پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی فرانسه مردود در آزمون لبنان


دیپلماسی فرانسه مردود در آزمون لبنان
بحران لبنان بدون تردید مهمترین رویداد سیاسی جهان است كه در آن علاوه بر بازیگران منطقه ای، قدرت های جهانی فراسوی خاورمیانه نیز به اشكال مختلف درصدد نقش آفرینی در آن برآمده اند. اگر قدرتی چون ایالات متحده آمریكا و متحد سنتی آن انگلیس به عنوان حامیان اصلی صهیونیست ها در حملات وحشیانه آنان به لبنان محسوب می شوند برخی دولت های غربی دیگر نیز همسویی خود را با رژیم صهیونیستی اعلام داشته اند و بسیار نادر بوده اند كشورهای غربی كه در برابر مرگ آفرینی و كشتار صهیونیست ها در لبنان مواضعی عادلانه اتخاذ كنند.
در حالی كه در جهان پس از فروپاشی شوروی سابق نظریه پردازان كاخ سفید درصدد ترسیم جهانی تك قطبی به رهبری واشنگتن در مسایل مهم بین المللی بوده اند، دیگر كانون های قدرت جهانی چون اتحادیه اروپایی نظر به جهانی چند قطبی و احترام به گوناگونی و تنوع فرهنگ ها داشته اند. به گزارش ایرنا فرانسه به عنوان كشوری كه خود را موتور محرك سیاسی اتحادیه اروپا قلمداد می كند و از توان تاثیرگذاری قابل توجهی در مسایل اروپایی برخوردار است از جمله منادیان شناخته شده چنین نظریه ای در دهه گذشته بوده است.
نقش مهم فرانسه در مخالفت با تجاوز نظامی آمریكا و انگلیس به عراق در سال ۲۰۰۳میلادی و رویارویی آشكار سیاسی پاریس با واشنگتن در آن سال را می توان دلیل آشكاری بر خواست رهبران فرانسه در ایفای نقشی مستقل از آمریكا در مسایل جهانی و مخالفت با یكجانبه گرایی واشنگتن در این عرصه قلمداد كرد.
با این حال از دو سال پیش به این سو فرانسویان سیاست نزدیكی به واشنگتن را در برخی مسایل مهم و حساس جهانی تجربه كرده و در كنار سردمداران كاخ سفید به عنوان بخشی از كلیتی كه خود را «جهان و تمدن غرب» می نامد، عمل كرده اند. پاریس با عدول از سیاست سنتی خود در خاورمیانه از سال ۲۰۰۴میلادی در كنار واشنگتن، آغازگر حركتی شد كه به توازن سه دهه گذشته سیاست خارجی این كشور در منطقه خاورمیانه پایان داد.
دولت فرانسه در این سال با گسستن روابط تاریخی و نزدیك خود با سوریه به همراه آمریكا بانی قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد شدند كه در آن برخواست های رژیم صهیونیستی در انزوای دمشق و مقاومت اسلامی لبنان تاكید شده بود.
قطعنامه ۱۵۵۹شورای امنیت سازمان ملل متحد مصوبه سپتامبر سال ۲۰۰۴ میلادی، زبانی فرانسوی و آمریكایی و اهدافی اسراییلی داشت كه در نهایت فشار سیاسی بی مانندی را به سوریه وارد ساخت و این كشور را ناگزیر به خروج نیروهای خود از لبنان كرد.
رویدادهای تلخ كنونی به خوبی این مهم را نمایان می سازد كه خروج واحدهای نظامی ارتش سوریه از لبنان مقدمه ای برای اجرای نقشه شوم تجاوز به لبنان بود. در چنین شرایطی دولت پاریس متوجه اشتباهات تاریخی خود در منطقه شد.
به هر حال پاریس به عنوان یكی از محورهای فشار بر سوریه و مقاومت اسلامی لبنان در دو سال گذشته عمل نموده و خواسته یا ناخواسته در كنار محور آمریكا و رژیم صهیونیستی در تحولات سیاسی منطقه نقش آفرینی كرده است.
فرانسویان علاوه بر سوریه و لبنان، در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز موضعی همسان و هماهنگ با كاخ سفید اتخاذ كرده و در خلال دو سال و نیم گذشته همواره رویكردهای منفی در میان كشورهای غربی در این زمینه پیش گرفته است. در چنین شرایطی دولت فرانسه كه از نخستین روزهای تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان بدون محكوم ساختن این تجاوز، خواستار خلع سلاح و انحلال حزب الله، آزادی نظامیان به اسارت گرفته شده اسراییلی و استقرار نیروهای بین المللی در مرزهای فلسطین اشغالی و لبنان شده بود، در حقیقت خواسته های رژیم صهیونیستی را با زبانی دیپلماتیك مطرح می كند. این بحران می تواند فرانسه و اتحادیه اروپا را به عنوان قدرتی متوازن و معتدل نه از طریق گره زدن خود به اهداف مشترك با آمریكا، بلكه از طریق حمایت از غیر نظامیان لبنانی كه همه روزه در معرض كشتار و قتل عام صهیونیست ها هستند، مطرح سازد. فرانسه امروز با سه واقعیت اساسی یا مشكل در لبنان مواجه است: اول این كه، لبنان درگیر جنگی نابرابراست، مقاومتی مردمی در كشوری كه ساز و برگ مناسب نظامی را برای دفاع از خود دراختیار ندارد و یك گروه چریكی محبوب و مردمی در حال دفاع از كلیت كشوری است كه برای چندمین بار آماج ددمنشی های رژیم نژاد پرست صهیونیستی می شود، در اینجا برادر بزرگتر فقط محكوم می كند.
دوم این كه، اسراییل با داشتن عقبه سیاسی قوی از یهودیان بانفوذ در مجاری مالی و سیاسی حزبی فرانسه عامل اصلی این كشتار نابرابر محسوب می شود. موضع فرانسه در برابر این دولت كوچك نوظهور ولی پر ساز وبرگ همیشه مماشات و حداكثر محكومیت های كاغذی بوده است. دولت های فرانسه از هر حزبی كه باشند مدام گوشه چشمی به لابی یهودی پاریس دارند تا مبادا یك موضع گیری ناسنجیده آنها را زیر فشار قرار دهد و هزینه های انتخاباتی و حمایت های سیاسی آنها را با خطر مواجه سازد.
سوم این كه، آمریكا صحنه گردان اصلی این نبرد است و با صدور مجوز اصلی حمله به مردم بی گناه لبنان، در منطقه یكه تازی كرده و در پی تغییر نقشه خاورمیانه ای است كه معلوم نیست سهم فرانسه از آن چه باشد. فرانسه نمی تواند موضع سنتی ضد آمریكایی، گلیستی و چهره عرب پسند خود را در كشورهای عربی و مسلمان به آسانی از دست بدهد، ازسوی دیگر هم نمی داند با قلدری آمریكا چه بكند. این اسطوره دوره استعمار كه سرنوشتی گره خورده با شعارهای زیبای برابری، آزادی و برادری دارد و به نام مهد آزادی در دنیا نام گرفته است دراین موارد سرسام می گیرد: دیپلماسی خوف و رجاء.
این سه نكته، اصلی ترین چالش های دستگاه دیپلماسی فرانسه در هفته های اخیر درارتباط با لبنان است. اما آنچه تاكنون از پاریس مشاهده شده است تنها به اعزام ویترینی مقامات این كشور به بیروت و صدور چند بیانیه خلاصه می شود، چنانكه صحنه نبرد نظامی و دیپلماتیك نشان می دهد انگلیس و آمریكا پشت صحنه اند و رژیم صهیونیستی مجری عملیات.
حضور منفعلانه فرانسه در شورای امنیت دراین بحران آتش و خون نتوانسته از گسترش دامنه این جنگ خانمان سوز جلوگیری كند و شركت فرانسه در مباحث دیپلماتیك این نهاد قدرتمند ولی مخنث بین المللی مانع از اعمال نفوذ آمریكا نشده و بنابراین فرانسه دوستدار اعراب و مسلمانان نتوانسته حتی در كنار كشور مسلمانی چون قطر قرار گیرد كه به عنوان عضو موقت این شورا تلاش می كند تا با همه ملاحظات سیاسی اش نسبت به آمریكا، مواضعی چاره اندیشانه بگیرد. رسانه های فرانسه اما بسیار فعال عمل می كنند و كمتر روزی است كه عناوین روزنامه های معتبر و سرشناس فرانسوی از تیترهای عرب پسند خالی باشد واسراییل را عامل اصلی جنایات لبنان معرفی نكند.
جمع بندی این اوضاع چنان است كه فرانسه یك دیپلماسی مردد و بیشتر منفعل را نسبت به كشوری پیش گرفته است كه او را برادر كوچك خویش می خواند. تلاش فرانسه با دوری از حزب الله و تقبیح آشكار و پنهان نقش برجسته آن در رویدادهای سیاسی لبنان، بیشتر مبتنی بر نزدیكی به بخشی از نظام سیاسی لبنان و اقلیتی دراین كشور است كه ممكن است وزنه ای در برابر نیروی قدرتمند مسلمانان به حساب آید. از سوی دیگراین گرایش چندان موثر نیست چرا كه از سویی این مسلمانان شیعه لبنانی هستند كه وظیفه دفاع از كشوری چند قومی و چند كیشی را بر عهده گرفته اند و از سوی دیگر نظام سیاسی حاكم بر لبنان نیز یك نظام اروپا و آمریكا پسند نیست و از رییس جمهوری تا بسیاری شخصیت های دیگر انتظارات اروپاییان را چنان كه باید بر آورده نمی كنند. فرانسه به معنی حقیقی كلمه در بحران لبنان گیر كرده است و با زیركی نظاره می كند تا ببیند معادله قدرت دراین كشور به كدام سو می چرخد تا بتواند منافع خویش را درآن تامین كرده واز شعارهای عربی خود نیز عقب نیفتد. كشتار وحشیانه مردم بی گناه «قانا» و بمباران های پی درپی لبنان از سوی رژیم صهیونیستی البته محكومیت مقامات فرانسوی را در پی داشته است ولی این كشور مهم اروپایی به ویژه در این ماه های آخر نزدیك به انتخابات ریاست جمهوری نمی خواهد بیگدار به آب زده و دوباره تجربه جنگ عراق را تكرار كند.
منبع : روزنامه ابرار