دولت مدرن و فرآیند تضعیف خانواده

دولت سکولار آموزش را از کارکرد خانواده خارج می‌کند و آن را به سازمان‌های آموزشی دولتی می‌سپارد و این از روز به دنیا آمدن نوزاد در مهدهای کودک شروع می‌شود و تا آخرین مراحل آموزشی که بالاترین تخصص‌های دانشگاهی باشد ادامه دارد
مکانیسم عملی دولت مدرن برای نابودی خانواده در مرحله اول هر چه کوچک‌تر ساختن ابعاد آن است که این را با گران ساختن خانواده و ازدواج انجام می‌دهد
اگر تاریخ غرب امروز را سکولاریسم یا انتقال قدرت و مالکیت از کلیسا به دولت سیاسی بدانیم، بایستی از نقد اجتماعی و انتقال کارکردهای خانواده به دولت را نیز بعد دیگری از تاریخ غرب جدید بدانیم یعنی در واقع این دو جریان کلان دو بعد درونی و برونی تمدن غرب جدید را تشکیل می‌دهد که تکمیل کننده این تمدن نیز به شمار می‌آید و این دو جریان هنوز در درون تمدن غرب ادامه دارد هر چند که دچار مشکلات بسیار شده است. مذهب با خانواده و هویت مربوط به آن ،‌سخت مرتبط است به عبارت دیگر مذهب چه برای تاسیس و چه استقرار بر خانواده تاکید می‌کند و چون کلیسا درغرب دچار فرآیندسکولاریزه می‌شود پس خانواده نیز پشتوانه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را از دست می‌دهد. به همین جهت فرآیندفروپاشی خانواده‌ از سکولاریسم شروع می‌شود و تا زمانی که سکولاریسم بر تمدن غرب، حکومت می‌کند، فرآیندفروپاشی خانواده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. سکولار،‌در اداره جامعه شکل می‌گیرد که عقلانیت نام دارد (عقلانیت ابزاری یا تناسب زمانی هزینه‌ای هدف و وسیله. ) این نوع عقلانیت منجر به فروپاشی خانواده می‌شود چون این عقلانیت بر عقل غیراحساسی بنیان گذارده می‌شود و خانواده که بر عقل احساسی بنیان می‌شود تضعیف و سست خواهد شد. عقلانیت ابزاری و غربی هدف را مهم می‌شمرد و نسبت به همه چیز دید ابزاری دارد به عبارت دیگر دید سفید (ابزار) و سیاه (غیرابزار) دارد و هر چه ابزار نباشد در لیست سیاه واقع شود و هر چه ابزار باشد در لیست سفید واقع می‌شود (اگر چه فحشا باشد به همین دلیل به فحشا صنعت و به فاحشه کارگر جنسی گفته می‌شود) پس اخلاق تابع و فرع آن است و هدف،‌وسیله را توجیه می‌کند و با همین اخلاق کشتار صد میلیونی قرن بیستم ، رخ داد و جانی ترین تمدن تاریخ بشریت ، تمدن غرب بوده است.
خانواده با عقلانیت ابزاری غیر اخلاقی، سرسازگاری ندارد چون خانواده خود اصالت دارد و مظهر زندگی و حیات یک جامعه است یعنی حیات یک جامعه، همان حیات خانواده می‌باشد پس خانواده را دارای “کارکرد ضد یا ضدکارکرد” دانسته‌اند و بایستی تضعیف شود. تضعیف خانواده از راه روابط جنسی پیش از ازدواج و بعد از ازدواج و تشویق به این روابط صورت می‌گیرد. به همین دلیل برای اینکه دولت بتواند به طور عمیق زندگی اجتماعی را عقلانی کند و احساس را از زندگی اجتماعی حذف کند و کارآیی اجتماعی را بالا ببرد، خانواده را با راه‌های مختلف، تضعیف می‌کند. آموزش و حقوق دو محوری است که دولت به وسیله آن خانواده را تضعیف می‌کند. دولت سکولار آموزش را از کارکرد خانواده خارج می‌کند و آن را به سازمان‌های آموزشی دولتی می‌سپارد و این از روز به دنیا آمدن نوزاد در مهدهای کودک شروع می‌شود و تا آخرین مراحل آموزشی که بالاترین تخصص‌های دانشگاهی باشد ادامه دارد . از طرف دیگر رسانه‌های دولتی و خصوصی تحت نظارت دولت شروع به آموزش عمومی ضد خانواده می‌کنند و با پخش اطلاعات و نوع ارزش‌ آن،‌ به تضعیف خانواده می‌پردازند و آنچه همه این فرآیند‌ها را به هم پیوند می‌دهد این است که فرآیندارتباط را از درون خانواده ،‌جدا کرده و به بیرون از خانواده هدایت می‌شود. از نظر حقوقی نیزجهت قانونی طوری است که خانواده به صورت نسلی بعد از نسلی، از هم پاشیده می‌شود به عبارت دیگر در دولت‌ها قانون به طور تصویب و دسته بندی می‌شود که در دفاع از فرد و یا جامعه، خانواده از هم پاشیده می‌شود. در این مرحله: دفاع از زن در مقابل مرد است به طوری که دولت می‌تواند بر خلاف نظر مرد و یا حتی زن در برخی از موارد، زن ومرد را مجبور به جدایی کند و زن را به جایی ببرد که هیچ کس از آن اطلاعی نداشته باشد. حتی به جدایی زن از مرد کمک کند و گاهی قانون حکم به جدایی فرزند از والدین و یا پدر و یا مادر می‌کند وسپس به تکفل دولت درمی‌آید. پس در دولت مدرن، دولت رقیب تند و تیز خانواده است و اولین حرکت آن تاخیر در تشکیل خانواده است(با دیر کرد ازدواج و روابط جنسی قبل از ازدواج و رواج بازار فحشا) و یا اگر تشکیل شده آن را ضعیف نگه می‌دارد(با روابط جنسی خارج از خانواده و تحریک جغرافیایی شدید شغلی زن و یا مرد و وضع حقوق مخل به نظم خانواده به نام پشتیبانی از فرزند زن ) تاکید دولت مدرن بر نسل جوان است “نسل جوان مجرد” ولی نیاز جنسی با دوست پسر یا دوست دختر و در نهایت در زمان‌های پیش‌بینی نشده مثل مهاجرت و یا جدایی، با فحشا تامین می‌شود.
پس نسل میانسال و یا حتی سالخورده نیز ادای نسل جوان را درمی‌آورند و هر کدام سعی بر گرفتن دوست دختر و یا پسر و یا فاحشه بازی دارند که به این رفتار سالخوردگان و میانسالان به عنوان نشاط و زندگی اشاره می‌شود تا برای ارزش و اعتبار و رجحان و به این معنا هنجاری می‌شود. ریشه حمله دولت مدرن به خانواه به دولت چپ و سوسیالیسم و کمونیسم برمی‌گردد، چون مالکیت خصوصی را تابعی از خانواده می‌دانستند و برای رسیدن به جامعه سوسیالیستی و کمونیستی مالکیت خصوصی بایستی نابود شود و نابودی مالکیت خصوصی تابعی از خانواده دانسته می‌شد پس نابودی خانواده و اشتراکیت جنسی را در صدر اهداف خود قرار داده و چون چپ‌ها رتاریخ حمال راست‌ها می‌باشند پس سرمایه‌داری این مفهوم را به نفع خود مصادره کرد ودولت مدرن راست، خود را با توجه به تضعیف خانواده،‌قوی و برجسته کرد. سیر تاریخی خانواده در غرب از گسترده به خانواده هسته‌ای و از خانواده هسته‌ای به خانواده بدون فرزند و سپس از آن خانواده تک والدینی با فرزند و خانوار یک نفره و انواع جدیدتر مثل خانواده متشکل از یک والدین و پدرخوانده و مادر خوانده و مشکلات اخلاقی پدر خوانده یا مادر خوانده با فرزند خوانده خود و آخرین نوع آن خانواده همجنس بازی تائید و تاکیدی بر ضدیت دولت مدرن با خانواده است. مکانیسم عملی دولت مدرن برای نابودی خانواده در مرحله اول هر چه کوچک‌تر ساختن ابعاد آن است که این را با گران ساختن خانواده و ازدواج انجام می‌دهد. ازدواج وتشکیل خانواده از نظر مادی ومعنوی، اشرافیت خاص خودش را می‌طلبد که همین گران سازی خانواده وازدواج مسبب از هم پاشیدگی خانواده بعد از ازدواج می‌شود مثل کوچک بودن آپارتمان‌های شهری وگران بودن فرزند داری و پرورش بچه. در کشورهای غیرصنعتی نیز جمعیت مکانیسم فعال دولت برای کوچک سازی ابعاد خانواده و تشویق عملی و فکری مردم به مهاجرت شهرها و فروش تراکم و کوچک سازی خانه و سپس خانواده و تشویق به آسان‌سازی قوانین طلاق و ... می‌باشند. مکانیسم اجرایی نابودی خانواده با دو مکانیسم اجرا می‌شود:
۱) آموزش جنسی از اوایل بلوغ و تشویق به روابط جنسی از همان ابتدای بلوغ در قالب دوستی در مدارس راهنمایی و سپس دبیرستان به عنوان سلامتی روح و جسم
۲) آزادی جنسی در سطح خانواده واجتماع و رسانه‌ها در قالب نمایش‌های جسمی و جنسی تحریک‌آمیز جنسی و نوع لباس‌های محرک و یا گاهی نیمه برهنگی وایجاد تصویرسازی مجازی جنسی با رسانه‌ها در قالب تبلیغ کالا و یا در قالب تفریحات و یا در فیلم‌ها.

سکینه نعمتیا

منبع : روزنامه رسالت