پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مضحکه اسطوره یی اعتماد


مضحکه اسطوره یی اعتماد
●‌ زنان در جشنواره کن
کن؛ سطحی نگری، بی مایگی، شیفته زرق وبرق، مرعوب ستاره ها؟ این فکر ها را دور بریزید. خب البته حقیقتش را بخواهید در تقویم رسانه ها، کن طولانی ترین و پر ریخت وپاش ترین شانسی است که هر ساله نصیب عکاس ها می شود، جشنواره یی که ولخرجی ها و گشاده دستی های پر هیاهو، مهیج و تب آلودش دیگر«اسکار» را به چیزی مثل مهمانی خودمانی بعد از اهدای جایزه صلح نوبل بدل کرده.
اگر به عکس های یادگاری یی که در سال ۱۹۹۷ به مناسبت پنجاه سالگی کن منتشر شد نگاه کنید، پیش خودتان فکر می کنید که ۹۹ درصد این جشن بزرگ فقط مختص ستاره ها ی نوظهور یا کشف نشده یی بود که دست در دست غول ها و بزرگان سینما اینجا و آنجا می پلکیدند یا به همراه رابرت میچم در سواحل کن بودند. ( اسم آن بازیگر سیمون سیلوا بود. او در سال ۱۹۵۷ درگذشت اما نامش تا ابد در مسابقات اطلاعات عمومی تکرار می شود.)
کن هر اندازه که جایگاه روشنفکرانه تر و متعالی تری برای خودش دست و پا کرده و هر چقدر که کارگردان های صاحب سبک و مولف آن را ملک شخصی خودشان می دانند، اما باز به پیرمرد های رسمی پوش جدی و اصیلی که پشتکارشان مثال زدنی است یا حتی مردان جوان آلامدی که با لباس های ابریشمی شان بر سواحل مدیترانه یی این شهر جلوه فروشی می کنند، تعلق ندارد. این «زنان» هستند که دغدغه همیشگی و فکر و ذکر دائمی این جشنواره به حساب می آیند.
به هر حال این حقیقتی انکار نا پذیر است که بازیگران زن هر چقدر هم که کیفیت بازی شان ستودنی یا پرسو ناژ شان معتبر و وزین باشد باز طرز لبخند زدن شان روی پله های کاخ جشنواره است که می تواند ساخت یک فیلم، فضای یک رویداد رسانه یی یا شمایل یک ستاره را کاملاً دگرگون کند.
مسلماً این گفته تنها مختص شارون استون، مونیکا بلوچی یا دایان کروگر نیست که همچون هلن تروا به جشنواره ۲۰۰۴ ( چیزی در حد مضحکه همان قصه اسطوره یی) قدم گذاشتند و امسال نیز همچون چهره های شب اختتامیه در آنجا حاضر شدند. این حرف حتی درباره بیورک و آن لباس دادائیستی اش هم که در جشنواره سال ۲۰۰۰ در مراسم پوشیده بود، صدق می کند.
او به خاطر بازی در فیلم «رقصنده در تاریکی» که جایزه نخل طلا را از آن خود کرد به کن آمده بود. جشنواره حتی زن فاضل مابی چون «تیلدا سوینتن» را هم از ویژگی ها و دنیای خاص خودش بی نصیب نگذاشت؛ وظیفه هیات داوران و حضور الزامی آنها روی صحنه ،آوازه او را به عنوان یکی از شمایل ناخواسته و نامعقول دنیای مد بیش از پیش بر سر زبان ها انداخت و اصلاً همین زنان باشکوه و نامدار و پرجلوه هستند که به کن کیفیتی اسطوره یی و افسانه یی بخشیده اند؛ برندگان جوایز یا تنها تحسین شده ها ، زنانی که بیشتر به تاریخ سینما تعلق دارند تا یک فیلم خاص ، همان هایی که شهرت ابدی و اعتبار فنا ناپذیرشان برآمده از فیلم هایی به شدت جدی بود که در شهر هایی نه چندان جدی ساخته شده بودند.
نوشته زیر غ چاپ شده در تاریخ ۱۳ مه در روزنامه ایندیپندنتف مرور کوتاهی است به برخی از قهرمان های آثار سینمای هنری که تاریخ کن را رقم زدند و کن تاریخ زندگی شان را شکل داد.
● سوفیا لورن و کلودیا کاردیناله
در دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ سینمای ایتالیا کن را به کلی تسخیر کرده بود. نام سوفیا لورن در سال ۱۹۵۴ به عنوان ستاره آن سال ها دهان به دهان می چرخید و ۱۲ سال بعد اسمش بر صدر فهرست اسامی هیات داوران خودنمایی می کرد. لورن در سال ۱۹۶۱ با کسب جایزه بهترین بازیگر زن به خاطر بازی در « دو زن » ویتوریو دسیکا، برنده کلید شهر شد.
Jean Paulhan در نقد تحسین آمیزش بر آن فیلم گفت ؛ « هیچ کس نمی تواند مثل او جیغ بکشد. » اما او در همان سال رقیبی جدی را هم در کنار خود دید. کلودیا کاردیناله قلمرو او را به خطر انداخت.
او در جشنواره کن با دو فیلم «LaViaccia» و «دختری با چمدان » (که اخیراً دوباره مورد توجه همه قرار گرفته) حاضر بود. کاردیناله در آن سال به احتمال بسیار زیاد بیشترین سوژه عکاس ها شده بود. اما فیلمی که اوج ظهور را در خود داشت و همه را مقهور خودش کرد شاهکاری بود از ویسکونتی با نام «یوزپلنگ» که در سال ۱۹۶۳ به نمایش درآمد. حضور او و برت لنکستر و یک یوزپلنگ در کنار ساحل دریا نمونه کلاسیک یکی از همان بخت های طلایی است که در کن نصیب عکاس ها می شود.
او در سال ۱۹۸۲ به همراه کلاوس کینسکی به خاطر بازی در «فیتزکارلدو» (ورنرهرتسوگ) به کن بازگشت. او محتملاً در کنار یوزپلنگ بیشتر احساس امنیت می کرد تا کینسکی.
● مجلس جشن هیولاها
کن هر اندازه که جایگاه روشنفکرانه تر و متعالی تری برای خودش دست و پا کرده و هر چقدر که کارگردان های صاحب سبک و مولف آن را ملک شخصی خودشان می دانند، اما باز به پیرمرد های رسمی پوش جدی و اصیلی که پشتکارشان مثال زدنی است یا حتی مردان جوان آلامدی که با لباس های ابریشمی شان بر سواحل مدیترانه یی این شهر جلوه فروشی می کنند، تعلق ندارد. این «زنان» هستند که دغدغه همیشگی و فکر و ذکر دائمی این جشنواره به حساب می آیند.
▪ ونسا ردگریو
در سال ۱۹۵۶ حضور تاثیرگذار دایانا دورس با فیلم «به شب تسلیم شو» (برگردان تصویری زندگی روث الیس، آخرین زنی که در انگلیس اعدام شد) در جشنواره کن، در ذهن همگان ماند. با این حال دورانی که کن به محل درخشش ستارگان زن سینما تبدیل شد، دهه شصت بود. موفق ترین آنها ونسا ردگریو بود که دو بار در سال های ۱۹۶۶(برای فیلم «مورگان؛ موردی مناسب برای معالجه») و ۱۹۶۹ (برای «ایزادورا») جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره را از آن خود کرد. علاوه بر این دو فیلم، در سال ۱۹۶۷ او به خاطر هنرنمایی در اثر شور انگیز و برنده نخل طلای آنتونیونی - آگراندیسمان که ماجرایش در لندن اتفاق می افتاد- بار دیگر در کن حاضر شده بود.
یادمان نرود که به غیر از او به سامانتا ایگار (بهترین بازیگر زن در سال ۱۹۶۵ به خاطر ایفای نقش در فیلم «کلکسیونر» ویلیام وایلر) هم اشاره یی بکنیم. همچنین فراموش نکنیم که در سال ۱۹۶۲ ریتا توشینگهام نیز با اولین حضورش و برنده شدن جایزه بازیگری به همراه بازیگر مرد مکملش (موری ملوین) به خاطر فیلم «طعم عسل» به همه نشان داد که انگلیسی ها نیز موج نوی جوانان خودشان را دارند. توشینگهام، این چهره پری وار درام های تلخ خانوادگی/ کارگری (kitchen-sink drama )، در سال ۱۹۶۵ با بازی در فیلم «چگونه راه و چاه را یاد بگیریم» (ریچارد لستر) به کن بازگشت... همان فیلمی که به بازیگر تازه کار انگلیسی اجازه داد (که با ایفای نقش حاشیه یی یک اسکی باز روی آب) جلوی دوربین عکاسان قرار بگیرد. ای وای ببخشید اشتباه شد، منظورم بانوی معظم، شارلوت رامپلینگ بود.
▪ ایزابل آجانی
احتمالاً فکر می کنید در میان موفق ترین و مشهور ترین ستارگان زن سینمای فرانسه، جشنواره کن بدون هیچ حرف و حدیثی تنها متعلق به بریجیت باردو یا کا ترین دنوو همیشه شکوهمند بوده است. البته کن هیچ گاه حضور متناوب این دو را فراموش نمی کند، با این وجود مطمئناً ایزابل آجانی در میان همه بازیگران زن فرانسوی باکلاس ترین و مطرح ترین است. او در سال ۱۹۷۶ در همراهی با رومن پولانسکی و بازی در فیلم بی مانند و بی اندازه غریب و وحشتناک او- «مستاجر» - تمامی کن را مبهوت و زیر و رو کرد. سپس در سال ۱۹۸۱ به خاطر ایفای نقش در دو فیلم برنده بهترین بازیگر زن شد؛ اولی اثر موقر جیمز آیوری (کوارتت) و دیگری «دارایی»، فیلم بی نهایت افراطی و دیوانه وار آندری زولاوسکی (با جمله مشهور و تبلیغی؛ «آن زن با یک هیولا رابطه عاشقانه دارد.») که در آن در «نهادش» با موجودی اختاپوس مانند به کشمکش و کلنجار و درگیری مشغول بود.
در سال ۱۹۹۴ نیز بازی او در فیلم «ملکه مارگو»، خونبار ترین و وحشیانه ترین فیلم تاریخی که تا به امروز در بخش مسابقه کن به نمایش درآمده است، مورد تشویق همه قرار گرفت. این روزها، با اینکه آجانی گریز پا و ناپیدا به ندرت در فیلمی ظاهر می شود و کمتر تصویری از او به نمایش درمی آید، همچنان محبوب نشریات و رسانه های فرانسوی است. او در سال ۱۹۹۷ رئیس هیات داوران بود.
▪ مونیکا ویتی
مونیکا ویتی، ستاره فیلم های هنری دهه شصت که پیچیده ترین و اسرارآمیز ترین سیمای سینمای اروپا را داشت، در یکی از غریب ترین و پیچیده ترین فیلم های آن دهه نیز به ایفای نقش پرداخت. ویتی منبع الهام میکل آنجلو آنتونیونی بود و بازیگر فیلم جریان سازش «ماجرا». نمایش فیلم در بخش مسابقه کن در سال ۱۹۶۰ با اعتراض شدید تماشاگران همراه شد. روایت کشدار، طولانی فیلم و پرهیز از قصه گویی سرراست و خطی تماشاگران را گیج و کلافه کرده بود.
با این حال بعد از یک سال منتقدان به هوشمندی ژرف فیلم اعتراف کردند و درایت بنیادی آن را ستودند و ویتی نیز به عنوان یگانه بانوی آثار بی نظیر اگزیستانسیالیستی دهه ۶۰ تثبیت و شمایل مرسوم این فیلم ها شد. او و آنتونیونی دو سال بعد با فیلم «کسوف» به کن بازگشتند، در سال ۱۹۶۶ نیز با تفنگ و لباسی خاص در فیلم مضحک جوزف لوزی - «مودستی بلیز» - بازی کرد، در سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۴ جزء هیات داوران بود و در سال ۱۹۹۰ هم با تنها ساخته اش (رسوایی پنهان) در جشنواره ظاهر شد.
جاناتان رامنی
ترجمه؛ حامد صرافی زاده
منبع : روزنامه اعتماد