جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شلاق بر جگرم می‌زنید!


شلاق بر جگرم می‌زنید!
پدر و پسری را نزد حاکم بردند تا آنها را شلاق بزنند. اول پدر را بر زمین خوابانده و یکصد ضربه زدند. او همه ضربات را تحمل کرده و آه بر زبان نیاورد. سپس نوبت به فرزند رسید، چون اولین ضربه را به پسر فرود آوردند، پدر ناله و فریاد آغاز کرد.
حاکم گفت: تو یکصد ضربه شلاق خوردی و دم برنیاوردی! اکنون به خاطر یک ضربه شلاق که پسرت خورد، ناله و فریاد برمی‌داری؟ پدر گفت: آن شلاق‌ها بر «بدن» من فرود می‌آمد، لذا تحمل می‌کردم، اما اکنون شلاق‌ها بر «جگرم» زده می‌شود، لذا تحمل آن را ندارم!
□□□
آیات ۲۳ و ۲۴ سوره اسراء: و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف والا تنهرهما و قل لهما قولاً کریما * واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا
و خدای تو حکم فرموده که جز او هیچکس را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و وقتی که هر دو یا یکی از آنها پیرو سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت شما باشند) زنهار کلمه‌ای که رنجیده خاطر شوند مگویید و کمترین آزار را به آنها نرسانید و با ایشان به اکرام و احترام سخن گویید و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو پروردگارا چنانکه پدر و مادر، مرا از کودکی به مهربانی بپروردند، تو نیز در حق آنها رحمت و مهربانی فرما.

برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات
منبع : روزنامه اطلاعات