شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


در باب نقد معماری


نقد را می توان گامی موثر در عرصه شناخت و آگاهی عمیق پیرامون آنچه وجود دارد دانست كه بازخورد آن راه را برای آینده بهتر و پیشرفت به سمت كمال هموار خواهد ساخت؛ همچنان كه در عرصه سینما، نقد و گرم شدن محافل نقد سینما بی تردید سینما و دست اندركاران این حرفه را بر مسیر موفقیت به پیش می راند. در یك نگاه كلی نقد متكی بر حقایق موجود است و تحلیلی است بر آنچه هست و لاجرم نگاهی به گذشته دارد. نقد در عرصه معماری متاثر از اندیشه و پیش فرض های ذهنی منقدانی است كه در این راه گام برداشته اند؛ بنابراین بیان واقعیتی است كه بر افكار منقد اتكا دارد و از آنجا كه ذهنی است، لذا مبتكرانه و خلاقانه است.نقد، بیان واقعیت های بیرونی است. براساس شهود درونی منقد و نخست متكی بر تجربه است، تجاربی كه در زندگی علمی و حرفه ای منقد به مدلسازی ذهنی بدل شده كه این مدل را می توان بسان عینكی به تصور در آورد كه به مدد این عینك منقد معماری را بعنوان یك واقعیت مورد ارزیابی قرار می دهد. بعنوان مثال هرتسفلد و گیرشمن كه بدنبال كاوش های باستانشناسی، معماری ایران را شناختند از ژرفای اندیشه های باستان شناسانه معماری ایران را به دیگران معرفی كردند. عده ای همچون تیتوس بوركهارت، هانری استیرلن و هانری كربن، در تحلیل معماری آن را با حقایقی ماوراءالطبیعی مرتبط می دانند. بوركهارت و استیرلن تاثیر دین را بعنوان اصلی ترین عامل شكل دهنده هنر مورد ارزیابی قرار می دهند. بوركهارت در كتاب هنر مقدس، فصول كتابش را با تفكیك هنر ادیان مختلف تقسیم بندی كرده، از هنر اسلام، هنر مسیحیت، هنر بودا و غیره سخن می گوید. هانری استیرلن در كتاب جاودانه اش اصفهان تصویر بهشت بر مذهب شیعی نیز تاكید دارد. كُربَن در مقدمه زیبایی كه بر كتاب استیرلن نگاشته است دیدگاه معناگرای خود را كه در توافق با استیرلن است، بیشتر تشریح می كند؛ وی بدنبال تفكر افلاطونی، معتقد به عالم مُثُل است و اینكه هر اثر معماری سایه ای است از آنچه در عالم والا وجود دارد و لذا به كانسپت های (ایده های) ماوراءالطبیعی در شكل دهی به اثر معتقد است. لاله بختیار و نادر اردلان در كتاب حس وحدت، از دید تصوف معماری ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند و پرفسور محمد منصور فلامكی نیز در اثر منحصر بفرد خود، شكل گیری معماری، تجارب ایران و غرب، به طرزی استادانه، با رویكردی تعالی گرایانه، از هفت وادی عطار سخن به میان آورده، ادبیات و معماری و عرفان را در هم گره می زند و روند شكل گیری معماری ایران را از دید معمار عارف جست وجو می كند. نقد معماری با توجه به مباحث جامعه شناختی كوششی است كه راپاپورت، در كتاب فرم درونی شهر، انجام داده است؛ بحث اقلیم و چگونگی تلفیق معماری ایران با محیط پیرامونش در كتاب بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران توسط وحید قبادیان به رشته تحریر در آمده است و بر معماری اقلیم های چهار گانه ایران مقایسه ای تطبیقی و جالب توجه را به عینیت رسانده است. آنچه اكثر معماران و دانشجویان معماری از معماری ایران می دانند، مدیون پژوهش های استاد فقید كریم پیرنیا و همت بلند غلامحسین معماریان هستند؛ ایشان با نگاهی تاریخی در كتاب سبك شناسی معماری ایران، تاریخ و زمان و دوره بندی تاریخی را بستر زایش سبك و سیاق خاص در معماری می دانند و البته پوپ نیز در كتاب معماری ایران، پیروزی شكل و رنگ، به بررسی كالبدی بناهای مهم از قبل از هخامنشیان تا دوره صفویه پرداخته است. نقد گونه شناسانه دیدگاه كسانی همچون غلامحسین معماریان و حسین سلطانزاده است؛ معماریان در دو كتاب آشنایی با معماری مسكونی ایران گونه شناسی درونگرا و برونگرا، گونه خاص عملكردی (مسكن) را مورد بررسی قرار داده و روند تكاملی آن را جست وجو كرده است.سلطانزاده نیز كتاب هایی مبتنی بر گونه شناسی تالیف كرده است. گونه شناسی وی یا با تكیه بر عملكرد خاصی است (بازارهای ایران، مدارس ایران و...) یا مبتنی بر اجزای كالبدی یا یك جزء در معماری و شهرسازی. فضاگرایی در نقد معماری بیشتر در آثار غربیان و در تحلیل معماری غرب دیده شده است؛ برونو زوی در كتاب چگونه به معماری بنگریم یا گیدئین در فضا، زمان معماری، فضا را جوهره بنیادین معماری دانسته و در طول تاریخ تغییر معماری را با تغییر اصول حاكم بر فضا یكسان برشمرده اند. این دیدگاه در میان منقدان ایرانی در نوشتار تحلیلی سید هادی میرمیران از مسجد سپهسالار كه در روزنامه همشهری (زیباشهر) ۱۵ دی ماه ۸۳ به چاپ رسید، بخوبی نمایان است. میرمیران كه به نظر می رسد متاثر از اندیشه برونوزوی است، همواره در تلاش یافتن محتوایی در معماری ایرانی است، محتوایی كه همانا فضا است. فضاگرایی با تكیه بر سابجكت و ادراك تجربه كننده فضا و مفاهیمی كه در ذهن تجربه كننده نقش می بندد نگاهی آوانگارد در نقد معماری محسوب می شود كه آن را در كتاب فضا، هستی و معماری، اثر كریستین نوربرگ شولتز می توان یافت. این نوع نگرش كه روانشناسی گشتالت و پدیده شناسی هوسرل و فلسفه هایدگر را با معماری پیوند زده است در میان منقدان معماری ایران دیده نشده است.
منبع : روزنامه کیهان