پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیرامون مهاجرت نخبگان


پیرامون مهاجرت نخبگان
● مقدمه
نیروی انسانی به ویژه نیروی متخصص، در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه نقش اساسی ایفا می‌كند. در تقسیم‌بندی بانك جهانی نیز یكی از منابع ثروت كشورها، منابع انسانی، به ویژه متخصصین هر كشور ذكر شده است.
سرمایه انسانی از ابزارهای مهم توسعه است و توسعه نیز منوط به حفظ سرمایه انسانی است. به عبارت دیگر، سرمایه‌های انسانی یا همان نیروهای متخصص و ماهر، هم ابزار هستند و هم هدف توسعه. امروزه نیروی ذهنی، مغزی، تفكر ومدیریت جامعه یك ثروت محسوب می شود ومهاجرت اندیشمندان و روشنفكران می تواند موازنه علمی یك سرزمین را با چالش جدی مواجه كند.
دیدگاههای مختلفی در ارتباط با به پدیده فرار مغزها وجود دارد.
دیدگاهی خوشبیانه، سخن گفتن از فرار مغزها در عصر ارتباطات را بدبینانه می‌پندارد. این دیدگاه ناظر بر این است كه توسعهٔ ارتباطات جهان را به دهكده‌ای شبیه ساخته كه در آن افراد به آخرین تجهیزات ارتباطی دسترسی دارند. لذا در نگاه قائلین به این دیدگاه، سخن گفتن از فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان غلو شده به نظر می‌رسد.
دیدگاه دیگری دانشمندان و نخبگان را سرمایه‌های جهانی می‌داند. از این منظر چنانكه دلیلی ندارد جلوی مهاجرت نخبگان گرفته شود، علتی نیز وجود ندارد كه دستاوردهای علمی آنان به سراسر جهان صادر نشود.
نظریه‌ای كه بر اساس دیدگاه‌های ماركسیستی مطرح می‌شد مفهوم فرار مغزها را به "قاچاق سلول‌های خاكستری" تعبیر می‌نماید. در این دیدگاه نخبگان به منزلهٔ بردگانی تلقی می‌شوند كه از روی اجبار و بدون حق انتخاب ناچارند در جهت بهره‌وری سیستم سلطه‌جوی كشورهای "رباینده" خدمت كنند. این گروه، فرار مغزها را در اثر فریب، توطئه و اغواگری كشورهای مقصد می‌دانند و بدین جهت این مهاجرت را نوعی اجبار به حساب می‌آورند. فریفتن نخبگان و جذب سرمایه‌های انسانی كه از مهمترین سرمایه‌های اقتصادی به شمار می‌روند شیوهٔ جدید استعمار علمی- فرهنگی است. این دیدگاه گروهی است كه جهان سوم را در معرض تهاجم دستاوردهای فرهنگی می‌دانند.
عده‌ای دیگر جذب گروه نخبگان را حق كشورهای توسعه‌یافته می‌دانند. این عده معتقدند كشورهای توسعه‌یافته سهم زیادی در پیشرفت علم، رفاه اجتماعی و امنیت جهانی دارند و با جذب نخبگان جلوی هدر رفتن آنها را می‌گیرند. و عده‌ای دیگر نیز معتقدند كه مهاجرت نخبگان پدیده‌ای مذموم نبوده و در واقع عاملی برای توسعه و مبادلهٔ فرهنگ است.
● مفهوم مهاجرت نخبگان
در فرهنگ معین آمده است: "مهاجرت یعنی از موطن خود به جایی دیگر نقل مكان كردن و هجرت گزیدن". همچنین در فرهنگ فارسی عمید مهاجرت به معنی از جایی به جایی رفتن و در آنجا منزل كردن و دوری كردن از شهر و دیار آمده است. اما در تعریفی كاربردی و ملموس می‌توان مهاجرت را بدین صورت تعریف كرد: "ترك سرزمین اصلی و ساكن شدن در سرزمین دیگر به طور دائم یا موقت".
مهاجرت زمانی یك مسئلهٔ اجتماعی تلقی می‌شود كه میزان مهاجرت از داخل به خارج در مدت یكسال بیش از میزان مهاجرت از خارج به داخل باشد. البته در این راستا می‌بایست میان مهاجرت نیروی كار و مهاجرت نخبگان تفاوت قائل شد.
اما مهاجرت نخبگان به این معناست كه جامعه به دانش و تخصص نخبگان خود نیاز دارد ولی این نیروها، مهاجرت دائمی یا نیمه‌دائمی را به كشورهای دیگر ترجیح می‌دهند.
برای درك صحیح پدیده مهاجرت نخبگان توجه به چند نكته ضروری است:
۱) میان مهاجرت نیروی كار و مهاجرت نیروهای متخصص تفاوت وجود دارد.
۲) مهاجرت نیروهای متخصص زمانی به عنوان یك پدیدهٔ منفی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد كه در داخل كشور به تخصص آنان نیاز مبرم وجود داشته باشد و مهاجرت آنها به گونه‌ای باشد كه ارتباط شغلی و عملی آنان با داخل كشور به كلی قطع شود.
۳) گاهی به جای ذكر نام مهاجرت نخبگان از واژهٔ فرار مغزها استفاده می‌شود. قابل توجه است كه استعمال این واژه علاوه بر تداعی مهاجرت نخبگان نوعی اجبار در مهاجرت را نیز به ذهن متبادر می‌سازد.
۴) در گزارش كشورهای اروپایی عضو سازمان همكاری اقتصادی و توسعه (OECD) به دو مفهوم "مبادلهٔ جریان مغزها" (Brain exchange) و "بر باد دادن مغزها" (Brain Waste) اشاره شده است. مبادلهٔ مغزها به دو جریان هم زمان خروج و ورود مغز اشارهٔ ضمنی دارد. هر گاه سنگینی این مبادله به یك طرف متمایل شود، دو اصطلاح دیگر "فرار مغزها" و "تصاحب مغزها" Brain gain به كار برده می‌شود. بر باد دادن مغزها (ضایع كردن مغزها) زمانی اتفاق می‌افتد كه نیروهای متخصص در حرفه‌ای دور از شأن و تخصص و تجربهٔ ملی خود به كار گرفته شوند.
● فرار مغزها: معضلی جهانی
برخلاف تصور رایج مبنی برآن كه پدیده "فرارمغزها" تنها دامنگیر كشورهای جهان سومی و توسعه نیافته است، شواهد نشان می‌دهد این معضل برقاره اروپا وملل پیشرفته وصنعتی نیز سایه افكنده ومسؤولان امر را برای چاره‌اندیشی به تكاپو واداشته است. چنانچه جمعی از دانشمندان برجسته و پیشرو در قاره اروپا با انتقاد شدید از سیاست‌های علمی اتحادیه اروپا، از مسؤولان این اتحادیه خواسته‌اند تا با ایجاد اصلاحات لازم و سرمایه‌گذاری بیشتر از مهاجرت مغزها به ایالات متحده آمریكا جلوگیری كنند. رؤسای ?? آكادمی علوم دراروپا با ارسال نامه سرگشاده‌ای به شورای رهبران اتحادیه اروپا تصریح كرده‌اند: "درك این نكته بسیار مهم است كه ایالات متحده آمریكا در جذب استعدادهای جوان از تمام نقاط دنیا بسیار موفق‌تر از اتحادیه اروپا عمل می‌كند".
تونی بلر اذعان كرده است كه مدتها بی‌توجهی و كمبود منابع مالی باعث بخش اعظم فرار مغزها از این كشور بوده است. وی همچنین گفته است: "می‌خواهم انگلیس را به یكی از بهترین مكانها در جهان برای پیگیری علم تبدیل كنم. به این منظور باید بودجه مناسب در اختیار افراد قرار بگیرد و هزینه ابزار و زیرساخت تامین شود".
این معضل در كشورهای اروپای شرقی به شكل حادتری وجود دارد. همچنین فرار مغزها و مهاجرت نیروی‌‏‎ ‏‎ انسانی‌ متخصص پس‌ از ‏فروپاشی‌ اتحاد‏‎ جماهیر‏‎ شوروی‌‏‎ نیز‎ بسیار دیده‌‏‎ شده است.
● سیاست جذب نیروی متخصص
یكی از اولویتهای سیاست جذب مهاجران، تخصص و مهارت آنان در زمینه‌های مورد نیاز كشورهای میزبان است و به نوعی میتوان از این سیاست با عنوان تلاش كشورهای ثروتمند برای جبران كمبود نیروی كار در صنایع كلیدی یادكرد. در آمریكا به ویژه در دههٔ اخیر، سیاست جذب نخبگان پیگیری شده است. تاكنون پنج برندهٔ جایزهٔ نوبل در كانادا و ۳۰ درصد دانشمندان برجسته این كشور در زمینهٔ تكنولوژی به آمریكا مهاجرت كرده‌اند.
براساس اطلاعات انتشار یافتهٔ صندوق بین‌المللی پول(۱۹۹۹)، از كشورهای هندوستان، چین و ایران به ترتیب ۲۲۸، ۱۶۵ و ۱۰۵ هزار نفر با تحصیلات عالی، به آمریكا مهاجرت كرده‌اند. نتایج این مطالعه كه دربارهٔ ۶۱ كشور كمتر توسعه یافته انجام شده، نشان می‌دهد كه بیشترین آمار مهاجرت متعلق به افراد با تحصیلات عالی بوده است (اداره كل فرهنگی ایرانیان خارج از كشور؛ ۱۳۷۸).
براساس اطلاعات ارائه شده توسط صندوق بین‌المللی پول، كشورهای ایران، فیلیپین، كره و تایوان در صدر جدول كشورهای مهاجر فرست در سال ۱۹۹۹ قرار داشته‌اند. همچنین كانادا، آمریكا، آلمان، انگلیس، فرانسه، سوئد، استرالیا و زلاندنو به ترتیب حائز ركورد در جذب مهاجر ایرانی هستند.
● دشواری‌های بررسی پدیدهٔ فرار مغزها
اما در این میان آنچه كه به دشواری بررسی پدیدهٔ فرار مغزها می‌افزاید، فقدان آماری صحیح و متمركز در كشورهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر از میزان واقعی مهاجرت نخبگان و متخصصان است. در كشور ما نیز با وجود گزارش‌های آماری متعددی كه تاكنون دربارهٔ مهاجرت نخبگان و فرار مغزها تهیه شده، خلأهای عمده‌ای در این زمینه احساس می‌شود. تمام كمبودهای آماری در این زمینه معلول فقدان پیگیری سیاست مهاجرت برنامه‌ریزی شده در ایران است و به همین دلیل نیازی به تهیه و تدارك چنین اطلاعاتی احساس نمی‌شود. همچنین در سیاست آموزشی كشور خط‌مشی روشنی برای مواجهه با این پدیده ترسیم نشده است و در چنین شرایطی، ابعاد آسیب‌زای قضیه بیشتر رخ می‌نماید.
در حال حاضر تشكیلات معینی در كشور برای پیگیری مسأله مهاجرت وجود ندارد و این در حالی است كه در بسیاری از كشورها نظیر تركیه، هند، استرالیا و ایتالیا سازمانهایی در حد وزارتخانه یا معاونت ریاست جمهوری مأموریت پیگیری مسأله مهاجرت نخبگان را دارند. به نظر می‌رسد؛
۱) یكی از وزارتخانه‌ها در كشور مسؤول پیگیری جدی این موضوع بشود. وزارت امور خارجه به علت بیشترین ارتباط با مهاجران ایرانی و وزارتخانه‌های آموزش عالی و بهداشت و درمان به علت بیشترین ارتباط با نخبگان بالفعل و یا بالقوه داخل كشور گزینه‌های مناسبی می‌باشند.
۲) سیاستگذاری در مورد این موضوع در یك شورای متشكل از وزارتخانه‌های مرتبط با این قضیه تشكیل گردد. وزارتخانه‌های امور خارجه، اطلاعات، آموزش عالی، بهداشت و درمان و فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمره این وزارتخانه‌ها هستند. از سوی دیگر قوانین بسیاری برای حل مسأله مهاجرت نخبگان باید مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گیرند. لذا یكی از وظایف شورا تعیین این گونه قوانین و تعیین مرجع بازبین آنهاست.
● موانع و مشكلات
۱) تداخل وظایف: گرچه در كشور ما هیچ دستگاهی مستقیماً مسؤولیت پاسخگویی در ارتباط با معضل فرار مغزها را به عهده ندارد، اما در عین حال دستگاههای مختلف در این زمینه مدعی راهكارها و خواستار بودجه و تشكیلات هستند. تا جایی كه از گزارشهای تهیه شده تاكنون مشخص است، حداقل چهار وزارتخانه امور خارجه، فرهنگ و ارشاد اسلامی (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)، آموزش عالی (فناوری) و بهداشت و درمان و آموزش پزشكی، دفتر رئیس جمهور و شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سالیان گذشته در این زمینه گزارشهای مكتوب داده و مدعی انجام برخی از كارها از محل امكانات دستگاهی خود بوده و خواستار احاله مسؤولیت شده‌اند و تاكنون نیز هیچگونه تصمیمی گرفته نشده است.
۲) تبعیض بین نخبگانی كه برگشته‌اند و آنانی كه در مهاجرت مانده‌اند: در هر حال در طول سالیان گذشته تعدادی از دارندگان تحصیلات عالیه و نخبگان به كشور بازگشته اند، هر چند كمیت و كیفیت تعداد زیادی از آنان از همطرازهای خود در خارج از كشور شاید كمتر باشد. در نتیجه توجه و احترام بیش از حد به مهاجران بازنگشته و تخصیص برخی از امكانات بیش از عرف داخل كشور، مانند پرداخت ارزی به ایشان، مسلماً می‌تواند موجب سوءتفاهم‌های جدی شده و حتی سبب تشویق به مهاجرت كسانی كه در داخل مانده‌اند بشود. علی‌هذا در اجرای طرح باید دقت كرد كه ارزش و جایگاه افراد به معنی واقعی محفوظ بماند و واقعاً نخبگانی كه بدون تردید دارای كیفیتی بیش از همگنان داخل كشوری خود هستند از امتیازات ویژه بهره‌مند شوند.
۳) نهادینه نشدن فرهنگ استفاده از تكنولوژی جدید: تدریس و تحقیق و كنفرانس غیرحضوری هنوز در دانشگاههای ما نهادینه نشده و بدتر از آن مسؤولان مالی و اداری و اجرایی وزارتخانه‌های مسؤول نسبت به هزینه كردن در این امور حساسیت منفی دارند.
۴-فقدان نظام شایسته‌گزینی و نخبه‌گزینی در سطوح مختلف مدیران: این امر كه لازمه بهره‌گیری بهینه از نخبگان است در كشور ما نهادینه نشده و جایگزین شدن آن به جای روابط شخصی و جناحی كار بسیار دشواری است.
۵) ناهماهنگی دستگاههای ذبربط: تعیین بودجه یا تصویب و تفسیر قوانین مرتبط با مسأله جذب نخبگان نسبت به این مباحث بسیار بیگانه هستند و بدون صدور دستوری قاطع، بسیار بعید است كه به صورت خود به خود برخورد مناسبی با این قضیه داشته باشند.
● جهانی‌شدن و مهاجرت نخبگان
پدیده "جهانی‌شدن" تأثیرات مهمی در حوزه‌های زیر بر جای گذاشته است:
۱) از بین رفتن مرزهای پیشین سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
۲) تضعیف فرهنگ‌ها و هویت‌های موجود در چارچوب دولت‌های ملی
۳) پیشرفت سریع تكنولوژی‌های ارتباطی
۴) تغییر مناسبات و روابط اجتماعی
۵) توسعه همزمان فرایندهای تكثر و شكل‌گیری اتحادهای منطقه‌ای و بین‌المللی (استقلال جمهوری‌های شوروی، بالتیك و یوگسلاوی و همزمان پیوستن آنها به پیمان‌های منطقه‌ای و جهانی).
لذا پدیدهٔ مهاجرت نخبگان و متخصصان می‌تواند به نوعی محصول شكل‌گیری روندهای جدید باشد. مهاجرت نخبگان می‌تواند به عنوان زیر مجموعهٔ كوچكی از ابعاد جهانی‌شدن بررسی گردد.● پیامد اقتصادی مهاجرت نخبگان
براساس آمارهای موجود سالانه هزاران دانش‌آموخته دانشگاهی از كشور خارج می‌شوند كه بنابر اعلام صندوق بین‌المللی پول، خروج این حجم كلان از سرمایه‌های انسانی معادل خروج ۱۱ میلیارد دلار سرمایه از كشور است. بر این اساس، كشور ایران همراه با سه كشور كره جنوبی، فیلیپین و چین تایپه در صدر كشورهای نخبه‌گریز جهان قرار دارد.
كشورها با مهاجرت نخبگان و نیروی كار ماهر و متخصص، به تدریج شاهد كاهش تولید سرانه، رفاه اقتصادی و رشد اقتصادی خواهند بود. مهاجرت نخبگان همچنین باعث می‌شود در آینده كشور از نیروی فعال بالقوه بی‌بهره باشد. این در حالیست كه كشورها هزینه زیادی را برای تربیت نیروهای متخصص صرف می‌كنند و از دست دادن این نیروها به منزله از دست دادن میلیاردها دلاری است كه سال‌ها در زمینه انباشت سرمایه انسانی و دانش هزینه شده است.
هزینه‌هایی كه جامعه باید برای پر كردن خلاء ناشی از خروج سرمایه انسانی بپردازد، تعداد واحدهای زمانی بسیار بالایی كه از دست رفته‌اند و قابل بازیافت نیستند ضرباتی هستند كه بر پیكره اقتصاد آن مملكت وارد می‌شود.
دامنه پیامدهای منفی مهاجرت نخبگان از كشور بر اقتصاد به قدری است كه اخیرا نظریاتی مبنی بر جبران زیان كشورهای مهاجرفرست(نیروهای متخصص و تحصیل‌كرده) از طریق مالیات شكل گرفته‌اند به این مفهوم كه مهاجران باید مبلغی را علاوه بر مالیات بر درآمد، در كشور میزبان بپردازند و مسئولان مالیاتی كشور میزبان نیز باید این مبلغ را هرساله به كشور مهاجرفرست مسترد دارند. تا بدین‌وسیله بخشی از زیان رفاهی ناشی از از دست‌ دادن سرمایه انسانی كارآمد تأمین شود.
در تازه‌ترین گزارش منتشر شده از سوی بانك جهانی با عنوان "مهاجرت بین‌المللی و فرار مغزها" تعداد افرادی كه در طی سال‌های اخیر از ایران خارج شده‌اند بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر در سال عنوان شده است.
بد نیست بدانیم كه بر‌اساس آمار منتشر شده از سوی اداره آمار آلمان، از مجموع صد هزار ایرانی مهاجر در آلمان در سال‌های گذشته، ۲۰۰۰ جلد كتاب منتشر شده در حالی كه از میان ۲میلیون مهاجرترك تنها ۱۰۰جلد كتاب منتشر شده است. این امر حاكی از پتانسیل‌های ارزنده فكری است كه در ردیف گران‌بهاترین سرمایه‌های ملی محسوب می‌شود ولی متاسفانه به دلیل عدم تدبیر و چاره‌اندیشی مسوولان و تصمیم‌گیران كشور به راحتی از دست می‌روند، بدون این كه حتی هزینه‌هایی كه از این طریق بر اقتصاد كشور تحمیل می‌شود، محاسبه شود. بی‌تردید، خروج متخصصان كه می‌توانند پشتوانه فكری، اجرایی، كارآمدی و بقای نظام اقتصادی- سیاسی كشور باشند، در بلندمدت منجر به ایجاد بحران سیاسی و اجتماعی فراگیر در كشورمان خواهد شد كه در آن هنگام حتی مجال اندیشیدن برای حل این مسائل وجود ندارد.
● مهاجرت ژن‌ها
پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به دلیل آثار و تبعات سوء فرهنگی، روانی، سیاسی و نقش منفی آن در فرایند توسعه و تخریب اعتبار ملی و تغییر نسل‌های آینده به عنوان تهدیدی جدی برای حال و آینده كشور نگرانی‌هایی در سطوح مختلف مدیریتی و اجتماعی كشور ایجاد كرده است.
بر اساس یك نظریه(نظریه مهاجرت ژن‌ها) در فرایند مهاجرت نخبگان و متخصصان، نه تنها نخبگان كه ثروت ملی كشور به شمار می‌آیند از دست می‌روند بلكه پس از گذشت قرن‌ها از نظر ژنتیكی كشورهای نخبه پذیر (مقصد) به جوامع نخبه تبدیل خواهند شد و درصد ژن‌های هوشمند آنها به شكل گسترده‌ای افزایش می‌یابد. لذا در زمینه تولید علم، فن و فن‌آوری همچنان پیشتاز خواهند بود. در مقابل كشورهای نخبه گریز (مبداء) روز به روز فقیرتر شده و به دلیل همین فقر وابسته‌تر می‌شوند و تعادل جهانی با شدت بیشتری به هم می‌خورد.
بر این اساس بایستی اصطلاحات و مفاهیم "مهاجرت نخبگان" (Brain Drain و Elites Migration) را با "مهاجرت ژن‌های هوشمند" یا "مهاجرت ژن‌های بالقوه دانایی و توانایی"(Brainy Genes Migration) جایگزین كرد و از این پس به جای این لغات و عبارات مهاجرت ژن‌ها را به كار برد، زیرا ژن‌ها هستند كه اطلاعات وراثتی را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌كنند و هوش و استعداد نیز با ژن‌ها ارتباط لاینفك داشته و این یك اصل علمی اثبات شده است.
نبوغ و نخبگی در اثر دو عامل مهم یعنی وراثت(كه همان ویژگی‌های ژنتیكی افراد است) و محیط (كه شرایط و بستر لازم جهت رشد علمی و عقلی است) حاصل می‌شود. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت كه هر نخبه‌ای كه از كشور خارج می‌شود، یك ژنوم هوشمند از كشور خارج شده و با زندگی در كشوری دیگر و ازدواج و تولید نسل در آنجا به تكثیر ژن‌های هوشمند آن كشور كمك می‌كند. لذا به تدریج درصد ژن‌های هوشمند جوامع نخبه پذیر افزایش یافته و در طولانی مدت و پس از گذشت سال‌ها، اختلاف فاحش ژنتیكی بین كشورهای نخبه‌پذیر و نخبه‌گریز ایجاد خواهد شد، به گونه‌ای كه كشورهای نخبه‌پذیر به جوامعی نخبه تبدیل می‌شوند و جوامع نخبه‌گریز با كاهش ژن‌های هوشمند خویش، به تبعیت بی‌چون و چرا از جوامع نخبه‌پذیر، تن داده و اداره امور جامعه با اتكاء به افرادی انجام خواهد شد كه از ضریب هوشی كمتری برخوردار هستند كه این امر به عقب ماندگی كشور خواهد انجامید.
نخبگان قادرند علم، فن، فناوری و صنعت جدید و به تبع آن فرصت‌های شغلی جدید برای جامعه خویش ایجاد كنند، بنابراین درصد بیكاری در كشورهای پیشرفته در همه سطوح بسیار كم می‌شود، این در حالی است كه مهمترین مشكل كشورهای در حال توسعه و نابرخوردار از جمله كشور ما بیكاری و باز هم مهاجرت ژن‌ها است.
كشورهای نخبه پذیر، نخبگان دیگر كشورها را با هر دین و آیینی می‌پذیرند و نه تنها از هوش و استعداد و توان ایشان در توسعه علمی، فنی و صنعتی خویش استفاده می‌كنند بلكه ذخایر ژن‌های هوشمند خویش را برای نسل‌های آتی افزایش داده و آینده روشنی را برای ایشان ترسیم می‌كنند. یعنی به طور كاملا طبیعی اصلاح ژنتیكی انجام می‌دهند. لذا نسل‌های آینده در كشورهای نخبه‌ پذیر برای بر آوردن نیازهای خویش نه تنها مشكلی ندارند بلكه با سهولت بیشتری توسعه پایدار كشور خود را دنبال خواهند كرد. به عبارت دیگر سیاستمداران كشورهای نخبه پذیر مهمترین "ثروت ملی" خود، یعنی نخبگان را چند برابر افزایش می‌دهند.
چنین حفظ منابع و ذخایر ژنتیكی هوشمند، كافی، مناسب و همچنین حفظ منابع و ذخایر مادی خود از یك طرف و استفاده از ذخایر و منابع مادی كشورهای در حال توسعه و نابرخوردار از طرف دیگر، اختلاف طبقاتی، و سرانه ثروت ملی بین كشورهای نخبه پذیر و نخبه گریز را افزایش می‌دهند.
تجربه نشان داده است نخبگان غیر بومی به دلیل داشتن امكانات مادی و معنوی در حد شأن خویش و همچنین فرهنگ بالا، از لحاظ امنیتی برای كشورهای نخبه پذیر مشكلی ایجاد نمی‌كنند. برای فرزندگان نخبگان هم امكان بالقوه برای بلوغ علمی از نظر ژنتیكی و شرایط مناسب محیطی برای این افراد وجود دارد به طوری كه بهره‌گیری از نهایت ظرفیت نخبگان و دانشمندان در این كشورها به سادگی میسر است.
علاوه بر این، اكثریت قابل توجهی از نخبگان به دلیل هوش و استعداد سرشار، از نظر معنوی و اخلاقی هم تفاوت قابل توجهی با دیگر افراد جامعه داشته و الگوی عملی برای اقشار مختلف می‌باشند و معمولا ارتباط و اعتقاد عمیق‌تری با ماوراء الطبیعه و خداوند دارند. لذا افزایش شمار نخبگان در هر جامعه، تقویت باورهای دینی را نیز در پی دارد.
● فرار مغزها در ایران
مهاجرت نخبگان در ایران تا پایان جنگ جهانی دوم سرنوشت و ماجرایی مشابه دیگر كشورهای جهان سوم دارد. اما پس از جنگ جهانی دوم، این جریان در مسیری تازه قرار گرفت. فرار مغزها از ایران با تأخیر نه چندان زیاد نسبت به كشورهای كم‌توسعه آغاز شد. اعزام محصل به كشورهای خارجی و آمریكا به طور منظم و جدی آغاز شد و رشد اقتصادی یكی از هدف‌های خود را متوجه تربیت متخصصان نمود تا دوام و رشد برنامه‌های توسعه تضمین شود. حدود ۱۵ ماه قبل از انقلاب اسلامی جریان تازه‌ای از مهاجرت صاحبان سرمایه و نخبگان سیاسی، اقتصادی و علمی به خارج از كشور پدید آمد. برخی كارشناسان دولتی كه اوضاع را وخیم تشخیص می‌دادند به دلیل وابستگی شدید به نظام قبلی، كشور را ترك كردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، با درون مایه‌های عمیق فرهنگی، این روند تا پس از پایان جنگ تحمیلی كاهش محسوسی پیدا كرد، اما در سال‌های اخیر مجدداً شاهد شكل جدید و در عین حال وسیعی از پدیده‌های مهاجرت نخبگان هستیم.
بدین ترتیب، روند تاریخی این پدیده در كشور ما شامل سه دورهٔ مشخص است:
۱) دههٔ چهل و پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی كه محصول باز شدن باب ارتباط با غرب، سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی رژیم گذشته و… بود.
۲) مقطع سال‌های ۵۷ و ۵۸ و ابتدای جنگ تحمیلی كه به طور عمده، طیف ناراضیان از انقلاب اسلامی را شامل می‌شد و با تعطیل شدن دانشگاهها در دوران انقلاب فرهنگی تشدید شد.
۳) دورهٔ جدید مهاجرت كه از سال ۶۷ آغاز و در سال‌های اخیر شتاب بیشتری گرفته است.
● نگرش‌ مردم ایران دربارهٔ مهاجرت
تمایل به مهاجرت می‌تواند به عنوان یك متغیر مرتبط با شرایط داخلی كشورها مورد سنجش قرار گیرد. در یك تحقیق كه به منظور بررسی آگاهی‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی صورت گرفت، یكی از پرسش‌هایی كه به طور مشخص با پاسخگویان مطرح شد این بود كه اگر امكانات فراهم باشد، آیا حاضرید برای همیشه در كشور دیگری كه دلخواه شما باشد ساكن شوید؟ در پاسخ، ۵/۷۵ درصد از افراد جواب منفی به این سوال دادند. نتیجهٔ دیگری كه از این تحقیق گرفته شد این بود كه: آنهایی كه كشور را در شرایط پایین‌تری ارزشیابی می‌كنند گرایش بیشتری هم به ترك كشور دارند.
● تمایل به مهاجرت و…
جنسیت تمایل به مهاجرت در میان مردان اندكی بیش از زنان اظهار شده است، اما تفاوت‌ها در حدی نیست كه رابطهٔ آماری معنی‌دار باشد.
سن از تمایل به مهاجرت به موازات افزایش سن كاسته می‌شود.
سواد تمایل به مهاجرت همسو با ارتقای سطح سواد فزونی می‌گیرد.
وضع تأهل تمایل به مهاجرت در میان افراد طلاق گرفته از همه شدیدتر است. و پس از این گروه افراد ازدواج نكرده قرار دارند. ضعیف‌ترین تمایل را نزد افراد همسر فوت شده مشاهده می‌كنیم كه در گروه‌های سنی بالاتر قرار دارند.
طبقهٔ اجتماعی تمایل به مهاجرت در افرادی كه امكانات بهتری دارند قوی‌تر است.
درآمد با افزایش سطح درآمد به طور كلی روند موافقت با مهاجرت نیز فزونی می‌گیرد. تمایل به مهاجرت در سطح خاصی از افزایش درآمد قدرت می‌گیرد و وقتی موقعیت اقتصادی در شرایط برتر قرار می‌گیرد از نسبت تمایل اندكی كاسته می‌شود. به نظر می‌رسد تمایل به مهاجرت برای كسانی كه از درآمد متوسطی برخوردارند، شدت بیشتری دارد.
نتیجه‌گیری از گرایش به مهاجرت اكثریت پاسخگویان با توجه به اظهاراتشان متمایل به مهاجرت از كشور نیستند. نسبت كسانی كه متمایل به مهاجرت هستند در تهران بیش از شهرستانهاست. بیشترین تمایل به مهاجرت را در میان مردان به ویژه جوانان، دیپلمه‌ها، طلاق‌گرفته‌ها، افراد وابسته به طبقات متوسط و بالا، و متوسط درآمد مشاهده می‌كنیم. جنسیت پاسخگویان از نظر آماری رابطه‌ای را با تمایل نشان نمی‌دهد. كسانی كه در شرایط متوسط از نظر رفاهی قرار دارند و نیز جوانان گرایش بیشتری به مهاجرت از خود نشان می‌دهند.● داده‌ها و سنجه‌های آماری موجود از مهاجران ایرانی در خارج از كشور
▪ نگاهی به وضع متخصصین ایرانی مقیم كشورهای خارجی
برابر گزارش‌ها، در حال حاضر بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر مهندس و پزشك ایرانی در آمریكا زندگی می‌كنند. همچنین براساس اطلاعات موجود، همهٔ ورودی‌های دانشگاهها و مراكز آموزش عالی با رتبهٔ دو رقمی (۹۹ ۱)، در سال دوم تحصیلی برای ادامهٔ تحصیل پس از دورهٔ لیسانس، نامه‌ای از بهترین دانشگاههای دنیا با بهترین امكانات دریافت می‌كنند. قریب ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش‌آموزی كه طی سه سال گذشته در المپیادهای مختلف علمی صاحب مقام شده‌اند در یكی از بهترین دانشگاههای آمریكا تحصیل می‌كنند (ذاكر صالحی، ۱۳۷۹).
همچنین به گفته رئیس باشگاه پژوهشگران جوان از بین ۳۷۶ جوان برگزیده المپیادهای علمی كشور ۱۰۹ نفر مهاجرت كرده‌اند. (دكتر میرزایی، مصاحبه تلویزیونی، ۱۳۸۲).
بانك جهانی نیز در تازه‌ترین گزارش خود(۲۰۰۵) اعلام كرد: سالانه ۳۰۰ هزار نفر كه عمدتا شامل افراد تحصیل كرده و كارگران ماهر می باشند از ایران به خارج مهاجرت می‌كنند.
بر اساس اطلاعات موجود، "۸۰% از برگزیدگان المپیادهای علمی در بهترین دانشگاه‌های خارج از كشور جذب شده‌اند و به تعبیر دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی از تعداد ۱۷۶ مدال آور المپیادهای علمی جهان تعداد ۱۶۳ نفر از آنان در كشور حضور ندارند".
بر اساس آمار صندوق بین‌المللی پول(۱۹۹۹)، ایران بیشترین مهاجرت تحصیلكرده‌های علمی را در میان ۶۱ كشور جهان داشته است و طی چند سال اخیر ۱۰۵ هزار ایرانی با تحصیلات عالیه به امریكا و ۷۵۰۰ نفر به كانادا مهاجرت كرده و پیش‌بینی می‌شود حداقل ۷۰ هزار دانشجوی ایرانی در دوره‌های دكتری در كشورهای غربی مشغول به تحصیل هستند.
طبق آمار اداره خدمات تابعیت جویی و توطن آمریكا اكثر اعضای هیأت علمی تمام وقت رتبه علمی دانشیار و استاد دارند جالب اینكه تعداد اعضای هیأت علمی تمام وقت در كل مراكز آموزش عالی ایران (با رتبه دانشیار و استاد در سال ۷۶ ۱۳۷۵ حدود ۱۹۰۰ نفر بود. طبق آمار مربوط به بانك اطلاعات علمی متخصصان دفتر خدمات مهاجرتی آمریكا، تا سال ۱۹۹۷ تعداد ۳۷۴۶۲ ایرانی با تحصیلات لیسانس و بالاتر در این بانك به ثبت رسیده است. از این تعداد ۲۹% در سطح دكتری، ۳۳% فوق لیسانس و بقیه در سطح لیسانس بوده‌اند.
آمار ایرانیان تحصیل كرده در آمریكا در سال ۱۹۹۳
ردیف / ایرانیان تحصیل كرده/ فراوانی/ درصد
۱ / عضو هیأت علمی/ تمام وق/ ۱۸۶۲/ ۷۷%
/ ۲عضو هیأت علمی/ نیمه وقت/ ۳۲۰۰/ ۳۳/۱
۳/ سایرین/ ۲۰۶.۱۳۸/ ۹/۸۵
جمع/ ۲۴۰.۰۰۰/ ۱۰۰%
آمار ثبت شده در دفتر خدمات مهاجرتی امریكا در سال ۱۹۹۷
ردیف/ متخصصان/ فراوانی درصد
۱/ دكتری/ ۱۰۸۶۳/ ۲۹%
۲/ فوق لیسانس/ ۱۲۳۶۲/ ۳۳%
/ ۳ لیسانس/ ۱۴۲۳۵/ ۳۸%
جمع / ۳۷۴۶۲ / ۱۰۰%
طبق برآورد حدود ۲۰۰ هزار ایرانی در آلمان و فرانسه زندگی می‌كنند كه تخمین زده شده حدود ۶۰% آنان تحصیلات عالی دارند".
همچنین از مجموع ۳۴ هزار نفر دانشجوی بورسیه كه به طور عمده از سال ۱۳۷۴ ۱۳۶۴ از كشور خارج شده‌اند، پس از اتمام دوران تحصیل در سال ۱۳۷۷ بالغ بر ۱۲% آنان به كشور مراجعت ننموده‌اند.
بر اساس آمارهای وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری طی سالهای ۱۳۶۹ تا اوایل ۱۳۷۸ از تعداد ۲۸ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی تعداد ۱۵۱ عضو هیأت علمی با عنوان مأموریت تحصیلی ۶۳%، فرصت مطالعاتی ۸% و مرخصی بدون حقوق ۲۹% به خارج از كشور مهاجرت و بازنگشته‌اند كه متوسط تأخیر این افراد در حال حاضر ۲۰ تا ۴۳ ماه می‌باشد.
▪ مهاجرت اعضای هیأت علمی كشور از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸ (از ۲۸ دانشگاه)
درصد/ فراوانی / مهاجرت/ تحت / عنوان / ردیف
۶۳%/ ۹۵ / مأموریت تحصیلی/ ۱
۸% / ۱۳ فرصت مطالعاتی/ ۲
/ ۲۹% ۴۳ /مرخصی بدون حقوق/ ۳
۱۰۰%
۱۵۱
جمع
همچنین بر اساس آمار خروجی اداره كل گذرنامه كشور طی سالهای گذشته هر روز به طور متوسط ۱۵ كارشناسی ارشد و ۳/۲ نفر دارای مدرك دكتری و ۵۶۷ نفر لیسانسیه از كشور خارج شده‌اند و در مجموع ۵۴۷۵ نفر از نخبگان دانشگاهی ایران در سال ۱۳۷۸ به كشورهای مختلف جهان مهاجرت كرده‌اند و بنا بر گفته مسؤولین این آمارها شامل افرادی كه از مجاری غیر رسمی و به صورت قاچاق از كشور مهاجرت كرده‌اند نمی‌شود".
در آمار اعلامی اداره كل امور دانش‌آموختگان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكی نیز آمده است، در طی ۶ ماه اول سال ۱۳۷۸ تعداد ۱۶۶۴ نفر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته‌های علوم پزشكی در كشور جهت اخذ مدرك خود، ترجمه و تسجیل آنها به منظور خروج از كشور اقدام نموده‌اند. حدود ۳۴% این افراد را پزشكان عمومی، ۹% را پزشكان متخصص، ۱/۱% پزشكان فوق تخصص، ۷/۸% را داندانپزشكان و ۳/۷% را داروسازان تشكیل می‌دهند.
▪ آمار برخی پزشكان متقاضی خروج از كشور در شش ماهه اول سال ۱۳۷۸
درصد/ نوع/ پزش/ ردیف
۳۴%/ پزشك عمومی/ ۱
۹% / پزشكان متخصص/ ۲
/ ۷/۸% دندانپزشكان/ ۳
۳/۷% / داروسازان/ ۴
۱/۱% / پزشك فوق تخصص/ ۵
بر اساس همین گزارش تعداد افراد دارای مدارك دانشگاهی در رشته‌های علوم پزشكی از دانشگاههای خارج از كشور كه طی ۶ ماه اول ۱۳۷۸ جهت ارزشیابی مدارك خود مراجعه نموده‌اند (به كشور بازگشته‌اند) ۲۶۹ نفر بوده است. به عبارت دیگر در مقابل هر ۷ نفر كه متقاضی خروج هستند تنها یك نفر به كشور بازگشته است.
بر اساس اعلام وزارت علوم و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی حدود ۱۰% كل دانشجویان بورسیه‌ای كه جهت ادامه تحصیل در مقاطع تخصصی به خارج از كشور می‌روند پس از پایان تحصیلات خود به كشور باز نمی‌گردند.
همچنین بر اساس اعلام سفارت كانادا در ایران حدود ۱۸۰۰۰۰ پرونده از متقاضیان مهاجرت به كانادا در سفارت آن كشور در تهران تشكیل شده است.
● سنخ‌شناسی برجستگان علمی و تخصصی مهاجران ایرانی
نتایج یك بررسی كه به منظور شناسایی خاستگاه مهاجران متخصص ایرانی به عمل آمده نشان می‌دهد كه تركیب عمدهٔ مهاجران متخصص از افراد زیر تشكیل شده است:
۱) دانشجویان دارای سهمیهٔ ارزی كه پس از اتمام تحصیل در كشورهای مقصد، به وطن مراجعه نكرده‌اند؛
۲) دانشجویان آزاد، غیر از برگزیدگان المپیادها و كنكورها، كه با هزینهٔ شخصی از كشور خارج شده و دیگر مراجعت نكرده‌اند؛
۳) نخبگان المپیادها و رتبه‌های اول كنكورهای سراسری كه با هزینهٔ شخصی و یا با دریافت بورس از دانشگاه و مراكز تحقیقاتی خارج، كشور را ترك كرده‌اند؛
۴)دانشجویان بورسیهٔ اعزامی به خارج از كشور كه بعد از فراغت تحصیل باز نگشته‌اند؛
۵) متخصصان، استادان و محققانی كه به طور عمده به خاطر مسائل سیاسی و احساس ناامنی، به‌ویژه در سال‌های دوران انقلاب كشور را ترك كرده‌اند؛
۶) متخصصان، استادان و محققانی كه به طور عمده به دلایل علمی، تخصصی، فرهنگی و اقتصادی كشور را ترك كرده‌اند.
مطالعه در خصوص مهاجران، "سرمایه‌گذار" نشان می‌دهد كه ایران رتبهٔ پنجم را در بین كشورهای مهاجرفرست به كانادا به دست آورده است. كشورهای كره و تایوان در رده‌های اول و دوم قرار گرفته‌اند. (مزرعتی؛ ۱۳۷۹).
● چرایی مهاجرت نخبگان
در آغاز به بررسی دو الگو كه دربارهٔ مهاجرت بین‌المللی افراد متخصص ارائه شده است، می‌پردازیم:
▪الگوی جهان‌گرا
در این الگو كه به وسیله جانسون مطرح شد، فرار مغزها تنها منعكس‌كننده عملكرد بازار بین‌المللی برای یك عامل تولید خاص، یعنی سرمایه انسانی (نیروی انسانی متخصص) است. طرفداران این الگو، معتقدند كه مهاجرت بین‌المللی نیروی انسانی ماهر از دیدگاه بین‌المللی موجب افزایش منافع تولید جهانی خواهد شد. اگرچه در این الگو ممكن است مهاجرت بین‌المللی نیروی انسانی ماهر به زیان كشور مادر باشد؛ ولی تا زمانی كه مجموع منافعی كه عاید كشور میزبان و شخص مهاجر می‌شود از زیان كشور مادر بیشتر باشد، مهاجرت بین‌المللی نیروی انسانی ماهر موجب افزایش منافع جهانی خواهد شد.
▪ الگوی ملی‌گرا
این الگو كه نقطه مقابل الگوی جهان‌گراست، معتقد است كه سرمایه انسانی ماهر جزء جدایی‌ناپذیر توسعه اقتصادی و اجتماعی كشور است و مهاجرت سرمایهٔ انسانی ماهر موجب می‌شود كه اقتصاد كشورهای در حال توسعه به پایین‌تر از سطح حداقل مورد نیاز سرمایه انسانی ماهر تنزل نموده و با ایجاد خلأ نیروی انسانی ماهر در كشور، موجب كاهش تولید در كشور مادر خواهد شد و در نهایت، برنامه‌های توسعه را به مخاطره می‌افكند.
می‌توان گفت الگوی بین‌المللی اهمیت بیشتری به تقاضای مؤثر اقتصاد می‌دهد، در حالی كه، الگوی ملی‌گرا اهمیت بیشتری برای نیازهای انسانی جامعه قایل است.
● عوامل فرار مغزها در ایران
اكثر تحقیقاتی كه در زمینه عوامل مشترك فرار مغزها در كشورهای در حال توسعه انجام شده، تفاوت كلی میزان حقوق و دستمزد را یكی از عوامل مهم و اصلی مهاجرت ذكر می‌كنند. اما علل مادی را نمی‌توان به خودی خود به عنوان یكی از عوامل مهاجرت تلقی كرد؛ زیرا، این علت آشكار، علل نهان بسیاری را با خود یدك می‌كشد. پژوهشگر به جایی می‌رود كه بتواند در علم خود پیشرفت كند و این پیشرفت نیز در جایی به دست می‌آید كه آزادی و آرامش خاطر باشد.
هر چه دانشجویان از شرایط موجود و آینده خود رضایت بیشتری داشته باشند احتمال اینكه تن به مهاجرت ندهند بسیار بیشتر است. در این زمینه روزنامه ایران یك نظرسنجی دربارهٔ عوامل امیدواری دانشجویان به متغیرهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه انجام داده است.
▪ عوامل مؤثر در امیدواری: ۳۲ درصد نقش خانواده را مهم می‌دانند. ۲۸ درصد اقتصاد و توسعه اقتصادی، ۲۳ درصد عنصر پول، و ۱۷ درصد شرایط سیاسی را انگیزه و عوامل ضروری در آینده و امیدواری به آن می‌دانند.
▪ مسائل اقتصادی: ۴۸ درصد از دانشجویان به میزان كمی نسبت به آینده اقتصادی امیدوارند، ۲۶ درصد تا حدودی و ۲۴ درصد به هیچ وجه امیدوار نیستند. تنها ۲ درصد دانشجویان میزان خوشبینی خود را زیاد ذكر كرده‌اند.
▪مسائل اجتماعی و امید به آینده: دانشجویان در ارتباط با میزان امیدواری خود در مسائل اجتماعی، ۴۰ درصد كم،۴۰ درصد تا حدودی، ۱۴ درصد اصلاً و ۶ درصد گزینه زیاد را انتخاب كرده‌اند.
▪ مسائل سیاسی: ۳۹ درصد پاسخگویان دانشجو به میزان كمی نسبت به آینده مسائل سیاسی خوشبین هستند، ۲۸ درصد اصلاً امیدوار نیستند، ۲۷ درصد تا حدودی و ۶ درصد به میزان زیادی به این مسائل امیدوارانه می‌نگرند.
▪ شغل مناسب: در ارتباط با امیدواری برای پیدا كردن شغل مناسب، ۳۶ درصد كم، ۳۲ درصد تا حدودی، ۱۹ درصد اصلاً و ۱۳ درصد نیز گزینهٔ زیاد را انتخاب كرده‌اند.
▪ امیدوار یا ناامید: از دانشجویان پرسیده شد كه جدای از مسائل جامعه و امور روزمره، افرادی امیدوار هستند یا ناامید؟ پاسخگویان در برابر این سؤال این گزینه‌ها را ذكر كرده‌اند: ۳۶ درصد تا حدودی امیدوار، ۳۳ درصد امیدوار و ۱۹ درصد نیز ناامید هستند. البته ۱۲ درصد دیگر پاسخگویان به گزینهٔ نمی‌دانم اشاره كرده‌اند.● ‌نظرات بعضی از اساتید و كارشناسان
به غیر از زمینه نامساعد برای حضور نخبگان در كشورهای جهان سوم كشورهای صنعتی و پیشرفته نیز برای جذب نخبگان كشورهای عقب‌افتاده جاذبه دارند و با توجه به شرایط فرهنگی این كشورها كه نخبگان و متخصصان به واسطه تحصیلات در دانشگاه‌ها و یا مراكز علمی با آن آشنا هستند، ترغیب می‌شوند تا به جایگاه و وطن اصلی علوم و فنون گرایش پیدا كنند. ما همانگونه كه ثروت خود را حفظ می‌كنیم باید ثروت انسانی و نیروی كارآمد انسانی خود را نیز پاسداری كنیم. به شكلی كه شرایط یك زندگی آرام و با آسایش و راحت و در شأن آنها را فراهم كرده و امكانات ترقی آنها را از نظر علمی ایجاد كنیم تا دانش‌شان را به روز كنند و در خدمت كشورهای خود باشند. دولت می‌تواند با ایجاد زمینه مساعد برای متخصصان داخلی آهنگ گریز مغزها را كندتر كند و با حفظ رفاه، آسایش، آرامش و شأن انسانی آنها، گامی برای نگاه داشتن آنها در كشور بردارد، چرا كه تا شرایط مناسب مهیا نشود این روند ادامه خواهد یافت. در بحث جامعه‌شناختی فرار مغزها، مقوله سلسله مراتب اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. جایگاه اجتماعی كسی كه تخصصی را كسب كرده باشد باید در تركیب اجتماع مشخص باشد یعنی مشاغل باید بر اساس شایسته‌سالاری تقسیم شود. وقتی پست‌های دولتی و غیردولتی براساس ضابطه و قانون تقسیم نشود، این پدیده به وجود می‌آید. وقتی برای اشتغال یك متخصص در جایگاه تخصصی خود خریداری وجود نداشته باشد باعث سرخوردگی و تمایل به خروج از كشور می‌شود. این جامعه‌شناس بحث شأن اجتماعی را نیز بسیار مؤثر می‌داند. بی‌توجهی به مقوله شایسته‌سالاری دیگر جزو فرهنگ ما شده است. مردم برای تخصص افراد در جامعه اجر و قرب لازم را قایل نمی‌شوند.
بودجه ناچیز تحقیقات در كشور ما یكی از علل فرار مغزهاست. علل فرار مغزها، هدر رفتن نیروهای علمی و تخصصی و راه‌های مقابله با آن حفظ نیروی انسانی تحصیلكرده، بهبود شرایط اقتصادی و وجود امنیت در كشور، ایجاد امكانات و تسهیلات ویژه برای قشر تحصیلكرده است.
فرار مغزها مهمترین عامل تفاوت و نابرابری میان كشورهای پیشرفته و در حال توسعه است. اختصاص بودجه مناسب و ایجاد امكانات برای احداث فضای تحقیقی و پژوهشی می‌تواند پدیده فرار مغزها را كاهش دهد.
فرار مغزها در ایران به علت بی‌حرمتی به علم است. هیچ امكانات رفاهی برای محققان ما در كشور وجود ندارد. متأسفانه در ایران پست‌ها براساس صلاحیت علمی داده نمی‌شود و این یكی از مهمترین مشكلات قشر تحصیلكرده است.
استخدام، انتصاب و ترفیع افراد با سوءاستفاده‌ از موقعیت شغلی و اداری، نفوذ سیاسی و یا دریافت رشوه فساد استخدامی نامیده می‌شود. یكی از اشكال متداول فساد استخدامی، تبعیض استخدامی در ازای دریافت رشوه، به ویژه در مشاغلی است كه برای متصدیان آنها فرصت‌های فراوانی برای كسب درآمدهای غیرقانونی فراهم می‌كند. یكی دیگر از عوارض فساد ناشی از ناشایسته‌‌سالاری، "فرار مغزها" می‌باشد.
● متغیرهای دخیل در مهاجرت
▪ متغیرهای اجتماعی- فرهنگی
این دسته از متغیرها را می‌توان شامل این موارد دانست: منشأ بومی، منشأ خانوادگی، منشأ مذهبی، منشأ طبقاتی، منشأ جغرافیایی، سن در هنگام عزیمت، ژرفای دامنه برخورد با فرهنگ بیگانه، تعداد سفرهای كوتاه به وطن، و در نهایت، شرایط بازگشت. هر یك از این متغیرها می‌توانند وابستگی مثبت یا منفی را با احتمال بازگشت داشته باشند.
▪ متغیرهای اقتصادی مهاجرت
طبیعی است در صورت همانندی سایر شرایط، عوامل اقتصادی تعیین‌كننده خواهند بود. البته اهمیت شرایط اقتصادی نیز مطلق نیست. مهمترین متغیرهای اقتصادی مؤثر در مهاجرت را می‌توان توقع سطح درآمد بالا، امكان حصول درآمد در كشور میزبان و تفاوت بین خدمات زیربنایی در دو كشور مبدأ و مقصد دانست.
▪ متغیرهای حرفه‌ای مهاجرت
حرفه و امكانات پیشرفته برای یك فرد كارشناس اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. مهمترین متغیرهای حرفه‌ای عبارتند از: توقعات حرفه‌ای، امكانات حرفه‌ای در كشور پیشرفته، موانع و امكانات حرفه‌ای در ایران و فواصل موجود بین ایران و كشورهای پیشرفته در وجود عوامل زیربنایی حرفه‌ای.
● مروری بر تحقیقات
▪ خاورمیانه: معبر مهاجران
منطقه خاورمیانه از دیرباز یكی از مهمترین مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر جهان به شمار می‌آمده است.
در سال ۱۹۷۳ درمورد نگرش دانشمندان و متخصصان خاورمیانه‌ای در آمریكا نسبت به علل مهاجرت آنان تحقیقی به عمل آمد. بر طبق نتایج این تحقیق، عوامل مهمی كه باعث مهاجرت از خاورمیانه به آمریكا شده به ترتیب زیر است:
۱) رسیدن به استانداردهای بالای زندگی؛
۲) بهتر كردن فرصت‌ها برای كودكان؛
۳) فرصت‌های مطالعاتی غیركافی در وطن؛
۴) كنجكاوی در مورد ایالات متحده؛
۵) تنفر از شرایط سیاسی وطن.
● مشكلات استعدادهای درخشان
در تحقیقی كه به منظور بررسی مشكلات استعدادهای درخشان انجام شده، از مجموع پاسخ‌ها به پرسشنامه تحقیق، مشكلاتی كه می‌توانند به وسوسه فرار مغزها منجر می‌شوند. به ترتیب فراوانی ذكر شده عبارتند از:
▪ سرخوردگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛
▪ مشكلات گزینش دانشجو؛
▪ مشكلات خروج از كشور؛
▪ مشكلات رفاهی؛
▪ مشكلات هیأت علمی، مثل پایین بودن تخصص و ارتباط نامطلوب؛
▪ مشكل اشتغال؛
▪ كمبود ظرفیت‌های تحقیقاتی.
● عوامل عدم بازگشت دانشجویان ایرانی به وطن
در بررسی دیگری كه در سال ۱۳۷۵ به وسیله سرپرستی دانشجویان ایرانی در كانادا انجام شد، علل و عوامل عدم بازگشت دانشجویان ایرانی به وطن در ۲۲ مورد زیر فهرست گردید:
۱) وضعیت سیاسی، اجتماعی و علمی كشور محل تحصیل؛
۲) قوانین و مقرارت كشور محل تحصیل در مورد اقامت خارجیان؛
۳) نابسامانی در پرداخت مقرری و شهریه دانشجو در حین تحصیل؛
۴) عدم نظارت و سرپرستی در تحصیل و امور كلی و معیشتی و خانوادگی دانشجو؛
۵) نقش همسر و همراهان؛
۶) اختلاف سطح زندگی و نابرابری ارزش دلار و ریال؛
۷) قطع ارتباط فرهنگی و اعتقادی و تخریب مبانی فكری تحت تأثیر فرهنگ حاكم؛
۸) عدم پیگیری سازمان بورس‌دهنده در اجرای تعهدات دانشجو در گذشته و حال و عدم طرح دعوی در مراجع حقوقی و قضایی؛
۹) قیاس شرایط زندگی دانشجو با امكانات موجود در كشور محل تحصیل و وضعیت زندگی پس از بازگشت احتمالی به كشور؛
۱۰) وجود تسهیلات و دسترسی سریع به مسكن، اتومبیل، تلفن و غیره؛
۱۱) شرایط مناسب مدرسه فرزندان در سنین دبستان و دبیرستان و امكانات موجود و تسهیلات برای ورود به دانشگاه برای سنین بالاتر؛
۱۲) روشن نبودن آینده كاری، محل خدمت، ضوابط استخدام و شیوهٔ كار و اقداماتی كه باید دانشجو پس از بازگشت انجام دهد؛
۱۳) موضوع نظام وظیفه؛
۱۴) تشویق خانواده‌ها از ایران برای ماندن و یا حداقل ترغیب به نیامدن با ذكر مسائل و دشواری‌های معیشتی و هزینه‌های بالا و ذكر كمبودها و كسری‌ها؛
۱۵) نبودن رابطه منطقی و ارگانیك بین محل كار آینده دانشجو و خود دانشجو در حین تحصیل؛
۱۶) نامشخص و نامعین بودن جایگاه دانشجو به عنوان استاد آینده دانشگاه پس از بازگشت به كشور و كمبود امكانات تحقیق و مطالعه و كم قرب و منزلت بودن محقق و معلم؛
۱۷) عادت كردن دانشجو و خانواده وی به محیط محل تحصیل؛
۱۸ـ عدم تغذیه فرهنگی و خبری دانشجو و خانواده وی در طول دوران تحصیل؛
۱۹) دوری راه و نبودن امكانات مسافرت مستقیم و متناوب، بالا بودن هزینه رفت و آمد كه باعث جدایی دانشجو و خانواده او از محیط اجتماعی داخل كشور برای مدت طولانی می‌شود؛
۲۰) تحركات و فعل و انفعالات سیاسی در داخل كشور؛
۲۱) ناپایدار بودن مقررات و قوانین و عدم ثبات مسؤولین؛
۲۲) اخبار و اطلاعات نامطلوب منتقل شده از سوی كسانی كه اخیراً از كشوری مراجعت كرده‌اند و یا اشخاصی كه تحصیلاتشان به اتمام رسیده و به داخل كشور برگشته‌اند.
● گزارش دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی طی گزارشی علل و عوامل فرار مغزها را به سه دسته تقسیم كرده است:
عوامل علمی و تحقیقاتی: شامل كمبود امكانات مناسب علمی و تحقیقاتی كشور، فقدان نظام بهره‌گیری از توان علمی و تحقیقاتی متخصصان و عدم مصرف بهینه بودجه‌های تحقیقاتی در عین ناكافی بودن.
عوامل اقتصادی و اجتماعی: شامل عدم تناسب و توجیه منطقی بین درآمدهای مشاغل در داخل كشور، افزایش جاذبه‌های مادی خارج از كشور و فاصله موجود با امكانات زندگی در كشورهای پیشرفته، عدم تناسب بین فارغ‌التحصیلان آموزش عالی با فرصت‌های شغلی و عدم انطباق تخصص و توان فارغ‌التحصیلان با نیازهای كشور.
عوامل فرهنگی و سیاسی: شامل احساس عدم ثبات نسبت به حال و آینده كشور، كاهش انگیزه و تعهد برای خدمت به مردم به عنوان وظیفه دینی و ملی، ایجاد تغییرات فرهنگی در روحیات متخصصان به دلیل طولانی‌شدن مدت اقامت در خارج، تبلیغات سوء رسانه‌های جمعی بیگانه در بدبین نگه داشتن ایرانیان مقیم خارج نسبت به نظام و ناهمگونی فرهنگی و سیاسی برخی از متخصصان با اعتقادات و ارزش‌های حاكم بر جامعه.● گزارش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
در گزارشی كه به وسیله اداره كل امور فرهنگی ایرانیان خارج از كشور (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) تهیه شده است مجموعه زیر به عنوان علل و عوامل فرار مغزها استخراج شده است:
۱ ) عوامل فرهنگی و اجتماعی:
ـ فضای اجتماعی نامناسب؛
ـ عدم توجه به شأن و منزلت علم و عالم؛
ـ الگوسازی و الگوپذیری از خارج؛
ـ سطح علمی دانشگاه‌ها و فقدان ابزار و تجهیزات پیشرفته؛
ـ نبودن امكانات كافی برای ادامه تحصیل در دوره‌های تكمیلی؛
ـ نداشتن ارتباط بین برخی از رشته‌ها با صنعت كشور؛
ـ نبودن استادان مجرب و كادر آزموده، به خصوص در رشته‌های فنی؛
ـ وجود معضلاتی چون كنكور و آزمون‌های ورودی.
۲ ) عوامل اقتصادی:
ـ تفاوت كیفی زندگی؛
ـ امكانات مادی و میزان درآمد؛
ـ نداشتن امنیت فكری و برخوردهای نامناسب با اصحاب اندیشه.
۳ ) عوامل سیاسی:
ـ عدم ثبات سیاسی؛
ـ تغییر سریع قوانین و مقررات؛
ـعدم وجود امنیت فكری و برخوردهای نامناسب با اصحاب اندیشه.
● عوامل مؤثر بر ترجیح كار و توطّن در خارج نسبت به موطن یا بازگشت به وطن
الف ) عوامل حرفه‌ای؛ بهره‌برداری از دانش حرفه‌ای، تسهیلات مادی برای كار حرفه‌ای، ارتباط با جامعه حرفه‌ای، امكان آشنایی با پیشرفت‌های فنی، ضمانت برای بازگشت، ساخت اطلاعات نامتقارن مربوط به نیروی كار در دو كشور مبدأ و مقصد، بورسیه دانشجویی به شرط بازگشت؛
ب ) عوامل اقتصادی؛ فاصله‌های درآمدی، مالیا‌ت‌ها، حمایت‌ها، سوبسیدها، مالیات بر مهاجرت؛
پ ) شرایط زندگی؛ هزینه زندگی، سطح زندگی مطلوب، مسؤولیت‌ها؛
د ) شرایط كار؛ تسهیلات، تأمین اجتماعی، استقلال در كار، پیشرفت شغلی، جابجایی شغلی، شغل دوم؛
ح ) شرایط اجتماعی؛ امنیت اجتماعی، فساد، همبستگی، مقبولیت، تبعیض، تمایزات قومی و نژادی،برخوردهای اجتماعی، بیگانگی فرهنگی، انطباق‌پذیری، شرایط و سیاست‌های پذیرش، تابعیت، جمعیت؛
خ ) شرایط سیاسی؛ ثبات سیاسی، مشاركت سیاسی، امنیت، ستم حكومتی، حقوق سیاسی و مدنی، سیاست‌های اقتصادی و انواع كنترل و نظارت‌ها، هویت ملی، سركوب روشنفكران، روابط میان كشور مبدأ با كشورهای مهاجرپذیر؛
ج ) عوامل عواطفی؛ همسر، خانواده، پیوندهای دوستی، وابستگی به والدین، احساسات میهن‌دوستی؛
شرایط فرهنگی؛ نحوه نگرش به جهان، نظام‌های باور، اعتقادات ایدئولوژیك، تابوها و صور رفتاری (حلال و حرام‌ها).
● دیدگاه مبتنی بر عوامل دافع و جاذب
آنچه كه باعث ترك وطن و اقامت در سرزمین دیگر می‌شود معمولا به دو گروه عوامل مربوط می‌شود: عوامل دافعه و عوامل جاذبه. كه این عوامل با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تخصصی ارتباط دارند. مهمترین مواردی كه می‌توان در دسته مربوط به دافعه جای داد عبارتند از: افزایش فاصله طبقاتی، محدودیت آزادی، فرهنگ كاری ناكارآمد، كمبود امكانات تحقیقاتی و پایین بودن استانداردهای پژوهشی، عدم تعادل در درآمد و هزینه، بی عدالتی، بی قانونی و پارتی بازی. در مقابل علل رانشی، مواردی وجود دارد كه باعث جذب نخبگان در كشوری دیگر می‌گردد. این عوامل كششی عبارتند از: فرصت ادامه تحصیل، رفاه اجتماعی، تعادل هزینه و درآمد، سیستم آموزشی كارآمد، رفاه اقتصادی، آزادی سیاسی و اجتماعی، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی.
در پژوهشی كه در سال ۱۳۸۰ توسط علی طایفی به انجام رسیده است از دو گروه متخصصان پرسش‌گیری شده است:
الف) ایرانیان متخصص مقیم در خارج از كشور در چهار كشور آمریكا، انگلستان، كانادا، استرالیا
ب) پنجاه نفر از متخصصان ایرانی كه قصد خارج شدن از كشور را دارند.
در پرسشنامه هر دو گروه هم زمان به دو دسته عوامل كشش و رانش توجه شده است:
علل اصلی رانش نزد دو گروه بررسی شده، به ترتیب به شرح زیر است:
الف) از نظر متخصصان مقیم خارج:
۱) نبود اطمینان به آینده خود و خانواده
۲) افزایش فاصله طبقاتی
۳) محدودیت آزادی
۴) فرهنگ ناكارآمد
۵) كمبود امكانات تحقیقاتی
ب) از نظر متخصصان با قصد عزیمت:
۱) نبود تعادل بین درآمد و هزینه
۲) نبود آزادی فردی، اجتماعی و مسائل طبقاتی
۳)نبود امكان ادامه تحصیل و عدم استفاده از متخصصان
۴ ) فرصت شغلی محدود و تبعیض در استخدام
۵) بی‌عدالتی و پارتی بازی
از سوی دیگر علل اصلی كششی (جاذبه) نزد دو گروه عبارتند از:
الف) متخصصان مقیم:
۱) فرصت ادامه تحصیل
۲) رفاه اجتماعی بهتر
۳) تعادل هزینه و درآمد
۴) وجود فرصت‌های شغلی و توجه به مهارت و شایستگی
۵) نظام آموزشی كارآمد
ب) متخصصان با قصد عزیمت:
۱) رفاه اقتصادی
۲) وجود امكانات برای ادامه تحصیل
۳) وجود فرصت‌های شغلی و عدم تبعیض در استخدام
۴) آزادی سیاسی و اجتماعی
۵) مهاجرت و تشویق اقوام و دوستان (طایفی، ۱۳۸۰).
▪ زمینه‌ها و متغیرهای دخیل در فرار مغزها و مهاجرت‌های خارجی
با عنایت به پژوهش‌ها و تحقیقات صورت گرفته، در یك جمع‌بندی علمی مهم‌ترین عوامل و متغیرهای دخیل در پدیده فرار مغزها در كشورهای در حال توسعه عبارتند از:
۱) مشكلات و دغدغه‌های اقتصادی
۲) افت اعتبار اجتماعی علم و پژوهش در جامعه
۳) عدم حفظ منزلت اجتماعی
۴) كم توجهی به استعدادهای درخشان و آینده آنها
۵) عدم ارتباط منطقی و صحیح بین دانشگاه و بخش صنعت
۶) ضعف بخش خصوصی
۷) عدم وجود سیستم كاریابی و بانك اطلاعاتی پیرامون متخصصان ایرانی
۸) سیاست زدگی در امور علمی
۹) مقررات مربوط به قانون نظام وظیفه
۱۰) مقررات مربوط به گزینش و طولانی بودن مراحل آن
۱۱) فقدان برنامه‌ریزی صحیح و منطقی و سوء مدیریت
۱۲) عوامل روان‌شناختی و احساس محرومیت نسبی
۱۳) وجود جاذبه‌های مادی- رفاهی شایان توجه در كشورهای توسعه یافته و تبلیغات در این رابطه
۱۴) حاكمیت روابط بر ضوابط و خویشاوند و باند سالاری
۱۵) گرانی بازارها و تكنولوژی پژوهشی
۱۶) موانع و امكانات حرفه‌ای در ایران و فواصل موجود بین ایران و كشورهای پیشرفته در وجود عوامل زیربنایی حرفه‌ای
۱۷) وجود معضلاتی چون كنكور و آزمون‌های ورودی
۱۸)دلبستگی فكری و فرهنگی به خارج، كاهش احساس علاقه به میهن و الگوسازی و الگوپذیری از خارج
۱۹) كمبود ظرفیت‌های تحقیقاتی
۲۰) قوانین و مقرارت كشور محل تحصیل در مورد اقامت خارجیان
۲۱) نابسامانی در پرداخت مقرری و شهریه دانشجو در حین تحصیل
۲۲) عدم نظارت و سرپرستی در تحصیل و امور كلی و معیشتی و خانوادگی دانشجو
۲۳) قطع ارتباط فرهنگی و اعتقادی و تخریب مبانی فكری تحت تأثیر فرهنگ حاكم
۲۴) عدم پیگیری سازمان بورس‌دهنده در اجرای تعهدات دانشجو در گذشته و حال و عدم طرح دعوی در مراجع حقوقی و قضایی
۲۵) تشویق خانواده‌ها از ایران برای ماندن و یا حداقل ترغیب به نیامدن با ذكر مسائل و دشواری‌های معیشتی و هزینه‌های بالا و ذكر كمبودها و كسری‌ها
۲۶) عدم تغذیه فرهنگی و خبری دانشجو و خانواده وی در طول دوران تحصیل؛
۲۷) دوری راه و نبودن امكانات مسافرت مستقیم و متناوب، بالا بودن هزینه رفت و آمد كه باعث جدایی دانشجو و خانواده او از محیط اجتماعی داخل كشور برای مدت طولانی می‌شود؛
۲۸) ناپایدار بودن مقررات و قوانین و عدم ثبات مسؤولین؛
۲۹) اخبار و اطلاعات نامطلوب منتقل شده از سوی كسانی كه اخیراً از كشوری مراجعت كرده‌اند و یا اشخاصی كه تحصیلاتشان به اتمام رسیده و به داخل كشور برگشته‌اند.
۳۰) كمبود امكانات مناسب علمی و تحقیقاتی كشور
۳۱) فقدان نظام بهره‌گیری از توان علمی و تحقیقاتی متخصصان
۳۲) عدم مصرف بهینه بودجه‌های تحقیقاتی در عین ناكافی بودن.
۳۳) عدم تناسب و توجیه منطقی بین درآمدهای مشاغل در داخل كشور
۳۴) عدم تناسب بین فارغ‌التحصیلان آموزش عالی با فرصت‌های شغلی و عدم انطباق تخصص و توان فارغ‌التحصیلان با نیازهای كشور.
۳۵) كاهش انگیزه و تعهد برای خدمت به مردم به عنوان وظیفه دینی و ملی
۳۶) ایجاد تغییرات فرهنگی در روحیات متخصصان به دلیل طولانی‌شدن مدت اقامت در خارج
۳۷) تبلیغات سوء رسانه‌های جمعی بیگانه در بدبین نگه داشتن ایرانیان مقیم خارج نسبت به نظام
۳۸) عدم استراتژی و برنامه برای جذب نخبگان علمی جوانان در سطح ملی
● رهیافت‌های حل بحران
الف ) پیشگیری
تا اواخر دههٔ‌ ۱۹۸۰ سیاست‌های ملی و بین‌المللی در برابر فرار مغزها، عمدتاً اقدامات متقابل بوده است، یعنی جلوگیری یا كنترل جریان خروج متخصص و یا كم‌رنگ ساختن تأثیرات منفی آن از طریق مالیات‌بندی. اگر چه این طرح‌ها غالباً با بررسی دقیق صورت می‌گرفت، اما در عمل راه‌حل مؤثری یافت نمی‌شد. در طول دو دهه گذشته نگاه به خروج متخصص تحول یافته و بیشتر تأكید به بهره‌گیری از مغزها بوده است. یعنی جمعیت متخصص دارایی بالقوه به حساب آمده است.
برای تحقق بهره‌گیری از نخبگان دو راه وجود دارد:
۱) بازگشت مهاجران به وطن (گزینه بازگشت)
۲) بسیج كردن و همراه نمودن آنها با توسعه در كشور از راه دور (گزینه استفاده از مهاجران).
ب ) گزینه استفاده از مهاجران
گزینه استفاده از مهاجران جدیدتر است و راهبردی متفاوت دارد. در این گزینه این مسأله كه امكان بازگشت بسیاری از مهاجران ضعیف است، بدیهی فرض می‌شود.
مهاجران غالباً در خارج تثبیت شده‌اند و زندگی حرفه‌ای و شخصی خود را در آنجا تشكیل داده‌اند. با این همه ممكن است هنوز به دلیل پیوندهای فرهنگی و خانوادگی دغدغه‌ توسعه كشور خود را داشته باشند. بنابراین، هدف این است كه پیوندهایی برقرار شود تا آنها بتوانند بدون بازگشت دائمی یا موقتی به نحوی مفید و ثمربخش در توسعه كشور سهیم شوند.
امتیاز مهم گزینه استفاده از مهاجران این است كه بر سرمایه‌گذاری‌های عظیم زیرساختی كه مستلزم بهره‌برداری از منابع از پیش موجود است متكی نیست.
گزینهٔ استفاده از مهاجران شكل جامع رویكرد ارتباطی است. تاكنون ۴۱ شبكه علمی مهاجران در سراسر جهان شناسایی شده و تنها شبكه‌هایی را شامل می‌شود كه مشخصاً هدفشان ارتباط مهاجران با هم و با وطنشان و ترغیب به مبادله دانش و مهارت‌هاست. چند شبكه جدید مهاجران نیز به وجود آمده كه بدون تأكید بر دانش به افزایش پیوندهای پراكنده به سطحی عمومی‌تر و جهانی‌تر اهتمام دارد. شبكه‌های علمی مهاجران به ۳۰ كشور مختلف متصل است كه بعضی از آنها بیش از یك شبكه دارا هستند.
شبكه‌ها همه به تازگی و در اواخر دههٔ ۸۰ و غالباً در دهه ۹۰ به صورت كاملاً خودجوش و مستقل از یكدیگر راه‌اندازی شده‌اند و بنابراین همه متنوع و ناهمگون هستند.
ج ) اندیشمندان مهاجر و شبكه‌های تازه
شبكه‌های رایانه‌ای، نخبگان مهاجر هر كشور را به سرزمین خود پیوند می‌دهد. این شبكه‌ها، دانشگاه‌های مجازی هستند كه از طریق آن، دانشجویان، پژوهشگران و دانشمندان هر كشور حتی اگر از نظر جغرافیایی هزاران كیلومتر دور از هم باشند با هم ارتباط دارند. با گسترش این شبكه‌ها شاید ناچار شویم برای فرار مغزها، در جستجوی تعریف دیگری باشیم.
مجموعهٔ شبكه‌های علمی مهاجران كه تاكنون مورد شناسایی قرار گرفته به پنج دسته تقسیم‌بندی شده است:
شبكه‌های دانشجویان و محققان، انجمن‌های محلی مهاجران متخصص، برنامهٔ انتقال دانش از طریق اتباع مهاجر (Tokten) در قالب طرح توسعهٔ سازمان ملل (UNDP) و شبكه‌های دانشمندان و اندیشمندان مهاجر. شبكه‌های دانشمندان و اندیشمندان مهاجر خود بر دو نوع است: شبكه‌هایی كه هنوز دارای ویژگی‌های ثابت و مشخص نیستند (در حال توسعه‌اند) و شبكه‌هایی كه سازمان یافته‌تر و تثبیت شده‌تر هستند.
در اینجا این شبكه‌ها برحسب اداره و سازمان‌دهی، عضویت، اهداف و فعالیت‌ها با هم مقایسه شده و شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها بیان می‌شود:
۱) اداره و سازما‌ن‌دهی شبكه:
همهٔ شبكه‌های مورد مطالعه در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ راه‌اندازی شده‌اند و در بعضی موارد شبكه را گروهی از محققان، دانشمندان یا دانشجویان مهاجر كه اهمیت اقداماتی از این دست را می‌دانند راه‌اندازی كرده‌اند. اینترنت مهمترین ابزاری است كه همه شبكه‌ها برای معرفی شبكه و ترغیب اعضای بالقوه از آن استفاده می‌كنند. معمولاً برگ تقاضانامهٔ عضویت به صورت Line - Onوجود دارد كه از اعضای خواسته می‌شود آن را پُر كنند. شبكه‌ها را یك كمیتهٔ اجرایی یا شورای اجرایی اداره می‌كند كه بنا به بزرگی شبكه تعداد اعضا متفاوت است. اینكه بیشتر شبكه‌ها نهادهایی مستقل هستند بدین معناست كه همهٔ‌ آنها به جز كنسرسیوم علمی تونس (TSC) بودجه‌ای را از دولت متبوع خود دریافت نمی‌كنند و بنابراین اعضا باید حق عضویت بپردازند كه تنها منبع درآمد بیشتر شبكه‌هاست. میزان حق عضویت معمولاً به نوع عضویت بستگی دارد كه عضویت دانشجویی، حرفه‌ای یا شركتی را در بر می‌گیرد.
۲) عضویت در شبكه:
عضویت در اكثر شبكه‌ها برای پژوهشگران، دانشمندان، دانشجویان و بازرگانان و در بعضی موارد برای مؤسسات تجرای و تحقیقاتی آزاد است. عضویت در بعضی از شبكه‌ها مخصوص افراد فعال در حوزه‌های علم و فناوری است در حالی كه سایر شبكه‌ها رشته‌های بیشتری را در بر می‌گیرند. بیشتر شبكه‌ها به علوم طبیعی گرایش دارند. غالباً اعضای شبكه در سراسر جهان پراكنده‌اند.بیشتر شبكه‌ها عضویت را به اتباع مهاجر كشور خود محدود كرده‌اند. بعضی شبكه‌ها چون انجمن دانشمندان پژوهشگر ایرلند و كنسرسیوم علمی تونس ساختار نسبتاً پیچیده‌ای برای عضویت دارند. اعضای این شبكه‌ها بسیار متخصص و صاحب‌نظر و بیشتر آنها دارای مدارك عالی (كارشناسی ارشد و دكترا) هستند.
۳) اهداف و فعالیت‌های شبكه:
هدف شبكه‌های اندیشمندان و دانشمندان مهاجر برقراری و ترویج ارتباط و مبادلهٔ اطلاعات بین اعضای مقیم خارج و پیوند آنها با همتایانشان در داخل كشور است. در فهرست اولویت‌ها نیز پیشرفت‌های آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و حرفه‌ای اعضا در صدر قرار دارد. همهٔ اینها به همان هدف اصلی شبكه‌ها بر می‌گردد كه توسعهٔ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وطن است. به منظور تضمین رسیدن به اهداف مذكور اعضای شبكه‌ها در فعالیت‌های گوناگونی شركت می‌جویند و رویدادهای مختلف آموزشی، توسعه‌ای، اجتماعی و فرهنگی را سازماندهی می‌كنند. این فعالیت‌ها شامل برگزاری همایش، هم‌اندیشی، كارگاه، بحث‌های موضوعی و البته مراسم شام، جشن‌های آغاز سال نو و گشت و گذار است. همهٔ شبكه‌ها خبرنامه یا بولتن خبری به صورت كاغذی یا الكترونیكی دارند كه مراودهٔ بین اعضای شبكه را تسهیل می‌كند و آنها را از آخرین خبرها در توسعه كشور آگاه می‌سازد. بدین ترتیب اطلاعات و یافته‌های پژوهشی منتشر و گفتگوی بین اعضا و بین همتایانشان در كشور تسهیل می‌شود. اعضای شبكه به منظور پیشرفت اجتماعی و اقتصادی كشور خود، در پروژه‌های مختلف توسعه با سازمان‌های دولتی و مؤسسات خصوصی و غیرانتفاعی همكاری می‌كنند. شبكه‌ها ممكن است با محدودیت‌ها و مشكلاتی چند در تنظیم و در اجرای پروژه‌های توسعه مواجه شوند.
● چشم‌اندازهای استفاده از مهاجران متخصص
اینكه بسیاری از كشورها همزمان شبكه‌های مهاجران متخصص و دانشمند را با ویژگی‌ها و ساختارهای مشابه راه‌اندازی كرده‌اند، نشان می‌دهد كه گزینهٔ استفاده از مهاجران راهبردی با اهمیت است. بسیاری از آنها نزدیك به یك دهه است كه فعالیت دارند. همهٔ شبكه‌ها به هدف اولیهٔ خود كه به حركت درآوردن نیروهای انسانی متخصص مهاجر بوده دست یافته‌اند، گرچه میزان موفقیت متفاوت بوده است. بزرگی شبكه‌ها با عضویت چند صد تا دو هزار نفر متفاوت است. در واقع، هدف جذب بهترین مهاجران و نه بیشترین آنهاست.
لذا اگر قرار است پروژه‌های مشتركی بین نیروهای پراكنده و نیروهای داخل كشور عملی شود، وجود دو شرط ضروری است: نظام اطلاع‌رسانی، و برنامهٔ ایجاد انگیزه.
نظام اطلاع‌رسانی حوزهٔ‌ مشاركت بالقوهٔ موجود را نشان می‌دهد كه در آن هر كاربری می‌تواند در حوزهٔ فعالیت خویش در جستجوی همكار باشد. برای ایجاد انگیزه، منابعی مستقیماً برای تقویت پروژه‌های اعضا تهیه می‌شود یا امكان دسترسی به آنها فراهم می‌گردد. این یك مثلث كاری است. در جمعیتی چنین وسیع و ناهمگون، علاوه بر عضویت در شبكه، حمایت‌های فنی و سیاسی نیز لازمهٔ تسهیل اموراست. در این فرایند تعهد و مشاركت سازمان‌ها و عاملان مقیم كشور نقشی حیاتی دارد.
بررسی تحلیلی شبكه‌های مهاجران متخصص نشان می‌دهد كه در شبكه‌هایی از این دست سازمان‌دهی درست ضروری است تا ارتباط، تبادل اطلاعات و تشریك مساعی تضمین شود. از این رو لازم است مجموعه هماهنگ‌كننده‌ای وجود داشته باشد. وظیفهٔ‌ چنین مجموعه‌ای باید جمع‌آوری، سازمان‌دهی و حفظ اطلاعاتی باشد كه برای جستجوی نظام‌مند مشاركت و همكاری ضروری است.
جهان امروز جهان انفجار اطلاعات است. مشكل كاربر دسترسی به اطلاعاتی است كه مرتبط، مفید و بالاخره عملی باشد. این همان چیزی است كه شبكهٔ مهاجران به اعضا و كاربران خود چه در خارج و چه در داخل كشور ارائه می‌كند.
چه برای وطن و چه كشور میزبان، گزینهٔ استفاده از مهاجران راهبرد سودمندی برای همكاری دو جانبه است. پیوندشان با وطن ممكن است فرصت‌هایی برای كشور محل شكونتشان به همراه آورد. هر نوع سرمایه‌گذاری كه كشور میزبان مایل به انجام آن باشد بیش از پروژه‌های همكاری منفرد و زمان‌بندی شده از امنیت برخوردار است. در پروژه‌ها و برنامه‌های گوناگون همین مسأله قابل مشاهده است.
سازمان‌های بین‌المللی امتیازات گزینه استفاده از مهاجران را برای جلب همكاری دریافته‌اند. آگاهی روزافزون و حمایت آنها از چنین راهبردی بسیار سازنده و با كمك به توسعهٔ آن بدون شك آرمان‌های مورد نظر حفظ خواهد شد.
● مروری بر مطالعات
با توجه به اهمیتی كه نخبگان و متخصصان در توسعه و پیشرفت كشور خود دارند، اندیشیدن تمهیداتی برای خروج از شرایط كنونی و جلوگیری از فرار مغزها و یا كاهش و در اختیار گرفتن این نیروها ضروری است.
● پیشنهادهای سازمان بهداشت جهانی
۱) از بورس‌ها تكمیلی تا حد امكان در مناطقی استفاده شود كه با كشور استفاده‌كنندگان از نظر اجتماعی تفاوت زیادی نداشته باشد.
۲) این بورس‌ها تا حد امكان به كسانی واگذار شود كه شخصیت و مقام‌های مهمی دارند و به علت پای‌بند بودن به موقعیت اجتماعی خود، مقید به بازگشت به كشورشان هستند.
۳) استفاده‌كنندگان از بورس‌ها متعهد شوند كه لااقل در مدت معینی پس از پایان تحصیل به میهن خود بازگردند.
● پیشنهادهای كارشناسان غیردولتی دانشگاه لوزان
كارشناسان غیردولتی لوزان برای پیشنهاد به كشورهای در حال توسعه به طرح برنامه‌ای پرداختند كه مواد تنظیمی آن به طور خلاصه به صورت زیر است:
۱) بالا بردن سطح دستمزد برای كادر علمی و فنی
۲) توسعه و ایجاد موقعیت‌های لازم جهت كار متخصصان
۳) توزیع درآمد داخلی با انتخاب سیاست‌های عقلایی
۴) افزایش كمك به حصول نوآوری
۵) تنظیم آیین نامه مربوط به شكل دستمزدها
۶) رفع تبعیض و تعصب
۷) خاتمه دادن به اعمال انحصاری و تحدید در مهاجرت افراد كشورها
از نظر گلداسمیت چند راهكار برای رفع این معضل وجود دارد:
۱) كوچك كردن سازمان‌ها و بیرون راندن بی‌خاصیت‌ها
۲) اطلاع نخبگان از اینكه نظام مدیریت خواهان ماندن آنهاست
۳) قدرشناسی از سرآمدان
۴) مهیا كردن فرصت جنب و جوش و پیشرفت
۵) تجدید نظر در نظام پرداخت‌ها
۶) تسامح فرهنگی
۷) ایجاد فرصت بروز شهامت (گلداسمیت، مارشال، ۱۹۹۶).
كشورهای در حال توسعه در صدد اتخاذ تدابیری هستند تا از فرار مغزها جلوگیری كنند یا لااقل آن را كاهش دهند و این نیروها را در خدمت بگیرند. این كشورها برای دستیابی به این هدف معیارهای زیر را به مرحله اجرا در می‌آورند (مجله اقتصادی، ۱۳۶۸: ۴۵).
۱) ایجاد انگیزه در افراد برای تشویق به ادامه كار در داخل كشور و یا بازگشت از خارج
۲) تدوین نظام نامه‌هایی كه اساس آن مبتنی بر محدود كردن افراد متخصص در رابطه با ترك كشور است
۳) بومی كردن نظام آموزشی
اما مروری بر برخی تجربیات نیز می‌تواند راهگشا باشد.
كشور هند در صادرات نرم افزار موفق بوده است، این كشور در جهت جلوگیری از فرار مغزها به تدابیری روی آورده تا با آن متخصصان خود را نگه داشته و یا بازگرداند. در نظر گرفتن سهام برای مهندسان شركت، یكی از راه حل‌های موثری است كه شركت InFosys هند در جهت كاهش مهاجرت مغزها به كار برده است (صاحبكار، ۱۳۸۰). عسكری و كومینز (۱۹۷۷) در رابطه با توقف فرار مغزها از كشورهای خاورمیانه، سیاستهای محرك اقتصادی را پیشنهاد می‌كنند تا بدین وسیله مهاجران تشویق به بازگشت شوند (Torbat, ۲۰۰۲: ۲۷۳). بعضی نیز كاهش نرخ فرار مغزها را در گروی توسعه صنعتی پایدار می‌دانند (امینی، ۱۳۸۰: ۶).
دولت سوئیس به خاطر كمبود نیروهای متخصص به ویژه در زمینه رایانه در صدد جذب متخصصان سوئیسی مقیم آمریكا است. در راستای برنامه‌ریزی به عمل آمده برای بازگرداندن و جذب متخصصان به سوئیس، مزایایی نظیر برخورداری از مسكن، اتومبیل و دستمزدهای قابل رقابت، در نظر گرفته شده است. بعضی از پیشنهادات ارائه شده برای جذب متخصصان به سوئیس‌عبارتند از (حسن زاده، ۱۳۸۰: ۱):
۱) برپایی دوره‌های دكترا و فوق دكترا در رشته‌های مورد نیاز
۲) گشودن مرزهای كشور به روی متخصصان خارجی
۳) حمایت هرچه بیشتر از جوانان با استعداد به ویژه اقشار كم درآمد
۴) بالا بردن جایگاه علوم در كشور
۵) افزایش بودجه سرمایه گذاری در بخش علوم و تحقیقات
۶) جذب محققان خارجی تحصیل كرده در سوئیس
۷) حمایت از متخصصین سوئیسی مقیم خارج و ایجاد تسهیلات در امر روند بازگشت آنها به كشور
در مقاله (امپریالیسم علمی و دزدی مغزهای متفكر) پیشنهاداتی به شرح زیر آمده است:
۱) كشورهای تازه از بند رسته بایستی به تخصص‌هایی توجه كنند كه مورد نیاز فوری اقتصاد كشورشان باشد.
۲) متعادل ساختن حقوق افراد متخصص با هزینه زندگی
۳) كشورهای جهان سوم باید سیاست آموزشی خود را در راستایی هدایت كنند كه بیشترین شمار دانش آموختگان جذب بازار كار شوند.
۴) همیاری میان كشورهای در حال توسعه و گسترش همكاری‌های علمی و پژوهشی به صورت منطقه‌ای
۵) پژوهش و تحقیقات علمی به صورت همیاری در میان كشورهای در حال توسعه و تبادل علمی و فنی
در رابطه با پیشگیری از فرار مغزها و جذب نخبگان كشور در راستای تأمین منافع ملی كشور محمد حاجیلری در پایان نامه خود كه در رابطه با پدیدهٔ فرار مغزها به رشته تحریر درآورده است روشهای زیر را در این رابطه مؤثر قلمداد می‌كند :
۱) كشورهای تازه از بند رسته بایستی به تخصص‌هایی توجه كنند كه مورد نیاز فوری اقتصاد كشورشان باشد.
۲) متعادل ساختن حقوق افراد متخصص با هزینه زندگی
۳) كشورهای جهان سوم باید سیاست آموزشی خود را در راستایی هدایت كنند كه بیشترین شمار دانش آموختگان جذب بازار كار شوند.
۴) همیاری میان كشورهای در حال توسعه و گسترش همكاری‌های علمی و پژوهشی به صورت منطقه‌ای
۵) انجام پژوهش و تحقیقات علمی به صورت همیاری در میان كشورهای در حال توسعه و تبادل علمی و فنی در رابطه با پیشگیری از فرار مغزها و جذب نخبگان كشور در راستای تأمین منافع ملی كشور
۶) كنترل و تقلیل عده جوانانی كه به عنوان فرار مغزها از ایران به خارج از كشور عزیمت می‌نمایند.
۷) كنترل رشته‌های تحصیلی دانشجویان در خارج از كشور بدین معنی كه چون در شرایط فعلی هدف بیشتر جوانان برای ادامه تحصیل در خارج قبل از هر چیز كسب یك عنوان آكادمیك می‌باشد. چنانكه باید و شاید توجهی به رشته‌های مورد نیاز در داخل كشور نمی‌شود و چه بسا دیده شده یك دانشجو در طی اقامت خود در خارج دو یا سه بار رشته تحصیلی خود را تغییر داده است.
۸) توسعه مسائل تعلیم و تربیت در مراحل عالی در داخل كشور و همچنین تأسیس مدارس حرفه‌ای كه نیاز زیادی به توسعه آنها احساس می‌شود و فراهم آوردن تسهیلات مادی و قانونی برای داوطلبان ورود به این مدارس و دانشگاهها به صورتی كه امكان‌پذیر باشد.
۹) از بین بردن تبلیغات و امتیازاتی كه میان محصلان داخل كشور و دانشجویان خارج از كشور وجود دارد.
۱۰) تشكیل مراكز تحقیق و مطالعه در رشته‌های مختلف علوم و فنون و عمومیت دادن به آنها و تشویق كسانی كه در این مراكز موفقیت‌هایی به دست می‌آوردند و شركت دادن بیشتر مهندسان و دانشمندان در اداره كارخانجات و تأسیسات صنعتی و برانگیختن منافع آنها در این كاركرد كمك مالی به این مؤسسات برای استخدام طبقه تحصیل كرده.
۱۱) تأسیس یك مركز كاریابی در ایران به نحوی كه فارغ التحصیلان پس از بازگشت و حتی قبل از آن برای یافتن شغل مناسب متناسب با رشته تخصصی و تمایل خود اقدام كنند.
۱۲) در حال حاضر تأسیس مركز یا مراكز كاریابی بسیار ضروری به نظر می‌رسد و از جمله مسائلی است كه دولت باید توجه به آن را در درجه اول اهمیت قرار دهد.
علاوه بر این موارد رویه برنامه‌ریزی بلندمدت و دقیق برای استفاده از نیروی انسانی نیز به وسیله كشورهای پیشرفته سوسیالیست مانند مغولستان و كره‌ شمالی كه توسعه كافی پیدا كرده‌اند به مرحله عمل درآمده و نتایج مطلوبی از آن به دست آمده است. روشی كه تا امروز بیش از دیگر روش‌ها متضمن نتایج مثبت بوده این است كه كسانی برای ادامه تحصیلات به خارج فرستاده شوند كه عالی‌ترین مراحل آموزش را در رشته‌های مورد علاقه در كشور خود گذارنیده باشند. این سیاست، تاكنون به وسیله چند كشور عملی شده و مؤثر بودن آن در جلوگیری از فرار مغزها مورد تأیید قرار گرفته است.
● رفع عوامل دفعی در داخل كشور
برای كند كردن روند مهاجرت نخبگان، باید در درجه نخست ضمن از میان بردن دافعه‌های موجود، جاذبه‌های زندگی و اقامت در داخل كشور را برای متخصصان و اندیشمندان فراهم كرد. شاید بتوان راهكارهای زیر را به عنوان راهی جهت برون رفت از وضع موجود دارای اعتبار دانست:
"مدیریت اعتبارات پژوهشی: تخصیص اعتبارات كافی برای آموزش عالی و تحقیقات تنها بخشی از راهكارهاست و مهمتر از آن مدیریت توزیع و مصرف اعتبارات است. به عبارت دیگر با تخصیص بهینه و عادلانه می‌توان قسمت مهمی از كاستی‌های ناشی از كمبود اعتبارات را جبران كرد. معیار عدالت و بهینه بودن اعتبارات، توجه محوری به این مطلب است كه مهمترین عامل توسعه نیروی انسانی متخصص، بویژه محققان هستند و كلید جذب این افراد هم، رعایت احترام و شئون ایشان است. نخبگان باید قانع شوند كه در كشور، علی‌رغم كمی اعتبارات در مقایسه با كشورهای پیشرفته، بیش از جای دیگر تأثیرگذار هستند و همین احساس مؤثر بودن بهترین مانع برای مهاجرت تعداد زیادی از آنهاست.ـ رعایت شایسته گزینی و نخبه گزینی در انتصاب مدیران آموزشی و تحقیقاتی
ـ تقویت حس میهن پرستی در جوانان و نوجوانان: تحریك هر چه بیشتر انگیزه‌های میهن دوستی در میان دانش آموزان و دانشجویان در طول تحصیل از طریق ارائه آموزه‌های مناسب غیرشعاری و جذاب، می‌بایست در رأس برنامه‌های آموزش قرار گیرد.
ـ تأمین معیشت اساتید و محققان؛ تا دغدغه معیشت، آنان را از كار فكری به عرصه كاسبی نكشاند.
ـ تجهیزات علمی و تحقیقاتی: تأمین امكانات ابتدایی برای مراكز تحقیقات از قبیل نشریات و كتاب و كامپیوتر و اتصال اینترنت گرچه منابع زیادی نمی‌طلبد، اما عدم تأمین آنها تأثیرات بسیار منفی در دلگرمی و ادامه كار نخبگان خواهد داشت. تجربه كشورهایی مانند هند، نشان می‌دهد كه اگر اسباب دلگرمی محققان فراهم باشد، حتی در نبود امكانات گرانقیمت آزمایشگاهی، می‌توان با استفاده از استعداد ایشان، آزمایشگاههای ابتكاری ایجاد كرد كه نتایج آن در مواردی، كم از آزمایشگاههای بسیار مدرن غربی نیست.
ـ جلوگیری از سیاسی شدن بیش از حد محیط‌های علمی و ایجاد تشنج در آنها.
ـ گسترش كیفی دوره‌های دكترا و فراهم ساختن امكان اعزام بورسیه از میان استعدادهای درخشان دانشجویان دكترا و فارغ التحصیلان كارشناسی ارشد بدون بهره‌گیری از روابط شخصی یا جناحی.
● استفاده از توان و تخصص نخبگان بدون نیاز به بازگرداندن دائم آنها
گزینه بازگشت متخصصان به وطن، در چند كشور مانند سنگاپور، كره جنوبی، هند و چین تا حدودی با موفقیت دنبال شده است. در این كشورها، شبكه‌های متعدد و گوناگون تحقیقاتی، فناوری و صنعتی طراحی و تدارك شد تا به نحو شایسته، هم فعالیت ملی و كلان این كشورها در زمینه تحقیق و توسعه انجام بگیرد و هم از دانشمندان و مهندسان بازگشته، استفاده بهینه شود.
اما از آنجا كه مهاجران اكثراً در كشورهای خارجی تثبیت شده‌اند و زندگی حرفه‌ای و شخصی خود را در آنجا بنا نهاده‌اند، لذا امكان بازگشت دائم بسیاری از آنان ضعیف است، با این همه، به دلیل پیوندهای فرهنگی و خانوادگی بسیاری از آنان دغدغه توسعه كشور خود را دارند و آماده‌اند با حضور موقت در كشور سهم خود را در توسعه پرداخت كنند.
امتیاز مهم این روش، این است كه بر سرمایه‌گذاری‌های عظیم زیرساختی كه مستلزم بهره‌برداری از منابع از پیش موجود است، متكی نمی‌باشد. چشم انداز نویدبخش این راهبرد آن است كه كشور، نه تنها به دانش فرد به عنوان سرمایه، دسترسی می‌یابد، بلكه به واسط آنها از شبكه‌های حرفه‌ای و اجتماعی كه مهاجران در آن سوی مرزها در آنها قرار گرفته‌اند، استفاده می‌كنند.
برای تحقق این راهكار اجرایی باید اقدامات ذیل صورت گیرد:
۱) ایجاد تسهیلات ویژه برای انجام فرصت مطالعاتی در داخل و شركت در سمینارها و تدریس كوتاه مدت در دانشگاههای داخل برای ایرانیان مقیم خارج.
۲) استمداد از نخبگان و متخصصان مقیم داخل و خارج برای شكل‌گیری قوی و متناسب قطب‌های علمی.
۳) استفاده از استادان ایرانی مقیم خارج از كشور به عنوان استاد راهنما و مشاور در پایان نامه‌های تحصیلی و تمهید تسهیلات قانونی و مالی در این خصوص.
۴) حل مشكلات مربوط به ادامه تحصیل و خدمت وظیفه عمومی فرزندان دانشجو و دانش آموز متخصصان ایرانی كه خواستار بازگشت به میهن هستند.
۵) روان شدن تسهیلات رفت و آمد متخصصان مقیم خارج و رفع مشكلات كنونی آنان با كمك وزارتخانه‌های امور خارجه، اطلاعات و سازمان نظام وظیفه و اداره گذرنامه.
۶) ایجاد اداره و سازماندهی شبكه‌های علمی مهاجران در قالب شبكه‌های دانشجویان و محققان، انجمن‌های محلی مهاجران متخصص در شبكه‌های جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) و كشورهای خارجی.
● استفاده از توانایی‌های نخبگان مهاجر از راه دور
هم اكنون كشورهای زیادی به گزینه استفاده از مهاجران و همراه نمودن آنها با توسعه كشور از راه دور روی آورده‌اند و شبكه علمی مهاجران سراسر جهان در این خصوص ایجاد شده است كه تاكنون ?? شبكه علمی مهاجران كشورهای دیگر شناسایی شده است كه هدفشان، ارتباط مهاجران با هموطنانشان و ترغیب به مبادله دانش و مهارتها از راه دور است.
در خیلی از موارد استادان دانشگاههای مقیم خارج از كشور، با داشتن ارتباط مناسب الكترونیكی و كامپیوتری از راه دور با دانشگاههای كشور، می‌توانند به خوبی مفید واقع شوند. خوشبختانه، تكنولوژی ایجاد یك محیط مناسب الكترونیكی و كامپیوتری برای دانشگاههای داخلی، در ایران وجود دارد كه می‌توان آن را دو مرحله زیر برنامه‌ریزی كرد:
۱) استفاده از این محیط به عنوان مكمل دانشگاههای موجود كشور: در این روش، در هر یك از دانشگاهها می‌توان علاوه بر هیأت علمی موجود و سیستم فعلی، یك محیط الكترونیكی در نظر گرفت كه در آن اعضای هیأت علمی یا انجمن فارغ التحصیلان آن دانشگاه كه در خارج زندگی می‌كنند، به وسیله مكانیزم‌های ارتباط الكترونیك و كامپیوتر از قبیل كنفرانسهای الكترونیك در فعالیت‌های دانشگاه شركت نمایند و با هیأت علمی و دانشجویان كارشناسی ارشد و دكترا بحث و تبادل نظر كنند. با ایجاد چنین فضایی بی شك ارتباط ایجاد شده بین استادان داخل كشور و استادان مقیم خارج از كشور، می‌تواند موجب روزآمد شدن علم دانشجویان و اساتید داخلی شود و از طرفی مسائلی از قبیل تعیین مواد درسی و حتی روشهای ارائه، طبیعتاً تحت تأثیر این ارتباط می‌توانند پیشرفت كنند.
تعریف پروژه‌های علمی صنعتی و حمایت علمی و حتی امكاناتی این گونه پروژه‌ها توسط نخبگان ایرانی مقیم خارج و امكان بهره برداری اقتصادی از این طرح‌ها را شاید بتوان یكی دیگر از مزایای این شیوه دانست. پیاده‌سازی این روش در عین حال ممكن است منجر به درگیرشدن اساتید خارج از كشور با مسائل و مشكلات دانشگاههای داخلی و چه بسا موجب بازگشت آنها به وطن شود.
۲) ایحاد یك دانشگاه كاملاً الكترونیكی: پس از شكل گرفتن این محیط، در آینده امكان ایجاد یك دانشگاه الكترونیكی یا مجازی ایجاد می‌شود. دانشگاهی كه تعیین ساختار، برنامه‌ریزی و حتی مدیریت آن نیز به شكل الكترونیك یا مجازی انجام می‌شود و اعضای هیأت علمی این دانشگاه می‌توانند از داخل یا خارج انتخاب شوند. نمونه‌های این دانشگاهها هم اكنون در كشورهای پیشرفته ایجاد شده‌اند.
● پیشنهادی بر مبنای مدل جاذبه - دافعه
با تأمل در علل و عوامل شكل‌گیری مسأله مهاجرت نخبگان، راهكار اصلی برای پیشگیری از آن و مقابله با این پدیده، تركیبی از روش مدل "جاذبه - دافعه" و حفظ آمادگی در روند جهانی‌شدن است. این راهكار دارای سه ركن اصلی است:
۱) تقویت جاذبه‌های اجتماعی و شغلی در كشور و كاهش دافعه‌های موجود از طریق فعالیت‌های فرهنگی، ایجاد زیرساخت‌ها و تدوین قوانین حمایتی
۲) تقویت روند چرخش مغزها از طریق توسعه ارتباطات علمی بین‌المللی
۳) تلاش برای نیل به جایگاه مناسب علمی كشور در روند جهانی‌شدن از طریق تقویت زیرساخت‌های علمی
۴) بسترسازی برای فعالیت نخبگان: اساتید دانشگاه‌ها، محققان و پژوهشگران باسابقه سرمایه‌های پُربازده، برای تولید دانش و تكنولوژی هستند. برای حفظ این سرمایه‌ها در درجه اول باید مقام و منزلت اساتید دانشگاه‌ها و دانشمندان و محققان بدون تنگ‌نظری‌های گروهی و سیاسی رعایت شود. بدیهی است یكی از راه‌های مهم حفظ مقام و منزلت اساتید، وضع قوانین و مقرارت اجرایی برای تأمین امنیت شغلی و اجتماعی متخصصان است.
حسن وقوفی در كتاب "فرار مغزها: بررسی مهاجرت نخبگان از زوایای گوناگون" راهكارهای زیر را برای بهسازی و اصلاح محیط علمی و تحقیقاتی كشور و بسترسازی برای نخبگان علمی كشور پیشنهاد می‌كند:
۱) كاهش بوروكراسی در نهادهای علمی و صنعتی كشور و توسعه و نهادینه‌سازی نظام مدیریت مشاركتی
۲) حفظ حریم دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه و جلوگیری از دخالت غیرمسؤولانه عوامل بیرون در فرایند فعالیت‌های جاری علمی این نهادها و تلاش برای ایفای حقوق اساسی آنان
۳) تشكیل و توسعه بانك اطلاعات متخصصین ایران
۴) نوسازی و تجهیز امكانات آزمایشگاهی و كارگاهی و اطلاع‌رسانی دانشگاه‌ها متناسب با تخصص‌ها و كارآمدی و شأن اعضای هیأت علمی و پژوهشگران، هماهنگ با تحولات علمی
۵) ایجاد تسهیلات ویژه برای انجام فرصت مطالعاتی در داخل و شركت در سمینارها و تدریس كوتاه‌مدت در دانشگاه‌های داخل برای ایرانیان مقیم خارج
۶) فعال‌سازی دفتر جذب متخصصان ایرانی مستقر در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و دفتر جذب نخبگان و متخصصان وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و دفاتر مشابه در وزارت بهداشت و سایر دانشگاه‌ها
۷) استمداد از نخبگان و متخصصان مقیم داخل و خارج برای شكل‌گیری قوی و متناسب قطب‌های علمی
۸) تشكیل كمیته‌های تخصصی جهت بهره‌‌گیری از نخبگان و متخصصان داخل و خارج از كشور
۹) ایجاد تمهیدات و تسهیلات لازم برای ترجمه و انتشار آثار مفید علمی نخبگان مقیم خارج از كشور به زبان فارسی همزمان با انتشار در خارج از كشور و انتشار نشریات تخصصی مشترك
۱۰) تمهید تسهیلات قانون و مالی جهت استفاده بیشتر از استادان ایرانی مقیم خارج به عنوان استاد راهنما و مشاور در پایان‌نامه‌های تحصیلی و ترغیب دانشجویان به این امر
۱۱) حل مشكلات مربوط به ادامه تحصیل و خدمت وظیفه عمومی فرزندان دانشجو و دانش‌آموز متخصصان ایرانی كه خواستار بازگشت به میهن هستند.
۱۲) روانتر شدن تسهیلات رفت و آمد متخصصین مقیم خارج و رفع مشكلات كنسولی آنان با كمك وزارت امور خارجه
۱۳) حذف امتیازات تحصیل در خارج از كشور در جذب، گزینش و به كارگیری متخصصان
۱۴) تقویت و گسترش دوره‌های تحصیلات تكمیلی
۱۵) اجرای برنامه‌های متنوع فرهنگی به منظور تقویت هویت اسلامی و ایرانی
۱۶) جهت‌گیری برنامه‌های فرهنگی به سوی تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در دانشجویان و التزام به ارزش‌ها و هویت اسلامی و ایرانی
۱۷) اصلاح نظام آموزش مدارس مبتنی بر تقویت خودباوری، احساس تعلق به هویت ملی و اسلامی و شناخت موازین فكری و فرهنگی
۱۸) مرتبط نمودن هر چه بیشتر رشته‌های دانشگاهی با نیازهای بازار كار
۱۹) سامان دادن شرایط داخلی و ایجاد فرصت‌های مساوی برای شهروندان
۲۰) ایجاد توازن بین ارشدیت سازمان و ارشدیت حرفه‌ای و توان تخصصی در نظام اداری كشور (نظام ارتقای حرفه‌ای) و تحول در ساختار نظام علمی و اجرایی كشور متناسب با آن
۲۱) تقویت حس وطن‌دوستی توسط رسانه‌های جمعی و معرفی مواریث فرهنگ ایرانی و اسلامی به مردم
۲۲) ارتقای سطح تخصصی كادرهای اداری در مراكز علمی
۲۳) رسیدگی ویژه به امور معیشتی استادان
۲۴) رسیدگی به مسائل خاص استعدادهای درخشان و سرمایه‌گذاری در این زمینه.
۲۵) نقش بخش خصوصی؛ بخش خصوصی، عامل جاذب مهمی در این راه می‌تواند باشد. اقدام‌هایی كه از طرف این بخش می‌تواند صورت گیرد، عبارتند از:
▪ ایجاد مراكزی با همكاری بخش دولتی، به منظور استخدام قطعی فارغ‌التحصیلان و متخصصان به ویژه در رشته‌هایی كه كمبود در آنها احساس و یا پیش‌بینی می‌شود.
▪ همكاری هر چه بیشتر بین سازمان‌های خصوصی و دولتی، برای ایجاد ارتباط سالم و مبادله اطلاعات واقعی بین این سازمان‌ها و محصلان مقیم خارج
▪ اقدام به اعزام كاركنان با استعداد و كاردان خود برای ادامه تحصیل در رشته‌های مدیریت و امور فنی و ایجاد شرایط و ترتیبی كه این گونه افراد بتوانند در شهرهایی ادامه تحصیل دهند كه محصلان آن كشور خاص در آن شهر بیشتر تحصیل می‌نمایند.
▪ ایجاد مركزی توسط بخش خصوصی از طریق همكاری با مؤسسه‌های دیگر نظیر اتاق‌های بزرگانی و… برای جمع‌آوری نیازهای این بخش.
▪ برطرف نمودن عدم اطمینان فارغ‌التحصیلان به دایمی بودن مشاغل در بخش خصوصی
▪ سعی در تماس دائم با محصلان و دانشجویان خارج از كشور و اعمال نظارت در زمینه تحصیل آنان.
● راهبردها
۱) كوچك كردن سازمان‌ها
۲) تحقق نظام شایسته‌سالار
۳) ساماندهی ارتباط مؤثر با نخبگان و اطلاع نخبگان از اینكه نظام مدیریت خواهان بهره‌گیری از آنهاست
۴) تجدید نظر در نظام پرداخت‌ها
۵) ایجاد انگیزه در افراد برای تشویق به ادامه كار در داخل كشور و یا بازگشت از خارج
۶) تدوین نظام نامه‌هایی كه اساس آن مبتنی بر محدود كردن افراد متخصص در رابطه با ترك كشور است
۷)بومی كردن نظام آموزشی
۸) برپایی دوره‌های دكترا و فوق دكترا در رشته‌های مورد نیاز
۹) حمایت هرچه بیشتر از جوانان با استعداد به ویژه اقشار كم درآمد
۱۰) بالا بردن جایگاه علوم در كشور
۱۱) افزایش بودجه سرمایه‌گذاری در بخش علوم و تحقیقات
۱۲) از بورس‌ها تكمیلی تا حد امكان در مناطقی استفاده شود كه با كشور استفاده‌كنندگان از نظر اجتماعی تفاوت زیادی نداشته باشد.
۱۳) بورس‌های تحصیلی تا حد امكان به كسانی واگذار شود كه شخصیت و مقام‌های مهمی دارند و به علت پای‌بند بودن به موقعیت اجتماعی خود، مقید به بازگشت به كشورشان هستند.
۱۴) كسانی برای ادامه تحصیلات به خارج فرستاده شوند كه عالی‌ترین مراحل آموزش را در رشته‌های مورد علاقه در كشور خود گذارنیده باشند. این سیاست، تاكنون به وسیله چند كشور عملی شده و مؤثر بودن آن در جلوگیری از فرار مغزها مورد تأیید قرار گرفته است
۱۵) مدیریت اعتبارات پژوهشی
۱۶) رعایت شایسته گزینی و نخبه گزینی در انتصاب مدیران آموزشی و تحقیقاتی
۱۷) تقویت حس میهن پرستی در جوانان و نوجوانان۱۸) تأمین معیشت اساتید و محققان
۱۹) تأمین تجهیزات علمی و تحقیقاتی
۲۰) گسترش كیفی دوره‌های دكترا و فراهم ساختن امكان اعزام بورسیه از میان استعدادهای درخشان دانشجویان دكترا و فارغ التحصیلان كارشناسی ارشد بدون بهره‌گیری از روابط شخصی یا جناحی
۲۱) ایجاد تسهیلات ویژه برای انجام فرصت مطالعاتی در داخل و شركت در سمینارها و تدریس كوتاه مدت در دانشگاههای داخل برای ایرانیان مقیم خارج.
۲۲) استمداد از نخبگان و متخصصان مقیم داخل و خارج برای شكل‌گیری قوی و متناسب قطب‌های علمی.
۲۳) استفاده از استادان ایرانی مقیم خارج از كشور به عنوان استاد راهنما و مشاور در پایان نامه‌های تحصیلی و تمهید تسهیلات قانونی و مالی در این خصوص.
۲۴) حل مشكلات مربوط به ادامه تحصیل و خدمت وظیفه عمومی فرزندان دانشجو و دانش آموز متخصصان ایرانی كه خواستار بازگشت به میهن هستند.
۲۵) روان شدن تسهیلات رفت و آمد متخصصان مقیم خارج و رفع مشكلات كنونی آنان با كمك وزارتخانه‌های امور خارجه، اطلاعات و سازمان نظام وظیفه و اداره گذرنامه.
۲۶) ایجاد اداره و سازماندهی شبكه‌های علمی مهاجران در قالب شبكه‌های دانشجویان و محققان، انجمن‌های محلی مهاجران متخصص در شبكه‌های جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) و كشورهای خارجی.
۲۷) استفاده از محیط الكترونیكی برای بهره‌گیری از اساتید از راه دور، به عنوان مكمل دانشگاههای موجود كشور
۲۸) ایحاد یك دانشگاه كاملاً الكترونیكی
۲۹) یكی از وزارتخانه‌ها در كشور مسؤول پیگیری جدی این موضوع بشود. وزارت امور خارجه به علت بیشترین ارتباط با مهاجران ایرانی و وزارتخانه‌های آموزش عالی و بهداشت و درمان به علت بیشترین ارتباط با نخبگان بالفعل و یا بالقوه داخل كشور گزینه‌های مناسبی می‌باشند.
۳۰) سیاستگذاری در مورد این موضوع در یك شورای متشكل از وزارتخانه‌های مرتبط با این قضیه تشكیل گردد. وزارتخانه‌های امور خارجه، اطلاعات، آموزش عالی، بهداشت و درمان و فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمره این وزارتخانه‌ها هستند. از سوی دیگر قوانین بسیاری برای حل مسأله مهاجرت نخبگان باید مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گیرند. لذا یكی از وظایف شورا تعیین این گونه قوانین و تعیین مرجع بازبین آنهاست.
۳۱) كاهش بوروكراسی در نهادهای علمی و صنعتی كشور و توسعه و نهادینه‌سازی نظام مدیریت مشاركتی
۳۲) حفظ حریم دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه و جلوگیری از دخالت غیرمسؤولانه عوامل بیرون در فرایند فعالیت‌های جاری علمی این نهادها و تلاش برای ایفای حقوق اساسی آنان
۳۳) تشكیل و توسعه بانك اطلاعات متخصصین ایران
۳۴) نوسازی و تجهیز امكانات آزمایشگاهی و كارگاهی و اطلاع‌رسانی دانشگاه‌ها متناسب با تخصص‌ها و كارآمدی و شأن اعضای هیأت علمی و پژوهشگران، هماهنگ با تحولات علمی
۳۵) ایجاد تسهیلات ویژه برای انجام فرصت مطالعاتی در داخل و شركت در سمینارها و تدریس كوتاه‌مدت در دانشگاه‌های داخل برای ایرانیان مقیم خارج
۳۶) فعال‌سازی دفتر جذب متخصصان ایرانی مستقر در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و دفتر جذب نخبگان و متخصصان وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و دفاتر مشابه در وزارت بهداشت و سایر دانشگاه‌ها
۳۷) استمداد از نخبگان و متخصصان مقیم داخل و خارج برای شكل‌گیری قومی و متناسب قطب‌های علمی
۳۸)تشكیل كمیته‌های تخصصی جهت بهره‌‌گیری از نخبگان و متخصصان داخل و خارج از كشور
۳۹) ایجاد تمهیدات و تسهیلات لازم برای ترجمه و انتشار آثار مفید علمی نخبگان مقیم خارج از كشور به زبان فارسی همزمان با انتشار در خارج از كشور و انتشار نشریات تخصصی مشترك
۴۰) تمهید تسهیلات قانونی و مالی جهت استفاده بیشتر از استادان ایرانی مقیم خارج به عنوان استاد راهنما و مشاور در پایان‌نامه‌های تحصیلی و ترغیب دانشجویان به این امر
۴۱) حذف امتیازات تحصیل در خارج از كشور در جذب، گزینش و به كارگیری متخصصان
۴۲) اجرای برنامه‌های متنوع فرهنگی به منظور تقویت هویت اسلامی و ایرانی
۴۳) جهت‌گیری برنامه‌های فرهنگی به سوی تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در دانشجویان و التزام به ارزش‌ها و هویت اسلامی و ایرانی
۴۴) اصلاح نظام آموزش مدارس مبتنی بر تقویت خودباوری، احساس تعلق به هویت ملی و اسلامی و شناخت موازین فكری و فرهنگی
۴۵) مرتبط نمودن هر چه بیشتر رشته‌های دانشگاهی با نیازهای بازار كار
۴۶) سامان دادن شرایط داخلی و ایجاد فرصت‌های مساوی برای شهروندان
۴۷) ایجاد توازن بین ارشدیت سازمان و ارشدیت حرفه‌ای و توان تخصصی در نظام اداری كشور (نظام ارتقای حرفه‌ای) و تحول در ساختار نظام علمی و اجرایی كشور متناسب با آن
۴۸) تقویت حس وطن‌دوستی توسط رسانه‌های جمعی و معرفی مواریث فرهنگ ایرانی و اسلامی به مردم
۴۹) ارتقای سطح تخصصی كادرهای اداری در مراكز علمی
۵۰) رسیدگی به مسائل خاص استعدادهای درخشان و سرمایه‌گذاری در این زمینه
۵۱) توسعه و ایجاد موقعیت‌های لازم جهت كار متخصصان
۵۲) افزایش كمك به حصول نوآوری
۵۳) هدایت سیاست آموزشی در راستایی كه بیشترین شمار دانش آموختگان جذب بازار كار شوند.
۵۴) همیاری میان كشورهای در حال توسعه و گسترش همكاری‌های علمی و پژوهشی به صورت منطقه‌ای
۵۵) پژوهش و تحقیقات علمی به صورت همیاری در میان كشورهای در حال توسعه و تبادل علمی و فنی
۵۶) مناسب‌تر نمودن امكانات و شرایط اشتغال
۵۷) كاهش مشكلات كارهای اداری و كاغذبازی در تمام سطوح به ویژه در مراكز پژوهشی و دادن امكانات پژوهش مشخص و مستقل به جوانان علاقه‌مند
۵۸) تبدیل همكاری دولت‌ها به همكاری دانشگاه‌ها
۵۹) ایجاد مؤسسه‌ای برای مطالعهٔ مداوم وضع زندگی و رشته تحصیلی دانشجویان در داخل و خارج و شناسایی مشكلات موجود و برطرف كردن آن، ایجاد شرایط مناسب برای ادامه تحصیل دانشجویان در رشته‌های مورد نیاز جامعه و راهنمایی‌های لازم در این باره
۶۰) فراهم كردن شرایط مناسب و تهیه وسایل و امكانات لازم برای تحصیل در داخل كشور
۶۱) جلب كمك‌های منطقی كشورهای توسعه‌یافته
۶۲) ایجاد تسهیلات لازم برای بازگشت نخبگان از قبیل پرداخت هزینه سفر و تسهیلات گمركی و دادن وام‌های مفید و مناسب برای آماده نمودن حداقل وسایل لازم زندگی از جانب این افراد در شروع كار
۶۳) اقدام لازم برای كاهش فاصله بین شهرهای كوچك و بزرگ و روستاهای كشور به منظور جلوگیری از تمركز متخصصان و افراد ماهر، در دو یا چند شهر و در پایتخت.
۶۴) كنترل رشته‌های تحصیلی دانشجویان در خارج از كشور بدین معنی كه چون در شرایط فعلی هدف بیشتر جوانان برای ادامه تحصیل در خارج قبل از هر چیز كسب یك عنوان آكادمیك می‌باشد. چنانكه باید و شاید توجهی به رشته‌های مورد نیاز در داخل كشور نمی‌شود و چه بسا دیده شده یك دانشجو در طی اقامت خود در خارج دو یا سه بار رشته تحصیلی خود را تغییر داده است.
۶۵) توسعه مسائل تعلیم و تربیت در مراحل عالی در داخل كشور و همچنین تأسیس مدارس حرفه‌ای كه نیاز زیادی به توسعه آنها احساس می‌شود و فراهم آوردن تسهیلات مادی و قانونی برای داوطلبان ورود به این مدارس و دانشگاهها به صورتی كه امكان‌پذیر باشد.
۶۶) از بین بردن امتیازاتی كه میان محصلان داخل كشور و دانشجویان خارج از كشور وجود دارد؛
۶۷ ) تشكیل مراكز تحقیق و مطالعه در رشته‌های مختلف علوم و فنون و عمومیت دادن به آنها و تشویق كسانی كه در این مراكز موفقیت‌هایی به دست می‌آوردند و شركت دادن بیشتر مهندسان و دانشمندان در اداره كارخانجات و تأسیسات صنعتی و برانگیختن منافع آنها در این كاركرد كمك مالی به این مؤسسات برای استخدام طبقه تحصیل كرده.
۶۸) تأسیس یك مركز كاریابی در ایران به نحوی كه فارغ التحصیلان پس از بازگشت و حتی قبل از آن برای یافتن شغل مناسب متناسب با رشته تخصصی و تمایل خود اقدام كنند.
۶۹) در حال حاضر تأسیس مركز یا مراكز كاریابی بسیار ضروری به نظر می‌رسد و از جمله مسائلی است كه دولت باید توجه به آن را در درجه اول اهمیت قرار دهد.
۷۰) با توجه به توسعهٔ شبكه‌های اطلاع رسانی علمی و پیوندهای عمیقی كه اكثر مهاجران با جامعهٔ علمی كشورهای توسعه یافته برقرار كرده‌اند، مركز ثقل اقدامات باید به سوی ایجاد شبكه‌های علمی فعال برای تعامل با این قشر و بهره‌گیری از توان علمی و تخصصی آنها در قالب مراودهٔ علمی، نشر، كنفرانس‌ها، فرصت‌های مطالعاتی، سیستم‌های مشاورهٔ علمی و فعالیت‌های دانشگاهی دیگر سوق پیدا كند. این سیاست راهبردی (چرخش مغزها) در نهایت می‌تواند اشتیاق و زمینه‌های لازم برای بازگشت را نیز تا حدودی تقویت نماید. به این معنی كه گردش مغزها به عنوان مقدمه‌ای برای جذب نخبگان پیگیری شود
۷۱) ایجاد مراكزی با همكاری بخش دولتی، به منظور استخدام قطعی فارغ‌التحصیلان و متخصصان به ویژه در رشته‌هایی كه كمبود در آنها احساس و یا پیش‌بینی می‌شود، از جانب بخش خصوصی.
۷۲) همكاری هر چه بیشتر بین سازمان‌های خصوصی و دولتی، برای ایجاد ارتباط سالم و مبادله اطلاعات واقعی بین این سازمان‌ها و محصلان مقیم خارج
۷۳) ایجاد مركزی توسط بخش خصوصی از طریق همكاری با مؤسسه‌های دیگر نظیر اتاق‌های بزرگانی و… برای جمع‌آوری نیازهای این بخش.
۷۴) برطرف نمودن عدم اطمینان فارغ‌التحصیلان به دایمی بودن مشاغل در بخش خصوصی
۷۵) سعی در تماس دائم با محصلان و دانشجویان خارج از كشور و اعمال نظارت در زمینه تحصیل آنان.
نویسنده:مهدی اسماعیلی
پانوشت‌ها:
- سمیه مردانه، خروج سرمایه، كاترینای ایران‌، دنیای اقتصاد
- حسن وقوفی، فرار مغزها: بررسی مهاجرت نخبگان از زوایای گوناگون، (تهران، بیستون، ۱۳۸۱)، صص۱۴-۱۳
- همان، ص۲۲
- همان، ص۲۷
- غلامرضا ذاكر صالحی، "مهاجرت نخبگان"، فصلنامه فرهنگ اندیشه، شماره۱۰، ص۲۴۱
- انگلیس در رتبه های اول جهان از نظر حجم مهاجرت اتباع خود به خارج قرار دارد. تعداد افراد مهاجر از این كشور به خارج ۴۴/۱میلیون نفر در سال عنوان شده است.( گزارش بانك جهانی با عنوان "مهاجرت بین‌المللی و فرار مغزها"، خبرگزاری فارس۲۰/۸/۸۴)
- مغزها از اروپا نیز فرار می كنند، روزنامه ایران۲۴/۹/۸۱
- تلاش انگلیس برای جلوگیری از فرار مغزها، روزنامه همشهری۵/۴/۸۱
- فرار مغزها از لهستان، همشهری ۷/۹/۷۸
- آن دورها چراغی سوسو می‌زند، همشهری، ۲۹/۶/۸۱
- سعیدپورزند، طرح غربی ها برای جذب نخبگان ایرانی، روزنامه ایران ۱۷/۶/۸۳
- ذاكر صالحی، صص۲۴۲-۲۴۳
- همان، ص۲۴۳
- همان، ص۲۶۰
- سعیدپورزند، طرح غربی ها برای جذب نخبگان ایرانی، روزنامه ایران ۱۷/۶/۸۳
- وقوفی، ص۵۷
- ذاكر صالحی، ص۲۶۰
- مهاجرت نخبگان؛راهكارهای اجرایی، روزنامه همشهری، ۱۶/۶/۸۲
- مهاجرت نخبگان؛راهكارهای اجرایی، روزنامه همشهری، ۱۶/۶/۸۲
- خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ۲۳/۶/۱۳۸۴
- محمد علی وكیلی، پیامد اقتصادی خروج مغزها، مؤسسه توسعه فن‌آوری نخبگان، منبع: نمایه
- خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ۲۳/۶/۱۳۸۴
- سمیه مردانه، خروج سرمایه، كاترینای ایران‌، دنیای اقتصاد
- خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ۲۳/۶/۱۳۸۴
- ذاكر صالحی، صص۲۴۳-۲۴۴
- گزارش ملی جوانان، بررسی وضعیت مهاجرت جوانان، تهران: سازمان ملی جوانان، زمستان ۱۳۸۱
- ذاكر صالحی، ص۲۴۴
- همان
- كامران نجف‌زاده، "سرمایه‌های ملی در خدمت بیگانگان"، كیهان، ۶/۵/۸۰.
- گزارش ملی جوانان
- گزارش ملی جوانان
- گزارش ملی جوانان و روزنامه كیهان، ۱۰/۶/۸۰.
- همان
- همان
- دكتر علی غفوری، دكتر حمید اكبری، مهاجرت نخبگان، تأثیرات علل و راهكارها، طب و تزكیه، شماره ۳۵ و گزارش ملی جوانان، بررسی وضعیت مهاجرت جوانان، تهران: سازمان ملی جوانان، زمستان ۱۳۸۱
- همان
- محمد مزرعتی، "آثار اقتصادی مهاجرت و فرار مغزها"، روزنامه ایران ۱۳۷۹، شماره۱۶۹۴ و غلامرضا ذاكر صالحی، "مهاجرت نخبگان"، فصلنامه فرهنگ اندیشه، شماره۱۰، ص۲۴۶
- ذاكر صالحی، ص۲۴۶
- گزارش ملی جوانان
- وقوفی، صص۱۴-۱۳
- همان، صص۱۴-۱۳(در تحلیل این پارامتر دقت شود كه این نظرسنجی در سالهای آشفتگی فضای سیاسی دانشگاهها انجام شده است.)
- همان، صص ۱۴۲-۱۴۴، دكتر داور شیخاوندی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه
- همان، صص ۱۴۴-۱۴۵، دكتر سیادت، استاد دانشگاه تهران
- همان، ص ۱۴۷، دكتر ایرج فاضل، رئیس فرهنگستان علوم پزشكی ایران
- همان، صص ۱۴۸-۱۴۷، دكتر ایرج ملك‌پور منجم و استاد دانشگاه تهران
- مجید فرج‌پور، فقر، فساد و تبعیض؛ موانع توسعه در ایران، تهران، نشر رسا، ۱۳۸۳، صص ۲۲۷-۲۳۵
- وقوفی، ص۱۵۳
- همان، صص ۱۵۵-۱۵۴
- همان، ص ۱۵۵
- همان.صص ۷۲-۷۱
- همان، ص ۱۵۷
- همان، صص ۱۵۹-۱۵۷
- كمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، درآمدی بر خروج نیروهای متخصص یا پدیده فرار مغزها، خرداد ماه۱۳۷۹.
- اداره كل امور فرهنگی ایرانیان خارج از كشور، "تحلیلی پیرامون مسأله فرار مغزها"، دی۱۳۷۸
- وقوفی، صص ۱۶۴-۱۶۳
- مهدی دهقان، "زهكشی بهترین منابع انسانی (مقدمه ای بر ابعاد و علل فرار مغزها - با اشاره به ایران)"، فرهنگ توسعه شماره۲
- ذاكر صالحی، صص۲۵۷-۲۵۶
- وقوفی، صص۲۱۰-۲۰۰
- همان، صص ۲۱۴-۲۱۰
- اطلاعات سیاسی- اقتصادی سال پنجم شماره۸و۹ سال۱۳۷۰ ،ص۱۰
- وقوفی، ص۱۸۰
- ذاكر صالحی، ص۲۵۳
- دهقان، همان
- همان
- همان
- حاجیلری، محمد، "پدیده فرار مغزها"، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ۱۳۷۳
- وقوفی، ص۱۷۷
- مهاجرت نخبگان؛راهكارهای اجرایی، روزنامه همشهری، ۱۶/۶/۸۲
- همان
- همان
منابع
۱- اداره كل امور فرهنگی ایرانیان خارج از كشور، تحلیلی پیرامون مسأله فرار مغزها، دی۱۳۷۸
۲- اسماعیلی مهدی، مقدمه‌ای بر راهبردهای نیاز جوان ایرانی، مؤسسه فرهنگی هنری یاس، اردیبهشت ۱۳۸۴
۳- بهروز فغانی مهران، فرار مغزها از ایران، روزنامه همشهری ۴/۸/۱۳۸۰
۴- حاجیلری محمد، "پدیده فرار مغزها"، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
۵- خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ۲۳/۶/۱۳۸۴.
۶- خبرگزاری فارس، ۲۰/۸/۸۴
۷- دهقان مهدی، "زهكشی بهترین منابع انسانی (مقدمه ای بر ابعاد و علل فرار مغزها- با اشاره به ایران)"، فصلنامه فرهنگ توسعه، شماره۲
۸- ذاكر صالحی غلامرضا، مهاجرت نخبگان، فصلنامه فرهنگ اندیشه، شماره۱۰
۹- روزنامه ایران ۲۴/۹/۸۱، ۱۷/۶/۸۳.
۱۰- روزنامه كیهان ۶/۵/۸۰، ۱۰/۶/۸۰.
۱۱- روزنامه همشهری، ۵/۴/۸۱، ۷/۹/۷۸، ۱۶/۶/۸۲.
۱۲- غفوری علی، اكبری حمید، "مهاجرت نخبگان، تأثیرات علل و راهكارها"، طب و تزكیه، شماره ۳۵.
۱۳- فرج‌پور مجید، فقر، فساد و تبعیض؛ موانع توسعه در ایران ، تهران، نشر رسا۱۳۸۳
۱۴- كمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، درآمدی بر خروج نیروهای متخصص یا پدیده فرار مغزها، خردادماه۱۳۷۹
۱۵- گزارش ملی جوانان، بررسی وضعیت مهاجرت جوانان، تهران: سازمان ملی جوانان، زمستان ۱۳۸۱
۱۶- محسنی منوچهر، بررسی آگاهی‌ها نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی-فرهنگی در ایران، تهران، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی كشور ۱۳۷۹
۱۷- مردانه سمیه، "خروج سرمایه، كاترینای ایران"‌، دنیای اقتصاد
۱۸- وقوفی حسن، فرار مغزها: بررسی مهاجرت نخبگان از زوایای گوناگون، تهران، بیستون، ۱۳۸۱
۱۹- وكیلی محمد علی، "پیامد اقتصادی خروج مغزها"، مؤسسه توسعه فن‌آوری نخبگان، نمایه.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس
منبع: دكتر منوچهر محسنی، بررسی آگاهی‌ها نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی-فرهنگی در ایران، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی كشور ۱۳۷۹، ص۴۴۱-۴۴۲
منبع : خبرگزاری فارس