دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


چرا نباید به اشیای موزه‌ها دست بزنیم؟


چرا نباید به اشیای موزه‌ها دست بزنیم؟
نگرانی از نرفتن مردم به موزه‌ها و به‌ویژه در مورد نسل جوان، آشنا نبودن آنها با تاریخ و گذشته، همیشه به عنوان مشکلی که باید برای حل آن اقدامی عاجل کرد، مطرح می‌شود. برای آن راه‌های کوتاه‌مدتی هم پیشنهاد می‌کنند، برگزاری هفته جهانی و روز جهانی موزه، رایگان کردن موزه‌ها به مناسبت‌های خاص و ... در این میان آموزش و پرورش نیز سهم خود را دارد و سالیانی است بردن دانش‌آموزان به موزه‌ها جای ویژه‌ای در گردش‌های علمی و تفریحی دارد.
اما رفتن به موزه فقط یک عمل فیزیکی نیست - که نکته اظهر من الشمس است – و تابع آداب و اخلاقیاتی است. شاید یک جورهایی به سینما رفتن می‌ماند،‌ شما باید ابتدا قصد رفتن بکنید و بعد فیلم موردنظرتان را با توجه به روحیات و علاقه‌مندی‌هایتان انتخاب کنید. اگر تماشاگر حرفه‌ای باشید. پیش از رفتن، اطلاعاتی پیرامون موضوع فیلم و کارگردان و بازیگرهایش به دست می‌آورید و بعد به سینما می‌روید، وقتی هم که وارد سالن می‌شوید سال‌هاست که دیگر می‌دانید تخمه شکستن و سیگار کشیدن ممنوع است، یا نباید بلند حرف بزنید و ... البته این نکات به طور نسبی در سینماهای ما رعایت می‌شود و حتما با خواندن این سطور یاد صدای ناخوشایند خوردن چیپس و پفک که هنوز هم در سالن‌های سینما به کرات شیده می‌شود، می‌افتید. اما باید به آینده دلخوش داشت و خاطره انبوه پوست تخمه‌هایی که در تاریکی سالن سینما پا روی آن می‌گذاشتیم را از یاد نبرد و به این فکر کرد که این نکات حتی به طور نسبی در سینمای ما رعایت می‌شود و حداقل آنهایی که رعایت نمی‌کنند، می‌دانند کار چندان شایسته‌ای انجام نمی‌دهند، این دانستن خود یک گام به جلو محسوب می‌شود.
اما واقعا طی این سال‌ها چه اتفاقی باعث شد تا مردم به این حداقل آگاهی و در مواردی آگاهی کامل برسند، در واقع چه اتفاقی غیر از اطلاع‌‌رسانی درست می‌تواند چنین تاثیری داشته باشد، خیلی دور نیست آن روزهایی که متصدی پاره کردن بلیت سینما، به هنگام گرفتن بلیت تذکر می‌داد تخمه و آجیل ندارید و یا کنترل‌چی وقتی صدای شکستن تخمه را در سالن سینما می‌شنید، حتما تذکری می‌داد، یا همین روزها اگر کسی خیلی بلند حرف بزند یا تلفن همراهش روشن باشد، مطمئن باشید با تذکرهای پیاپی مردم مواجه می‌شود.
این وضعیت را مقایسه کنید با بازدید مردم از موزه‌ها و اطلاع‌رسانی که طی سال‌های اخیر به مردم شده است، امسال وقتی در روز پنجم فروردین و رایگان بودن موزه، مردم بسیاری برای بازدید به کاخ – موزه‌ها رفتند. آه از نهاد مدیران این موزه‌ها برآمد، چرا که اغلب مردم نمی‌دانستند بازدید از موزه‌ها هم تابع آدابی است و شاید هم می‌دانستند و در آن روز شلوغ ترجیح داده بودند به روی خودشان نیاورند. هرچه بود وضعیتی نامطلوب را به وجود آورد. نمونه‌هایی که شاهدان از این روز مثال می‌آورند، حکایت از نبود یک فرهنگ عمومی در ارتباط با دیدار و بازدید از موزه‌ها می‌دهند. تعجب نکنید ولی آن پدری که از تذکر راهنما به فرزندش که دست به تابلوی نقاشی می‌زند، ناراحت می‌شود و حتی اعتراض تندی می‌کند، واقعا نمی‌داند این کار چه اثر تخریبی بر این گنجینه تاریخی می‌زند و یا آنکه روی فرش‌های قدیمی پا می‌گذارد، حتما فکر می‌کند، راه رفتن روی فرش باعث مرغوبیت آن می‌شود! چنین فردی شاید به راحتی روی یک اثر تاریخی چون تخت جمشید هم یادگاری بنویسد و حتی تصور نکند این عمل از وجوه گوناگونی به این بنا خدشه وارد می‌کند.
مردمی که از موزه‌ها بازدید می‌کنند را در مجموع می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، آنهایی که به دنبال گذراندن یک روز تعطیل خود هستند و اغلب هم به پارک و سینما می‌روند و گاهی که می‌خواهند تنوعی در برنامه‌شان داشته باشند به کاخ – موزه‌ها سر می‌زنند، برای آنها چیدن گل از پارک تقریبا عملی مشابه دست زدن به یک اثر تاریخی است. اما دسته دوم خیلی آگاهانه به موزه‌ها می‌آیند و اغلب هم به سراغ موزه‌هایی می‌روند که برای دسته اول ناشناخته و مهجور است. در این میان تکلیف دسته دوم روشن است آنها چون آگاهانه انتخاب می‌کنند، تا حدودی با آداب و فرهنگ موزه رفتن هم آشنا هستند و کمتر مشکلی به وجود می‌آورند. البته در این مورد هم هستند خانواده‌هایی که فقط به تقاضای اقوامشان که در خارج زندگی می‌کنند و به ایران مسافرت کرده‌اند، راه به موزه‌ها می‌یابند و حتما به توصیه‌ها و هشدارهای اقوامشان گوش می‌کنند.
اما در مورد دسته دوم، فقط گلایه، افسوس و بیان این ندانم کاری‌ها به‌طور قطع و یقین راه به جایی نمی‌برد و به جای همه این کارها باید فرهنگ موزه رفتن را آموزش داد. برای این کار هم نیاز به یک حرکت عمومی وجود دارد. اگرچه یک سازمان مشخص باید متولی و ناظر این حرکت باشد، که به‌طور قطع این مهم برعهده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. اما سازمان‌ها و نهادهایی هم می‌توانند در این ارتباط به یاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیایند. برای نمونه حرکتی که با عنوان بازدید هدفمند دانش‌‌آموزان از موزه‌ها، به همت انجمن دوستداران یادگارهای میراث فرهنگی انجام می‌شود، تاثیر مطلوبی بر دانش‌آموزانی که به دیدن موزه‌ها همراه با راهنماهای این انجمن می‌روند خواهد داشت و خانواده‌های آنها نیز از این تاثیر بی‌بهره نخواهند ماند. این دانش‌آموزان حتما شنیده‌ها و دیده‌های خود را با خانواده‌شان در میان می‌گذارند و برای آنها موزه را دوباره تعریف می‌کنند و می‌گویند برای رفتن به موزه چه باید کرد و در موزه چگونه باید بود و حتی به چه طریق از این گنجینه‌های تاریخی به تمامی لذت برد.
سازمان‌ها و نهادها و انجمن‌های دیگر هم به همین صورت می‌توانند در این امر مشارکت داشته باشند، سازمان‌هایی چون صدا و سیما یا آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و ... با برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت توانایی تاثیرگذاری در این زمینه را دارند .
رامک صبحی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی


همچنین مشاهده کنید