شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فقدان تعلق خاطر انسان را در عمیق‌ترین معنای آن بی‌خانمان می‌کند


فقدان تعلق خاطر انسان را در عمیق‌ترین معنای آن بی‌خانمان می‌کند
در دوره‌ای که با درهم نوردیده شدن مرزها..."مکان خصلتی توهمی یافته است" آدمی در جهان آشفته‌ای زندگی می‌کند. مردم و مکان‌هایی که پیش از این دور از یکدیگر بودند در اجزای جدایی‌ناپذیر جامعه‌ای گسترده می‌شوند. سیستم ارتباطات جدید نمود‌هایی -هر چقدر بریده و فرار- از پدید‌ه‌ها و صداهایی را به احساس انسان می‌آورد که قبل از این هرگز ندیده و نشنیده بود.
آدمی می‌تواند در ارتباط با جهان باشد، بی‌آنکه از اتاق خود حتی قدمی پا فراتر گذارد.(الکساندر). در عصری که "...وقایع جهان در واکنشی زنجیری برهم تاثیر می‌گذارند. چون به نظر می‌رسد که نسل‌ها بسیار سریع‌تر از بیست سال معمول می‌آیند و می‌روند.
در دنیایی که "نمادها و نشانه‌ها"به عنوان واقعیت‌های کثیر در راس امور جامعه قرار گرفته و توجه همه را به خود جلب کرده‌اند و انسان بمباران شده با نشانه‌های بسیار گوناگون، سردرگم و متزلزل و بدون هیچ اطمینانی نسبت به پدیده‌های هستی به حال خود رها شده است…
ژان بودریار می‌گوید:"اکنون اطلاعات افزون و افزون‌تر و معنای آن کم و کمتر شده است." به عبارت دیگر نشانه‌ها "خود مرجع " هستند. آنها در اصطلاح بودریار "ابر واقعیت" هستند.
به نظر می‌رسد که با گذشت زمان انسان، معانی و نیاز‌های او دچار نوعی تزلزل، تشتت، سردرگمی، ایهام وچند معنایی(هم این و هم آن)…شده‌اند و شاید مرور زمان با وجود پیشرفت بی‌سابقه فناوری‌های اطلاع‌رسانی، ارتباط و دستاوردهای علمی، هنری، آموزشی و... این‌ هاله توهم رادر هویت، معنا، انسان و نیاز‌هایش پر رنگ‌تر کند.
"فقدان تعلق خاطر، انسان را در عمیق‌ترین معنای آن بی‌خانمان می‌کند."(شولتز) به نظر می‌رسد آنچه در تمامی اعصار نیاز مبرم آدمیست، بازگرداندن احساس صمیمیت و تعلق به مکان‌ها و تبدیل آن‌ها به زمینه‌ای پر معنا برای انسان و زندگی است...
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید