نوعی شرک و بتپرستی برمیخوانند و مینویسد: واقعیت تکاملی انسان و واقعیت تکاملی جهان، واقعیت »به سوی اویی« است؛ هر چه رو به آن سو ندارد، باطل و بر ضد مسیر تکاملی خلقت است. از نظر اسلام همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد، کار خلق را نیز باید برای خدا کرد.
اینکه گفته میشود، کار برای خدا یعنی کار برای خلق، راه خدا و خلق یکی است، و برای خدا یعنی برای خلق وگرنه کار برای خدا منهای خلق آخوندبازی و صوفیگری است؛ سخن نادرستی است. از نظر اسلام راه، راه خداست و بس، و مقصد خداست نه چیز دیگر، اما راه خدا از میان خلق میگذرد. کار برای خود کردن نفسپرستی است، کار برای خلق کردن بتپرستی است، کار برای خلق کردن شرک و دوگانه پرستی است. کار خود و کار خلق برای خدا کردن توحید و خداپرستی است، در روش توحیدی اسلامی کارها باید به نام خدا آغاز شود آغاز کردن کار به نام خلق بتپرستی است و به نام خدا و خلق شرک و بتپرستی است و تنها به نام خدا توحید و یگانه پرستی است.(۵)
د) موضعگیری شهید سیدمحمدباقر صدر
شهید سیدمحمد باقرصدر که با پیروزی انقلاب انگیزه خود در برپایی درس تفسیر قرآن را کمک به انقلاب اسلامی به تحلیل میگذارند و با جمله جاودان خود که »در خمینی ذوب شوید همانگونه که او در سلام شده است«، سرانجام با ترجیح دادن شهادت بر ظاهر شدن در جلو دوربین و نفی حرکت امام جاودانه تاریخ اسلام و انقلاب شد این شهید بزرگ در نوشتاری تحت عنوان »اسلام دینی جاوید و رو به تکامل است« اندیشه التقاطی که به نام پروتستانتیزم و نوگرایی در صدد تغییر مسلمات مکتب اسلام برآمده و مکتب اسلام را، مکتبی ژلهای، منفعل و دنباله روی معرفی میکند را فاجعهای بزرگ میخوانند، فاجعهای که پس از دوم خرداد ۸۶ به گونهای دهشتناک خود را با کمک حمایتهای همه جانبه متولیان فرهنگی نمایان ساخت، فاجعهای که از منظر شهید صدر تنها از دست کسانی برمیآید که مصداق دروغ بستن به خداوند هستند.
شهید محمدباقر صدر در خصوص ویژگیهای این جریان مینویسد: در اینجا به نوع تفکری برمیخوریم که در اطراف تطور و تحول اسلام و چگونگی آن در بین بسیاری از مسلمین عصر حاضر رایج گشته اینها فکر میکنند که احکام اسلام باید با تغییرات زمان تغییر پذیرد و دنبالهرو جریان زندگی انسانها باشد و چون اسلام به زغم اینان آن طور که بر پیامبر نازل گشته صلاحیت ندارد وضع زندگی موجود انسان را توجیه کند! به ناچار برای تطبیق دین با زندگی بر مسلمانان واجب است که اسلام را به رنگ تازهای درآورند. تا با وضع موجود عصر منطبق گردد! خلاصه آنکه (به زعم اینها) اسلام را باید با وضع زمان تطبیق کرد نه زندگی را با قوانین عمومی در اسلام!
● انگیزه این فاجعه فکری
انگیزه این توهم افکار مسمومی است که به وسیله دشمنان اسلام در میان مسلمین پاشیده میشود تا بدین وسیله وانمود کنند که اسلام دین زنده و اساسی و پابرجاست؟ بدیهی است چنین توهم غلط هرگز با اسلام در هیچ حالتی تناسب ندارد چه آنکه اسلام قانونی نیست که جمعی گرد هم آمده و با افکار محدود و عقلهای ناقص خود آن را وضع کرده باشند و تحت تأثیر شرایط و ظروف خاص و عواملی موروث و یا محیط فقر یا ثروت یا حب و بغضها و امثال آن از حالات انسان واقع شده باشند.
اگر اسلام مولود چنین شرایطی بود، میبایست تعدیل میشد و رنگهای تازهای به خود میگرفت و نواقص آن رفع میگشت! بدیهی است که اسلام چنین نیست و نمیتوان آن را با مکتبهای بشری قیاس گرفت و آن را مانند نظامهای محدود مولود فکر بشر دید.
اسلام قانون وضعی نیست که محدود به زمان و مکان خاص باشد نه ساخته فکر بشر، تا افقها و هدفهای آن در مرز خاص محدود گردد. بلکه نظامی است آسمانی و از جانب خدایی آمده که آفریننده بشر و دانا به مصالح و مفاسد زندگی است اسلام مشتمل دستوراتی است که اگر انسان به کار بندد، در شعاع آن همه ادوار و حالات زندگی او چه در این جهان و چه در جهان دیگر سامان میپذیرد.
و همواره تحقیق و تجربه انسانها و حتی آنها که از اسلام فاصله دارند، یکی پس از دیگری دلایل و شواهدی ارائه میدهد که کار بشر جز با اسلام و راهها و نظامات آن سامان خواهد گرفت.
● اسلام، نظام حاکم
حال که اسلام چنین امتیازی دارد، آیا سخن از تعدیل و تغییر اسلام گفتن صحیح است؟ آیا این سخنان جز از سوء تفاهم یا بد اندیشی سرچشمه میگیرد؟ و اگر بنا باشد اسلام را با شکلهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی موجود عصر منطبق نماییم، آیا از اسلام چه میماند! در این صورت اسلام از واقعیت زندگی جدا ساخته و آن را با استنباط شخصی ارزیابی نموده و در نتیجه همان نظام غربی است که به نام اسلام نامیدهایم! و این کاری است که دشمنان اسلام و فریب خوردگانشان به نام مسلمان خواهانند.
اسلام، نیازی به تعدیل و تصرف و تحویل و تحول ندارد. و این انسان است که باید - اگر خواهان زندگی سعادتمندانه و شرافتمندانه است - زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی و جهانی خود را با اسلام تطبیق دهد، تا به سامان و نظام برسد، زیرا اسلام نیامده تنها بهتر زیستن را برای بشر بیاورد، بلکه آمده تا زندگی را مهذب و پاک نماید، و در جهتگیری به سوی هدفهایی که پروردگار برای انسان اراده نموده، به حرکت آورد.
▪ خلاصه:
کسانی که اصرار به تغییر قوانین اسلام در عصر ما دارند مانندهایشان در عصر رسالت و اعصار بعد از آن وجود داشتهاند. اینها همانهایی هستند که کتاب خدا را تحریف میکنند تا از بهرههای ناچیز مادی این جهان کامیاب شوند و خدای بزرگ در وصف حال اینها فرموده : »گروهی هستند (از اهل کتاب) که کتاب خدا را تحریف میکنند تا سخنان بدعتآمیز را به صورت کلام خدایی جلوه دهند! در حالی که آن سخن از خدا نیست، و از جانب او نیامده آنها دانسته به خدا دروغ میبندند.«(۶)
ح) موضعگیری شهید سیدمحمد حسین بهشتی
نضجگیری جریان سومی در پیکره انقلاب با شاخصههای خاصی میرفت در فضای مهآلود غوغاسالاری ناسره به سره و انقلابی نما به انقلابی به مردم و جامعه معرفی شود.
آنچه بهشتی وراء شعارهای فریبنده و عام پسند این جریان سوم در پشت سر بنیصدر و فریب خوردگان وی به نظاره مینشست، خط خیانتی بود که به موازات حرکت طوفنده نیروهای انقلابی در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حرکت میکرد. خطی که به انقلاب و اسلام و در هنگام و هنگامه رویارویی اسلام و غرب دست نیروهای غربی و فرهنگ آنان را به گرمی میفشرد؛ خطی که پس از دوم خرداد بار دیگر ظهور کرد و با حرکتهای و موضعگیریهای خود ثابت کرد که هنوز زنده است.
شهید بهشتی شاخصههای این جریان سوم را در نامهای به حضرت امام چنین تبیین میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
تهران جمعه ۲۲ / ۱۲ / ۵۹
استاد و رهبر بزرگوار
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
سنگینی وظیفه فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایقی را به عرضتان برساند.
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد به اختلاف دو بینش مربوط میشود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پیاندیشهها و برداشتهای بینا بین، که نه بکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعبد و پایبند و گفتهها و نوشتهها و کردهها بر این موضوع بنیابین گواه.
بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و نظامی آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یادلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هر چند دلش همین را میخواهد و زبانش همین را میگوید و قلمش همین را مینویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول به نظام و شیوهیی برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد.
بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی میکشاند که خود بخود درها را به روی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام میگشاید.
بینش اول روی شرایطی در گزینش مسؤولان تکیه میکند که جامعه را به سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه میبرد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه میکند که خود بخود راه را برای نفوذ بیمبالاتها یا کم مبالاتها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار میسازد.
شاید برای شما شنیدن این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسان که در طول سالهای اخیر در راه حاکم شدن اسلام اصیل بر جامعه ما کوشیده و رنجها بردهاند و در طول این سالها به مقتضای طبیعت و ماهیت نظام اداری رژیم شاهی، در همه سازمانهای لشکری و کشوری همواره در اقلیت بوده و زیر فشار اکثریت غربگرا یا شرقگرای حاکم بر این سازمانها به سر بردهاند، هم اکنون در جمهوری اسلامی هم که امام در رأس آن است و تنی چند از فرزندان امام نیز بخشی از مسئولیتها را بر عهده دارند و مردم عزیز ما نیز در صحنهها حضور دارند، دوباره تحت فشار همان اکثریت قرار گرفتهاند ولی این بار زیر حمایت همه جانبه رئیس جمهوری و فرمانده نیروهای مسلح با کمال تأثیر و تأسف، این اقلیت مؤمن که اگر حمایتش کنند میرود که اکثریت شود، امروز ذلت و خذلان مؤمنان را در جمهوری اسلامی با پوست و گوشت و استخوان لمس میکنند که با چماق ارتجاع میکوبندشان و با کارشکنیهای رنگارنگ سد راه حرکت اسلامی و اصلاحی آنها میشوند با استظهار به ستون پنجم دشمن که در همه این سازمانها جا خوش کردهاند و با اطمینان به حمایت گروهی از مسئولان امروز و دیروز.
بهشتی در این نامه بلند خود، پس از اشاره به مؤلفهها و حوادث دیگر مربوط به این جریان سوم در خاتمه آن خون دل خود و دیگر یاران امام را چنین بر خامه میآورد:
امام عزیز
به خدا سوگند که تحمل این وضع برای این فرزندتان بسی دشوار است که چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یا للمسلیمن آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر میکنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.
این روزها مکرر با خود میاندیشم کهای کاش زیر بار این مسئولیت سنگین که با تأکید بر عهدهام نهادید نبودم، تا میتوانستم به کمک آنها لااقل فریادی برآورم، زیرا فریاد از یک طبقه زیبنده است اما از یک مسئول انتظار اقدام میرود، نه فریاد، و اگر اقدام کنم با این شائبه جگر سوز روبرو میشوم که دفاع از مظلومان نیست، جنگ قدرت است میان سران از روی هواها. با استفاده از حمایتهای مکرر پشما اینک همه نهادها کوبیده میشوند، مجلس، دولت، دستگاه قضایی و نهادهای انقلاب و هر چند در کوبیدن اینها موفق نشدهاند ولی نه خطرشان را میتوان نادیده گرفت. نه ضررشان، که همه را از خدمت گستردهتر به مردم محروم و ایثارگرمان باز میدارند.(۸)
شهید بهشتی از ویژگیهای این جریان را سازش پذیری با دشمن میداند، سازش پذیری که بعد از دوم خرداد به چنان مرزی از شرم آوری رسید که امروز بسیاری منکر دوم خردادی بودن میشوند.
این نظریهپرداز انقلاب و شهید دشنه سازشکاران در تاریخ ۱۹ / ۱۱ / ۱۳۵۸ در جمع پرشکوه مردم اصفهان چنین فریاد میزند.
سیاسی کار کسی است که میآید در گود سیاست، اگر دید هوا پس است بعد میرود با دشمن به گفتگو مینشیند بلکه یک آوانس بدهد، یک آوانس بگیرد، این نوع فعالان سیاسی از نظر امام و خط امام مطرود، مردود و حتی ملعون هستند، برای خط امام (نه خط سازش) مبارز، مبارزهاش هر قدر میخواهد باشد، در جه مبارزاتش هر قدر میخواهد باشد اما اصالت داشته باشد. معامله گر نباشد، اهل داد و ستد سیاسی مطلقاً نباشد. بنابر این ویژگی نه اش را هم به خاطر بسپاریم که »خط امام، طرد خط سازش است(۹)
● مصباح فریاد همه شهیدان خمینی
در مقطعی که سوت و کف و هلهله کوفی صفتان با اشاره پنهانی دین به دنیا فروشان میرفت تجربه تلخ چشیدن جام زهر امام تکرار شود.
در مقطعی که پرتاب کنندگان تیر تهمت و افترا به مطهریها و بهشتیها، جریانهای موازی، مهرههای بدلی، دینداران ژلهای و... در »احزاب«ی دیگر گرد آمده بودند تا با ایجاد رعب و وحشت پرچم تسلیم شدن در برابر مکتب لیبرال دمکراسی را به اهتزاز درآورند و تمام دستاوردهای خمینی و شهیدان خمینی را در جلو پای کارتلها و تراستهای بین المللی ذبح کنند و...
پیر فرزانهای گام به میدان نهاد که از حنجرهاش فریاد همه شهیدان خمینی به گوش میرسید، پیری که یکه و تنها سینه خود را در مقابل همه جریانهای فکری، سیاسی و فرهنگی که میرفتند تا به ساحت مقدس »حسینیه امام« اهانت کنند سپر کرد، پیری که بوی جوانی، بوی عطر شهادت، بوی گلاب دستههای سینه زنی بوی ولایت مداری، بوی انتظار از پرچم فداکاری و مجاهدتش به مشام میرسد.
پیری که سخنرانیها، موضعگیریها، هدایتهای فکری و معنوی، آرایش صف روکردگان به قبله غرب را در هم شکست و به تنهایی درچند سنگر سیاست و فرهنگ و... جنگید، پرده از چهره نقاب نفاق و نفاق نویین برداشت، ایستاد اما هرگز طوفان تهمت و افترا او را خم نکرد و چنان بذری در نهاد جوانان غیور و ولایت مدار کاشت که جوانههایشان نه تنها در برابر طوفانهای سهمگین لیبرال دمکراسی سر خم نکردند بلکه اگر سر از تن آنان هم جدا شود هرگز پشت به رهبری نخواهند کرد، درود بر او که فریاد همه شهیدان خمینی، و بهشتی و مطهری خامنهای است.
حسن ابراهیمزاده
پاورقیها:
۱ . یادنامه شهید محمد منتظری ، ص ۲۲۰ و ۲۲۶
۲ . همان ، ص ۲۲۷ .
۳ . درسهایی از تاریخ سیاسی ایران ، استاد شهید سیدحسن آیت ، صص ۸۱ - ۸۲ .
۴ . پیرامون انقلاب اسلامی ، شهید مرتضی مطهری ، ص ۱۶۲ .
۵ . مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، جهانبینی توحیدی ، مجموعه آثار استاد ، ص ۱۳۵ .
۶ . ویژهنامه ، روزنامه جمهوری اسلامی ، ۱۹ فروردین ۱۳۶۱ .
۷ . روزنامه کیهان ، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۷۹ ، ص ۷ .
۸ . همان .
۹ . جاودانه تاریخ ، گفتارها ، شماره ۳ ، ص ۰ ۱۷۸
پاورقیها:
۱ . یادنامه شهید محمد منتظری ، ص ۲۲۰ و ۲۲۶
۲ . همان ، ص ۲۲۷ .
۳ . درسهایی از تاریخ سیاسی ایران ، استاد شهید سیدحسن آیت ، صص ۸۱ - ۸۲ .
۴ . پیرامون انقلاب اسلامی ، شهید مرتضی مطهری ، ص ۱۶۲ .
۵ . مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، جهانبینی توحیدی ، مجموعه آثار استاد ، ص ۱۳۵ .
۶ . ویژهنامه ، روزنامه جمهوری اسلامی ، ۱۹ فروردین ۱۳۶۱ .
۷ . روزنامه کیهان ، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۷۹ ، ص ۷ .
۸ . همان .
۹ . جاودانه تاریخ ، گفتارها ، شماره ۳ ، ص ۰ ۱۷۸
منبع : رجا نیوز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور مجمع تشخیص مصلحت نظام مجلس شورای اسلامی قوه قضاییه مجلس دولت سیزدهم رهبر انقلاب شورای نگهبان حسن روحانی صادق زیباکلام مجلس دوازدهم مجلس یازدهم
قوه قضائیه پلیس قتل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل وزارت بهداشت
یارانه بانک مرکزی چین قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو مسکن بورس دلار
فردوسی شاهنامه همایون شجریان نمایشگاه کتاب سحر دولتشاهی تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران کتاب دفاع مقدس سینمای ایران سریال تئاتر
دانشگاه تهران وزارت علوم فضا تحقیقات و فناوری
اسرائیل رژیم صهیونیستی روسیه غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا حماس ترکیه افغانستان اوکراین نوار غزه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان لیگ برتر ایران مهدی طارمی فولاد بازی لیگ برتر فوتبال ایران
گوگل هوش مصنوعی همراه اول موبایل دوربین تبلیغات هواپیما ناسا نوآوری اپل ایلان ماسک
زوال عقل کاهش وزن ویتامین سلامت روان کودک واکسن پرستار کنسرو