دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دوگانگی عقل عملی


سال ۲۰۰۴ در مجموع سالی هولناك برای انسانیت بود، اما برای من سال خوبی محسوب می شد. در این سال كتابم درباره هنری سیجویك (Henry Sidgwick) كه بیش از یك دهه بر روی آن كار كرده بودم، منتشر شد و به طرزی «هیومی» تمام و كمالی از استقبال شدن از آن مغرورانه خوشنود شدم. پول بیشتری از قبل درآوردم و به طرز موفقیت آمیزی پروژه های كوچك دیگری عمدتاً تحصیلی به انجام رساندم. وضع سلامتی ام خوب بود و دوستان و خانواده ام عمدتاً سالم و خوشبخت ماندند، یا در هر حال به نحوی موفقیت آمیز از پس گرفتاری هایشان برآمدند. گرچه همانند همیشه، قاطعانه با حزب جمهوریخواه آمریكا مخالف بودم، موقعیت شخصی خود من عمدتاً از سیاست های مصیبت بار این حزب آسیبی ندید و جدا از همه اینها كاندیدایی كه بیش از همه از او حمایت می كردم، در انتخابات ایالتی برنده شد. سال خوبی بود كه در ایالت ایلینویز باشم و در دانشگاه شیكاگو.
بی تردید به شدت وسوسه می شوم كه بگویم به انحای فراوان دچار این رنج بودم كه خوشبختی من تنها هنگامی كامل می شود كه دنیا در آرامش و راحتی باشد و چیزهایی از آن قبیل. نسبت به گذشته پول بیشتری را صرف پیكارهای سیاسی، خیریه ها و كمك رسانی ها كردم و طبیعتاً آرزو می كردم و اكنون نیز آرزو می كنم مشكلاتی كه چنین تلاش هایی را ضروری می كند، برطرف شود. اما همچنین به شدت معتقدم كه ریاكاری خواهد بود كه بگویم به علت رنج بردن دیگران احساس خوشبختی به دلایل وقایعی كه در بالا ذكر كردم، در من كمتر می شود. «رنج» من به وضوح قابل مقایسه با مثلاً رنج قربانیان سونامی در سریلانكا نیست. گرچه مصیبت آنها مرا تكان داد. مسلماً همتراز قرار دادن رنج خودم را با رنج آنان هم از لحاظ ادراك شخصی ام و هم از لحاظ ادراك اخلاقی ام نادرست است. به نحوی متناظر انكار كردن این امر برایم سخت است كه بالقوه ممكن است میان بهروزی من و بهروزی آنها تعارض وجود داشته باشد. برای مثال اگر من داوطلب كارهای امدادی می شدم كه جان بسیاری را نجات می داد، اما به كشته شدن خود من در این روند می انجامید. بسیار خوب است كه فكر كنیم به شكرانه فرمانروایی خرد خداوندی بر جهان تلاش های من برای انجام كارهای خیر همیشه منجر به نفع درازمدت من شود، حتی اگر این نفع رستگاری باشد. اما همچنین برای من بسیار مشكل است كه وجود مصائبی مانند مصیبت اخیر در آسیای جنوب شرقی را با وجود یك نظم اخلاقی برین جمع كنم.
از بسیاری جنبه ها تنگناهای اخلاقی من مانند همان هایی است كه فلسفه پردازی های «هنری سیجویك» فیلسوف بزرگ دوره ویكتوریا و مولف كتاب «شیوه های اخلاق» (The Methods of Ethics) (۱۸۷۴) را باعث شد. سیجویك به تجزیه و تحلیل كردن این امر پرداخت كه چگونه افراد عملاً می اندیشند و روش هایی كه آنها برای رسیدن به نتایج درباره كارهایی كه باید انجام دهند استفاده می كنند، چیست.
تامل بسیار او را به متمایز كردن سه روش اصلی رساند: «خودمداری عقلانی»، یعنی من باید كاری را انجام دهم كه بیش از همه باعث خوشبختی من شود. «اخلاق نهادی یا ناشی از شعور عام» كه یعنی من باید از قواعد و وظایف معمول و مرسوم اخلاق راجع به گفتن حقیقت، وفا كردن به قول، اجتناب از ضرر رساندن به دیگران و خودم و غیره تبعیت كنم و بالاخره «خیر عقلانی» كه از دیدگاهی سودگرا من باید آنچه را انجام دهم كه بیش از همه بیشترین خوشبختی را برای بیشترین افراد به بار آورد. سیجویك با این نتیجه گیری بحث خود را ختم می كند كه دومین و سومین شیوه را عمدتاً می توان با هم مصالحه داد. چرا كه عنصر عقلانی موجود در اخلاق مبنی بر شعور عام را می توان قالب بندی دوباره كرد و از آن به عنوان راهی برای رسیدن به بیشترین خوشبختی دفاع كرد. اما ابراز تاسف می كند كه نمی داند چگونه می توان «خودمداری عقلانی» را با «خیر عقلانی» آشتی داد. شكی نیست كه میان منافع خود فرد و وظایفش اغلب اشتراكاتی وجود دارد، اما چگونه بدون استعانت به خداوند و آخرت فرد می تواند به قربانی كردن خود و حتی زندگی خودش برای خیر دیگران نه به عنوان امری ظاهری و صوری بلكه امری واقعی بیندیشد؟ اولین چاپ كتاب «روش های اخلاق» به اظهارنظری بدبینانه مشهوری پایان می یابد؟
«بنابراین كل نظام عقاید ما به عنوان توجیه ذاتی كردارمان فرو می ریزد. اگر فرضیه ای اثبات نشدنی كه براساس تجربه امر فردی را با «عقل كلی» (Universal Reason) مصالحه می دهد و اگر عقیده ای در هر شكلی در این مورد كه نظم اخلاقی كه می بینیم در دنیای واقعی به شكلی ناكامل محقق شده است، هنوز حقیقتاً كامل است، وجود نداشته باشد. اگر ما این عقیده را انكار كنیم، ممكن است هنوز در جهانی «غیر _ اخلاقی» (non-ethical) یك هدف بایسته برای «عقل نظری» بیابیم كه به معنایی امكان درك شدن نهایی را داشته است. اما آن گاه «كیهان وظیفه» (Cosmos of Duty) در واقع به «آشوب» (Chaos) تقلیل می یابد: دیده می شود كه تلاش طولانی فكر انسانی برای بنا كردن ایده آلی كامل از كردار عقلانی از پیش محكوم به شكستی گریزناپذیر است.»
«دوگانگی عقل عملی» سیجویك _ این بن بست بالقوه میان خوشبختی خود فرد و خوشبختی دیگران _ موضوع مباحثات فلسفی بسیاری در این قرن از زمان مرگ او بوده است. فیلسوفان به درستی نگران بوده اند كه سیجویك طیف كاملی از نظریه های اخلاقی را در تحلیلش در نظر نگرفته است و اینكه توصیف او از عقل عملی همیشه واضح نیست. با وجود همه اینها تعداد قابل توجهی از فیلسوفان _ و احتمالاً اغلب افراد عادی _ متقاعد باقی مانده اند كه تعارضی اینچنین چه به عنوان مسئله ای فلسفی و چه به عنوان مسئله عملی كاملاً واقعیت دارد.
* مدرس دانشگاه شیكاگو و مولف كتاب Henry Sidgwick: Eye of the Universe از انتشارات دانشگاه كمبریج است.
بارت شولتز*
ترجمه: علی ملائكه
منبع : روزنامه شرق