سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مشتی ممدلی و جیمز باند


مشتی ممدلی و جیمز باند
به عنوان یک راننده تاکسی! و به خاطر ادای دین به اتومبیل می‌خواستم درباره بدترین اتومبیل‌های جهان مطلبی بنویسم، اما وقتی دیدم پیکان یکی از ۵۰ اتومبیل بد قرن شناخته شده، از تصمیمم منصرف شدم. فکرش را بکنید، یک میلیون نفر از هم‌وطنان نزدیک به ۴۰ سال سوار بر این پدیده قرن بوده‌اند و اگر روزی بفهمند که این اتومبیل چنین مقام و منزلتی پیدا کرده چه حالی می‌شوند؟!
اتومبیل، وسیله‌ای است که هر روز از آن استفاده می‌کنیم، علاوه بر کاربرد روزمره، به عنوان یک «اثر هنری» هم مورد توجه مردم عادی و هم هنرمندان قرار گرفته است و به همین دلیل کلمه جدیدی به فرهنگ لغات زبان انگلیسی اضافه شده: «Cartist» که ترکیبی از دو کلمه car و Artist است.
کارتیست‌ها در حقیقت هم عشق ماشینند و هم هنرمند. این هنر جدید شاید تنها نوعی از هنر باشد که نه استاندارد زیبایی‌شناسی برای آن تعریف شده و نه هنرمند سوپراستار دارد. هیچ «اتومبیل هنری» از مشابه‌اش بهتر یا بدتر نیست و هر Art car در نوع خود بی‌نظیر است و بد و خوب در این شاخه هنری معنی ندارد!
بیشتر کارتیست‌ها آدم‌هایی هستند معمولی که هیچ دوره آموزشی هنری را ندیده‌اند، اما در این بین کسانی هم یافت شدند که به این هنر به عنوان یک منبع درآمد نگاه می‌کنند و کارشان حرفه‌ای است.
علاقه انسان به تزیین وسیله نقلیه‌اش شاید از دورانی شروع شده که رومی‌های باستان ارابه‌های خود را با نشانه‌های شخصی‌شان آرایش می‌کردند. در دوران مدرن، پلیس‌ها گرایش زیادی به رنگ‌آمیزی و تزیین اتومبیل داشتند و رنگ‌آمیزی تند و شاد ماشین‌ها (مخصوصاً فولکس قورباغه‌ای) نشانه‌ای از فرهنگ غالب دهه ۶۰ میلادی بود.
یکی از امتیازات این هنر، متحرک بودن اثر هنری است. هنرمندانی که با تأثیر از فرهنگ روز جامعه، سبک‌های جدید هنر و فلسفه‌های نوین، اتومبیل‌‌ها را تبدیل به یک اثر هنری می‌کنند، نیازی به گرفتن وقت از گالری‌ها ندارند و مستقیماً با مخاطب خود در خیابان ارتباط برقرار می‌کنند. البته در بسیاری از کشورها محدودیت‌هایی برای تردد این خودروها وجود دارد و به همین دلیل شاید بهترین جا برای نمایش این آثار هنری، فستیوال‌ها باشد که در آنها، مجسمه‌های متحرک تزیین شده موتوردار بدون ترس از پلیس در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرند! بعضی از معروف‌ترین هنرمندان پاپ آرت به خاطر ماهیت اتومبیل به عنوان نمادی از فرهنگ عامه به Art car علاقه‌مند هستند. محبوب‌ترین اتومبیل آنها «بی‌ام‌دبلیو» است. به تعدادی از آثار این هنرمندان نگاهی بیندازیم:
حالا که صحبت از اتومبیل‌ها شد، شاید بد نباشد به سراغ تعدادی از معروف‌ترین‌هایشان که خودشان به عنوان یک نشانه و حتی در مقام یک هنرپیشه در ذهنمان ماندگار شده‌اند برویم و ببینیم الان کجا هستند!
۱) فرشته صورتی:
ماشین معروف جناب پلنگ صورتی که فقط در تیتراژ کارتون حضور داشت و پلنگ صورتی و کارآگاه سرنشینان همیشگی آن بودند. این ماشین زیبا و دست‌ساز که آدم را به یاد بستنی توت‌فرنگی می‌اندازد در سال ۱۹۶۹ به دست طراح معروف اتومبیل، جی اوربرگ طراحی شد و فقط یک عدد از آن ساخته شد و در سال ۲۰۰۷ در حراج اینترنتی ebay به مبلغ ۱۴۷ هزار دلار به فروش رفت. (حیف شد!)
۲) بت‌موبیل:
آقای بت‌من بر خلاف همتای افسانه‌ای‌اش، سوپرمن، توانایی پرواز نداشت. بنابراین برای این‌که بتواند به جنگ تبهکاران برود، نیاز به یک وسیله نقلیه ویژه داشت. بنابراین آقای باب کین طرح بت‌من، یک اتومبیل ویژه به ایشان اهدا کرد که توانایی‌های عجیب و غریبی داشت و مسلح به انواع سلاح‌ها بود و می‌توانست در هر جاده‌ای با سرعت بالا حرکت کند. با پیشرفت تکنولوژی! شکل و شمایل بت‌موبیل هم تغییر کرد و آخرین نمونه این اتومبیل که در فیلم «بت‌من متولد می‌شود» حضور پیدا کرد، هیچ شباهتی به نمونه اولیه آن ندارد.
۳) جیمز باند و اتومبیل‌هایش:
محبوب‌ترین ماشین جیمز باند، که در فیلم‌های اولیه‌اش یار و یاور این جاسوس همه‌ فن حریف بود، اتومبیل آستون مارتین مدل DB۵ بود. ظاهر این اتومبیل فرقی با سایر اتومبیل‌ها نداشت، اما وای به روز کسی که به تعقیب باند می‌رفت. انواع و اقسام بلاها بر سر این نگون‌بخت نازل می‌شد: یا مسیر حرکتش با روغن لیز می‌شد و یا دود غلیظی دیدش را کور می‌کرد و اگر هم از پس همه این موانع برمی‌آمد، یک موشک زمین به زمین نثارش می‌شد! و همه این شیرین‌کاری‌ها را همان آستون مارتین مظلوم! انجام می‌داد.
البته بعدها جناب باند به اتومبیل‌های دیگری مثل بی‌ام‌دبلیو و جیپ علاقه‌مند شدند، اما آستون مارتین از ذهن طرفداران جیمز باند هیچ‌گاه محو نخواهد شد.
۴) ماشین مشتی ممدلی:
روایت است که مشهدی محمدعلی یکی از پولدارهای تهران بود و ۷۰ سال پیش، زمانی که هنوز داشتن اتومبیل برای مردم معمولی یک رویا محسوب می‌شد، صاحب یک اتومبیل «آستین» انگلیسی بود. جناب محمدعلی کمی مقتصد بود! و هیچ‌گاه به فکر تعمیر و نگه‌داری این ماشین نمی‌افتاد و از آنجایی که آن زمان خیابان‌های شهر تهران سنگ‌فرش بود، هر وقت این ماشین از جایی رد می‌شد، مردم از سر و صدای گوش‌خراش موتور و برخورد چرخ‌های درب و داغان آن با سطح خیابان ذله می‌شدند. به تدریج این اتومبیل در بین مردم تهران به شهرتی زیاد دست یافت و حتی شعری هم برای آن سروده شد با این مطلع:
«ماشین مشتی مندلی نه بوق داره نه صندلی»
و از آن روزگار تا کنون این ماشین نماد اتومبیل‌های قراضه‌ای شده که هنوز از آنها استفاده می‌شود. (البته با طرح جایگزینی خودروهای فرسوده دیگر شاهد حضور آنها نخواهیم بود.)
نویسنده : افشین صادقیزاده
منبع : چلچراغ